علیرضا بهشتی پاسخ احمد توکلی را داد

علیرضا بهشتی پاسخ احمد توکلی را داد

پارلمان‌نیوز:در پی نگارش نامه‌ای از سوی دکتر احمد توکلی خطاب به مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی، سیدعلیرضا بهشتی شیرازی، سردبیر روزنامه کلمه سبز در نامه‌ای به موارد مطرح شده در این نامه پاسخ داد.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، این نامه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

 آقای دکتر احمد توکلی در نامه‌ای خطاب به مهندس موسوی و حجت الاسلام و المسلمین خاتمی آنان را به قدرت‌طلبی و تخطی از خط امام متهم کرده است. او در این نامه ادعا می کند امام در زمان جنگ با سیاست‌های دولت مخالف بودند و به خاطر وجود دشمن خارجی آن را تحمل می‌کردند. از دیگر سخنان قابل توجه در این نامه عبارتی است که پیش درآمد خبری سایت الف را شکل می‌دهد: « گویا می‌خواهید حاکمیت را به برخورد با خود بکشانید. تردیدی نیست که معارضه چیزی جز خیانت به امام، انقلاب، اسلام، مردم و ایران نیست. تصمیم به بازگشت بگیرید.» با این حال به عنوان کسی که دوبار این نامه را خواندم هیچ‌یک از عبارات فوق را جان کلام نیافتم. در نامه ایشان جان کلام این است که آقای موسوی و آقای خاتمی چرا جلوی شعارهای ساختارشکنانه طرفدارانشان را نمی‌گیرند .

آقای توکلی! امروز کسانی هستند که شما بتوانید آنان را به این خاطر مورد مواخذه قرار دهید. تصور کنید که این افراد به خواسته‌های دوستان شما تن می دادند، تسلیم می‌شدند و به حق ملت خیانت می‌کردند. در آن صورت اینک از چه کسانی انتظار داشتید مردم را به خویشتنداری دعوت کنند؟ کشور قطعا در شرایطی خوبی به سر نمی‌برد. شعارهایی که در نامه خود به آنها اشاره کرده‌اید یقینا مورد علاقه و توصیه کسانی که برایشان نامه نوشته‌اید نیست. آیا به صرف اعلام برائت آنان نگرانی شما رفع می‌شود؟ آنان حتما این کار را خواهند کرد، و مطمئنا این اقدام آنان صورت مسئله را از میان نخواهد برد، اگر نتواند اعتماد از دست رفته مردم نسبت به حاکمانشان را باز پس بیاورد. آیا فکر نمی‌کنید برای تامین چنین هدف مهمی متولیان امور هم وظایفی دارند؟ وظایفی که خود باید بار سنگین آن را بردارند؟ و لا تزر وازرة وزر اخری و ان تدع مثقلة الی حملها لا یحمل منه شی و لو کان ذا قربی. و هیچ باربردارنده‌ای بار دیگری را بر نمی‌دارد و اگر دیگری را به برداشتن بار سنگین خود فراخواند، چیزی از آن برنخواهد داشت، اگرچه خویشاوند باشد.
آقای توکلی! موسوی و خاتمی جایی نرفته‌اند که لازم باشد برگردند. آنها به خط امام پشت نکرده‌اند. آنها به جمهوری اسلامی، حتی پس از رویدادهای تلخ این چند ماه، پایبندند، زیرا آن را قابل اصلاح و غیر آن را موجد هزینه‌های سنگین و غیرقابل تحمل برای کشور می‌دانند. ضایعات این چندماهه، حتی حرکات عصبی گروهی از راهپیمایان در روز قدس، نتیجه خطاهای پی در پی متولیان امور است .

متولیان امور!؟ مشکل امروز ما این است که کسی آنان را نمی شناسد. این روزها وقتی از دوستانی که در رسانه ملی مشغول به کارند به خاطر رفتارهای صدا و سیما گله می‌کنیم می‌گویند مگر ما تصمیم‌گیر هستیم؟ سپس رهبری هم در نماز عید از شبهه‌افکنی‌هایی که در این رسانه انجام گرفته است انتقاد می‌کنند. پس چه کسی دارد این کارها را انجام می دهد؟ مشابه همین وضعیت را در قوه قضائیه ببینید. وقتی برای قاضی استدلال‌های محکمه‌پسند ارائه می‌کنی در جواب می‌گوید مگر دست من است؟ سپس معلوم می‌شود رئیس قوه قضائیه هم تیغ برایی ندارد. مقام معظم رهبری هم که مخالفت خود را با برخی از مهمترین خطاهای انجام گرفته در دادگاه‌های اخیر اعلام کرده‌اند. پس چه کسی دارد این کارها را انجام می‌دهد؟ وقتی با دوستان سپاهی صحبت می کنی می گویند دل ما بیشتر از شما خون است. «آیا خیال می کنید پاسدارها بیرون از همین جامعه و جدا از همین مردم زندگی می کنند؟ نمی دانیم جواب بچه هایمان را چه باید بدهیم.» پس چه کسی دارد این کارها را انجام می دهد؟ پس از سه ماه هنوز معلوم نیست چه کسانی به کوی دانشگاه حمله کرده‌اند. رهبری این عمل را محکوم کرده‌اند. نیروی انتظامی از آن تبری می‌جوید. مجلس در به در دنبال عوامل این ماجرا می‌گردد. هیچ‌کس آنها را نمی‌شناسد. هیچ‌کس نمی‌داند از فرماندهان و سازمان‌دهندگان حوادث تلخی که بر کشور گذشت باید با چه عنوانی نام ببرد. ما اجمالا نامشان را گذاشته‌ایم «متولیان امور»؛ متولیان اشتباهات این چند ماهه .

اشتباهات این چند ماهه محصول رفتار کسانی است که تصور می‌کنند اگر یک امر موهوم را ده بار با صدای بلند و اعتماد به نفس کافی فریاد بزنند آن امر موهوم به واقعیت تغییر ماهیت می‌دهد و چون این تغییر ماهیت صورت نمی پذیرد همواره به دنبال مقصر هستند. از نظر آنها تقصیر همیشه در یک جایی بیرونی قرار دارد؛ بیرون از مرزها، بیرون از نظام، بیرون از حلقه خودی‌ها، بیرون از جلسه تصمیم‌گیری‌ها، بیرون از هر جایی که آنها هستند؛ از نظر آنها همه متهم به خیانت و ارتباط با اجنبی و جیره‌خواری و هر اتهام دم‌دستی و نخ‌نمای دیگر هستند، همه به جز خودشان و در الصاق این اتهامات استثنایی جز خودشان وجود ندارد. اگر باور نمی‌کنید، تا فردا صبر کنید.

آنها کسانی هستند که از حرمت شکنی تغذیه می‌کنند. در این خطیئه برایشان هیجانی هست که جانشان را تازه می‌کند. آنها به این کار اعتیاد پیدا کرده‌‌اند؛ با دلیل و بی‌دلیل سراغش می‌روند و زیاده‌روی در این اعتیاد را هر روز بیشتر می‌کنند. لا یرقبون فی مومن الا و لا ذمة در مورد هیچ مومنی نه معیارهای خویشاوندی و نه اصول عهد و پیمان را رعایت نمی‌کنند. آیا کسانی  که حرمت خاندان امام را می‌شکنند حرمت دیگری را رعایت خواهند کرد. آنها برای این‌گونه حرمت‌شکنی‌ها حتی به دنبال بهانه مناسب هم نیستند؛ بی‌بهانه و بی‌مقدمه و بدون رعایت حداقل ظواهر این کار را انجام می‌دهند. مقاله مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی را در سایت رسمی این موسسه مطالعه کنید و ببینید آیا امام حسین (ع) را با منطق همین مقاله نکشتند؟ «معیار امام راحل مبنی بر " حال فعلی افراد " برای ارزیابی میزان پایبندی خوش‌سابقه‌ها به اصول و آرمان‌های انقلاب و نظام اسلامی ، قطعا" شامل حال اعضای خانواده و بستگان خود ایشان نیز می‌شود، زیرا اگر به فرموده امام "حفظ نظام از اوجب واجبات است " ، بنابر این در صورت غفلت یا کژتابی افراد مورد احترام نسبت به آرمان‌های اصیل انقلاب و نظام ، نمی‌توان حرمت آنها را بر حیثیت و اعتبار نظام – که خونبهای هزاران شهید و مرهون ایثارگری جوانان فداکار و گمنام این سرزمین است – مقدم و مرجح دانست». ان الحسین خرج عن دین جده فدمه هدر. حسین از دین جدش خارج شده است پس خونش را باید ریخت.

«متولیان امور» از قرار زورشان به همه چیز و همه کس می رسد جز واقعیت. تنها واقعیت است که پشت آنان را به خاک می‌مالد.

اینک صد روز است که جامعه ما صحنه اجرای تدابیر پرهزینه آنان است. آیا امروز بحران عمیق‌تر است یا سه ماه پیش؟ آیا در جمعه سبز که نه تهدیدی در کار بود و نه تلاقی چند تعطیلی متوالی مردم را به سفر آخر تابستان تشویق می‌کرد معترضین به نتایج انتخابات پرشمارتر به خیابان آمدند یا در روز قدس؟ کاملا پیداست که هیچکدام از راه حل‌های «متولیان امور» فایده‌ای به همراه نداشته است. آیا وقت آن نرسیده است که دیگر به تحلیل‌های مالیخوالیایی آنان اعتماد نشود و فرماندهی همه چیز کشور از دست آنان خارج گردد؟

واقعیت آن است که اینان هیچ تحلیل درستی از شرایط جامعه ندارند .آنها واقعا خیال می‌کنند اگر مهندس موسوی در روز 23 خرداد به  وقایع غم‌بار صورت گرفته در انتخابات اعترض نمی‌کرد آب از آب تکان نمی‌خورد و هیچ از هیچ تغییر نمی‌کرد.

ما قانع نیستیم که چرا باید حق اعتراض،.......... از مردم سلب شود یا کسی حق داشته باشد این اعتراض آنان را تشویش اذهان عمومی بنامند. 1400 سال پیش در محکمه‌ای که قاضی آن خود خلیفه بود حکمی بر علیه فاطمه زهرا (س) صادر شد که ایشان به آن اعتراض کرد و 14 قرن است که هنوز ما داریم به این حکم اعتراض می‌کنیم. نه در آن زمان و نه در ادوار پس از آن کسی این اعتراض را تشویش اذهان عمومی ننامید؛ مگر آن که از این پس جمهوری اسلامی به قاعده وحدت رویه قضایی این کار را بکند.

با این حال مسئله ما فعلا این نیست. حتی اگر مهندس موسوی هم اعتراض نمی‌کرد، مردم به آنچه در انتخابات روی داد اعتراض می‌کردند. واقعیت این است که تظاهرات عظیم روز 25 خرداد با منابع اعطایی بنیاد سوروس و به دست کسانی که از چند روز قبل در زندان به سر می‌بردند سازماندهی نشد، بلکه این مردم بودند که به صورت خودجوش این رویداد تاریخی را رقم زدند. در روز 25 خرداد از چندین طریق به دفتر مهندس موسوی پیغام رسید  که نیروهای ضدشورش با حاضران در تظاهرات .............برخورد خواهند کرد و مسئولیت خون این عده به گردن اوست، از این رو دکتر بهزادیان رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی رسما در سایت قلم اعلام کرد چون مجوز لازم صادر نشده است راهپیمایی برگزار نخواهد شد. روز دوشنبه 25 خرداد 1388 ساعت 2 بعدازظهر تعداد قابل‌توجهی از دوستان مهندس موسوی در دفتر او جمع شده بودند و به او اصرار می‌کردند به خیابان نرود، زیرا با توجه به اطلاعیه‌ای که از سوی آقای بهزادیان منتشر شده است تنها تعداد کمی از کسانی که از لغو تظاهرات بی‌اطلاعند خواهند آمد و قاعدتا برای زهر چشم گرفتن از دیگران، این عده به‌شدت سرکوب می‌شوند و جان هرکسی که به میانشان برود هم در معرض خطر قرار می‌گیرد. اتفاقا آن روز تنها استدلال مهندس موسوی برای حضوردر خیابان این بود که در چنین شرایطی نمی‌تواند مردم را تنها بگذارد، شاید حضورش هزینه سرکوب را بالا ببرد و از شدت آن کم کند.
علیرغم تمامی این پیش‌بینی‌ها آن جمعیت عظیم در صحنه حاضر شد. واقعیت‌ اینهاست.

واقعیت این است که اگر موسوی نبود اتفاقی که اینک پس از سه ماه در ابعادی محدود رخ داده و آقای دکتر احمد توکلی این همه از آن نگران است، همان روز اول روی می‌داد. این موسوی بود که اجازه نداد مردم در دام تبلیغات کسانی بیفتند که می‌خواستند اسلام را به خطاهای «متولیان امور» متهم کنند. این او بود که جوانان را با منطق انقلاب آشنا کرد و به آنان نشان داد همچنان می‌توانند با تکیه بر میراث پدران شهیدشان حقوق مسلم خود را با کمترین هزینه استیفا کنند.

در روز قدس شعارهایی داده شده و اینک مهندس میرحسین موسوی و حجت‌الاسلام و المسلمین خاتمی از سوی آقای توکلی به این خاطر مورد مواخذه قرار دارند. آیا این مواخذه به حق است؟

اولا گزارش‌هایی که ما از افراد حاضر در صحنه به دست آورده‌ایم نشان می‌دهد شعارهایی که آقای توکلی در نامه خود آورده‌ و صدا و سیما با آب و تاب رویش کار کرده شعارهای اصلی راهپیمایان نبوده است. ثانیا همان عده قلیل هم از روی عصبانیت و نه به عنوان یک سیاست راهبردی این شعارها را سر می‌دادند.

أیا صدا و سیما انبوه سبزها  را ندید؟ به راستی اگر ادعای صدا و سیما درست باشد و این تعداد از مردم ما هوادار اسرائیل باشند دیگر چه چیز از نظام باقی می‌ماند؟!

اگر جوانی عصبانی شود و بر روی دیواری شعار ..... بنویسد وظیفه شهرداری چیست؟ آیا باید آن‌ را پاک کند یا از آن عکس بگیرد و در صفحه اول روزنامه به چاپ برساند؟ هیچ معلوم هست که صدا و سیما چه کار دارد می‌کند؟ دیگر لازم نیست تا فردا صبرکنید؛ «متولیان امور» حرمت شکنی از استثنائات را از دیروز شروع کرده‌اند.

حتی برای نظام‌هایی که در بحران به سر نمی‌برند عاقلانه است همواره به روزی که اعتماد مردم را از دست بدهند بیندیشند. اگر واقعا آن جمعیت عظیم چنین شعارهایی را با اعصاب آرام و به عنوان یک تصمیم سر داده بود تکلیف چه بود؟ از موسوی که او را با این الفاظ مورد خطاب و مواخذه قرار می‌دهید انتظار دارید در کدام فضا و با کدام رسانه از بروز چنین شرایطی پیشگیری کند. آیا این او بود که مردم را به سوی شبکه‌های ماهواره‌ای بیگانه گسیل کرد یا دوستان شما بودند؟

آقای توکلی! انصاف بدهید. وجدانتان را قاضی کنید و در خلوتی صادقانه و مسئولانه با خود این پرسش را پاسخ بدهید که به راستی چه کسی باید از راه خطایی که رفته است باز گردد؟

طاطا - ایران - ایران
نمیدونم چرا میخواست بعضی ازشعارها رو نتیجه خشم و عصبانیت جلوه بده.نمیخوام بدبین باشم ولی بعضی ازاینا هم در پوشش نامه های اعتراضی یه جورایی دارن دید رو نسبت به این جنبش منحرف میکنن البته امیدوارم من اشتباه فهمیده باشم.
چهار‌شنبه 1 مهر 1388

mardani - ایران - تهران
اول باید پرسید: منظورتون از « حفظ نظام » چیست؟. از نظر اینها حفظ نظام یعنی سرکار ماندن خامنه ای و احمدی نژاد و دار و دسته اش ؟!!! یا اینکه حفظ جمهوری اسلامی ؟!!!
چهار‌شنبه 1 مهر 1388

vandidad.iran - ایران - کرمانشاهان
زنده باد جنبش سبز
چهار‌شنبه 1 مهر 1388

778899 - ایران - شیراز
عکس را اشتباه گذاشته اید. عکس متعلق به نویسنده نیست!!!!!!!!!!!!!
چهار‌شنبه 1 مهر 1388

abiabi - انگلستان - لندن
این توکلی دیگه شوری از کوریش در آورده . آخه مرد ناحسابی کی از تو سوالی میکنه که شدی کاسه از آش داغتر . و هی پیغام میفرستی برای آقای موسوی و آقای کروبی . شما دیگه حنات رنگی نداره . و خودت شدی مثل خامنه ای و احمدی نژاد . پس معلومه خوت هم دزدی داری میکنی
چهار‌شنبه 1 مهر 1388

poroo - المان - دوسلدورف
شما ببینید که حتا امام خمینی با این دولت مخالف بود وشماها از اول انقلاب تاحالا گذاشتهاید تا این دولت جوانهای ان مملکت را بکشند و از بین ببرند ایا این حق است که شما به این مملکت و ملت معسومش کرده اید چرا حالا بفکره ما افتاده اید. هر چند که هنوز هم دیر نشده هر چه سریتر باید حلوی این وحشیگرها را گرفت دیگر نباید گذاشت که جوانهای مارا همینطور راحت کشت به امیده پیروزی برای ازادی وطن
چهار‌شنبه 1 مهر 1388

abbasali - ایران - سوادکوه
اقای توکلی اول باید توضیح بدن اون چند 10 کیلو طلا که قبل انقلاب از بانک دزدیدن چیکا کردن؟ تا بعد بریم سراغ باقی ماجرا
چهار‌شنبه 1 مهر 1388

778899 - ایران - شیراز
با تشکر از مسئولین سایت......
پنج‌شنبه 2 مهر 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.