پیامک های یک زن جوان برای پسری ناشناس به قیمت جانش تمام شد و او به دست پدرشوهر خود به قتل رسید. به گزارش خبرنگار ما پس از آنکه کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی شیراز از قتل یک زن جوان در خانه اش باخبر شدند به منزل او رفتند تا به تحقیق درباره این جنایت بپردازند. مقتول که حبیبه نام داشت با دو ضربه چاقو از پا درآمده بود و متخصص پزشکی قانونی که به محل حادثه رفته بود علت مرگ او را خونریزی داخلی تشخیص داد. هنوز جنازه به سردخانه منتقل نشده بود که کارآگاهان به شوهر حبیبه مظنون شدند. آنها ابتدا با توجه به شواهد و قرائن اطمینان یافتند قاتل یک فرد آشنا بوده است. نوع پوشش مقتول، سالم بودن در ورودی خانه، مشاهده نشدن فرد مشکوک و غریبه در محل، برنخاستن صدای داد و فریاد و کمک خواهی حبیبه و چندین نشانه دیگر بر این مدعا مهر تایید می زد. پس از آن پلیس با این سوال مواجه شد که یک آشنا به چه دلیل باید این زن جوان را به قتل برساند. او آن طور که شواهد نشان می داد با هیچ کس خصومت نداشت، مراوده مالی در این جنایت نمی توانست دخیل باشد و مقتول وسیله باارزش نیز در خانه نگه نمی داشت که طمع برانگیز باشد. بنابراین حبیبه به احتمال زیاد در یک دعوای خانوادگی کشته شده بود. در چنین مواردی شوهر مقتول به عنوان مظنون شماره یک شناخته می شود. به همین سبب اصغر بازداشت شد. سوال و جواب ها در روز اول راه به جایی نبرد. مرد جوان می گفت نه خودش قاتل است و نه می داند چه کسی همسرش را به کام مرگ کشانده است. او که از نظر روانی تحت فشار بود هر بار که ماجرا را از اول تعریف می کرد بخشی از داستان را تغییر می داد. همین تناقض گویی می توانست دلیلی بر پنهانکاری او باشد. به همین خاطر بازجویی ها ادامه یافت، تا اینکه سرانجام اصغر پدر خودش را به عنوان قاتل معرفی کرد. اما دعوای عروس و پدرشوهر بر سر چه موضوعی بود و چه انگیزه یی می توانست مرد مسن را تا این حد خشمگین کرده باشد که مرتکب جنایت شود؟ کارآگاهان برای یافتن پاسخ این سوالات به بازجویی از متهم اصلی پرداختند. کریم مسوولیت کشتن عروسش را برعهده گرفت و مقتول را به داشتن روابط غیراخلاقی متهم کرد و گفت؛ به عروسم شک داشتم. فهمیده بودم او با فردی رابطه دارد. این موضوع مرا به شدت عصبی و ناراحت کرده بود. چند بار با حبیبه صحبت کردم تا شاید اصلاح شود. اما نصیحت هایم فایده یی نداشت. او مرتب اس ام اس بازی می کرد و برای یک پسر پیامک می فرستاد. روز حادثه وقتی دیدم باز هم در حال ارسال پیامک است دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. از آشپزخانه چاقو برداشتم و او را کشتم. پس از اعترافات این مرد ماموران از خانه مقتول دفترچه یی را پیدا کردند که حبیبه متن پیامک های ارسالی اش را در آن می نوشت. اکنون در حالی که متهم در بازداشت به سر می برد ماموران سرگرم تحقیق درباره این دفترچه هستند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|