جشنواره بیروت را خالق پدرخوانده، فرانسیس فورد کاپولا با تازه ترین اثرش، تترو آغاز کرد
نهمین جشنواره بین المللی فیلم بیروت از چهارشنبه شب گذشته در پایتخت لبنان برپاست.
این بار، جشنواره رونقی بیش از سالهای گذشته دارد، رونقی که نه فیلمهای شرکت کننده، بلکه حضور دو فیلمساز برتر جهانی فراهم آورده است.
جشنواره را خالق پدرخوانده، فرانسیس فورد کاپولا با تازه ترین اثرش، تترو آغاز کرد و قرار است پایان دهنده جشنواره، انگ لی، سازنده کوهستان بروک باشد که اثر تازه کمدی اش، گرفتن ووداستاک در اختتامیه جشنواره روی پرده خواهد رفت.
دولت آمریکا شهروندانش را از سفر به لبنان منع می کند اما حضور دو تن از نام آورترین شهروندان ایالات متحده در بیروت حاکی از ثباتی کم سابقه است که در سایه نتیجه انتخابات اخیر لبنان، آرامشی نسبی در این کشور برقرار کرده، آرامشی که هر از گاهی، رویای پایداری اش با کابوس همراه می شود.
هشت اثر سینمایی بر سر جایزه اصلی جشنواره بیروت رقابت می کنند که بر خلاف دیگر جشنواره های بین المللی نام و نشان چندان و عنوان مشخصی ندارد، نه نخل طلایی است و نه شیر یا خرس یا پلنگ یا جانور دیگری، سدر طلایی می توانست عنوان برازنده ای برای این جشنواره باشد و شاید نبود نشانی که دست کم می توانست پوستر و جلد دی وی دی فیلمها را زینت دهد بوده که فیلمسازان منطقه را برای شرکت در جشنواره چندان سر ذوق نیاورده است.
اگر شوق و ذوق و درخششی در جشنواره باشد، مرهون حضور فرانسیس فورد کاپولا است که برای مردم لبنان، رویدادی تاریخی شد، کاپولا تاج سر جشنواره بیروت شد و حتی هر اثری که در جشنواره روی پرده می رود با نغمه فیلم پدرخوانده معرفی می شود.
کاپولا در افتتاحیه جشنواره، برخوردی فروتنانه با میزبانان کرد و زبان به تمجیدی دلپذیر از تاریخ و فرهنگ لبنان و زیبایی پایتخت آن گشود، میزبانان ذوق زده لبنانی آرزویشان را در قالب سؤالی از کاپولا بیان کردند که آیا تاریخ معاصر سرشار از حادثه لبنان می تواند الهام بخش اثر تازه ای برایش باشد، کاپولا مؤدبانه پاسخ داد که در گوشه ذهنش این احتمال را در نظر خواهد داشت.
|
در مراسم افتتاح جشنواره فیلم بیروت، خالد ابوالنجا ستاره مصری و جزمین دلال بازیگر انگلیسی حضور داشتند |
جشنواره را فیلم تترو کلید زد که حاصل آن چیزی است که کاپولا فصل تازه حیات سینمایی اش می داند، فصل سینمای تجربی.
تترو، آگاهانه یا نا آگاهانه انتخابی مناسب برای جشنواره بیروت و مناسب ذوق فرنگی مآب لبنانی و حال و هوای شبه روشنفکری اهل سینما در بیروت بود که به تماشای آثار هالیوود با زیرنویس فرانسوی خو کرده اند، اثری کاملاً اروپایی و غیرهالیوودی با فیلمنامه ای که نشان چندانی از انسجام در آن دیده نمی شود.
گویا سازنده فیلم پس از آنکه تعطیلاتی را در آرژانتین گذرانده شیفته جلوه هایی از این سرزمین شده و قصد کرده آنها را در فیلمی بگنجاند، تا آنجا که برای بیننده این ذهنیت پیش می آید که فیلمنامه پس از فیلمبرداری نوشته شده و نویسنده فیلمنامه، همچون قهرمان داستانش، مدتها برای یافتن راهی برای به پایان رساندن فیلمنامه سردرگم بوده است، بهای گزاف چنین سردرگمیهایی را در صنعت فیلمسازی، تنها بزرگانی چون کاپولا می توانند بپردازند.
لبنانیها هم به نوبه خود هزینه گزاف دعوت از چنین نامهای بزرگی را به خود خریده اند تا کشورشان را به جایگاهی فرهنگی بازگردانند که در گذشته های نه چندان دور از آن برخوردار بود، عصری که بیروت پایتخت فرهنگی جهان عرب بود و پاریس خاورمیانه.
حتی چند سینماگر پرآوازه مصری هم که به مهمانی جشنواره بیروت آمده اند و جشنواره قاهره شان هنوز مهمترین جشنواره سینمایی جهان عرب است، به برآورده شدن این آرزو مشتاقند.
اما پایتختی فرهنگی جهان عرب مدعیان تازه ای پیدا کرده که زرق و برقشان جشنواره بیروت را که حتی سایت اینترنتی هم ندارد براحتی از دیده پنهان می کند.
یک شب پس از گشایش جشنواره بیروت، جشنواره فیلم خاورمیانه با مهمانی مجللی در هتل امیرات پالاس ابوظبی آغاز شد، افتتاحیه ای با فرش قرمز و همه تجملات و زرق و برق مرسوم جشنواره های بزرگ و مهمانانی از هیلاری سوانک و دمی مور گرفته تا فریدا پینتو، بازیگر میلیونر زاغه نشین.
شرکت کنندگان جشنواره ابوظبی و فیلمهایی که در آن به نمایش در می آیند هم از جشنواره بیروت بمراتب پرشمارترند و با نام و نشانتر.
از ایران بهمن قبادی با فیلم کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد در بخش مسابقه جشنواره است و عباس کیارستمی بر کرسی ریاست هیئت داوران تکیه زده.
اما در بیروت، سهم ایران فیلم نیلوفر است که در ایران ساخته شده و تقریباً همه بازیگران و عوامل تولیدش ایرانی اند اما نویسنده و کارگردان آن، لبنانی.
سابین جمیل فیلمساز زن لبنانی که در ایران به دنیا آمده، با نیلوفر، نخستین اثر بلند سینمایی اش را تجربه کرده.
نیلوفر حکایت دختری عراقی است که از روستایش به ایران می گریزد تا تن به ازدواجی اجباری، آن هم پیش از رسیدن به بلوغ ندهد و آرزوی درس خواندن را برآورده کند.
یک فیلمساز زن دیگر هم افغانستان را به جشنواره بیروت آورده؛ هاوانا مارکینگ، مستندساز انگلیسی با ستاره افغان در بخش پانورامای جشنواره بیروت حضور دارد.
ستاره افغان که در جشنواره ساندنس در آمریکا برنده دو جایزه بهترین مستند سینمای جهان و بهترین کارگردانی شده، روایت مسابقه ای در افغانستان برای مشتاقان ورود به موسیقی پاپ است.
kamia1 - المان - کلن |
عربها هم بله, ما هنوز اندرخم یک کوچه ایم |
دوشنبه 20 مهر 1388 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
من ارزوی دیدن لبنان را دارم. واقعا دلم میخواهد که بیروت دوباره به شوکت و سرزندگی 30 سال قبلش برگردد. |
دوشنبه 20 مهر 1388 |
|
kadkhoda saeid_uk - انگلیس - منجستر |
خاک تو سر جمهوری اسلامی. |
دوشنبه 20 مهر 1388 |
|
bluestar - ایران - تهران |
((نیلوفر حکایت دختری عراقی است که از روستایش به ایران می گریزد تا تن به ازدواجی اجباری، آن هم پیش از رسیدن به بلوغ ندهد و آرزوی درس خواندن را برآورده کند.)) مگه نیلوفر نام ایرانی نیست؟ |
دوشنبه 20 مهر 1388 |
|
zorro.ir - ایران - تهران |
خاینه ای و عنتر خودشون رو برای اینها پاره می کنن؟ |
دوشنبه 20 مهر 1388 |
|
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
لبنان عروس خاورمیانه بود با افرادی تحصیلکرده و مدرن که 99 در صد مسیحی بودند انجا را هم مثل ایران اسلامیون ما قبل تاریخ به گند کشیدند با حزب الله و نصرالله. افسوس و ننگ بر طاعون این دین. |
دوشنبه 20 مهر 1388 |
|
alireza-perspolisi - ایران - بندرعباس |
shahram khosh maram - ایران - تهران . چند سالته از همه چیز خبر داری . با پول مردم ایران زندگیشون راحته . |
دوشنبه 20 مهر 1388 |
|
zamous22 - امارات متحده عربی - دوبی |
به عنوان کسی که 2 هفته پیش به لبنان سفر کردم باید بگم این کشور(لبنان) هیچ چیز قابل توجهی نداره که اینقدر ایرانی ها ازش تعریف میکنند. فوق العاده کثیف و پر از هرج و مرج. مردم بی ادب و بی فرهنگش حتی نحوه پذیرایی از توریست رو بلد نیستن و فقط به اسم و تاریخ فینیقی ها افتخار میکنن. همه چیز بی اندازه گرونه و خلاصه حتی به اندازه پولی که پرداخت می کنید هم احترام دریافت نمیکنید. همه از هم بدشون میاد و برای جلوگیری از درگیریهای احتمالی بین شیعه و سنی و دروز و مسیحیان پلیس 24 ساعته در حالت آماده باش هست!!!. توصیه میکنم هیچ وقت به این کشور 18 پرچمی سفر نکنید. |
سهشنبه 21 مهر 1388 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
alireza-perspolisi - ایران - بندرعباس. دوست عزیز. لازم نیست ادم همه چیز را خودش ببیند و تجربه کند. میتواند کتابها و مقالات خوب از افراد صاحبنظر و ترجیحا بیطرف بخواند. من خیلی روی انتخاب کتاب و مقاله دقت میکنم و با کلی ادم مشورت میکنم. من عاشق مسافرتم و اول از ایران شروع کردم. وقتی شروع به گشتن ایران کردم پول و ماشین و .. نداشتم و اغلب با کوله پشتی و کیسه خواب میرفتم و شبها توی پارک یا کنار اثار تاریخی میخوابیدم. الان وضعم خوب شده به خاطر کارم که عاشقشم. لیستی از جاهایی که دلم میخواهد بروم تهیه کرده ام و هروقت چیزی در مورد انجا پیدا کنم به آن اضافه میکنم. عکسها و مطالب مربوط را در فایل مربوط به انجا نگه میدارم. با افرادی که قبلا به انجا رفته اند هم صحبت میکنم. بعد صبر میکنم تا موقعیتی از نظر کاری یا اموزشی پیش بیاید و به انجا میروم. |
چهارشنبه 22 مهر 1388 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
قسمت دوم: به خاطر همین وقتی به جایی میروم با اینکه ممکن هست برای اولین بار باشد٬ دقیقا میدانم دنبال چی هستم و وقت و پولم هدر نمیرود. متاسفانه به لبنان نرفته ام ولی با افرادی که در دوره شکوهش به انجا رفته اند صحبت کرده ام. تو اگر بخواهی بگردی به خاطر شغلت مشکل زیادی نخواهی داشت و پول زیادی هم نمیخواهی. موفق باشی. |
چهارشنبه 22 مهر 1388 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
قسمت سوم:من اصلا قبول ندارم که لبنان با پول ایران درست شده. بیروت قبل از ایران دانشگاه داشته است و گروهی از بهترین دانشمندان و سیاستمداران ما در لبنان درس خوانند مثل دکتر حسابی. تعدادی از بزرگترین نویسندگان عرب که سرآمد انها جبران خلیل جبران هست و به تازگی در ایران طرفداران زیادی بین دانشجویان پیدا کرده لبنانی یا لبنانی الاصل هستند. لبنان که الگوی بردباری و تحمل مذهبی بود درگیر جنگ داخلی طولانی شد که مقصر ان تا حد زیادی٬ کشورهای خارجی یعنی اسرائیل٬ سوریه٬ ایران٬ مصر و غرب بودند. پول ایران اگر چه قابل توجه هست٬ نمیتواند زندگی مردم انجا را به حالت اول برگرداند. |
چهارشنبه 22 مهر 1388 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
البته الان یادم امد که دارالفنون ما 80 سال قبل از دانشگاه تهران افتتاح شد و بنابر این ما قبل از بیروت دانشگاه داشتیم چون دارالفنون را میشود اولین دانشگاه مدرن ایران دانست. ما در دوره ای نظامیه ها را داشتیم که با حمله مغول از بین رفتند. در دوره ساسانی هم دانشگاه جندی شاپور بود که فقط در انجا پزشکی تدریس میشد. |
پنجشنبه 23 مهر 1388 |
|