چگونه فکرمان را تازه کنیم؟

چگونه فکرمان را تازه کنیم؟

این روزها کمتر کسی را پیدا می‌کنید که از استرس و عوارض ناشی از آن شاکی نباشد.

دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس و مدرس دانشگاه تهران معتقد است این استرس‌های‌ دایمی می‌تواند باعث بروز افکار غیرمنطقی هم شود. ایشان درباره همین افکار غیرمنطقی و راه‌های مقابله با آن توضیح می دهند:

آقای دکتر! قطعا شما هم درباره رفتارها و روش‌هایی شنیده‌اید که بعضی‌ها می‌گویند با آنها می‌توانیم میزان مقاومت روانی‌‌مان را بالا ببریم؛ مثلا می‌گویند با روش تنفس عمیق می‌توان بر استرس غلبه کرد. به نظر شما این روش‌ها واقعا به افزایش مقاومت روانی ما منجر می‌شوند؟

بد نیست بدانید که هر چه میزان استرس شدیدتر باشد، می‌تواند برای سلامت جسمی و روانی ما آثار بدتری داشته باشد، لذا می‌توانیم با روش‌هایی استرس را کنترل کرده و میزان مقاومت روانی‌مان را هم افزایش دهیم.

مهم‌ترین شیوه‌های افزایش مقاومت روانی و کنترل استرس از این قرار است: از بین بردن افکار غیرمنطقی، کاهش برانگیختگی، تغییر دادن رفتار تیپ الف و ورزش.

چگونه می‌توانیم متوجه شویم که افکار غیرمنطقی داریم؟

1- با اولین سئوال امتحانی، مشکل پیدا می‌کنید و متقاعد می‌شوید که مردود خواهید شد.

2- دوست دارید احساسات حقیقی خود را بیان کنید، اما فکر می‌کنید که ممکن است دیگران را عصبانی یا ناراحت کنید.

3- پس از 15 دقیقه هنوز به خواب نمی‌روید و قانع می‌شوید که تا صبح چشم روی هم نخواهید گذاشت و فردا ظاهری بد خواهید داشت.

4- از تصمیمی که می‌گیرید، مطمئن نیستید بنابراین بعد از خروج از منزل و گوش دادن به سخنان دیگران، نظر خود را عوض می‌کنید.

5- تصمیم می‌گیرید ندوید، به کوه نروید یا ورزش نکنید، چون از نظر جسمی رو به راه نیستید.

اگر تجربه‌های مشابهی از خود سراغ دارید، احتمالا به این علت است که تعداد زیادی از باورهای غیرمنطقی را با خود دارید. این باورها و افکار موجب می‌شوند که شما نسبت به تاییدهای دیگران زیاد فکر کنید (شماره2) یا کمال‌گرا باشید (شماره 5). همچنین این باورها ممکن است شما را به این تفکر وادارند که بهترین شیوه برای سبک کردن اثر ناتوانی در تصمیم‌گیری، حاشا کردن وجود آنهاست (شماره4) یا کوچک‌ترین عقب‌نشینی، مسایل غیرقابل جبرانی ایجاد خواهد کرد (شماره‌های 1 و 3).

چگونه باید افکار غیرمنطقی را عوض کرد؟

پاسخ خیلی ساده است. می‌توان آنها را تغییر داد. البته عوض کردن افکار غیرمنطقی کار دارد و پیش از آنکه بتوانیم افکار خود را تغییر دهیم، ابتدا باید از آنها آگاهی داشته باشیم. برخی روان‌شناسان شناخت‌گرا برای از بین بردن افکار غیرمنطقی و مصیبت‌بار که اغلب مقاومت ما را کم کرده و با احساس‌های درد، اضطراب، ناکامی، تعارض یا تنش همراه هستند، یک روش سه مرحله‌ای توصیه می‌کنند:

1- با بررسی دقیق، از وجود این افکار آگاهی پیدا کنید. آیا این افکار، در پیدا کردن یک راه‌حل به شما کمک می‌کنند یا به مشکلات شما شدت می‌بخشند؟

2- افکاری فراهم آورید که با افکار غیرمنطقی یا مصیبت‌بار سازگاری ندارند و آنها را به طور ذهنی تکرار کنید.

3- وقتی موفق شدید باورها و افکار خود را به طور قطعی عوض کنید، به خودتان احسنت بگویید و پاداش دهید.

برای افزایش مقاومت روانی به کاهش برانگیختگی هم اشاره کردید. ممکن است کمی بیشتر در این زمینه توضیح بدهید؟

بله، برانگیختگی، نشانه امکان عملکرد بد سیستم دفاعی بدن و روانی ماست. پیامی است برای مطالعه موقعیت و اتخاذ اقدامات لازم. برای کاهش برانگیختگی‌های شدید هم می‌توان از روش‌هایی مثل مراقبه یا مدیتیشن، بازخورد زیستی و یا ریلکسیشن (آرام سازی) استفاده کرد.

به نظر می‌رسد که مدیتیشن یا مراقبه، بدون آنکه حساسیت را کم کند، سازگاری با استرس را آسان کرده و میزان مقاومت بدن را بیشتر می‌کند، بنابراین ادراک خطرات بالقوه کاهش نمی‌یابد. به نظر می‌رسد که مراقبه روی جنبه‌های شناختی واکنش به استرس متمرکز می‌شود، در حالی که بازخورد زیستی (مثل کنترل ارادی ضربان قلب) می‌تواند روی کنش‌های فیزیولوژیک مختلف، از جمله ضربان قلب و تنش ماهیچه‌ای متمرکز شود. ریلکسیشن هم برای کاهش تنش ماهیچه‌ای به کار می‌رود، هر چند که رهنمودهای کند کردن تنفس و گسترش تصاویر فرهنگی (مثلا احساس سنگینی در اعضا) واکنش‌های دیگر ناسازگار با واکنش اعلام خطر را مساعد می‌کند، اما هر سه روش، برانگیختگی را کاهش می‌دهند، مقاومت روانی را بالا می‌برند، درجه انتظار اثربخشی را بهبود می‌بخشند و منبع کنترل درونی را مساعد می‌کنند.

منظورتان از اصلاح رفتار تیپ الف چیست؟

کسانی که رفتار تیپ الف را نشان می‌دهند میزان مقاومت خود را به تدریج از دست می‌دهند. در این افراد احساس فوریت و خصومت و رفتارهای پرخاشگرانه و خودتخریبی شناسایی می‌شود. لذا به افراد توصیه می‌شود که احساس فوریت، خصومت و تمایلات خودتخریبی را کم کرده و همچنین سیگار را کنار بگذارند، غذای کم چربی بخورند، در مکان راحت سکونت کنند و شوخ‌طبعی را هم فراموش نکنند تا به این وسیله مقاومتشان افزایش پیدا کند.

ممکن است چند راهکار عملی و ساده برای این منظور معرفی کنید؟

در افراد تیپ الف، زندگی به منزله میدان مسابقه است و هرگز آرام نمی‌شود. لذا توصیه‌هایی از این دست می‌تواند مفید باشد:

- هر چه بیشتر در فعالیت‌های اجتماعی و خانوادگی و به همراه دوستان شرکت کردن

- روزی چند دقیقه به یادآوری رویدادهای دور پرداختن (مثلا نگاه به آلبوم خانوادگی)

- در زمینه ادبیات کتاب خواندن

- رفتن به سینما، تئاتر یا دیدن دوستان و خانواده

- تهیه ساعت زنگداری که با صدای ملایم بیدار می‌کند و هنگام بیداری به آرامی حرکت کردن

- به آرامی رانندگی کردن، با عجله غذا نخوردن، با سرعت حرف نزدن، انتخاب مسیر خلوت

- دو کار را با هم انجام ندادن و بین فعالیت‌ها فاصله گذاشتن

- ابراز عشق به اعضای خانواده

- به دنبال شادی و زیبایی رفتن

- با لحن شاد و خالصانه سلام گفتن

حرف آخر؟

ورزش، مخصوصا در فضای باز نه تنها سلامت جسمی را بهبود می‌بخشد، بلکه به ما کمک می‌کند تا مقاومت روانی خود را نیز بالا ببریم. ورزش‌هایی از قبیل دو تند و ملایم، دو درجا، پیاده‌روی تند، طناب‌بازی، شنا، دوچرخه‌سواری، فوتبال، بسکتبال، اسب‌سواری، تیراندازی و ... .

بد نیست به پژوهشی اشاره کنیم که نشان داد رانندگانی که برای جمع کردن بلیت جا به جا می‌شوند، نصف رانندگانی که روی صندلی می‌نشینند و تکان نمی خورند، به حمله‌های قلبی گرفتار می‌شوند. در میان کارمندان اداره پست هم، نامه‌رسان‌ها کمتر از منشی‌ها، دچار حمله‌های قلبی می شوند.

تحقیقات زیادی نشان داده‌اند که ورزش مداوم مقاومت را بالا بدن برده، افسردگی را می‌زداید، اضطراب را کم می‌کند و عزت‌نفس را برمی‌انگیزد.

تجربه‌های زیر را بررسی کنید تا معلوم شود تحت فشار افکار شخصی خود هستید یا نه:
darvish30 - مکزیک - مانزانار
قلم چرخید و فرمان را گرفتند. ورق برگشت و ایران را گرفتند. به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات. توجه کرده کیهان را گرفتند. چپ و مذهب گره خوردند و شیخان. شبانه جای شاهان را گرفتند. همه ازحجره‌ها بیرون خزیدند. به سرعت سقف و ایوان را گرفتند. گرفتند و گرفتن کارشان شد. هرآنچه خواستند آن را گرفتند. به هر انگیزه و با هر بهانه. مسلمان نامسلمان را گرفتند. به جرم بدحجابی، بد لباسی. زنان را نیز، مردان را گرفتند. سراغ سفره ها، نفتی نیامد. ولیکن در عوض نان راگرفتند. یکی نان خواست بردندش به زندان. از آن بیچاره دندان را گرفتند. یکی آفتابه دزدی گشت افشاء. به دست آفتابه داشت آن را گرفتند. یکی خان بود از حیث چپاول. دوتا مستخدم خان را گرفتند. فلان ملا مخالف داشت بسیار. مخالف‌های ایشان را گرفتند. بده مژده به دزدان خزانه. که شاکی‌های آنان را گرفتند. چو شد در آستان قدس دزدی. گداهای خراسان را گرفتند. به جرم اختلاس شرکت نفت. برادرهای دربان را گرفتند. نمیخواهند چون خر را بگیرند. محبت کرده پالان را گرفتند. غذا را آشپز چون شور میکرد. سر سفره نمکدان را گرفتند. چو آمد سقف مهمانخانه پائین. به حکم شرع مهمان را گرفتند.
جمعه 17 مهر 1388

darvish30 - مکزیک - مانزانار
. به قم از روی توضیح‌المسائل. همه اغلاط قرآن را گرفتند. به جرم ارتداد از دین اسلام. دوباره شیخ صنعان را گرفتند. به این گله دوتا گرگ خودی زد. خدائی شد که چوپان را گرفتند. به ما درد و مرض دادند بسیار. دلیلش اینکه درمان راگرفتند. مقام رهبری هم شعر میگفت. ز دستش بند تنبان را گرفتند. همه این‌ها جهنم، این خلایق. ز مردم دین و ایمان را گرفتند
جمعه 17 مهر 1388

شب قطبی - امارات - دبی
مطلب مفیدی بود.ممنون از حسن انتخابتون.
جمعه 17 مهر 1388

i.am.the.world. - لو کزامبورک - اش
روانشناسان عجب دنیایی دارند. در بحث کنترل افکار ؛ کنترل کننده کیست؟ میگویید خود شخص؟خوب این شخص و افکارش مگر دو ماهیت جداگانه دارند؟ وقتی من میگویم باید افکارم را کنترل کنم یعنی چی؟ در اینجا کنترل کننده کیست؛ چیست؛ یا چه ماهیتی دارد؟ من مگر چیزی جدا از افکار من است؟ من و افکارم مگر یکی نیستیم؟ در ثانی باورهای منطقی و غیر منطقی که در اینجا ذکر شده؛ کاملن با نوع تربیت؛ محیط؛ سنت؛ و اخلاقیات جامعه ای که هر کس در ان پرورش یافته تعریف شده و متفاوت است. پس این باورها به تناسب پرورش و چگونگی تربیت انسانها کاملن متغیر و متزلزلند. اشتباه عرض میکنم؟ مطلب مهمیست و ارزشمند تامل و بررسی. شاد باشید.
جمعه 17 مهر 1388

saasaan - ایران - شیراز
مفید بود. ممنون
جمعه 17 مهر 1388

peran33_mar - انگلیس - لستر
با فکردن به احمدی نژاد وخران دولت اجباری فکرمون تازه مشه.خاک تو سرش با این مملکتش که توش فقر داره بی داد مکنه.
جمعه 17 مهر 1388

kamia1 - المان - کلن
یه نسخه بدین که چطورئ از دست رژیم اسلامئ راحت بشیم, بقیه مشکلات خود بخود حله
جمعه 17 مهر 1388

sara-j - سوید - استگهلم
مطلب مفیدی بود ممنونم. darvish30 - مکزیک - مانزانار . زیبا بود .ممنون
جمعه 17 مهر 1388

yek seda - هند - کشمیر
i.am.the.world. - لو کزامبورک - اش. با نظرت موافقم ولی بعضی ادمها میتوانند به صورت نسبی مقداری از نوع تربیت؛ محیط؛ سنت؛ و اخلاقیات جامعه را که درون انها بهرحال جاریست تغییر بدهند. شما اینطور فکر نمی کنید؟
جمعه 17 مهر 1388

Ezhaq - ایران - تهران
جالب بود تشکر
جمعه 17 مهر 1388

i.am.the.world - لو کزامبورک - اش
عزیز یکصدا از کشمیر هند. بزرگوار: چگونه؟ سئوال اینجاست و خواهش میکنم پیش از پاسخ دادن کمی با سئوال بمانید. ماهیت این تغیییر از کجا میاید؟ شاید سئوال گنگ باشد پس اجازه دهید انرا به گونه ایی دیگر مطرح کنیم. چرا ادمی که به ان اشاره کرده اید تصمیم میگیرد که تغییر کند؟ این مکاشفات و در خود کاوش کردنها خارق العاده است اما انسانها اصلن برای حل مشکلاتشان جدی نیستند و از خودشان سئوالی نمیکنند. عزیزم چه میشود که این ادم مورد بحث که من و شما هستیم به این فکر میافتد که خود را تغییر دهد؟ من کاملن نااگاه هستم و چیزی نمیدانم. ما با هم فقط نگاه میکنیم. بدون ایده یا عقیده قبلی ؛ و یا موافقت و مخالفت. شاد باشی.
جمعه 17 مهر 1388

bluestar - ایران - تهران
darvish30 - مکزیک - مانزانار - این شعر مال هادی خرسندی نبود؟
شنبه 18 مهر 1388

agrin - استرالیا - سیدنی
i.am.the.world - لو کزامبورک - اش. با نظر شما موافقم البته این نظریه به یکی از بزرگترین نظریه های آموزشی- تربیتی و روانشناسی و جامعه شناسی تبدیل شده که ویگوتسکی 1978 اون رو مطرح کرد به عنوان: Socio-Cultural Perspective و الان جهان غرب اکثراً بر نقش فرهنگ، تربیت وجامعه در ذهن و افکار انسان تمایل بسیاری پیدا کرده اند خصوصاً از 2004 به بعد. موفق باشید
شنبه 18 مهر 1388

آنتی اسلام - ایران - اهواز
چگونه فکرمان را تازه کنیم؟ آیا دین باورها هم می توانند در این مجموعه قرار بگیرند؟!
شنبه 18 مهر 1388

i.am.the.world - لو کزامبورک - اش
اگرین عزیز از استرالیا- سیدنی: بزرگوار از ویگوتسکی و نظریه ایشان چیزی نمیدانم اما سالها پیش در جستجوها و سرکشیدنهای بی پایان انسانی به جیدو کریشنامورتی رسیدم . البته شاید بدانید که او نه نظریه؛ نه مکتب ؛ و نه ایدئولوژی و جماعتی براه انداخت. فقط تا پایان عمر از انسان با انسانها سخن گفت. او هیچ نشان یا لقب و یا رهبری و استادی را بر نتابید ونفی هر گونه اتوریتی را ضروری میدانست. شاد باشی.
شنبه 18 مهر 1388

agrin - استرالیا - سیدنی
i.am.the.world - لو کزامبورک - اش راستش منهم راجع به کریشنا مورتی چیز زیادی نمی دونم. به هر حال انسانها بسیار پیچیده و گوناگون هستند و هرگز نمی شود که با یک طرز فکر و یا ایدئولوژی یا مکتب که من اعتقادی به آن ندارم بتوان خصوصیات انسان را برشمرد. برکام باشید
یکشنبه 19 مهر 1388

i.am.the.world - لو کزامبورک - اش
درست همین است اگرین جان: از پشت هر ایدئولوژی؛ باور؛ مکتب و اعتقاد به چیزی نگاه کردن؛ به تله افتادن و ندیدن است. انسانها از هر نوع و نژاد یا رنگی که برخوردار باشند؛ یک ضمیر و یک نوع ساختار روانی دارند که با توجه به( کوندیشنلی) بودن انسان؛ ظواهر و رفتارها متغیرند. فکر کردن در همه انسانها مشترک است؛ ترسیدن؛ رنج بردن؛ شادی؛ غم؛ و هراس از مرگ؛ اینها همه و همه نقاط مشترک ما انسانهاست. باقی فقط تفاوتها و فاصله هایی ساخته و پرداخته فکر است. مثل تفاوتهای ملیتی و قومی؛ مذهبی و ایدئولوژیک؛ که ذهن هراسیده انسانها در این گونه (دیویژن)ها ؛ احساس امنیت و یک (سیکور) جستجو میکند. این احساس میتواند کاملن توهم و خیالی باشد. شاد باشید.
یکشنبه 19 مهر 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.