پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۷ - ۰۱ ژانویه ۲۰۰۹
پلیس برای دستگیری مرد گروگانگیر از مردم کمک خواست
فرار نوجوان 14ساله از اسارتگاه سه آدم ربا 
پسر 14ساله یی که در مخفیگاه سه گروگانگیر اسیر بود وقتی دید آدم ربایان تحت تاثیر مواد مخدر به خواب عمیقی فرو رفته اند دست و پایش را باز و فرار کرد. کارآگاهان پس از رهایی این نوجوان برای دستگیری ربایندگان او به تکاپو افتادند اما از آنجا که تا به حال ردی از آنها به دست نیامده است پلیس از مردم برای شناسایی سردسته این باند درخواست کمک کرد.
طرح شکایت
روز 30 مردادماه زنی به شعبه 5 دادسرای جنایی تهران رفت و خبر داد پسر 14ساله اش به نام علی توسط یکی از کارگران شوهرش گروگان گرفته شده است. او گفت؛ «یکی از کارگران شوهرم به نام جاوید به همسرم بدهکار بود اما به جای پرداخت پول پسرم را ربوده و تهدید کرده اگر 20 میلیون تومان به وی ندهیم علی را می کشد.» پس از طرح شکایت توسط این زن کارآگاهان به تحقیق پرداختند و متوجه شدند دو روز قبل هنگامی که والدین علی برای شرکت در یک مجلس ختم از خانه خارج شده بودند جاوید به منزل آنان رفت و به خواهر علی گفت پدرشان او را دنبال علی فرستاده است. به این ترتیب پسر نوجوان را از خانه خارج کرد و ساعت 21 همان روز در سه تماس تلفنی موضوع گروگانگیری و باج خواهی 20 میلیون تومانی اش را مطرح کرد. اگرچه کارآگاهان از همان ابتدا هویت گروگانگیر را می دانستند اما نتوانستند ردی از او پیدا کنند تا اینکه چند روز بعد علی به همراه پدر و مادرش به پلیس آگاهی رفت. این نوجوان که موفق شده بود از چنگ جاوید و دو همدستش فرار کند به ماموران گفت؛ روز حادثه با این تصور که جاوید حقیقت را می گوید و پدرم او را دنبال من فرستاده است همراه وی از خانه خارج شدم. جاوید مرا سوار خودروی یکی از دوستانش کرد و به راه افتادیم اما بعد از اینکه از خانه دور شدیم جاوید دستمالی را جلوی دهان و بینی ام گرفت و بعد از آن متوجه هیچ چیز نشدم. وقتی به هوش آمدم دست و پایم بسته بود. جاوید و دو دوستش مرا در یک ساختمان نیمه کاره زندانی کرده بودند. وقتی علت این کارشان را پرسیدم مرا به باد کتک گرفتند و گفتند اگر پدرم به آنها پول ندهد مرا می کشند. پسر نوجوان ادامه داد از دوشنبه تا پنجشنبه من در آن ساختمان نیمه کاره بودم تا اینکه پنجشنبه شب جاوید و دو دوستش مقدار زیادی مواد مخدر مصرف کردند و بعد به خواب عمیقی فرو رفتند. من که می دانستم آنها به این زودی ها بیدار نمی شوند با تلاش زیاد دست و پایم را باز و از آن ساختمان فرار کردم. در خیابان جلوی یک خودرو را گرفتم و از راننده کمک خواستم او هم مرا سوار کرد و موبایلش را قرض داد تا با پدرم تماس بگیرم. بعد از آن بود که توانستم خودم را به خانه مان برسانم. کارآگاهان با توجه به نشانی هایی که پسر 14ساله ارائه داد، توانستند ساختمان نیمه کاره را پیدا کنند اما چون ساخت و ساز در آنجا متوقف شده بود ساختمان نگهبان نداشت و اثری هم از آدم ربایان نبود. بعد از آن چند نقطه به عنوان مخفیگاه احتمالی جاوید شناسایی شد ولی باز هم ردپایی از او به دست نیامد. از آ نجا که جاوید یک کارگر فصلی است و هیچ مشخصاتی از وی وجود ندارد در نهایت بازپرس پرونده از روزنامه ها خواست با انتشار تصویر بدون پوشش این مرد به پلیس برای دستگیری متهم کمک کنند. سرهنگ سعید لیراوی معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران در این باره توضیح داد عکس متهم از یکی از محل هایی که جاوید قبلاً در آنجا اقامت داشت پیدا شد و افرادی که او را می شناسند یا از وی خبری دارند می توانند موضوع را به شعبه 5 بازپرسی دادسرای جنایی یا اداره 11 پلیس آگاهی تهران اطلاع بدهند.
| shanul - المان - هامبورگ |
بهتر است پلیس ایران سر چهارراه های خیابونها با دو تا تار بیرون امده دختران مبارزه کنند ادم ربایی که جرم مهمی نیست! بی حجابی مهم است. |
یکشنبه 1 آذر 1388 |
|
| سنجاقک - انگلیس - ا...... |
اون پلیس و بسیجی که بروی مردم توپ و تفنگ کشیدند حالا چی شده از مردم کمک میخواهند همشون برند گمشند آشغال ها مرگ بر آخوند |
یکشنبه 1 آذر 1388 |
|
| blueberry64 - ایران - تهران |
woow این نکبت با این دماغش چه جوری فرار میکنه؟ برعکس کرگدن که فقط میتونه جلورو ببینه، و چپ و راست رو نمیتونه ببینه، این فقط میتونه چپ و راستشو ببینه. |
یکشنبه 1 آذر 1388 |
|
| kamia1 - المان - کلن |
چقدر ایران مثله هالیوود شده! خدا سایه ملایان رو از سرمون کم نکنه, که اینقدر مردم رو خوشبخت کردن واز هر لحاظ امنیت برقراره |
یکشنبه 1 آذر 1388 |
|
| surena1611 - المان - اشتوتگارت |
اون مرتیکه عوضی شرور پاسدار نقدی بجای عرعر وصدور خدمات بسیج به کشورهای دیگه به این کارها برسه.فقط بلدند زن ها رو تو خیابون بزنن. |
یکشنبه 1 آذر 1388 |
|
| farhod52 - ایران - تهران |
ببخشید مگه اون چماغ بدستهای سر کوی و خیابان شناسایی شدن که این مردک شناسایی شود . مگه بااین همه جانی و قاتل و راهزن توی خیابان تو میتونی یه آدم سالم هم پیدا کنی . بجای اونهمه پلیس ضد شورش و ادمهای سامورایی و کماندو که قرار تو روز 16 آذر تو خیابانها بریزن بهشون ماموریت بدین برن دنبال داداششون بگردن . فاشیستهای ملایست خیانتکار |
دوشنبه 2 آذر 1388 |
|