خبر آنلاین : شیوع اختلالات روانی در جمعیت بالای 15 سال کشور 21.3 درصد در مناطق روستایی و 20.9 در مناطق شهری برآورد شده است. شایعترین این اختلالات افسردگی بوده است.
مهدی قنبر: طبق آمار سازمان جهانی بهداشت در سال 2009 امروزه حدود 450 میلیون نفر از مردم دنیا از بیماریهای مختلف روحی و روانی رنج میبرند. طبق آمار دیگری بیماریهای روانی پس از حوادث غیرعمومی در کشور بهطور مشترک با بیماریهای قلبی و عروقی رتبه دوم را در کشور دارد. شیوع اختلالات روانی در جمعیت بالای 15 سال کشور 21.3 درصد در مناطق روستایی و 20.9 در مناطق شهری برآورد شده است. شایعترین این اختلالات افسردگی بوده. این بیماری 60 درصد مرگ و میرهای دنیا را به خود اختصاص داده است. طبق این آمار افسردگی چهارمین عامل ناتوانی بوده و به زودی در دنیا به دومین علت شناخته خواهد شد. این در حالی است که در کشور ما افسردگی اولین علت سالیان از دسترفته عمر به علت ناتوانی است.
هماکنون در بانک اطلاعات مربوط به بیماران روانی سازمان بهزیستی کشور 101 هزار بیمار روانی مزمن شناخته شدهاند که از این تعداد 67 در صد مرد و 33 درصد زن هستند. این آمار جدای از گروهی از افرادی است که یا بهلحاظ ذهنیت و نگاههای سنتی به بیماریهای روانی از مراجعه به روان پزشک خودداری میکنند و کسانی است که دچار بیماریهای روانی هستند اما خوشان هم از آن اطلاع ندارند میشود. اما منشاء این بیماریها کجاست و یا اینکه چرا در مواردی عنوان میشود که برخی از بیماریهای روانی نوظهور هستند و در گذشته نبودهاند. آیا این بیماریهای روانی نوظهور محصول مدرنیته هستند یا در گذشته نیز بوده و امروز با نامهای جدیدی و اختصاصیتر معرفی میشوند.
شخصیت آدمی چیست؟
در این باره دکتر شیوا دولت آبادی چنین میگوید: «بیماریهای روانی و مشکل روانی به شکل جدی آدمی را دچار معلولیت کند یا بهلحاظ خفیف عوارض روانی بر جای گذارد و ترکیبی از برخی آمادگیهایی است که بشر یا بهصورت ژنتیکی از آن برخوردار است و یا اکتسابی از عوامل مختلف کسب میکند. حتی جدیترین آمادگیهای ژنتیکی نیز تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار میگیرند و با شدت کم و یا بیشتر خودشان را نشان میدهند. بنابراین هرگاه از مشکلات روانی سخن به میان میآید. شرایط بیرونی بر روان انسان تأثیر میگذارند.
دکتر دولتآبادی درخصوص میزان این تأثیرگذاریها نی عوامل محیطی و درونی نیز چنین عنوان میدارد: «اصل دیگر در روانشناسی زنتیکی و پیش زمینه بودن فعل و انفعالاتی درونی است. بیماری اسکیزوفرنی یک بیماری است که به شکل جدی بر شخصیت و تفکر، ادراک و عواطف و هیجانات تأثیر میگذارد. در بیماریهای روانی ترکیبی از زیستشناسی (عوامل زیستی)، روانشناسی و جامعهشناسی را میتوان دید. این سه در کنار یکدیگر هم شخصیت را میسازند و مشکلات روانی و جسمانی شخصیتها را شکل میدهند. وی ادامه میدهد: «داشتههای انسان ترکیبی از آن چیزی است که بهلحاظ زیستی، اجتماعی و خانوادگی کسب کرده است. اینها همگی شخصیت آدمی را میسازد. از این رو اگر نقصانی در هر یک وجود داشته باشد بهلحاظ روانی میتوانند مشکل ساز باشد.»
اضطراب و وسواس؛ بیماریهای جدید
شیوا دولت آبادی با اشاره به گونهای از بیماریهایی که منشأ درونی دارد آنها را به عنوان بیماریهایی معرفی میکند که در همه ادوار زمانی بودهاند و میافزاید: «آن دسته از اختلالات که پایه و زمینه ژنتیکی قوی دارد. مانند اختلالاتی که همواره در وجود گروهی از آدمها بوده است. بیماریهایی که در گذشته به عنوان «مالیخولیا»، «ملانگولی»، «وضعیت روانی دو قطبی» و «افسردگی» میشناختیم. همواره در طول تاریخ بودهاند. این بیماریها یک عامل عمده زیستی دارند. البته در این خصوص عوامل بیرونی میتوانند تأثیر بگذارند اما تعیینکننده نیستند.»
دکتر دولت آبادی وسواس را در گونه بیماریهای جدید وبیماری محیطی خوانده و میگوید: «در مواردی با اختلالاتی روبهرو هستیم که تنها به شرایط محیطی ارتباط دارند. اختلال وسواس یکی از این گونه بیماریهای روانی محسوب میشود. این بیماری هم بهلحاظ نوع و هم میزان در جوامع مختلف متفاوت است. بنابر این در این جا عوامل محیطی نقش بسزایی را بازی میکند. البته در بیماری وسواس نیز آمادگی مغزی و زیستی نقش مهمی دارد.» او اضطراب را نیز گونهای دیگر از این دسته از بیماریها معرفی میکند و میافزاید: «اضطراب دیگر اختلالی است که در سالهای کنونی زیاد دیده میشود. این بیماری یکی از متداولترین آثار زندگی مدرن است. هرچه فضای زندگیها از آرامش و امنیت تهی شود، میزان استرس بیشتر میشود. این گونه اختلالات روانی محصول شرایط زندگی و جامعه هستند. در این موارد وزنه به سمت عوامل بیرونی سنگینی میکند. این مشکل در همه یکسان نیست. یعنی شرایط یکسان همه انسانها به یک میزان دچار اختلالات اضطراب نمیشوند. پس این مورد نیز ریشه در عوامل مغزی و زیستی دارد.»
افسردگی یا درماندگی آموخته شده
از نظر دکتر دولت آبادی برخی بیماریها هم علت بیرونی و هم درونی دارند. او آنها را دو قطبی مینامد. از جمله این بیماریها «دپرس» بودن است. دکتر دولتآبادی در این خصوص نیز چنین میگوید: «دپرس بودن از طرفی در شمار آن دسته از بیماریهای بسیار جدی روانی است. پیشتر به بیماریهای دو قطبی اشاره شد. در چنین حالتی فرد میتواند دچار افسردگی شدید میشود. البته افسردگی در واکنش اتفاقهای بیرونی نیز وجود دارد که این اختلال بیش از هر چیز تحت تأثیر وقایع بیرونی است. این اختلال واکنشی و در مورد افسردگی واکنش افسردگی و به اختلال افسردگی، بیماری گفته میشود. اختلال واکنشی زمانی رخ میدهد که بیمار دیگر درمانی برای بیماریاش نمییابد. نام علمی این اختلال «درماندگی آموخته شده» است. حدود 30 سال است که این اسم جایگزین افسردگی شده است.»
برخی از بیماریهای روانی که آنها را با نامهای تکرای و شناخته شده به خاطر میآوریم امروزه بهخاطر تحقیقات علمی و تخصصی شدن وتقسیم شدن به شاخههای مختلف به اسامی و نامهای دیگری شناخته میشوند. دکتر دولت آبادی در این باره چنین میگوید: «در عالم پزشگی اسامی مختلف جهانی برای بیماریها انتخاب میشود. و در ادوار مختلف این بیماریها تغییر نام پیدا میکنند. از قرن 19 بیماریهای روانی زیستی و محیطی (بیرونی) تقسیمبندی شد. در قرون 20 تا 21 بیماریهای روانی دچار دستهبندیهای دیگر شدند.
در ایالات متحده بر اساس مطالعات انجام شده هر چند سال یکبار دستهبندیهای جدیدی انجام میشود و اسامی آنها را نیز تغییر داده میشود. آمار چهانی بهداشت نیز این دستهبندیها را انجام میدهد و نام برخی از اختلالات را تغییر میدهد. به همین خاطر در 30، 40 سال اخیر شاهد آن هستیم که اختلالات روانی دچار تغییر اسم میشوند. به عنوان مثال در دورهای به یک اختلالی گفته شد «پرتحرکی کودکان یا بیشفعالی» اما امروزه به آن گفته میشود «نقصان در توجه» امروزه با مطالعات بیشتر این اختلالها در حال تغیر و دقیقتر شدن هستند و زیرگروههای تازهای پیدا میکنند.»
|
|
|