|
صحنهای از درگیری با تظاهرکنندگان، تهران خرداد ۱۳۸۸ |
در تمامی این سالها هرگاه تجمعی برپا میشد، حضور پررنگ این ’’پیراهنسفیدها‘‘ حتی گاه بیش از تجمعکنندگان به چشم میخورد. نشستهای اعتراضی زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان و هر گروهی که قصد اعتراض داشت از حمله این نیروها در امان نمیماند. خواه هشتم مارس در پارک لاله باشد و بانویی هفتاد ساله که سیمینبانوی شعر ایران لقبش دادهاند و خواه روز گرامیداشت معلم و معلمانی که دو سال در پی حقوق معوقه خود بودهاند.
لباس شخصیها در دو ماه اخیر
اما نقطه اوج فعالیت این گروه را شاید بتوان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال جاری دانست. این بار دیگر فضای مجازی و سرعت انتشار خارقالعادهاش به کمک آمد و تصاویر زنده و گویا و غیر قابل انکاری را در سراسر جهان پخش کرد که نشان از حملات بیامان لباس شخصیها به مردم معترض داشت. این بار اما دیگر تنها چوب و چماق و چاقو نبود، سلاح گرم آخرین وسیلهای است که این نیروها از آن برای سرکوب گروههای معترض استفاده میکنند.
در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات شواهد بسیاری به دست آمد که افرادی با ظاهری کاملا غیر حزباللهی و گاه حتی با همراه داشتن نماد سبز در بین مردم ایجاد اغتشاش کرده و گاه حتی اقدام به کتک زدن افراد میکنند. یکی از کسانی که در روز سی خرداد در تهران دستگیر شد میگوید که توسط یک لباس شخصی در میدان انقلاب دستگیر شده و این فرد پس از دستبند زدن به او تنها گفته دنبال من بیا و خودش با فاصله زیادی در جلو راه افتاده است. او ادامه میدهد: «این آقا با فاصله با من راه میرفت یعنی یک جوری بود که همه مردم من را که نگاه میکردند انگار من دستبند به دست فرار کردم و دارم تنهایی راه میروم، این قدر با فاصله از من راه میآمد. دوتا آقای دیگر، دو پسر خیلی جوان، که خیلی شبیه خودمان بودند و نه آن طرفی، دو طرف من ایستاده بودند. خیلی آرام به من گفتند، خانم! تو سروصدا نکن، تو کوچه باریک که رسیدی، ما تو را فراری میدهیم. اما وقتی به یک کوچه باریکی رسیدیم که محل پلیس پیشگیری تهران است، همان دو نفر من را هل دادند و گفتند حالا بروگمشو. یعنی آن دو نفر هم با آن آقا بودند. با این که تیپشان از خود ما بود و مچبند سبز داشتند و موهای ژلزده و صورت تیغشده».
وب سایت جرس نیز از عکسبرداری و فیلمبرداری افراد لباس شخصی با ظاهر غیر حزباللهی از مردم مینویسد. به نوشتهی این وبگاه وظیفه این افراد گرفتن عکس و فیلم از تظاهرکنندگان به منظور شناسایی آنان است.
لباس شخصیها کیستند؟
|
صحنهای از درگیری با تظاهرکنندگان، تهران خرداد ۱۳۸۸ |
محسن سازگارا از بنیانگذاران سپاه پاسداران که خود چند ماهی بیشتر در آن نماند، نیروهای لباس شخصی را منتسب به سپاه و تحت فرمان آیتالله خامنهای میداند: «لباس شخصیها یک بریگارد خاص زیرنظر اطلاعات سپاه هستند و کسانی هستند که تربیت شدهاند برای این که مردم را کتک بزنند و همان هایی هستند که در طول تمام سالیان گذشته، دورهی دولت اصلاحات و بعد از آن هروقت اعتراضی بوده با موتورسیکلت یا پیاده آمدند، حمله کردند و مردم را کتک زدند و گاهی چاقو کشیدند و میلهی آهنی دستشان بوده است و امروزه اسلحه هم دارند و به کار میبرند. هیچ کسی هم مسئولیتشان را نمیپذیرد. خود حکومت هم نمیپذیرد که آنها به او وابستهاند و فقط غیرمستقیم اعمالشان را بهعهده میگیرد. اما واقعیت این است که لباس شخصیها ماشین سرکوب آقای خامنهای در تمام دوازده سال گذشته بودند».
اما تا به حال هیچ مرجع رسمی دولتی گفتههای سازگارا را تایید نکرده است. سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مصاحبهای که روز سی تیرماه سال جاری با خبرگزاری آریا انجام داد تاکید کرد که لباس شخصیها از افراد نیروی انتظامی نیستند. وی گفت: «یکی از مشکلات پلیس در این بحران حمله چندسویه به نیروهای انتظامی بود و گروههای مداخله کننده در این وضعیت میخواستند القا کنند که لباس شخصیها از درون ناجا هدایت میشوند حال آنکه هیچ یک از این افراد یونیفورم و یا مشخصهای نداشتند که معلوم شود جزو کدام گروه هستند».
اقدامات گروههای موسوم به لباس شخصی در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات به حدی بود که نمایندگان مجلس برای اولین بار از این افراد و انتساب احتمالی آنان با نظام سخن گفتند. ابوترابی یکی از نمایندگان مجلس و عضو کمیته حقیقتیاب مجلس برای بررسی حمله به کوی دانشگاه هنگام قرائت گزارش این کمیته در مجلس، گفت: «چرا افرادی با لباس شخصی و بدون داشتن ماموریت از طرف نهادهای مسئول داخل نظام وارد کوی شدند؟ از نظر کمیته این افراد کاملا مشکوک هستند و باید هرچه سریعتر هویت آنان توسط دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشف و فاش شود». این سخنان وی با اعتراضات شدید نمایندگان اصولگرا روبرو شد به طوری که جلسه غیر علنی مجلس نیمهکار ماند.
شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل معتقد است اگر دولتی علنا بگوید که نمیداند نیروهای مهاجم به مردم کیستند، آن دولت دیگر مشروعیت ندارد: «تکلیف حکومت ایجاد امنیت است. بنابراین وقتی که دولتی صراحتا اظهار عجز می کند و می گوید من نمیتوانم جلوی افرادی را که در خیابان به مردم حمله میکنند بگیرم، در حقیقت اظهار عجز کرده و می گوید من وظایف خودم را انجام نمی دهم یا نمی توانم انجام دهم. در این صورت مشروعیت آن دولت زیر سوال میرود. چگونه است که دولت نمی تواند امنیت را حفظ کند؟ این افرادی که حمله میکنند یا واقعا از ناحیه حکومت هستند یا اینکه حکومت به هیچ وجه ارتباطی با این افراد ندارد که در این صورت باید شیوهای اتخاذ کند که این افراد را دستگیر کند».
وقتی سعید عسگر، ضارب حجاریان دستگیر و در دادگاه به ۱۵ سال زندان محکوم شد، این امید در دلها زنده شد که نیروهای لباس شخصی خودسر هستند و حکومت بنا دارد با آنها مبارزه کند اما تنها چند ماه پس از اجرای حکم، سعید عسگر از زندان آزاد شد و حتی گفته شد که پایگاه بسیج شهرری، روز آزادی او را جشن گرفته است.
شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ، هم او که به شهادت عکسها و اسناد و مدارک، چماق کودتای ۲۸ مرداد بود، در روز ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ درست ۵۳ سال پس از کودتا در غربت درگذشت. شاید این پایان پندآموزی باشد بر پرونده یک لباس شخصی.
نویسنده: میترا شجاعی