سایه مرگ از سر چهار محکوم به قصاص برچیده شد

سایه مرگ از سر چهار محکوم به قصاص برچیده شد

سحرگاه دیروز مرگ بر سر زندان اوین پرسه می زد. قرار بود شش محکوم پای چوبه دار بروند و با زندگی وداع کنند اما وساطت ها و التماس ها باعث شد از این تعداد فقط دو نفر قصاص شوند و دیگران به سلول های خود بازگردند. به گزارش خبرنگار ما این شش نفر سحرگاه دیروز در حالی پای چوبه دار رفتند که پیش از این مقرر شده بود بهنود شجاعی نیز در میان اعدامیان باشد اما در آخرین ساعات سه شنبه نام این متهم از لیست خارج شد. به گفته محمد مصطفایی وکیل مدافع بهنود تعویق حکم موکلش با دستور آیت الله لاریجانی - رئیس جدید قوه قضائیه - صورت گرفت و اکنون خانواده بهنود فرصت دارند بار دیگر از اولیای دم مقتول طلب عفو و بخشش کنند.

زندان اوین - سه بامداد

بامداد دیروز به رسم چهارشنبه های آخر هر ماه مقابل زندان اوین مملو از افرادی بود که برای اطلاع از سرنوشت شش محکوم به قصاص که نام شان از روز قبل در لیست مرگ قرار گرفته بود به آنجا آمده و در تکاپو بودند تا شاید بتوانند در آخرین لحظات رضایت اولیای دم مقتولان را جلب و از اجرای احکام جلوگیری کنند.به خانواده این شش محکوم از پیش اعلام شده بود قرار است روز چهارشنبه حکم قصاص اجرا شود. این خانواده ها که زندگی عزیزان شان را در گرو رضایت اولیای دم مقتولان می دیدند از حدود ساعت سه بامداد پشت دیوارهای بلند زندان اوین تجمع کردند و به این امید بودند که در آخرین رودررویی با آنان بتوانند سایه مرگ را از سر فرزندان شان دور کنند. هر چه زمان می گذشت افراد بیشتری خود را به آنجا می رساندند. افراد حاضر در محل را سه دسته تشکیل می دادند؛ خانواده محکومان، اولیای دم و فعالان اجتماعی که قصد داشتند تلاش های گذشته شان را برای متوقف شدن اجرای احکام قصاص ادامه دهند. با نزدیک شدن به زمان اجرای مراسم رایزنی ها برای گرفتن مهلت یا رضایت از خانواده مقتولان شدت بیشتری یافت. تجمع کنندگان گروه گروه مشغول گفت وگو شدند و مذاکرات آغاز شد. اولیای دم که اکثراً لباس سیاه به تن داشتند در برابر اصرار خانواده محکومان و فعالان اجتماعی بین عفو یا انتقام مردد شده بودند. آنها می دانستند با اعدام قاتل، عزیزشان زنده نخواهد شد اما اجرای حکم را مرهمی بر درد و رنج هایشان می پنداشتند. فضای سنگینی مقابل زندان اوین حاکم بود و رسیدن آمبولانس پزشکی قانونی مقابل در زندان جو را سنگین تر کرد و خانواده اعدامیان را به تکاپوی بیشتر انداخت.

در این میان عباس جدیدی قهرمان اسبق کشتی جهان که از ساعتی قبل مشغول رایزنی با خانواده یکی از مقتولان بود توانست موافقت ضمنی آنها را برای گذشت از قصاص یکی از محکومان به دست آورد. این موضوع باعث شد امید در دل ها زنده شود و دیگران نیز تحت تاثیر این اتفاق تلاش شان را دوچندان کنند. سرانجام پس از ساعت ها گفت وگوی جدیدی با اولیای دم، آنها اعلام کردند اگر تا پیش از اجرای حکم مبلغ مورد نظرشان فراهم شود حاضرند از خونخواهی بگذرند. به این ترتیب دوستان و خانواده جوان اعدامی به جنب و جوش افتادند تا در واپسین لحظات پول مورد نظر را فراهم کنند.این در حالی بود که خانواده دیگر محکومان هنوز از دریافت مهلت از اولیای دم مقتولان ناامید نشده بودند و خواهش و التماس ها همچنان ادامه داشت. در شرایطی که فقط یکی از اعدامی ها با تلاش های عباس جدیدی توانسته بود از چوبه دار دور شود در آهنین زندان باز شد و کارمند اجرای احکام دادسرای امور جنایی با در دست داشتن لیست محکومان از زندان خارج شد. او یک به یک نام اولیای دم را می خواند و از آنها می خواست وارد زندان شوند. در این بین سربازهایی که دورتا دور زندان را احاطه کرده بودند مانع نزدیک شدن سایرین به در زندان می شدند. پس از چند دقیقه اولیای دم شش مقتول وارد محوطه زندان شدند و این در حالی بود که پول مورد نیاز برای دریافت رضایت نخستین جوان اعدامی که عباس جدیدی برایش پادرمیانی کرده بود هنوز فراهم نشده و لحظات برای خانواده وی به سرعت در حال سپری شدن بود. دیوارهای زندان آنچنان بلند است که هیچ سایه و صدایی قابل دیدن و شنیدن نبود. شمارش معکوس آغاز شد. بیم و امید فضا را پر کرده بود و فقط نجوا و تضرع زنی سالخورده به گوش می رسید که از خدا برای نجات فرزندش کمک می خواست. در چنین شرایطی یکی از نگهبانان زندان اعلام کرد فرصت برای تحویل دادن پول از سوی جوان اعدامی به اولیای دم رو به پایان است و تا لحظاتی دیگر حکم اجرا می شود. قرار بود یکی از اقوام متهم پول را به زندان برساند. می شد صدای ضربان قلب خانواده این اعدامی را شنید. در چهره تک تک آنها اضطراب و نگرانی موج می زد تا اینکه در تاریکی خیابان منتهی به زندان سوسو زدن دو نور کم سو، برقی به چشمان حاضران انداخت. دوست جوان اعدامی در چشم به هم زدنی وارد زندان شد و برای زندگی رفیقش پول را پرداخت. چند دقیقه بعد باز شدن در آهنین بار دیگر سکوت را شکست. یکی از اولیای دم با قدم هایی بلند از زندان خارج شد و از بازگشت جوان اعدامی به سلولش خبر داد. به جز این جوان پنج نفر دیگر همچنان در سایه چوبه دار قرار داشتند تا اینکه یکی دیگر از اولیای دم نیز از در زندان عبور کرد. او که برادر بزرگ تر مقتول است در چند جمله اعلام کرد طناب دار را به گردن قاتل انداخته اما وی در واپسین لحظات مهلت خواسته و او هم با این خواسته موافقت کرده است. حرف های این مرد باعث دلگرمی خانواده دیگر محکومان شد و آنان را امیدوار کرد تا شاید عزیزان شان، خود در پای چوبه دار از اولیای دم رضایت بگیرند. تا دقایقی هیچ کس از در زندان بیرون نیامد. در حالی که سیاهی آسمان به سپیدی می زد یکی از افسران زندان همراه با تعدادی سرباز از در آهنی گذشتند و خبر خوشی را اعلام کردند. این مامور گفت مراسم اجرای حکم نیمه تمام مانده و هیچ یک از محکومان اعدام نشده اند. او گفت همه اعدامی ها توانسته اند از خانواده مقتولان مهلت بگیرند. همزمان با این خبر در حالی که حاضران از خوشحالی فقط صلوات می فرستادند خورشید طلوع کرد و اعدامی های آخرین چهارشنبه زندان اوین توانستند بار دیگر آن را ببینند.چند ساعت پس از پایان این لحظات پراضطراب در حالی که وضعیت مقابل زندان به حالت طبیعی درآمده بود خبری منتشر شد که همه را حیرت زده کرد.این خبر حاکی از آن بود که به رغم اظهارات افسر زندان دو تن از محکومان قصاص شده اند.اولین اعدامی مردی 30ساله به نام محرمعلی بود. سوم اردیبهشت ماه سال 83 پسر 12ساله یی به نام میثم که پسر باجناق محرمعلی بود مفقود شد. چند روز بعد از این ماجرا در حالی که تلاش ها برای یافتن این پسربچه به جایی نرسیده بود کشف جسد او در حوالی روستای اسماعیل آباد رباط کریم خانواده اش را داغدار کرد. معاینه جسد نشان می داد میثم خفه و در یک گودال دفن شده است. مدتی بعد از مرگ این نوجوان کارآگاهان پلیس آگاهی که در پی یافتن قاتل وی بودند محرمعلی را که از قبل با پدر میثم اختلاف داشت به عنوان مظنون دستگیر کردند. او برای فرار از اتهام قتل به دروغ ادعایی را مطرح کرد تا تحقیقات را منحرف کند. او گفت یک افغان میثم را دزدیده و وی را کشته است.اظهارات محرمعلی خلاف واقع به نظر می رسید و سرانجام با به دست آمدن مدارکی او ناچار به اقرار شد و قتل میثم را به گردن گرفت. با تکمیل تحقیقات پرونده این جنایت به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و قاضی نورالله عزیزمحمدی با توجه به درخواست اولیای دم مبنی بر قصاص قاتل او را به مرگ محکوم کرد. این رای پس از تایید در شعبه 27 دیوان عالی کشور سحرگاه دیروز اجرا شد.دومین نفری که تلاش هایش برای گرفتن مهلت از خانواده مقتول به جایی نرسید مهدی نام داشت. او که پیش از این یک بار دیگر نیز در معرض قصاص قرار داشت توانسته بود با گرفتن مهلت از اولیای دم از طناب دار نجات یابد اما این بار حکم او اجرا شد. مهدی نظافتچی خانه یک زن 65ساله به نام خدیجه بود. او روز سوم خردادماه سال 86 هنگامی که قصد داشت از خانه خدیجه سرقت کند او را خفه و جسدش را در یک چمدان جاسازی کرد. وی پس از دستگیری بدون هیچ انکاری قتل را گردن گرفت.در جلسه محاکمه این متهم که در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد پسر مقتول طی اظهاراتی گفت مادرش همکار افتخاری کانون اصلاح و تربیت و زنی نیکوکار بوده که ناجوانمردانه کشته شده و قاتل باید قصاص شود. با پایان رسیدگی به این پرونده هیات قضات وارد شور شدند و مهدی را به قصاص محکوم کردند. این حکم در سیر مراحل قانونی در شعبه 11 دیوان عالی کشور تایید شد و به این ترتیب سحرگاه چهارشنبه پرونده زندگی مهدی با طناب دار بسته شد.

ukguy4u - بریتانیا - لندن
به امید برچیده شدن حکم وجشیانه اعدام در ایران .
پنج‌شنبه 29 مرداد 1388

کلاغ سیاه - ایران - تهران
ایکاش این افراد خیر که برای نجات جان کسانی که جنایت کرده اند کمی هم به فکر نجات جان جوانانی که بیگناه در زندان هستند باشند. برای پایین اوردن امار اعدام چه کارها که نمیکنند.
پنج‌شنبه 29 مرداد 1388

kamia1 - المان - کلن
garfild - ایران - تهران- یادت نره به انتئ اسلام بگئ.... :‌)
پنج‌شنبه 29 مرداد 1388

simply_blue85 - عراق - اربیل
ادم یه لحظه احساس میکنه که واقعا بعضیها حقه شونه اعدام شن. عجب دنیایه غریبیست. مرگ بر خامنه ای
پنج‌شنبه 29 مرداد 1388

garfild - ایران - تهران
چه لحظات دردناکی - دم اونای که گذشت کردن و می کنن گرم / دم عباس جدیدی هم گرم این بیچاره که هیچوقت خودش به حقش نرسید
پنج‌شنبه 29 مرداد 1388

garfild - ایران - تهران
kamia1 - المان - کلن = عزیز جوابتو تو بحث قبلی دادم آنتی اسلام هم خودش سواد داره می یاد می خونه تو یه فکری به حال خودت بکن که مردن آدما به هیجاتم نیست / بحث ناراحتی من و شاید آنتی اسلام سر اعدام اونم زیر سن قانونی بوده و بابت یک اتفاق غیر عمد / بیشتر از این هم ادامه نمی دم چون نه تو کشش درکشو داری نه من وقت و حوصلشو / با عالم خودت خوش بگذره بهت جیگرررررررررررررر (-:
پنج‌شنبه 29 مرداد 1388

آنتی اسلام - ایران - اهواز
. kamia1 - المان - کلن) آفرین. سعی کن همیشه در همین حد حرف بزنی. چون سواد و معلوماتت بیشتر از این هم نیست!!
پنج‌شنبه 29 مرداد 1388

paltalk - امارات - دبی
چه عجب این تا دیروز حجت الاسلام لاریجانی بود ولی به محض احراز پست شد آیت الله. عین خامنه ای که تا رهبر شد یک شبه به آیت الله تبدیل شد. درجات علمی فله ای در حکومت جهل و فساد
جمعه 30 مرداد 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.