نامه دکتر سروش به آیت الله خامنه ای : جشن زوال استبداد دینی

نامه دکتر سروش به آیت الله خامنه ای

عروسی خونین پایان یافت و داماد دروغین به حجله در آمد.

صندوق ها بر خود لرزیدند و دیوان در تاریکی رقصیدند.

قربانیان در کفن های سپید به نظاره ایستادند و زندانیان با دست های بریده کف زدند

وجهانیان یک چشم خشم ویک چشم نفرت، داماد را بدرقه کردند.

چشم روزگار فاش گریست و خون از سر ایوان جمهوری گذشت.

 شیطان خندید و آنگاه ستاره ها خاموش شدند و فضیلت به خواب رفت.

 

آقای خامنه ای،

که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای؟         ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده

وصال دولت بیدار ترسمت ندهند                 که خفته ای تو در آغوش بخت خوابزده

درین قحط سال فضیلت و عدالت همه از شما شاکی اند و من از شما متشکرم. "زان یار دلنوازم شکری است با شکایت." نه اینکه شکایتی نداشته باشم. دارم و بسیار دارم اما آنها را با خدا در میان نهاده ام. گوشهای شما  چندان از ستایش و نوازش مداحان پر و سنگین شده است که جایی برای صدای شاکیان ندارد. ولی من از شما بسیار متشکرم. شما گفتید که "حرمت نظام هتک شد" و آبروی آن به یغما رفت. باور کنید که در تمام عمر خود خبری بدین خوشی  از کسی نشنیده بودم. آفرین بر شما که نکبت و ذلت استبداد دینی را اذعان و اعلام کردید.

شادم که آخر الامر آه سحرخیزان به گردون رسید و آتش  انتقام الهی را برافروخت. شما حاضر بودید آبروی خدا برود اما آبروی شما نرود. مردم به دیانت و نبوت پشت کنند اما به ولایت شما پشت نکنند. شریعت و طریقت و حقیقت مچاله شوند اما ردای ریاست شما چین و چروک نخورد. اما خدا نخواست. دلهای سوخته و لبهای دوخته و خونهای ریخته و دست های بریده و دامانها ی  دریده نخواستند و نگذاشتند. پاکان و پارسایان و پیامبران نخواستند. محرومان و مصلحان و ستم کشیدگان و ستم ستیزان نگذاشتند.

"پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن،" قصه جمهوری ولایی شما بود. و اینک خدا را شکر که پرده عصمت دروغین این دیو دریده شد. رازش فاش و مشتش باز شد و تردامنی اش بر آفتاب افتاد. و جهانیان با خشم و حیرت آن را برهنه مشاهده کردند.

آقای خامنه ای،

می دانم که روزهای تلخ و سختی را می گذارنید. خطا کرده اید، خطایی سخت. تدبیر این خطا را من دوازده سال پیش به شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگیرید. از حق بودن و فضیلت بودنش بگذرید. آن را برای رسیدن به حکومتی کامیاب به کار گیرید. این را که می خواهید؟. چرا شیپور را از سر گشاد می زنید؟ چرا میان مردم عسسان و خفیه نویسان و جاسوسان می گمارید تا ضمیر آنان را بخوانند یا به حیله و ترفند، سخنی از زیر زبانشان بکشند، و راست و دروغ و نارس و ناقص بشما گزارش دهند؟  مطبوعات را، احزاب را، انجمن ها را، ناقدان را، مفسران را، معلمان را، نویسندگان را ... آزاد بگذارید ، مردم به صد زبان حکایت خود را آشکارا خواهند گفت و پنجره های خبر و نظر  را بر روی شما خواهند گشود وشمارا در تدبیر ملک وتنظیم نظام یاری خواهند کرد. مطبوعات را خفه نکنید. آنها ریه های جامعه اند. اما شما از بیراهه و کژراهه رفتید. و اینک در طلسم تهلکه ای افتاده اید و قربانی نظام بسته ای شده اید که دیرگاهیست خود آن را آفریده اید، که نه نقد در آن می روید نه نظر، نه علم نه خبر. گمان می کنید با خواندن بولتن های محرمانه و گوش کردن به مشاوران گوش به فرمان، خبرهای کامل و جامع را به چنگ می آورید. اما هم انتخاب خاتمی هم انتخاب سبز موسوی باید به شما نموده باشد که افیون استغنا وافسون استبداد، زیرکی و دانایی را از شما ستانده است. و اینک برای جبران آن گناه ناشی از جهل ناشی از استبداد، دست به ارتکاب  گناهان بزرگتر می زنید. و خون را به خون می شوئید مگر طهارتی حاصل کنید.

 خیانت و تقلب کم بود دست به قتل و جنایت بردید، خیانت و جنایت بس نبود تجاوز به زندانیان را بر آن افزودید، قتل و تجاوز و تقلب هنوز کم بود تهمت های جاسوسی و ناموسی را هم بر آن اضافه کردید. درویشان و روحانیان و نویسندگان و دانشجویان را هم امان ندادید و از دم تیغ گذراندید. عاقبت هم به جانیان و بانیان جایزه دادید و به ریش همه خندیدید  و ریش سرباز بی نوایی را گرفتید که چرا ماشین ریش تراشی را به سرقت برده است!

 از صبر خدا در شگفت بودم. می دانستم که

 لطف حق با تو مداراها کند               چونکه از حد بگذرد رسوا کند

می دانستم که مادران داغدار و پدران سوگوار در خفا می سوزند و می گریند و به زبان حال و قال با خدا می گویند:

 ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک  ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا ( خداوندا ما را از این محیط پرستم نجات بخش وبرای ما یاوری بفرست.)

می دانستم که "چه دست ها که ز دست تو بر خداوند است." زندانها معبد بود و عابدان روز و شب در سجود، سقوط ولایت جایر را از خدا به دعا می خواستند (و می خواهند).

ندای آقا سلطان که به خاک شهادت افتاد و حنجره اش به گلوله ستم سوراخ شد به درگاه سلطان عالم  نالیدم که بازهم ندای خلایق را نمی شنوی؟ چون عیسی بر صلیب گله کردم که "خدایا چرا ما را رها کرده ای"، مگر سیاهکاران را نمی بینی که سبزها را سرخ کرده اند، مگر عبوسان و ترش رویان را نمی نگری که شیرینی ها را تلخ کرده اند، سوختن خرمن امنیت  و کرامت انسان را می نگری و ذلت اعتراف زندانیان و شوکت شریرانه ستمگران را می بینی و بازهم استغنا می ورزی؟

تا روزی که آن اقرار مجبورانه و مکروهانه یعنی آن کلمات سه گانه را شنیدم: "هتک حرمت نظام" ،که چون حدیث سرو و گل و لاله و چون ثلاثه غساله جان بخش بود. گویی کلمات آن خطیب نبود. کلمات تو بود خدایا که در خطابه جاری شد. دانستم که دست به کار اجابت شده ای و باد را فرمان داده ای تا آتش را به کشتزار فرومایگان  ببرد. سجده کردم و سپاس گزاردم که

آفرین ها بر تو بادا ای خدا               بنده خود را ز غم کردی جدا

آتشی زد او به کشت دیگران             باد آتش را به کشت او بران

آقای خامنه ای،

 می خواهم به شما بگویم دفتر ایام ورق خورده است و بخت از نظام برگشته است ، آبرویش به یغما رفته است و طشت رسوائیس از بام تاریخ افتاده است. کشف عورت شده است. خدا هم از شما رو گردان شده و ستاریت خود را باز گرفته است. آن دلیری ها که در کنج خلوت و در پرده تزویر می کردید فاش شده است. آه جگرسوختگان و جان باختگان و دهان دوختگان کارگر افتاده است و دامان و گریبان شما را سوخته است. خائفم که بگویم باب توبه هم به روی شما بسته شده است. شریعت هم از شما شفاعت نخواهد کرد که مشروعیت از شما گریخته است. ایران سبز از این پس دیگر آن ایران سیاه و ویران نیست. سبزی وسپیدی  این جنبش به عنایت و اجابت الهی بر سیاهی جور شما پیشی گرفته است. خاک و آب و آتش و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا به فرمان خدا بر علیه شما بشورند.

 سالها اعوان و انصار شما زیر چتر حمایت و ولایت شما چون شغالان گرسنه در پوستین خلق افتادند و امنیت و عدالت را از مردم ربودند، دهانشان را بستند، عزتشان را ستاندند، راحتشان را گرفتند، گلویشان را فشردند، خون در دل و اشک در چشمشان نشاندند، زهر قساوت را به آنان چشاندند و چون قومی اشغال شده به اسارتشان گرفتند، حقوقشان را پامال کردند، آزادیشان را به تاراج بردند، حرمتشان را شکستند، افکارشان را به سخره گرفتند، دینشان را وارونه کردند، کارخانه مقدس تراشی تراشیدند، و به نام دین خرافه فروختند، کامشان را تلخ و روزشان را شب کردند، دست خیانت در صندوق آراء شان گشودند، و پای اهانت بر کرامتشان نهادند، دانشگاه ها را به دست جهال سپردند، و بیت الاحزانی بنام صدا و سیما را از دروغ و تهمت  انباشتند، و درس غلامی و غمناکی به مردم دادند. نظر حرام نمودند و خون خلق حلال، اجتماعات دروغین و گزاف بر پا کردند، و لاف زنان به مردم دنیا فروختند که همگان عاشقان سینه چاک نظام ولایتند. در زندانها و قتلگاه ها از قتل و تجاوز و تعدی و ضرب و شتم و جرح و شکنجه آن کردند که مغولان نکردند، شرع و قانون را زیر پا گذاشتند، و علم جهل و تعصب برافراشتند، نادانان را بر کشیدند و دانایان را فروکوفتند، لذت را از جوانان و حرمت را از پیران دریغ داشتند، آیت الله های رنگین ساختند و فتاوای سنگین از آنان گرفتند تا  نویسندگان و ناقدان را به طناب توحش خفه کنند و به ساطور سبعیت بند از بند بگشایند،  در پی مالیخولیای دشمن ستیزی هر روز مهلکه ای و معرکه ای تراشیدند و جمعی را به بند کشیدند، و اقاریر مضحک بر زبانشان نهادند و کیفرهای مهلک بر جانشان.عمله استبدادنظامی و قضایی بیداد را به نهایت رساندند، گویی نظام قسم خورده بود که از صدام و حجاج چیزی کم نیاورد.

این مکرهای سرد و رندی های واژگونه و زیرکی های ابلهانه، و ستم های آشکار و نهان و زور و تزویر های گران و حق کشی ها و آدم کشی ها و تقلب ها و تخلف های پر عفونت ودراز مدت ، آتشی در وجدان رعیت افروخت که کاشانه ولایت را بسوخت. آن اعتراض پس از انتخابات نه "رزمایش" بود، نه" فتنه" و نه" مسجد ضرار" (که دارالضرب شما هر روز مهری بر آن می زند)، بل طغیان و غلیان غیرت بود بر علیه غارت. وجدانهای بیدار، بر رای خود، بر انتخاب خود، بر حقوق شهروندی خود، بر آزادی اندیشه خود، غیرت ورزیدند و بر غارتگران رای و حقوق و آزادی، آرام و متین شوریدند. دزدان سراسیمه بر خود پیچیدند،ولی ما  صدای خنده خدا را شنیدیم که در فضا پیچید. او از ما راضی بود. دعای ما را شنید و جانیان و بانیان را رسوا کرد. مرگ ترانه (موسوی)، ترانه مرگ استبداد بود.

آقای خامنه ای،

بارها حافظان ،حکام جائر زمانه را بزبان رمز موعظه کردند که:

با دعای شب خیزان ای شکر دهان مستیز   در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی

و گفتند:

مکن که کوکبه دلبری شکسته شود                چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند

نشنیدند و عاقبتشان را شنیدی.

جنبش سبز برای آفریدن ایرانی سبز اکنون محکم نهاد شده است. چون شجره طیبه ای که پایی در زمین و سری در آسمان دارد و به اذن خدا در ثمر بخشی است (اصلها ثابت  و فرعها فی السماء – سوره ابراهیم). این جنبش شهید سبز خود، شعر و شاعر سبز خود، ادب و هنر و گوینده و گفتمان سبز خود را پیدا کرده است. محصول بیست سال جهاد فرهنگی و دردمندانه روشنگران و پیکارگران عرصه سیاست و فرهنگ است. بیهوده می کوشید با نظامی گری و انوری پروری به سبک سلطان سنجر و سلطان محمود آن را در هم بشکنید. خود را مگر بشکنید.

 این نه آن شیر است کز وی جان بری                         یا ز پنجه قهر او ایمان بری

 فرو ریختن رعب رعیت و زوال مشروعیت ولایت بزرگترین دستاورد شورش غیرت بر غارت بود و شیر خفته شجاعت و مقاومت را بیدار کرد. نه تطاول نظامیان نه تجاوز حرامیان،نه خاک افشاندن  در چشم مروت نه باد افکندن  درآستین ژنده قدرت، نه تکیه بر سبعیت حیوانی نه حمله به علوم انسانی، نه مداحی  مداحان مزدور نه شاعری شعر فروشان کم شعور ،هیچکدام قامت مقاومت را خم نخواهند کرد. استبداد دینی رسوای کفر و دین شده است. و در مزرع سبز جنبش هنگام دروی آن رسیده است. ما این را به دعا از خدا خواسته ایم وخدا با ماست.

برگشتن بخت و روزگار شاهدی شیرین تر از این ندارد که عیدهای شما همه عزا شده است. و هر چه روزی شما را می خنداند اینک می گریاند و می لرزاند. دانشگاهی که می خواستید به پابوس شما بیاید، اکنون به کابوس شما بدل شده است. تظاهرات خیابانی، اجتماعات آئینی، رمضان و محرم ،حج و روضه و ماتم همه برای شما نماد نحوست شده اند و به زیان شما روان می شوند.

ما نسل کامکاری هستیم.ما زوال استبداد دینی را جشن خواهیم گرفت. جامعه ای اخلاقی و حکومتی فرادینی طالع تابناک مردم سبز ماست.

ما آزادی را ارج خواهیم نهاد و قدر خواهیم دانست، همان آزادی که شما به آن ظلم کردید و قدرش را ندانستید و اکنون مظلمه اش را می برید. فاشیسم مشربان به شما فروختند که آزادی یعنی بوالهوسی و اباحی گری و لاابالی روشی. و ندانستید که شفای امراض مهلک نظام شما در این خجسته آزادی است. بی جهت بدنبال مفسدان اقتصادی می گردید (که در آن هم عزمی و جدیتی نیست). اگر مطبوعات را آزاد می گذاشتید، فسادها را رو می کردند و مفسدان جرات فساد نمی کردند. می گذاشتید نقد شما را بگویند تا شما هم به ورطه استبداد رای و نخوت شوکت و فساد قدرت در نمی افتادید. می گذاشتید سخن راستین مردم را با شما در میان بگذارند تا مستی بی خبری از سرتان بپرد. آنها مدارس میهن اند، نه "پایگاه دشمن." و چه باک که درهای مدارس باز باشد و شما هم در آن شاگردی کنید.

 ما دیانت را هم ارج خواهیم نهاد، همانکه شما آن را بازیچه مصالح قدرت خواستید و بنام آن درس غلامی و غمناکی به مردم دادید و ندانستید که شادی و آزادی با ایمان راستین همپیمانند و اجبار فقیهانه، حریت مومنانه را می ستاند و قدرت شریعت مدار هم قدرت و هم شریعت را فاسد می سازد. حکومت بر مردمی شاد و آزاد و آگاه و چالاک افتخار دارد نه رعیتی دربند و غمناک.

*************

با خود می گویم برای که اینها را می نویسم؟ برای نظامی که بخت از او برگشته و آب از سرش گذشته وتشنه در سراب مانده وخیمه بر خراب زده  و چشم نجابتش بسته و ستون صلابتش شکسته و از چشم خواص و عوام افتاده و طشت رسوائیش از بام افتاده است؟ و آنگاه به یاد می آورم کلام خالق سبحان را در ذکر حکیم که:

و اذ قالت امه منهم لم تعظون قوما الله مهلکم او معذبهم عذابا شدیدا قالوا معذره الی ربکم و لعلهم یتقون (آنان پرسیدند چرا کسانی را موعظه می کنید که خدا قطعا هلاک و عذابشان خواهد کرد، موعظه گران گفتند عذری است تا خدا ما را به گناه آنان نگیرد، شاید هم پند ما در آنان درگیرد – سوره اعراف 164)

بارخدایا تو گواه باش، من که عمری درد دین داشته ام و درس دین داده ام. از بیداد این نظام استبداد آئین برائت می جویم و اگر روزی به سهو و خطا اعانتی به ظالمان کرده ام از تو پوزش و آمرزش می طلبم.

ای خدای خرد و فضیلت! به صدق سینه مردان راستگو و به آب دیده پیران پارسا دعای ما را هم با دعای سحرخیزان و روزه داران و عابدان و صالحان همراه کن  و شکوه دردمندانه ما را بشنو و بر سینه های بریان و چشم های گریان  ستمدیدگان رحمت آور و بیش از این خلقی را پریشان و خروشان مپسند. دوستان خود را به دست دشمنان مسپار و خرد و فضیلت را از اسارت  این نامردمان به در آر

. باد را بگو تا خیمه استبداد را بر کند و آتش را بگو تا ریشه بیداد را بسوزاند. آب را بگو تا فرعون ها را غرق کند و خاک را بگو تا قارون ها را در خود کشد. ابرها وباران ها را بگو تا  رحمت و عدالت و شادی و شفقت بر این قوم مظلوم محروم ببارند و خارزار رذیلت ظالمان  را به گلزار فضیلت عادلان بدل کنند.

آب و دریا ای خداوند آن توست                      باد و آتش جمله در فرمان توست

گر تو خواهی آتش آب خوش شود                  ور نخواهی آب هم آتش شود

تو بزن یا ربنا آب طهور                             تا شود این نار عالم جمله نور

 

رمضان مبارک 1430 قمری

شهریور 1388 شمسی

عبدالکریم سروش

mehran1990 - ایران - تهران
مرگ بر خامنه ای و هر چی بسیجیه.
چهار‌شنبه 18 شهریور 1388

siavashoma - انگلستان - منچستر
خدایا این نوشته را همچون خنجری بر مغز پوکش بزن . شاید بترکد و یا سکته کند تا ملتی ازاد گردند. خدایا خدائیتو ثابت کن واین پیر رزل خونخوار را حداقل به الزایمر دچارکن.
چهار‌شنبه 18 شهریور 1388

Tarantino - مالزی - سایبر جایا
دکتر سروش با این نامش ، رسما" به علی خامنه ای تجاوز کرد. (دیگر علی بکاره نیست)
چهار‌شنبه 18 شهریور 1388

seda jan - انگلستان - گلاسکو
دمت گرم.من همیشه دوستت داشته ام
چهار‌شنبه 18 شهریور 1388

seda jan - انگلستان - گلاسکو
دمت گرم.من همیشه دوستت داشته ام
چهار‌شنبه 18 شهریور 1388

dannni - سوئد - استکهلم
ایا دکتر سروش تو ایران زندگی میکند یا خارج است / اگر ایران است این شجاع و بزرگ مرد است
چهار‌شنبه 18 شهریور 1388

arash-20 - ایران - تهران
عالی بود به امید روزی که همه فهمی اینچنینی از دین داشته باشند و دین ابزاری برای حکومت بر مردم نباشد. ( زنده باد دکتر عبدالکریم سروش)
چهار‌شنبه 18 شهریور 1388

elcido - ایران - شیراز
این خون آشام پلید اصلا" بعیده بفهمه که سروش چی بهش گفته، مگر اینکه بعد از کوکنار.
چهار‌شنبه 18 شهریور 1388

punisher - ایران - شیراز
ننگ بر اون رهبری باشه که ملتش چشم دیدنش رو نداشته باشن..
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

masih - ایران - تهران
کلامت زیباست امید که این ظالمان ب تیغ حقیقت به دو نیم شوند و مظلومان دیار مان آفتاب ببینند.روزی سایه ابر سیاه کنار میرود وبار دیگر نور آزادی بر قلبهایمان میتابد.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

green_irann - ایران - تهران
ای رهبر کودتا این اخرین پیام است. جنبش سبز ملت اماده قیام است........رهبری که قاتله ولایتش باطله.......تشنه خون ملت بسیجی بی غیرت........ما میگیم خر نمی خوایم پالون خر عوض میشه ما میگیم مرگ بر دیکتاتور دادستان عوض میشه...... چراغ صدا و سیما خاموش باید گردد بسیجی بی غیرت تا واجبی نخورده اعدام باید گردد.......نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران.......دیه ندای ایران دیه سراب اعرابی استقلال ازادی جمهوری ایرانی..........وای اگر منتظری حکم جهادم دهد........ وعده ایرانیها یاران دبستانی روز قدس روز میدان ازادی
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

kamia1 - المان - کلن
ائ پست!! کم مونده بود تو اشغال بصدا در بیایئ, تئورسین جمهورئ اسلامئ.بئ وجدان یادت رفت, زمانئ که گفتئ ; دانشگاهها را باید پاکسازئ کرد; حالا یادت افتاده? تو ادم بمراتب منفور تر از بقیه هستئ
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

bluestar - ایران - تهران
بله آقای دکتر سروش! برای خودت جشن بگیر. چون از دل داغ دیده مادر سهراب و مادران دیگر شهدا خبر نداری. جشن بگیر چون زمانی خودت تو همین نظام در شورای عالی انقلاب فرهنگی سیاستگذاری میکردی و وقتی دیگه بازیت ندادند شدی منتقد. فقط کاش قبل از جشن گرفتن یه سر به اوین میزدی
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

dbsh3000 - سوئد - یوتبوری
بسیار زیبا و کوبنده بود.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

shalizar - انگلستان - لندن
پیر سگ کفتار علی چلاق شیره ای بهتراست که جام اان را به اتفاق چهار توله سگت سر بکشی برای شادی روح امواتت.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

moeinamin - ایران - اهواز
اگه این روشنفکرا نباشن اون تاریک فکرا پیدا نمیشن
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

Iraj Berlin - المان - ‌برلین
dannni - سوئد - استکهلم دارنده این زبان سرخ در امریکا استاد دانشگاه است تا سرش سبز بماند. این نوشته سروده شده پایان نامه دوران خامنه ای است به گمان من در اینده دارای ارزش تاریخی . به پرسش فرزندان ایران ان زمان جگونه بود این نامه پاسخی است برازنده.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

kaweh2009 - کانادا - تورنتو
عجب نوشته محکم منسجم و فولادینی بود خیلی کیف کردم از صفاتی که به کار بر ده بود من همیشه گفتم یکی مثل خودشون باید ضایعشون کنه چون نقطه ضعفشون رو یکی مثل خودشون می دونه شنیدین که می گن سگا تو سر بالایی پاچه همو گاز می گیرند همونطور که سروش ز خامنه ای تشکر کرد من هم از اقای سروش تشکر مئ کنم که اینقدر زیبا اسلام و اسلامیان را تشریح کردند و یک سئوال از ایشان دارم: سالها ی67 و 66 که به دختران درزندان ها تجاوز شد و هزاران هزار دختر وپسر ایران زمین پای دیوارهای زندان همین اب وخاک به گلوله بسته شدند.شما چه میکردید؟؟؟؟؟بی صبرانه منتظر جواب هستم
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

agrin - استرالیا - سیدنی
انگار که پیام همه ی بزرگ مردان ایران زمین از سعدی و مولانا گرفته تا حافظ و فردوسی در این نامه جمع شده. فلسفه ی دکتر سروش را دوست دارم به نظرم یکی از اندیشمندان بزرگ ایران زمین است که وقتی سر بر بالین ابدی بگذارد قدرش دانسته خواهد شد. چهره ی واقعی بسیاری از شخصیتهای بزرگ که غم وطن و مردمانشان را دارند معلوم شده از مخلباف و قبادی گرفته تا شجریان و ناظری از سروش گرفته تا صانعی همه و همه با جرس هستند راهتان پر رهرو باد!
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

tarkofski - سوئد - استکهلم
خیلی زیبا نوشته الان تو این موقعیت گیر ندین که خودش قبلا چی بوده مهم اینه که الان این نامه رو نوشته و حجت رو برای همه تموم کرده که اتفاقی در راه است
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

shayan2uk - انگلیس - هال
bluestar - ایران - تهران. ...ه شده .... مزدو !!! اصلا میدونی چی داری بلغور میکنی ٫ ..... به شقیقه چه ربط داره برو ٫ تو وبلاگت این چرندیات رو بنویس.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

گاگولی - مالزی - سایبر
عجب قلم زیبایی داره دکی
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

alisam - ایران - تهران
خیلی خیلی زیبا نوشته بود.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

naslesookhteh - ایران - تهران
و باسپاس از اطلاع رسانی بموقع و درست شما. همانطور که میدانید، احمدی نژاد برای شرکت در نشست سازمان ملل قرار است راهی شهر نیویورک شود. تنها کسی که مطابق قانون می تواند از سفر یک رئیس جمهور به نیویورک جلوگیری کند شهردار این شهر است. این کار سابقه تاریخی دارد. زمانی که "جولیانی" شهردار وقت نیویورک بود یاسر عرفات را باتهام تروریست بودن به این شهر راه نداد. بنابراین فکر می کنم اگر ایرانیان همت کرده و در یک کارزار وسیع، با ارسال ای میل از "بلومبرگ" شهردار کنونی نیویورک بخواهند احمدی نژاد را بعنوان یک کودتاچی که مردم ایران او را رئیس جمهور خود نمی دانند به این شهر راه ندهد واقعه زمان "جولیانی" می تواند تکرار شود. برای این کار باید یک متن انگلیسی مناسب تهیه کرده و بصورت تومار امضا و تائید شود و سپس برای شهردار نیویورک ارسال گردد. دراین تومار باید به وضوح دلایل و ضرورت جلوگیری از ورود رئیس جمهور برآمده از یک کودتای خونین را توضیح داد و آن را به دفتر شهردار نیوریورک فرستاد.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

vahid22 - آلمان - هامبورگ
من میخام به آقای سروش یه پیام بدم امیدوارم بدستش برسه اگه کسی بتونه در این رابطه کمکم کنه ممنون میشم.آقای سروش شما روشنفکرید شما دکترید شما محققید از من کمترین قبول کن داری اشتباه می کنی نه بخاطر این نامه بخاطر اینکه مسلمونی!!!تو از همه ما بهتر میدونی اسلام چه کثافتیه!!فقط نترس و مرد باش دست از این دین ضد انسانی بردار زود دیر میشه بجنب تا وقت داری!
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

khodekhodeshe - بلژیک - انت ورپ
بسیا پر محتوا بود مرسی از دکتر سروش.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

iranvich - امارات - دبی
kaweh2009 - کانادا - تورنتو. ایشون اون زمان در کار پاکسازی دانشگاه و اخراج اساتید بودند و فرصت فکر کردن به ان جنایت ها را نداشتند . و الان که دستشان از مقام و بخور بخور کوتاه شده تازه یادشان افتاده که در این مملکت ظلمی هم اتفاق افتاده .
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

anita14 - هلند - دهانهاخ
خیلی زیبا بود حرف دل تمام مردم ایران
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

abc123 - ایران - شیراز
bluestar - ایران - تهران. دوست عزیز سروش تو ستاد انقلاب فرهنگی بوده نه شورای انقلاب فرهنگی. چند وقت پیش در همین زمینه به دولت ابادی جواب داد؛پیداش کن وبخون. سروش خودش هم در همین نظام کثیف بارها به زندان رفته. فکر کنم تا حالا کتاباشو نخوندی که اینجوری میگی
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

khodemanitar - اسکاتلند - ابدین
دم سروش گرم. kaweh2009 - کانادا - تورنتو جواب شمارو من دارم. من سروش تنهایی کاری نمی تونستم بکنم. خوبه که داری به زمانش اشاره می کنی برادر من. اون روزها هنوز فضاحت و قساوت دینی عریان نبود. همه خواب بودند. کافی بود بگی این کار غلطه . خرخره ادمو می جویدن. نگاه به قشر تحصیل کرده و در ارتباط با اینترنت و علم روز حالا نکن. اون زمان ایرانی ها عمدتا ادم های باسوادمتوسط بودند که تازه به حساب خودشون انقلاب کرده بودند.چه انتظاری از یک نفر دارید؟ حالا همه به پشتوانه جنبش مردم حرف می زنند. چون مردم اگاه و بیدارشدند. اگه حالا هم به قدرت جمع نباشه هیچ اتفاقی نمی افته. باید همه می خواستند تا تغییرات شروع بشه. اگه واقعا دمکراسی می خواهیم باید به قدرت جمع باور داشته باشیم نه فرد
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

abc123 - ایران - شیراز
bluestar - ایران - تهران. ثانیا حتی اگر اشتباهی مرتکب شده باشه نباید کار الانشو زیر سوال برد. چون بالاخره هرکسی در زندگیش اشتباهاتی داشته اگر بخواهی مدام به گذشته افراد فکر کنی که دیگه باید تمام کارای خوبشونو نفی کنی
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان
خود این سروش یکی از .....های این حکومت است.نابود باد تمامی این رژیم و هواداران......بدست.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

always - انگلیس - لستر
ایشان در هر مقام و موقعیتی بوده یا هست با قلمی بسیار رسا و تیز و بیانی زیبا و باشهامت توی پوز جهالت زده /.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

kaveam - ایران - تهران
درمخالفت بارژیم اسهالی و دولت کودتا در راهپیمایی روزجمعه اخر رمضان 27/6/88 (روز قدس) با نمادهای سبز و شعار مرگ بر دیکتاتور و . حضور گسترده خواهیم داشت.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

velayat - ایران - شیراز
شیشکی برای دکتر سروش و طرفداران
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

khalije hamishe fars - ایران - خارگ
kamia1 - المان - کلن , bluestar - ایران - تهران , kaweh2009 - کانادا - تورنتو ,IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان .. شاید نظریات شما کمی تا قسمتی درست باشند و اقای سروش در گذشته اشتباهاتی کرده باشند ولی ایا تشخیص ودرک اینکه انسانها معمولا روز به روز اگاه تر و پیشرفته تر میشوند و .. دشوار است که اینهمه متفکران و اندیشمندان امروز(منتظری,صانعی,خاتمی,سروش و...) را مورد بی احترامی و ناسزاگوئی قرار میدهید...نکنه یادتون رفته که داشتم داشتم مهم نیست دارم دارم حساب است...چشمها رو باید شست جوردیگر باید دید...دربهای راه سبز امید به روی شما باز است ...موفق باشد
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

sadra121 - ایران - ایرانی
درود بر دکتر سروش
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

kaveam - ایران - تهران
درود بر دکتر سروش. با این نامه حجت بر خامنه ای تمام شد.این جمعه. معلوم میشه که می رود میخ اهنی بر سنگ یا نه.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

khaneyeh parsian - ایران - شیراز
khalije hamishe fars - ایران - خارگ با نظرت کاملا موافقم.بعضیا هر کسی که برای این جنبش قدمی برمیداره به باد ناسزا میگیرند که قبلا فلان کار کرده اون موقع ساکت بود حالا صداش در اومده.این فکر از ریشه غلطه.یعنی هیچ انسانی قابل تغییر و تکامل نیست؟شما خودتون همیشه پاک و بی مورد بودید؟الانتون با ده سال پیشتون یکیه؟. vahid22 - آلمان - هامبورگ اقای عبدالکریم سروش یه فیلسوف هستند.یقین میدونند اسلام واقعی چه جور دینی هست.میبینید که هم اسلام شناس هستند و هم به سکولاریسم اعتقاد دارند.اسلام هم بالاخره یه روزی جایگاه واقعی خود را پیدا خواهد کرد.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

hamidreza72 - انگلستان - داربی
نسل سوخته پیشنهاد جالبی داد. از مسئولین سایت خواهش دارم در این زمینه اقدام کنید.پیروز وموفق باشید. زنده بادایران و ایرانی.
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

elove - ایران - اصفهان
سلام دوستان من تازه عضو شدم. روز قدس مخصوصا در تهران نظرتون رو صدا وسیما باشه اگر توانستید اونجا را بگیرید ویا حداقل با تجمع در روبروی صدا وسیما کودتاچیان را بترسانید .ولی سرمایه فریب مردم صداوسیما است سعی کنید ان را تحت کنترل خود قرار دهید . به امید پیروزی جنبش سبز
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

bluestar - ایران - تهران
abc123 - ایران - شیراز . کسی که عضو ستاد انقلاب فرهنگی باشه یعنی اصل نظام رو قبول داره. چطور اون موقع نظام دینی خوب بود حالا بد شد؟ چند تا از کتابهای ایشان مثل بسط تجربه نبوی و حدیث بندگی و دلبردگی را مطالعه کردم. تو اونها هم تناقضات هست. به هر حال الان برای امثال آقای سروش زمان جشن است و برای مردم ایران زمان مبارزه. shayan2uk - انگلیس - هال . همه جوابت همین بود؟‌4 کلمه فحش؟
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

Alireza88 - ایران - تهران
متاسفانه بعضی از دوستان دائماْ فراموش میکنند هدف ما بحث و گفتگو و یافتن راههای ادامه نهضت سبزمان است نه بی احترامی و نبش قبر گذشته ها
پنج‌شنبه 19 شهریور 1388

kamia1 - المان - کلن
khalije hamishe fars - ایران - خارگ!! دوست عزیز, پس اگر اینطورئ هست که شما عرض میکنید, اگر خامنه ایئ هم تجدید نظر کرد, لطفا شما ببخشیدش.! سروش 1 فرد عادئ نبود, بلکه تئوریسین جمهورئ اسلامئ بوده. متوجه فرق هستید?
جمعه 20 شهریور 1388

shekvegar - ایران - تهران
آقای سروش هر که بود و هر چه که کرد اینک در صف منتقدان جدیه خلافت مدرن ولایی است . به جاست که اکنونیت افراد را بنگریم . در غیر اینصورت نهضت ملی به کندی پیش میره . خسته ام اما امیدوار...
جمعه 20 شهریور 1388

PERISKE - المان - دورتموند
ااقای سروش هیچوقت نمی تواند نقش خودش را در انقلاب فرهنگی کذایی رژیم اسلامی که موجب بستن ودر نتیجه دستگیری دانشجویان شد نفی کند. تا وقتی افرادی مثل سروش بنی صدر نوری زاده فرخنگهدار وصدها روشنفکر دیگر که عامل فریب وبوجود اوردن این رژیم طاعون برکشور ایران بودن نخواهند با گذشته خودشان انتقادی برخورد نکنند چه تضمینی برای حقانیت شان وجود دارد.
جمعه 20 شهریور 1388

khalije hamishe fars - ایران - خارگ
kamia1 - المان - کلن ...هموطن عزیز نه به این شوری شور و نه به این بی نمکی...بستگی داره...
جمعه 20 شهریور 1388

tara555 - ایران - تهران
اونایی که تو این شرایط دم از انتقاد از گذشته آقای سروش می زنند از مخالفان جنبش سبز هستند. آقای سروش هر که بوده امروز مثل یه شیرمرد در برابر دیو زمانه و دشمن بزرگ آزادی و عدالت ایران ایستاده و مطالبی به این زیبایی گفته. درود بر دکتر عبدالکریم سروش و همه مردان و زنان شجاع ایران.
شنبه 21 شهریور 1388

IRaN ZAMEN - نروژ - روگنان
khalije hamishe fars - ایران - خارگ . دوست گرامی.یک نسل بدست ایشان بخاطر انقلاب فرهنگی نابود شدند.ایشان از برنامه ریزان این حکومت هستند.بعد از 30 سال خیانت چگونه می شود به این فرد یا افراد به عنوان دوست یا مبارزه گر نگاه کرد.ایشان با زندگی هزاران جوان بازی کردند.با نوشتن یک نامه به علی گدا یعنی ایشان به راه مبارزه مردمی پیوسته اند.پس اگر اینگونه باشد.باید به تمامی کسانی که شگنچه و یا تجاوز کرده اند به ناموس و زندگی مرم با نوشتن یک نامه به علی گدا مورد بخشش مردم قرار گیرد.نه دوست گرامی ان روزهای تلخ ان سالها از زندگی من بیرون نمی رود.
شنبه 21 شهریور 1388

HOOSHFARHAD - ‫ایران - ‫تهران
درود افریدگار بر استاد دیروز دینم و استاد امروز ازادگی من,فریاد بر ارید که امروز این جنبش بیش ازقبل به اوای شما نیاز مند است . به امید جشن فرجام استبداد
شنبه 21 شهریور 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.