مهدی خزعلی : تا کسب رضایت پدر در سایت چیزی نمی نویسم مگر با رضایت او

مهدی خزعلی :
تا کسب رضایت پدر در سایت چیزی نمی نویسم مگر با رضایت او

خلوت انفرادی بهترین فرصت تفکر است، که فرمود: " تفکر ساعه خیر من عبادت سبعین سنه" که ساعتی فکر به از هفتاد سال عبادت است. در آن خلوت با خود می اندیشیدم، بر ایام گذشته تامل  و بر عمر فنا رفته تاسف می خوردم،محاسن سپید پدر دربرابرم می آمد و ناخود آگاه شعر سعدی بر زبانم جاری که : 

                           عمر برفست و آفتاب تموز            اندکی ماند و خواجه غره هنوز   

   به روز از دست دادن پدر فکر می کنم،پایم سست می شود، دستانم می لرد، اشک مجالم نمی دهد، نکند پدر را در حالی از دست دهم که دل از من آزرده و خاطر پریشان باشد، بعد از او عمر باقی مانده را چگونه سر کنم؟ اگر اورا نیابم تا رضایتش بگیرم، باقی عمر باید بر سر زنان بر مزارش اشک ریزم و با پای لرزان از صراط عبور نتوانم، چگونه می توانم در صحرای محشر در چشمان پیامبر(ص) نگاه کنم - با آن همه سفارش در حق والدین - به علی مرتضی(ع) چه بگویم؟ راستی فاطمه سلام الله علیها محرم من است، او را چگونه ملاقات کنم؟ اشک امانم نمی دهد، بغض گلویم را گرفته است، کتاب دعا را می بندم و گریه را آزاد می کنم، زندانبان برای بازجویی صدایم می کند، به بازجو می گوید: " کجایی، بیا این مثل لوله آفتابه اشک می ریزد!" او نمی داند من کجا بودم، نمی داند با چه زلال اشکی دیدگانم را شسته ام، دنیا را جور دیگر دیده ام.

  مصلحت چنان دیدم که در کنج عزلت نشینم، قلم بر گیرم، پریشان نگویم و پریشان ننویسم تا خاطر پدر را پریشان نبینم.

                   زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم           به از کسی که زبانش نباشد اندر حکم 

  پس از آزادی، مدتی گذشت، دوستان آمدند و گفتند: 

                 کنونت که امکان گفتار هست            بگو ای برادر به لطف و خوشی 

                که فردا چو پیک اجل در رسد             به حکم ضرورت، زبان در کشی 

 باز دم بر نیاوردم و سکوت کردم! 

  مهمانان سایت آمدند، گفتند و گفتند،با یک بار هندوانه آمده بودند،آنقدر به زیر بغل من گذاشتند، که تو اگر ننویسی چه کسی بنویسد؟ دلمان تنگ است، به نوشته های تو عادت کرده ایم، معتادمان کردی و ترک گفتار می کنی؟ این چه جفاست که در حق ما می کنی؟ ! 

   هر چه گفتم با خود پیمان سپرده ام که ننویسم و گرد این سیاست بی ناموس نگردم، افاقه نکرد! 

   گفتند: " آزردن دوستان جهلست و کفارت یمین سهل و خلاف راه صوابست و رای اولوالالباب ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام"

                 اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است        به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی

                 دو چیز طیره عقل است، دم فرو بستن            به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی

   باز مثل همیشه، دوستان حاکم و من محکوم و اطاعت امرشان محتوم، کسی نگفت آنچه دردست توست، نه قلم که شمشیر است، تو قلم نمی زنی این تیغ است، تیغ برکشیده ای و رویارو می زنی، کسی نگفت: 

                  چو جنگاوری با کسی در ستیز                     که از وی گزیرت بود، یا گریز 

  باز نوشتم و نوشتم، مثل سابق، می پنداشتم برای اسلام و آزادی قلم می زنم، نمی دانستم که هر زخمه قلم، زخمی است بر دل مجروح پدر! تا او را در بستر یافتم، دردم دو چندان شد، با خود گفتم: چون زنگی مست، تیغ برهنه کرده ای، بر که می زنی؟ او پدراست نه کافر حربی!

   دوش با خود عهد کردم تیغ در نیام کشم و قلم در خامه دان نهم و تا رضایتش ننویسم، یا اگر می نویسم فقط برای خانواده ام بخوانم، چرا که نه، آنها اولین و آخرین مخاطب منند، گاهی با نوشته های من ریسه می روند و گاه می گریند، گاه تنها پل ارتباط من و آنها این نوشته هاست، فرزند برای مادر می خواند و مادر برای فرزند، و با هم می خندند، من نیز خودرا شریک محفل شادشان می دانم، به چه میخندند، به آسمان پر ستاره سلول من ؟ یا به پتوی سابقه دار انفرادی؟ به هر چه می خندند، خوشحالم که در اوج سختی توانسته ام لبخند را به خانه ام بیاورم

  می دانم،چه سخت است "روز وداع یاران" ، امروز با دوستان همدل و یکرنگی که شبهای تنهایی مان را در محفل مجازی به هم اندیشی می نشستیم وداع می کنم، می دانم که همه مرا درک می کنند، وقتی به رسانه های خارج از کشور گفتم بخاطر پدر مصاحبه نمی کنم،نه تنها خرده نگرفتند بلکه این بهانه را تکریم و مرا به رعایت ایشان سفارش کردند، ملت ما آنقدر فهیم و بزرگ است که ادب در برابر والدین را آموخته و به فرزندانش می آموزد، من تا کسب رضایت پدرباشماوداع می کنم و درسایت چیزی نمی نویسم مگربارضایت او. 

   بدرود  4/8/1388   مهدی خزعلی 

saresobh - سو‌ئد - مالمو
هه هه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سه‌شنبه 5 آبان 1388

bluestar - ایران - تهران
امیدوارم هر چه زودتر معظم له زحمت را کم کند تاشما دوباره بنویسید.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

immortal1977 - هلند - امرسفورت
اون بلایی که سرت توی اوین اوردن پس دلیل ننوشتنت نیست!!! پس سایت تو هم از Favorite من delete شد!
سه‌شنبه 5 آبان 1388

سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا
حیف از تو که چنین پدری داری.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

nima.mp3 - ایران - اصفهان
اینم کم کم داره به چرت و پرت گفتن میفته. آخه اون بابای حرومزاده که این داره نیاز به دلسوزی و رضایت قلب نداره.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

nima.mp3 - ایران - اصفهان
مرده شور خودتو اون پدر کثافتتو ببرن. اینم معلوم نیست چی رشوه گرفته که هی بابام بابام میکنه. پس اون روز تا حالا بابا نداشتی یه دفعه پیدا کردی؟؟ اره ارواح عمت.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

amirpooya - ایران - تهران
هه هه هه هه اینم از این. جنبش سبزی که سبزش سبز سیدی باشه و رهبرش به دنبال حفظ انقلاب و ادامه ی راه رهبر انقلاب باشه و از همه اینها مهمتر عمامه به سر و یار عمامه به سر(که هر چه بر سر اسران آمد از همین عمامه به سرها آمد) بهتر از این نمی شود. کاش اینقدر فراموشکار نبودیم. سی سال!!! زمان زیادی نیست!!!. من کاملا با این جریانات اتفاق افتاده در ایران موافق و همسو هستم ولی احساس می کنم ما هنوز راه درست و هدف نهایی رو پیدا نکردیم به امید روزی که ایرانیان به دنبال پیدا کردن و احیا کردن فرهنگ ایرانی و آیین و دین ایرانی باشند.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

msforugh - ایران - تهران
بسیجی مزدوری که بطرف کروبی کفش پرتاب کرده را شناسائی کنید . هشتمین عکس از سمت چپ توی عکس نفر سمت راست کادر با ریش و عینک و کفش در دستش https://www.bornanews.ir/Nsite/FullStory/PhotoNews.aspx?Id=312486
سه‌شنبه 5 آبان 1388

kamran1011 - آمریکا - سن فرانسیسکو
دوستان یه مقدار فکر کنید ، و درک کنید ، حرفایی که زده عربی‌ نیستن ، فضایی هم نیستن ، همه ی ما پدر و مادر داریم ، عدم کشم باشن ، باز هم پدر و مادر ما هستن ، درک این مساله هم برای شما سخته ؟ متاسفم .
سه‌شنبه 5 آبان 1388

nasim irani - اتریش - وین
سلام به مسولین سایت...ببخشید امابااجازه شما می خواهم به این مردک احمق که همه رابه کیش خودمی پنداردبگویم که خودتی!امثال توکه نان حرام خوردیدو سرسفره دورغ وریا ومفت خوری بزرگ شدیدبایدبگویم مبارزه توبرای خودت!توواسه ملت ووطن حرمتی قایل نیستی.تووامثال توحتی اسلام راهم نشاختی وبازی باکلمات راخوب آموختی.پدری که بهش کارخانه بدهند ومهرخفه شوبردهانش بزنند ودفاع ازظلم رابه گردن گیرد،ددمنشی است که ازخدافقط اسمش راحفظ کرده!خوب آموختید که چگونه باافکار مردم بازی کنید.شیطانهای زمینی!لعنت ابدی برپدرت که دورغ گفت وتوراتخم حرامش لقب داد!
سه‌شنبه 5 آبان 1388

bluestar - ایران - تهران
amirpooya از اولش که گفته بودند جنبش سبز رنگش سبز سیدیه. چرا الکی خودت رو سرکار گذاشتی؟ شما دنبال همون جنبش ما هستیم رو میگرفتید بهتر نبود؟ چون (ما هستیم) و داعیه دارانش با گرایشات شما موافق تر و همسوتر هستند.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

Hoja Verde - ایران - تهران
ازت نا امید شدم ساده لوح.نکنه تو زندون بهت تجاوز کردن عقلتو از دست دادی.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

میرهاشمی - ایران - صدرآباد
بچه سوسول توکه اینقدربابایی بودی چرا مردم را اینهمه سرکارگذاشتی.یعنی معظم له اگه به جهنم هم بره شما باهاش تشریف میبرید.مثلا خواستی مرام بازی دربیاری ومعرفتت را نشان بدی.این همه مردم تو این درگیری ها کشته دادن .اینهمه فرزند بی پدر شدن.این همه پدرومادر بدون فرزند شدن.توحالا اومدی این چرندیات را می بافی.همون بهتر برو ور دلت بابات.مبادا اوخ بشه.مردم هم زودتر شناختنت.هرچی باشه تو هم گرگ زاده ای.وگرگ زاده گرگ شود اگرچه با آدمی بزرگ شود.شرح مجموعه گل مرغ سحرداند و بس که نه هرکو ورقی خواند معما دانست.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

Alireza88 - ایران - تهران
آقای خزعلی در کنار تکریم پدر و مادر و اولی تر از آن دفاع از حق و حقانیت است که شما آنرا کنار گذاشته اید و رویتان نمیشود آنرا بگوید
سه‌شنبه 5 آبان 1388

alireza.ch - سوییس - نوشاتل
برو بابا این سیاه بازی ها را برای عمه ات در بیار دکتر. همین مونده بود که این بچه آخوند برای ما مجسمه دموکراسی طلبی شود. تو که این همه آخوندانه از پیامبر و قرآن رفرنس میاوری این را هم می گفتی که اطاعت از پدر و مادر در مقام ظلم واجب نیست. یک کلام مثل مرد بگو جرات و انگیزه بیش نوشتن ندارم. به این همه ننه من غریبم بازی نیازی نبود.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

bahar miayad - المان - المان
از دیدار با پیامبر وفاطمه در قیامت گفتید واز گفتید از پدرتان و جلب رضایت او راستی پدر شما و محمد در یک مسیر ره مینوردند راستی که شناخت حق از باطل و در مسیر حق با استقامت باقی ماندن اسان نیست راستی چه می شود حرفی که تا دیروز حق بوده با بستری شدن پدر امروز دیگر حق نیست دیگر اینکه از کجا میدانید روز قیامت پیامبر را ملاقات میکنید در اخر بگویم که بسیاری از مذهبیهای دو اتشه چیزی بیش از ابن ملجم نبودند که امروز با نام طالبان به اسلام خدمت می کنند المان
سه‌شنبه 5 آبان 1388

elvis2002 - سوید - گوته برگ
یکی بیاد این آخوند زاده را جمش کنه. یکی از یکی سیاه باز تر هستند حروم زاده ها بیچاره مردم ایران که رو دیوار چه کسانی یادگاری می نویسند اون از رهبر چیز چیز کن بی همه چیز جنبش سبز که تو زرد از آب در امد و دنبال حفظ انقلاب و راه امام و رهبری است این هم از این آحوند زاد ه حروم زاده!. یعنی خودش این خزعبلات را باور داره نگاه در چشم پیامبر و فاطمه و ...
سه‌شنبه 5 آبان 1388

vandidad.iran - ایران - کرمانشاه
باباش بهش گفته : شیرمو حلالت نمی کنم . - واسه همینه دیگه نمی نویسه!!
سه‌شنبه 5 آبان 1388

میرهاشمی - ایران - صدرآباد
مرد حسابی اگه شرایطی برات پیش اومده که بنا به هر دلیلی قادر به نوشتن نیستی دلیلی بهتر بیار.پای بابات را وسط نکش که هیشکی دوسش نداره.وبا این کارت کلی بدوبیراه نثار مــــعــــظــــــم لــــــــــه کردی.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

آرزو آگاهی - ایران - تهران
آقای خزئلی خیلی خوشحالم که افراد مثل شما زودتر موضع خود را درقبال مردم و حق الناس روشن کنند.رضایت پدر بجای خود و سکوت دربرابر ظلم و ستم مقوله دیگریست.برای یک لحظه تجسم کنید که یزید همسو با پدر خود نبود و دربرابر پدر خود و ظلم و ستم او می ایستاد.آیا او هم باید به بهانه رضایت پدر با او همسو میشد و یا واقعیات را بیان میکرد, که در روز قیامت خداوند از نیات قلبی شما آگاه هست و میداند شما براستی با پدر خود مشکل ندارید و فقط در پی روشن شدن حقایق و افشای دست ستمگران و سوء استفاده بعضی از سران مملکت از اسلام و دین محمد هستید. در آخر باز بسیار خوشحالم که افرادی مثل شما و کل روحانیت پایشان را یکبار و برای همیشه از حقوق مردم کنار بکشند زیرا دین هیچوقت نمیتواند بطور کامل و جامع جوابگوی مسائل حقوقی بشر امروزی باشد.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

bavar88 - هلند - امستردام
خدا را شکر که به راه راست هدایت شد. اقای خزعلی سایه پدر از سایه اوین خیلی بهتره نه؟
سه‌شنبه 5 آبان 1388

amir1984dubai - امارات - دبی
نوشته بودم گرگ زاده گرگ شود گر چه با آدمیزاد بزرگ شود کم آورد زد گاراژ هاها
سه‌شنبه 5 آبان 1388

XMAN2 - ونزوئلا - کاراکاس
اقاجونش از ارث محرومش کرده .برا اینه
سه‌شنبه 5 آبان 1388

Bahalnl - هلند - ارنهم
سلام بر دوستان وطن پرست و ایرانی‌. از یه ملا زده نمی‌شه بیشتر از این انتظار داشت. اینم یه نوع جا زدنه، اونم به بهانه پدر فسیلش. به درک که نمینویسی، گرگ زده عاقبت گرگ شود، گر چه با انسان بزرگ شود. مرگ بر همه آخوند و آخوند زادها ضد ایرانی‌. پاینده ایران. به امید روزی که همه این مزدورها را در دادگاه به مرگ محکوم کنیم.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

nazi4353 - ایران - آبادان
*دکتر برو دکتر *. آخه مرد حسابی خود خدا هم گفته به پدر و مادرتون احترام بگذارید ولی اگه چیزی مخالف اسلام گفتن حرفشون رو گوش ندید اگه احترام به پدر و مادر اینقدر واجبه پس چرا پسر ابوسفیان پدرش رو رها کرد و طرف پیامبر رو گرفت . آخه تو این دوره ای که علنا داره حق الناس میشه و ظلم بیداد میکنه تو چطوری ادعای محرمیت با حضرت فاطمه داری اون وقت خودت رو پشت عبای پدرت قایم میکنی
سه‌شنبه 5 آبان 1388

saeed1 - کانادا - تورونتو
حالا چرا همش از سعدی؟ یاد آقای قالیباف افتادم که دو سال قبل با روزنامه همشهری مصاحبه کرده بود و متن مصاحبه دقیقا مثل یکی از کتابهای مدیریتی بود!!
سه‌شنبه 5 آبان 1388

dara20 - امریکا - واشنگتن
ننویس آشغال بی شرافت. بچه آخوند حرام لقمه تو هم یکی از همین توله سگهای حکومت کثیف اسلامی هستی و کاشته همان پدر نانجیب و فاشیست و .. لگن بسر هستی. گور پدر تو و اراجیفی که بلغور میکنی.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

hamid_wien - اتریش - وین
bluestar - ایران - تهران من که نفهمیدم تو کدوم طرفی هستی. nasim iran جان. همشهری به تو هم درود میفرستم
سه‌شنبه 5 آبان 1388

ukguy4u - انگلیس - لندن
چی شد این رنگ عوض کرد ؟
سه‌شنبه 5 آبان 1388

آنتی اسلام - ایران - اهواز
مهدی خزعلی :. تا کسب رضایت پدر در سایت چیزی نمی نویسم مگر با رضایت او}} خوبه تو بشی رهبر مردم!
سه‌شنبه 5 آبان 1388

parvaz39 - آلمان - هامبورگ
من که گمان نمیکنم این نوشته ها از طرف خودش باشه. شکل گفتار و نگارش به خزعلی نمیخوره. یک همچین شخصی اگر هم بخواهد تعغیر موضع بده میدونه که این راهش نیست.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

rezanl - هلند - امستردام
دکتر! پدرت که تو دوران خرف بسر میبره.تو هم کم اوردی
سه‌شنبه 5 آبان 1388

aghakian - ایران - تهران
آفرین بچه خوب و حرف شنو چرا قبلا اینقدر زر میزدی؟اون دنیا هم میتونی جواب خونهای ریخته شده را بدی؟
سه‌شنبه 5 آبان 1388

n.shina - المان - المان
خوب مادر مرده چی بگه؟بردنش جایی که خروس تخم میذاره.
سه‌شنبه 5 آبان 1388

ساعت 12 - ایران - تهران
bluestar - ایران - تهران. دمت گرم. 1-شک نکنید که دکی خزعلی زیر فشار و تهدیدهای شدیدی از جانب حکومت است حتی شاید او را به این تهدید کرده اند که در صورت ادامه مطالبت پدرت را به ملکوت اعلا راهی می کنیم. 2-حتی به نظر می رسدقلم این مطالب با قلم مطالب دکترخزعلی بسیار متفاوت و نگارنده اخیر سایت کسان دیگری باشند و سایت ایشان در خدمت نوکران آقا خاینه ای قرار گرفته باشد پس نباید گول آنها را خورد.خدایا کمکمان کن آزاد شویم.
جمعه 8 آبان 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.