دلقکی به نام معمرالقذافی در نیویورک

دلقکی به نام معمرالقذافی در نیویورک

اگر برخی از این مردمان منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و رهبرانشان نبودند، جهان حوصله اش سر می رفت. کمی به این منطقه بنگرید. کلی آدم عجیب و غریب و رهبر دیوانه می یابید که بر کشورها حکومت می کنند و اگر جنبش کنونی سبز ایران را نادیده بگیریم، مردمان این کشورها دشواری جدی با آنها ندارند. از همین احمدی نژاد و خامنه ای خودی گرفته تا خاندان اسد و بن لادن و السعود و ملاعمر و معمرالقذافی و یا آن خل و چل ترکمن باشی**، صفرمراد نیازوف که تا همین چند سال پیش مرکز تمدن جهان بود  اگر به سراغ یک کمی بهترها برویم، باز هم به حسنی مبارک و الهام علی اف و رییس جمهورهای دایم العمر برمی خوریم.

هم اکنون که اینها را می نویسم، قیافه معمرالقذافی در CNN است که با آن لباس بدوی و موهای رنگ کرده و درهم برهم در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک گرم سخنرانی است و دارد به اساسنامه سازمان ملل می تازد. در فاصله ای که همه مجمع منتظر بود که حضرت (با تاخیر) به پشت تریبون تشریف فرما شوند، CNN محله بدفورد در نیویورک را نشان داد که قذافی در روی چمن های آنجا چادر زده است. مردم محل پیش از آمدن او اعتراض وسیعی کرده بودند و نمی خواستند که او با چادرهایش به محله آنها بیاید. او سالهاست که این کار را می کند. هیچ گاه در ساختمان نمی خوابد و اگر هم مجبور شود، در داخل ساختمان چادر می زند. در همین نیویورک در گذشته حتی به داخل هتل رفته، بزرگترین سویت را کرایه کرده و چادرش را در اتاق هتل برپا کرده است. دیوانه نیست این مردک؟ …هنوز دارد چرند می گوید که سازمان ملل اینجایش کج است و آنجایش! در آنجا دمکراسی حاکم نیست. قذافی به جهان دمکراسی درس می دهد. می گوید “اینجا هاید پارک کورنر است و همه ما دکور هستیم.”  می گوید تروریسم یعنی همین! می گوید نام “شورای امنیت” را باید گذاشت “شورای ترور”. دیگر دارد قاطی می کند. می گوید: “شماها الان که من حرف می زنم. همه خسته هستید، از راه دور آمده اید و ذهنتان کار نمی کند.

حق با او هم باشد، کسی از این آدم بی پرنسیپ و بندباز چیزی را باور نمی کند. جهان جریان هواپیمای پان آمریکن و سقوط آن بر فراز “لاکربی” در اسکاتلند را فراموش نکرده است. مترجمی هم که با خودش آورده، انگلیسی را چهارنعل حرف می زند که گوش شنونده درد می گیرد. خودش که هیچ گاه تمرکز ندارد و پراکنده می گوید و با چنین مترجمی هم تنها روان شنونده شاد می شود.

البته این تنها یک تصادف است که نوشته من در باره قذافی با سخنرانی او در سازمان ملل همزمان شده است که در CNN در گوشه صفحه تصویر کامپیوتر می بینم. من می خواستم در این نوشته از شاهکارش در سویس بگویم که نزدیک یک سال است که آنجا را به هم ریخته است. ولی الان که قیافه اش را که می بینم، هزار چیز دیگر نیز یادم می افتد. یک کتاب دارد به نام “انقلاب سبز” که همه مردم در “جماهیر عربی خلقی سوسیالیستی لیبی” باید آن را بخوانند و یاد بگیرند. یک کتابچه کوچک جیبی است که آن را جایگزین قرآن کرده است. خودش را هم جای پیغمبر گذاشته است و اعتقاد ژرفی به این حرف دارد. البته این چیز غریبی نیست.

حالا جریان سوئیس:

سال گذشته زمانی که هانیبال، پسر قذافی و همسرش آلین در هتل “پرزیدنت ویلسون” در شهر ژنو بودند، دو نفر از خدمتکاران لیبیایی که همراه آنها بودند، از فرصت استفاده کرده و از آن دو به جرم بدرفتاری و اعمال خشونت جسمی و کتک، به پلیس ژنو شکایت کردند. به دنبال این شکایت پلیس جناب هانیبال قذافی و همسرش را دستگیر و زندانی کرد. عجب گناه کبیره ای! اگر آن پلیس می دانست که با این کار کاملا عادی و قانونی خود چه بهمنی را به راه می اندازد، شاید کمی با بزرگترها مشورت می کرد.

همین مردکی که در همین لحظات در نیویورک دارد به جهان دمکراسی و برابری را درس می دهد، تا خبر را شنید، ابتدا دستور داد دو بازرگان سویسی را که در آن زمان در لیبی بودند، را دستگیر کنند و به زندان بیاندازند. این دو نفر از سال پیش تاکنون هنوز در زندان هستند. سپس صادرات نفت را به سویس قطع کرد، میلیاردها دلار پول که در سویس داشت را از آنجا بیرون کشید و پروازهای بین لیبی و سویس را قطع کرد. اینها همه کافی نبود. در آخرین نشست G-8 در ایتالیا، به آنجا آمد و خواهان آن شد که سویس از میان برداشته شود و میان ایتالیا، آلمان و فرانسه تقسیم شود. در ماه اوت گذشته آقای مرتس، رییس جمهور سویس با عجله به لیبی رفت تا این جریان را که وزارت خارجه سویس تا آن زمان نتوانسته بود حل کند، جوری پایان دهدو با وجودی که او در آنجا موافقت نامه ای را امضاء کرد و قول داد که دادگاهی در ژنو تشکیل شود و به این جریان رسیدگی کند، قذافی شترچران حاضر به پذیرش او نشد. بر خلاف موافقت نامه ای که لیبی امضاء کرد، هنوز دو بازرگان بی گناه سویسی که نه سر پیاز بودند و نه ته آن، در زندان لیبی هستند. در حالی که لیبی بر اساس آن موافقت نامه قول داده بود آنها را تا پایان ماه اوت آزاد کند.

سویس برای جلسه عمومی امروز سازمان ملل سه نفر از دیپلمات های بلندپایه خود را نیز به نیویورک فرستاده است تا چنان چه این بازی در آنجا ادامه پیدا کرد، آنها جوری مشکل را حل کنند. تا این لحظه که موردی پیش نیامده است.

شاید اگر به گوش قذافی برسد که کسی در وبلاگش این چیزها را در باره او نوشته است، بیاید اینجا و آلمان را بین هلند و لهستان و آرژانتین و نیوزیلند تقسیم کند.

منبع : وبلاگ آقا اجازه


خل و چل ترکمن باشی**

یک جایی در روزنامه خواندم که قرار است مجسمه طلایی 12 میلیون دلاری صفرمراد نیازوف رییس جمهور سابق ترکمنستان را از مرکز عشق آباد به کناره جنوبی شهر انتقال دهند. رییس جمهور کنونی، قربان اوغلی بردی محمدف، دستور این کار را صادر کرده است. این مجسمه البته مجسمه استقلال نام دارد.

این خبر مرا به یاد کارهای این موجود عجیب و غریب در دوران زندگیش انداخت. او 21 سال رییس جمهور بود. البته رییس جمهور در این منطقه از دنیا تعریفش با جاهای دیگر تفاوت دارد. اگر جای دیگر انتخابات هست و هر چهار یا پنج سال مردم رای می دهند، در این سوی دنیا همین دوروبر خودمان که همه چیز را از غرب کپی می کنند و کاریکاتورش را پیاده می کنند، ریاست جمهوری هم اینجوری است که در واقع رییس قبیله اسمش را عوض می کند و می شود رییس جمهور! یکی حسنی مبارک است، آن یکی حافظ اسد یا بشار اسد یا حسنقلی اسد بعدی. این طرف هم این صفرمراد نیازوف بود که قبول هم نداشت به او بگویند رییس جمهور. می گفت به من بگویید ترکمن باشی، یعنی رهبر همه ترکمن ها. مجسمه خودش را به بلندی 12 متر با طلا ساخت و در مرکز شهر نصب کرد. این تنها مجسمه دنیا بود که به دور خودش می چرخید. آنهم نه الکی، بلکه با حرکت خورشید و همیشه چشم بر خورشید داشت؛ از طلوع تا غروب مراقب خورشید بود تا دست از پا خطا نکند. دستهایش را هم باز کرده بود که یعنی من هستم. شاید هم عکس مجسمه مسیح بر فراز ریودو ژانیرو را به او نشان داده بودند.

در 21 سال حکومت کشور را به یکی از منزوی ترین کشورهای دنیا تبدیل کرد. در هیچ اتحادیه و سازمان بین المللی عضو نشد. شاید هم خواست ادای سویس را درآورد و راه رفتن خودش هم یادش رفت و شد کاریکاتور!

در سال 2003 یاد مادرش قربان سلطان افتاد و سال 2003 را به نام او سال قربان سلطان اعلام کرد. پس از آن هم روز تولد قربان سلطان را روز مادر اعلام کرد. ماه آوریل هم شد ماه قربان سلطان. یعنی این جوری: ژانویه، فوریه، مارس، قربان سلطان، مه، ژوئن، …مجله زنان هم شد ” قربان سلطان”. خودش هم در آن مجله می نوشت.

البته قبیله اش، نه ببخشید جمهوریش سکولار است. اینش جالب است. چرایش را نمی دانم. شاید 70 سال حکومت شوروی لازم بوده تا ترکمن باشی همین قدر یاد بگیرد. به عنوان عضو حزب کمونیست شاید گفته قرآن برای چه می خواهیم؟ خودم قرآن می نویسم. برای همین هم از قرآن هیچ کجا خبری نیست. البته از قانون اساسی هم خبری نیست. یک کتاب قطور پر از نصیحت نوشته بود به نام “راهنما”. آن قانون اساسی بود و هر شب آن را با مراسم باز می کردند و از آن برای ملت می خواندند. بچه های بیچاره مدرسه هم باید آن را حفظ می کردند و امتحان می دادند.

ترکمن باشی باله را ممنوع کرد، گوش دادن به موسیقی در ماشین یا در خیابان، پخش موسیقی در رادیو و تلویزیون و در عروسی ها را ممنوع کرد. نوشته های روزنامه ها و تیتر آنها را خود تعیین می کرد. برای ورود به دانشگاه یا ورود به بازار کار باید آن کتاب عظیم “راهنما” را امتحان می دادی. یکی از آخرین کارهایش این بود که کتاب راهنمایش را در یک کپسول گذاشت و با یک موشک روسی از پایگاه فضایی بایکانور قزاقستان به فضا فرستاد تا نه تنها زمینیان بلکه آسمان نشین ها نیز از فرمایشات این باشی عالیقدر منتفیذ شوند.

حالا این وسط سوال این است که 4،5 میلیون ترکمن ها کجا بودند و چگونه این کارها را اجازه می دادند؟ هم اکنون چه چیزی را اجازه می دهند؟ من نمی دانم! تنها این را می دانم که هیچ کس به تنهایی نمی تواند ترکمن باشی، اسلام باشی یا عرب باشی باشد بدون آن که مردم یک جورایی جوهره فرهنگی این چیزها را داشته باشند.

تا کسی دولا نشود، کسی رویش پالان نمی گذارد.

در شمال آفریقا نیز یک خل و چل دیگر به نام معمر القذافی داریم که او نیز کتابی به نام “انقلاب سبز” دارد و برای تمام جهان رهنمود ترکونده است.

mahdichm - ایران - مشهد
یعنی از محمود بد ترم پیدا شد ؟
چهار‌شنبه 1 مهر 1388

persianshadow1 - انگلستان - برایتون
مطالب جالبی بود! دیکتاتورها مالیخولیایی میشوند بعد از مدت کوتاهی. بیچاره ملتی که باید تحت سلطه این دیوانگان زندگی کنندو چه سالهایی را باید با اه و حسرت بگذرانند و بعدش هم بمیرند. جدا کی جوابگوی ظلم و ستمی است که به ما انسانها میرود؟
چهار‌شنبه 1 مهر 1388

amir-amir - کانادا - تورنتو
تعریف مى کنند که این مردک دیوانه شبها بر سینه هاى عریان زنان محافظش مى خوابد داستان هاى عجیبى از این بابا تعریف مى کنند
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

Ezhaq - ایران - تهران
تشکر خیلی جالب بود. دورد بر ایرانیان انگلستان
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

poriyaye_vali - قطر - دوحه
قذافی که خیلی با حاله..همه دوس دارند مقامی بدست بیارن تا تومجلل ترین هتلها یا قصرها بهترین لذت ها را برند اقا میاد با اون مقامش چادر میزنه .....اه که مردیم از بس چیزای عجیب وغریب دیدیمو شنیدیم..به گفته ارسطو ناخواسنه به دنیا امدم با حیرت به دنیا نگریستم وبا کراهت از دنیا میروم
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

ironwill - کانادا - کلگری
اتریش باید از قذافی به سازمان ملل شکایت کند چون قذافی در حق اتریش که همسایه شرقی سوییس است اجحاف کرده و سهمی هرچند کوچک به این کشور نداده است!!!
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

kamia1 - المان - کلن
نویسنده بسیار ادم باهوش و زبر دستئ. فقط یه سوال برائ من مهم شد, که چرا صریحا نگفت, که بر حسب تصادف همشون هم مسلمان هستن!!
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

Hoja Verde - ایران - تهران
خیلی جالب بود.به آخوندا رو بدی از اینا هم بدترند.
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

miladblack - امریکا - کلمبوس
جهالت حد نداره دیگه !
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

khosro1618 - انگلستان - جنوب
چه کسی باور میکنه ما در قرن 21 هستیم؟!!!!!!!
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا
اینها سگ کی باشند که با احمدی نژاد ما رقابت کنند. مموتی تکه توی دنیا. امیدوارم قذافی یک کم احمدی نژاد رو توی نیویورک نصیحت کنه و سر عقل بیاردش. ضمنا سوییس چشمش کور شه. زمانی که به اتحادیه اروپا نمی پیونده تا پول های امثال قذافی رو تنها تنها بخوده حالا هم تنهایی با لیبی جنگ کنه.
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

IRAN204 - امریکا - نشویل
سلام دوستان پس ما تنها نیستیم گرفتار یک مشت دیوانه عوضی شدیم از ما بدتر هم . هست .اما همیشه ملتها مقصر هستند تا وقتی خرد نباشه همین آش وهمین کاسه. زنده باد ایران آزاد با مردم با خرد.
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

OmidParsi - ایران - تهران
موج سبز آزادی با انتشار نسخه‌های مناسب بلوتوث که قابل استفاده در تلفن همراه است، برای گسترش آگاهی عمومی تلاش می‏کند. لطفا با دریافت این فایل و توزیع آن از طریق بلوتوث، در رسیدن به این هدف کمک کنید. این ویدئو کلیپ توسط جمعی از هنرمندان کشور ساخته شده و موسیقی این کار پس از کشته شدن ندا ساخته شده است. نام سازندگان این اثر محفوظ است. البته با فیلتر شکن وارد شوید. https://www.mowjcamp.org/files/file/36643.
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

ehsan abadan - انگلیس - برایتون
ای بابا من فکر میکردم اقای ان از همه بدتره با این تفاصیل ما چندم میشیم تو دنیا منو باش فکر میکردم اولیم .از محمود بی شعور تر هست تو دنیا
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

آپامه - استرالیا - سیدنی
پیامی برای تمام مردم جهان:. اگر یک میلیارد مسلمان روی کره زمین از بین بروند دنیا جای خوبی برای زندگی خواهد شد.
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

sepehrsan - ایران - تهران
با خوشم اومد از هر چی ایرانی یه ما فقط یه ا.ن رو چهار سال تحمل کردیم بعدش این جوری داریم اعتراض می کنیم. اونها دیگه چه بدبخت هایی هستند که 21 سال چیزی نگفتند
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

baas - هلند - روتردام
از کوزه همان برون تراود که در اوست .
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

baas - هلند - روتردام
و انتری به نام احمقی نژاد. و قاتلی به نام علی گدا .
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

nazi4353 - ایران - آبادان
مطلب جالب بود دیوونگی که شاخ و دم نداره خیلی راحت می تونید امثالش رو توکشور خودمون هم ببینی . البته یه نکته مهم وجود داره که اونها اگه واسه ملت خودشون چیزی هزینه نکردن و سختی بهشون دادن در عوض کرور کرور پول رو هم تو جیب عربها و افریقاییهای گدا گشنه نریختن مثل سران سر به نیست شده مملکت ما که لقمه تو دهن خودمون رو هم با روغن اضافی چپوندن تو حلق عربا
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

siya48 - آلمان - کلن
این "تنسی تاکسیدو "رو من نمی‌دونم چرا راه میدن اینجا
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

شاپرک - ایران - تبریز
یاد قصه های قدیمی افتادم که تو اونا یه آدم کچل خل و چل تصادفی دختر شاه رو میگرفت و میشد پادشاه . و به ماجراهاش کلی میخندیدیم.. بابا خیلی مشنگند.
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو
یک وحشی ازباغ وحش اسلامی.همین
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

hamesheh bahar - انگلستان - لندن
اینو وا.ن جاشون توی یک قفس است!!
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

33pooles - المان - دورتموند
قذافی 6 میلیون دلار از پول مردم بدبخت را به باشگاه لازیو یک باشگاه فوتبال در ایتالیا هدیه داد که پسرش در این باشگاه فقط تمرین کنه یا فقط اسم قذافی در این باشگاه باشه .افتخار از نوع عربی مثل تاریخشان
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

sepideh sepid - انگلستان - لندن
مطالب خیلی جالبی بود ممنون.
جمعه 3 مهر 1388

del shekaste - ایران - تهران
فکرکنم احمدی نزاد هم از این کتاب راهنماخونده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
جمعه 3 مهر 1388

daneshjooye mobarez - ایران - تهران
sepehrsan - ایران - تهران. دوست عزیز اشتباه نکن 30 ساله که زندگی نمی کنیم فقط داریم سعی می کنیم زنده بمونیم . اونا رو کاری ندارم ولی ما که ادعای تمدن و فرهنگ و آگاهی داریم نباید وضعمون این باشه و به اینجا برسیم که بگیم چه خوب که وضع ما از اونا بهتره و مثل اونا نشدیم. و نمی گیم حق ما خیلی بیشتر از این حرفاست و باید به شرایط بالاتری برسیم .
جمعه 3 مهر 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.