مردی که با ضربات متعدد چاقو و چماق برادرش را به قتل رسانده بود عشق به دخترعمو را انگیزه این قتل عنوان کرد. به گزارش خبرنگار ما یک سال پیش ماموران پلیس شهرستان فسا جسد مرد جوانی را که زیر یک پل رها شده بود پیدا کردند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات در مورد هویت مقتول و آنچه باعث قتل وی شده بود آغاز و پلیس متوجه شد مقتول که جواد نام دارد چند ماه قبل از این حادثه ازدواج کرده بود. ماموران برای پیدا کردن سرنخی از عامل این قتل اعضای خانواده او را مورد بازجویی قرار دادند. مادر این پسر گفت؛ جواد با کسی دشمنی نداشت. البته مدتی بود با جعفر برادرش اختلاف پیدا کرده بود اما اختلاف آنها آنقدر نبود که منجر به قتل شود. تحقیقات پلیس فاش کرد روز حادثه جواد به همراه برادرش جعفر برای انجام کاری بیرون رفته بود. بنابراین جعفر مورد بازجویی قرار گرفت. وی گفت؛ من به اتفاق برادرم بیرون رفتم اما بعد از مدتی از هم جدا شدیم. من نمی دانم چه کسی برادرم را به قتل رسانده است. این ادعا در حالی مطرح شد که لکه های خون روی پیراهن جعفر گفته های او را بی اعتبار می کرد. این لکه ها نشان می داد جعفر با کسی درگیر شده و از آنجایی که این مرد روز حادثه با برادرش بود به عنوان مظنون پرونده دستگیر شد. جعفر بعد از چندین جلسه بازجویی دچار تناقض گویی شد و سرانجام لب به اعتراف گشود. وی گفت؛ چندین سال بود که عاشق دخترعمویم هما شده بودم. آنقدر در عشق او فرو رفته بودم که فکر می کردم اگر زندگی ام با او سر نگیرد هرگز به خوشبختی نمی رسم. این موضوع را با خانواده ام درمیان گذاشتم و گفتم می خواهم با هما ازدواج کنم. آنها قبول نکردند. خانواده ام اصلاً به حرف های من توجهی نمی کردند. من همچنان عاشق هما بودم و دنبال راهی می گشتم تا بتوانم از او خواستگاری کنم تا اینکه متوجه شدم موضوع چیز دیگری است؛ خانواده ام هما را برای برادرم در نظر گرفته بودند. اصرار کردم این کار را نکنند. قبول نکردند و سرانجام بعد از انجام مراسم های مرسوم هما به عقد برادرم درآمد. متهم ادامه داد؛ من هر روز بیشتر عاشق هما می شدم. ازدواج او و برادرم هم نتوانست چیزی را تغییر دهد تا اینکه من از برادرم خواستم بیرون بیاید و با هم صحبت کنیم. به جواد گفتم بهتر است همسرش را طلاق دهد تا من با او ازدواج کنم. اما او به حرفم توجهی نکرد و با تندخویی با من برخورد کرد. هر چه برایش توضیح دادم چه اتفاقاتی افتاده است حرفم را قبول نمی کرد و جواب سر بالا می داد. آنقدر عصبی شدم که کنترل خودم را از دست دادم. اول چند ضربه چاقو به او زدم و بعد با چماق و سنگ به جانش افتادم. آنقدر جواد را زدم که غرق در خون شد و روی زمین افتاد. یک دفعه به خودم آمدم و دیدم او مرده است. چاره یی به جز اینکه جسد را زیر پل رها کنم، نداشتم. به خانه رفتم و لباس هایم را عوض کردم. فردای آن روز جسد برادرم توسط پلیس کشف شد. بعد از پایان تحقیقات، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 5 دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد. روز محاکمه، جعفر یک بار دیگر گفته هایش را تکرار کرد و از پدر و مادرش خواست او را ببخشند. اکنون هیات قضات این شعبه برای تصمیم گیری در مورد پرونده وارد شور شده اند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|