دختر نابغه برای اینکه خودش را از افکار شیطانی پدر در امان نگه دارد نقشه هولناکی را طراحی کرد و او را به قتل رساند. راز این جنایت پس از آن فاش شد که کارآگاهان پلیس آگاهی استان فارس پی بردند اعضای خانواده یک مقتول افغان درباره قتل ضد و نقیض گویی های زیادی دارند و سعی می کنند حقیقت ماجرا را پنهان نگه دارند.
کشف جسد
بامداد روز چهارم مهرماه ماموران پلیس آگاهی شهر صدرا به یک خانه ویلایی رفتند. اعضای خانواده به آنها خبر داده بودند جنایتی در ویلا به وقوع پیوسته است. افسران پلیس پس از حضور در قتلگاه جنازه مردی میانسال را دیدند که در بخش سرایداری خانه رها شده و آثار دو ضربه چاقو در کمر و سینه او قابل مشاهده بود. مقتول، همسر و سه دخترش سرایدار خانه ویلایی بودند و این جنایت نمی توانست با انگیزه مالی و سرقت رخ داده باشد بنابراین تنها محرکی که امکان داشت فردی را برای آدم کشی در نیمه شب تحریک کند و او را به خانه سرایداری بکشاند خصومت شخصی بود. اما خانواده قربانی پاسخ روشنی درباره چگونگی قتل مرد میانسال که گل محمد نام داشت نمی دادند و مدعی بودند دو مرد ناشناس ناگهان به منزل شان هجوم بردند و قتل را رقم زدند. آنها برای اثبات گفته خود به شیشه های شکسته خانه اشاره کردند و توضیح دادند مهاجمان با شکستن پنجره وارد منزل شان شدند. این ادعا در صورتی می توانست صحت داشته باشد که مدارک و نشانه های دیگری نیز مبنی بر ورود غریبه به منزل پیدا می شد یا لااقل پلیس سرنخی را پیدا می کرد که نشان دهنده درگیری مقتول با قاتلان ناشناس بود اما گل محمد بدون هیچ کشمکش تسلیم قاتل شده بود و گویی قاتل یا قاتلان را از پیش می شناخت و از طرفی ردی نیز از غریبه ها وجود نداشت.
اعتراف
در چنین شرایطی نخستین گزینه یی که در پرونده های جنایی مطرح می شود وقوع همسرکشی است. به همین خاطر زن گل محمد بازداشت شد. او در بازجویی های اولیه همان ادعای قبلی اش را تکرار کرد اما هر بار بخشی از گفته هایش تغییر و فراموش می کرد در بازجویی های قبلی قطعات پازلش را چگونه چیده بود. همین امر ظن نسبت به زن میانسال را شدت بخشید تا اینکه او ناگزیر به اقرار شد. اما اعتراف وی علیه خودش نبود بلکه همسر گل محمد دختر 16 ساله اش به نام مرجان را به عنوان قاتل معرفی کرد و پس از آن بود که دختر دانش آموز بازداشت شد و از سوی بازپرس شعبه 8 دادسرای جنایی تحت بازجویی قرار گرفت. این دختر از نظر روحی و روانی به شدت آشفته بود. او اتهام قتل پدرش را قبول داشت و می گفت از کاری که کرده به هیچ وجه پشیمان نیست. اما چه انگیزه یی می توانست دختری 16 ساله را تا این حد به سمت خشونت سوق بدهد.
دختر نابغه
قبل از آنکه انگیزه جنایت فاش شود لازم بود تحقیقاتی درباره مرجان صورت بگیرد که آیا او از نظر روانی سالم است و اینکه در خانه با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می کرد و زندگی اش را چگونه می گذراند؟ بررسی زندگی مرجان نشان داد او یکی از دانش آموزان نابغه مقطع تحصیلی راهنمایی است که سال تحصیلی گذشته با معدل 5/19 قبول شده بود. او به زبان انگلیسی نیز مسلط بود و به گفته اولیای مدرسه اش به خوبی می توانست این زبان را حتی تدریس کند. علاوه بر این مرجان عاشق موتورسواری بود و در این کار نیز تبحر داشت. تمام این یافته ها از سلامت روانی دختر نوجوان حکایت داشت و به نظر می رسید او در زندگی مشکل خاصی نداشته است اما وقتی خود این دختر زبان باز و اسرارش را عیان کرد مشخص شد وی در چه شرایط زجرآوری زندگی می کرده است. مرجان در اعترافاتش گفت؛ پدرم فساد اخلاقی داشت. او چند بار در غذای من و خواهرانم سعی کرد مواد بیهوش کننده بریزد و ما را مورد آزار جنسی قرار بدهد اما موفق به این کار نشد. او نگاه های زشت و زننده یی به من و دو خواهرم داشت و فساد اخلاقی او باعث شده بود من و یکی از خواهرانم چند بار اقدام به خودکشی کنیم. حتی من یک بار رگ دستم را بریدم اما مادرم فهمید و مرا نجات داد. بعضی شب ها وقتی ناگهان از خواب می پریدم پدرم را در حالی بالای سرم می دیدم که افکار شیطانی در سر داشت. دیگر نمی توانستم این زندگی را تحمل کنم. متهم به قتل ادامه داد؛ مادرم از شرایط زندگی من و خواهرانم خبر داشت اما از ترس پدرم ناچار بود سکوت کند. برای همین راه نجاتی برای من وجود نداشت تا اینکه نقشه قتل پدرم را طراحی کردم. اگر او را آن شب نمی کشتم قطعاً شب دیگری این کار را انجام می دادم. می خواستم با این کار آرامش را به زندگی مان برگردانم. نمی دانستم دستم رو می شود و مرا به زندان می برند. مرجان درباره نحوه قتل توضیح داد؛ شب حادثه پدرم خواب بود. من سه چاقو برداشتم و بالای سرش رفتم. ترسیده بودم. چند دقیقه یی ساکت آنجا نشستم تا اینکه بالاخره در یک لحظه ضربه یی به قفسه سینه او زدم. پدرم بیدار شد و همان طور که خونریزی می کرد به طرف اتاق خواهرانم دوید. من هم ضربه دوم را به کمر او وارد کردم و بعد شیشه خانه را شکستم و به 110 زنگ زدم. بنا به این گزارش دختر نوجوان پس از تشریح جزئیات قتل بازداشت شد و تحقیقات از او همچنان ادامه دارد.
RajabRingo - سوپد - گوتنبرگ |
کار خوبی کرد یک حیوان کمتر دادگاه هم باید این دختر را تبر ئه کند . |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
بینوایان - ایران - تهران |
خوب کارش کاملاً منطقی بوده . |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
METRADAT - انگلستان - لیدز |
این هم یک مسلمان واقعی با ایمان کاملا سکسی. کجائید ای پشمکی ها. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
kiyawashsasani - کانادا - تورنتو |
. مادر ایکاش که در نطفه مرا میکشتی. چه لجنزار کثیفی است حیاط . چشمه هایش همه خون . نهرهایش همه اشک . سروهایش همه دار. برگهایش همه آلوده به سرب . مرغهایش همه جغد. نغمه هایش همه فریاد و فغان. دشتهایش همه در آتش و خون. آهوانش همه گرگ. قصه هایش همه تلخ. روزهایش همه طوفانی و سرد . جامه هایش همه تن پوش عزا. مردمانش همه شولای سیاه . همه جا وحشت مرگ. همه سو مویه و آه . نو عروسان همه در حجلهء خاک . پسران جامهء سرخ. سرشان زینت دار. بد هان سرب مذاب . جای هر هلهله و ولوله ای. طبل و شیپور عزاست . شب سیاه است سیاه . خبر از روشنی فردا نیست . مادر ایکاش که در نطفه مرا میکشتی . چه لجنزار کثیفی است حیات. که تعفن همه از هر طرفش میبارد. مادر ایکاش در آن لحظه که در بحر هوس. غوطه ور در سخن عشق پدر. نقشهء زندگی بی سر و سامان مرا. میکشیدی روی بالین هوس. سیل و طوفان و بلا کنف یکونت میکرد . کاش از آن بستر نفرین شده ات . دست تقدیر برونت میکرد. تف براین قسمت و این تقدیرم . مادر ایکاش که در نطفه مرا میکشتی . |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
emperatur - اکراین - پلتاوا |
ناراحت کننده بود |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا |
پدر بی شک یک بیمار روانی بوده است ولی کی می شود آگاهی در جامعه ما به حدی برسد که گره ای که با دست باز می شود را با دندان باز نکنیم و بیمار روانی را با اولین نشانه ها در بیمارستان بستری نماییم. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
kadkhoda saeid_uk - انگلیس - منجستر |
یکی دیگر از افتخارات نظام کثئف اخوندی و اسلام متحجر که فقط مختص به کمر به پائین میشه. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
majid_r82 - امارات - شارجه |
خیلی زجر آوره اگه واقعاً راست میگه باید تبرئه شه تا عبرتی باشه برای شیطان صفتای که به جیگر گوشه هاشون هم رحم نمی کنن |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
iran-azad - ایران - تهران |
بهتر بود فقط باباش رو از بیخ قطع می کرد |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
sherry_vancouver - کانادا - ونکوور |
چاره دیگرئ هم داشت?. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
parian - امارات - دبی |
METRADAT-انگلستان-لیدز چه ربطی به اسلام داره؟هر کی هر غلطی کرد می چسبونین به اسلام؟عقل هم خوب چیزیه به خدا |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
Hoja Verde - ایران - تهران |
METRADAT - انگلستان - لیدز. چه ربطی به دین داره.آدم بد و خوب همه جا پیدا میشه.شما هر چی را به دین ربط میدی. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
mehrdad85 - تهران - ایران |
داستان خیلی جالب و خوبی بود !. ولی نمیدونم چرا حالم داره به هم میخوره !!!!!. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
sabze sabzam - بلژیک - بروکسل |
دلم برای اون دختر میسوزه که در چه شرایطی قرار گرفته که راضی به انجام این کار شده! |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
impudent - ونکو ور - کانادا |
kiyawashsasani - کانادا - تورنتو سلام امیدوارو که همیشه سبز باشی . و اینکه شما خیلی از این کامنت ناراحت شدی . از این جنایتها روزانه فقط در طی یک روز در ایران اسلامی میتوانی صدها مورد ببینی ان هم فقط در یک روز . و این را میدانی که دولت جهت رعب و وحشت اجازه پخش چنین اخباری 1 در 1000 میدهد . البته ان هم حتما برای دولت نفحی دارد که اجازه میدهد . |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
ENSAN-ZAMIN - هند - پونا |
kiyawashsasani - کانادا - تورنتو . یه سوالی دارم. اگه واقعا انتخاب دست خودت بود نمیخواستی از مادر متولد بشی؟و جهان زیبایمان را با همه خوبیها و بدیهایش تجربه کنی؟ این دفعه میخواهم حرف دلت را بگی و نه شعر . در ضمن با این شعری که نوشتی کاملا مخالفم و همیشه پدر و مادرم را بخاطر دادن حیات به من میستایم . |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
anita14 - هلند - دهن هاخ |
پدر کثیف |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
چه پدر پستی باید سرش رو جدا میکرد |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
sadafi - المان - مونیخ |
چندشم شد از اون مرد کثافت. امیدوارم زمین از این اشغالا بری شه! |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
vandidad.iran - ایران - کرمانشاه |
METRADAT - انگلستان - لیدز. آدم عاقل چه ربطی به اسلام داشت؟!!!!!. می دونم برات سخته که فکر کنی اما تو سعیتو بکن شاید شد! |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
vandidad.iran - ایران - کرمانشاه |
دختره کار خوبی کرده. دستش درد نکنه . امید وارم تبرپه بشه |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
oghab - سوپد - س.. |
چه زمونه ای شده. حالااین بدبخت قصاص میشه. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
sara-j - سوید - استگهلم |
kiyawashsasani - کانادا - تورنتو . بسیار زیبا بود اشک من رو در اورد |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
دختر نابغه چرا نقشه قتل پدرش را طراحی کرد/ برای اینکه واقعا نابغه است |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
kiyawashsasani - کانادا - تورنتو |
ENSAN-ZAMIN - هند - پونا. دوست عزیز . ابتدا مرسی ازتوجهت .اما بگم که من عاشق پدر مادرم هستم واین شعر زبان تمثیلی دارد و بیانگر اوضاع کنونی است که جای زندگی کردن رابرای انسان تنگ کرده است . اگر در نوشتاری قهرمان داستان زنش را بدلیل خیانت میکشد این بدان معنا نیست که زن نویسنده خیانت کرده . آنچه من در این برهه از زمان حس میکنم جامعهء بسته ای است که بردرش قفل دین زده اند که این قفل باید توسط مردمان همین سرزمین برای همیشه بشکند و هوای متعفن و کشندهء مذهب و خرافات و جهل برای ابد از این سر زمین سفر کند و اکسیژن خرد و آزادی و دموکراسی فضای جامعه را عطرآگین کند که انسان شایستهء آزادی و آزادگی است . وتا آنموقع وتا زمانی که توان زیستن و نوشتن دارم بر این آرزو پا میفشارم . حال چه درست باشد چه غلط . موفق باشید . |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
ehsan_2nd_time - یوکی - لندن |
kiyawashsasani - کانادا - تورنتو. یه سر برو پیش روانپزشک |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
ehsasoeshgh - سوئد - گوتنبرگ |
اینها که پدر نیستند حیف نام مقدس پدر |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
dary_sheytoon - انگلیس - منچستر |
وای......... |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
یکی مثل همه - انگلستان - لندن |
سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا . کاملاً با نظر شما موافقم. در نظامی که اولین اولویت حفظ نظام و پر کردن جیب سیاستمدارن است ولو به بهای سرکوب مردم و دروغ و فریب و تظاهر به دین ، جایی برای پرداختن به مشکلات روانی گروه های آسیب پذیر جامعه . نیست. سر نیرّوهای امنیتی سلامت، بودجه ای هم برای این کار نمیماند. مشکل جامعه ما بسیار ریشه ای تر از این حرفهاست. ریشه در رویکرد نظام به مدیریت جامعه دارد. . یک نکته دیگر هم بگویم بعضیها دلگیر نشوند! آنهایی هم که از هر فرصتی برای اهانت به عقاید دینی دیگران استفاده ( در واقع سوء استفاده ) میکنند هم به روانپزشک مراجعه کنند بد نیست. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
asir@.P - فرانسه - پاریس |
kiyawashsasani - کانادا - تورنتو . خیلی قشنگ گفتید ولی یک جاش بنظرم دردناکتر بود یاد همین مادر افغان افتادم که حتی بسترش خالی از عشق بوده (مادر ایکاش در آن لحظه که در بحر هوس. غوطه ور در سخن عشق پدر. نقشهء زندگی بی سر و سامان مرا. میکشیدی روی بالین هوس. سیل و طوفان و بلا کنف یکونت میکرد . کاش از آن بستر نفرین شده ات . دست تقدیر برونت میکرد. )دلم بیشتر سوخت.امیدوارم تعداد ادمها طبق امار باشه یا زودتر بشه |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
leila leila - سوپد - گوتنبرگ |
METRADAT - انگلستان - لیدز. اون پدر اتریشی که 20 سال به دخترش تجاوز کرده بود و تو خونه زندانیش کرده بود و ازش چندتا بچه صاحب شده بود هم مسلمان بود؟ این مسائل روانی هستن . دین یک مقوله کاملا جداست |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
artosh - ایران - تهران |
خیلی دردناک بود. بیچاره دختره. حالا باید تاوان کشتن یه همچین پدری رو بالای چوبهء دار بده. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
ENSAN-ZAMIN - هند - پونا |
kiyawashsasani - کانادا - تورنتو . اولا خوشحالم از اینکه با شما تبادل نظر میکنم. ولی باید بگم که این نوع شعرها درست است که نوعی بیان دردها است ولی در کل ناامیدکننده است. ببین دوست من تحت هر شرایطی زندگی از مرگ و ناامیدی بهتر است.و تمدن بشری در طول حیات خود جنگها و فجایع زیادی به خود دیده ولی انسان تمدن ساز همیشه به بهبود زندگی خود اندیشیده است. و وظیفه ماست با در نظر گرفتن شرایط در جهت ترسیم اینده ای بهتر تلاش کنیم و به جامعه امید بدهیم. در کل با شما موافقم. موفق باشید. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
sourena1b - ایران - ایران |
METRADAT - انگلستان - لیدز. من هم با اسلام مشکل دارم اما آدم درست حسابی این موضوع چه ربطی به اسلام داره ؟ انتقاد هم میکنید یه جوری انتقاد کنید که گزک دست مسلمونها ندید سر تا سر تازینامه شون پر از مهملاته اینجا اینظور نظر نمیدادی نمیشد؟ |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
immigrant sea bird - انگلستان - وست ساسیکس |
METRADAT - انگلستان - لیدز عزیز این مساله به دین و اعتقادات مربوط نیس. مساله روانیه. این دختر هم بهتر بود به جای قتل پدرش (که البته حیفه لفظ پدر را به کار برد باید گفت بیمار جنسی روانی) با یک وکیل مشورت می کرد و اگه اینم نیمیمی تونس یا با اولیای مدرسه مطرح می کردبه دادگاه شکایت می کرد و خودشو به زندان نمی انداخت. الان تو زندان زندانیای زن و خود زندانبانان و ماموران مرد بهش نظر بدتر دارند و تو زندان هزارتا بلا سرش میارن. راه حلش فقط زندگی خودشو نابود رد. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
Samand - ترکیه - انکارا |
برای من جالبه چه زود بعضی ها نظر میدهند و بدر که مقتول است را مقصر و قاتل یعنی دختر جوان را تبرعه می کنند . از کجا معلوم دختر راست گفته باشد؟ در ایران این مد شده قاتل پس از اینکه دستش رو میشود دست به ان داستانسرای های بیربط میزند! چرا این دختر به پلیس شکایت نکرده چرا به مربی مرسه اش چیزی نگفته؟ سالها پیش وقتی حدود 10-11 سالم بود یکی از بستگان که مرد میانسالی بودمنزل ما مهمان بود و شب بسراغ من امد تجاوز نکرد ولی من را مورد ازار جنسی قرار داد... صحنه وحشتناکی بود تا چند هفته از نظر روحی داغون بودم ولی به همه گفتم که چه بلای بسرم اورد.. ایشان ان موقع نماینده مجلس و خیلی هم متدین بودند هنوز هم زنده هستند و شغل مهمتری همدارند ان موقع هم کسی حرف مرا جدی نگرفت ولی باعث شد این مرد بیمار از زندگی ما فاصله بگیرد. ولی در این داستان شما نه حالت این دختر تغیریکرده بود و نه بهکسی شکایت کرده بود. بینید قرار نیست پلیس با شکایت بدون مدرک هر کس را بازداشت ند ولی شما چطر میتوانید گفته های این دختر را براحتی قبل کنید |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
kiyawashsasani - کانادا - تورنتو |
ehsan_2nd_time - یوکی - لندن . شماهم بهتره سری به مصباح یزدی بزنید و رپیس جمهور بعدی شما باشید . احمدی نژاد با ایشان خیلی صمیمی بود و دستمزدشو گرفت . از قافله عقب نمونید . |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
METRADAT - انگلستان - لیدز |
اسلام و مسلمون یعنی فریز مخ همین برای هر کسی نباید توضیح داد. خجالت برای ایرانی نماها. شاهی بیشتر از امثال تو فکر می کنم. |
پنجشنبه 9 مهر 1388 |
|
kadkhoda saeid_uk - انگلیس - منجستر |
هر جی دنیا میکشه از اسلام میکشه . |
جمعه 10 مهر 1388 |
|
world cup - ایران - تهران |
کار خوبی کرد. حالا کی باید این وسط رضایت بده تا این دختر بیچاره آزاد بشه ؟ |
جمعه 10 مهر 1388 |
|