خاطرات ژان شاردن جهانگرد معروف فرانسوی از ایران ۶

خاطرات ژان شاردن جهانگرد معروف فرانسوی از ایران 6

در ایران شعبده بازهای هندی،فراوان است و آنها از هندوستان به ایران می آیند و در تمام شهرهای بزرگ دیده می شوند و ایرانیان عقیده دارند که شعبده بازهای هندی دارای قدرت خارق العاده هستند و می توانند کارهایی بکنند که شبیه اعجاز است ولی من که بارها با دفت کار شعبده بازان هندی را در اصفهان دیده ام،می توانم با اطمینان بگویم که کارهای آنان غیر از حقه بازی نیست.
یکی از کارهای بظاهر برجسته ی شعبده بازان هندی این است که مقابل چشم تماشاچیان،میوه ای را در زمین می کارند و آن میوه سبز می شود و بعد مبدل به درخت می گردد و کاهی میوه می دهد. فی المثل یک هسته ی آلبالو را در زمین می کارند و آن هسته نبدل به درخت می شود و آلبالو هم می دهد و ایرانیان تصور می نمایند که هندی ها براستی می توانند هسته ی آلبالو را سبز کنند و در ظرف نیم ساعت به ثمر برسانند.
من که به دقت حقه بازی آنها را از نظر گذرانیده ام،می دانم که آنها چادری می افرازند که درون آن،از چشم تماشاچیان پنهان است و اول هسته ی آلبالو را درون آن چادر،در زمین می کارند و بعد دامن چادر را پایین می آورند بطوریکه داخل آن دیده نمی شود. پس از آن یکی از همدستان از پشت خیمه که تماشاچیان نمی بینند وارد خیمه می شود و یک نهال آلبالو را در محلی که هسته را در آن کاشته اند،غرس می نماید و در آن مدت،هندی های دیگر مقابل خیمه با خواندن اوراد،مردم را طوری سرگرم می نمایند که متوجه نمی شوند شخصی از عقب خیمه وارد آن شده است و اگر فصل آلبالو باشد ممکن است که شاخه ای از آلبالو را هم که دارای میوه است در زمین غرس نمایند.
البته خواص و اشراف فریب شعبده بازان هندی را نمی خورند و می دانند که کارهای آنها خارق العاده و اعجاز نیست. اما افراد طبقات عادی که ساده هستند دعوی شعبده بازان هندی را می پذیرند و عقیده دارند که آنان قادر به اعجاز هستند. علت اینکه مردم عادی به سهولت فریب شعبده بازان هندی را می خورند این است که افراد عادی مردمی راستگو هستند و دروغ نمی گویند و حیله بکار نمی بندند و چون خود مردمی صدیق و امین می باشند همه را مقل خود می بینند و نمی توانند تصور نمایند که عمل شعبده بازان هندی نیرنگ است. این سادگی که ناشی از راستگویی و امانت ایرانیان است،سبب شده که آنها در روایت خود هر نوع افسانه را که مغایر با عقل سلیم است، می پذیرند زیرا نمی توانند تصور نمایند آن کس که آن افسانه را جعل کرده،دروغ می گوید.

من از سادگی و خوش باوری ایرانیان چیزها بخاطر دارم که ذکر بعضی از آنها از لحاظ شناسانیدن روحیه ایرانی بی فایده نیست. یک روز در قریه ای موسوم به مورچه خورت با ذره بینی که در دست داشتم یک قسمت از نقشه ایران را که خودم کشیده بودم از نظر می گذرانیدم و دو روستایی کنار من ایستاده بودند و یکی از آنها پرسید شیرده ” ایرانیان مرا به اسم شیرده می خواندند ” این چیست که در دست داری؟
گفتم این ذره بین است و با آن می توان چیزهای بسیار کوچک را بخوبی دید زیرا اشیاء کوچک را بزرگ می کند.
روستایی دیگر پرسید اکنون به چه نگاه می کنید؟
گفتم در روی این نقشه به ” نائین ” نگاه می کنم.
آنوقت دو روستایی ساده دل با شوق و شعف از من خواستند که ذره بین را بدستشان بدهم که بتوانند مردمی را که در کوچه های نائین مشغول حرکت هستند روی نقشه ببینند!
روزدیگر در کاشان مردی که از وجوه شهر بشمار می آمد برای من حکایت می نمود که پادشاه فرنگ دوازده سر و بیست و چهار پا دارد و مثل هزارپا راه می رود و وقتی به او گفتم که اشتباه می نماید و پادشاه فرنگ مردی است عادی دارای یک سر و دو دست و دو پا،او سوگند یاد می کرد که حرفش صحیح می باشد و من اشتباه می کنم.
من تا وقتی که به ایران نرفته بودم،نمی دانستم که کلمه ی ” ماسکاراد ” فرانسوی از کلمه ی ” مسخره ” ی فارسی مشتق شده است و مفهوم مسخره در زبان فارسی،همان است که کلمه ” ماسکاراد ” در زبان فرانسوی دارد.
در ایران،بازی های تفریحی نیست و وسائل سرگرمی غیر از قهوه خانه های اصفهان وجود ندارد و در قهوه خانه های اصفهان هم وسایل تفریح به آن شکل که در اروپا هست وجود ندارد و در آنجا تفریح مردم عبارت است از خوردن و نوشیدن. چون مردم در ایران وسیله تفریح ندارند،تفریح اکثر آنها عبارت است از بذله سرایی و طنز گویی که مجموع آنها را مسخره می نامند گو اینکه بین بذله سرایی و تمسخر تفاوت وجود دارد.
در بین مردم ایران سکنه ی اصفهان و مردم همدان بخصوص در بذله سرایی معروفیت دارند و در هیچ یک از زبان های اروپایی،به اندازه ی زبان فارسی مضامین مقرون به طنز و لطائف و ظرائف زننده وجود ندارد.

یک روز در همدان شنیدم که یکی به دیگری می گفت : قسم به نمک نخورده ات که به شاخ آهو در بیابان بسته است. یعنی سوگند به طعام تو که تا امروز نخورده ام و هرگز امیدوار به خوردن آن نیستم.
شوخی و مسخره در ایران طوری رواج دارد که بذله سرایان برجسته مثل نویسندگان ما نزد همه احترام دارند و از پادشاه ایران مستمری دریافت می نمایند و بعضی از آنها مکلف هستند که در ساعات یا ایام بخصوصی شاه عباس دوم را با بذله سرایی سرگرم کنند و بخندانند و ایرانیان اینگونه بذله سرایان را ” مسخره عالی قاپو ” می خوانند. شغل ” مسخره عالی قاپو ” شغلی است پردرآمد و کسی که دارای این شغل می باشد می تواند برای هر کس،هر چه از شاه عباس دوم می خواهد بدست بیاورد و چون در ایران، هر کس در ازای هر کار،هدیه ای دریافت می نماید ” مسخره های عالی قاپو ” دارای ثروت هنگفت می شوند اما دائم با سر خود بازی می کنند زیرا اگر حال روحی شاه عباس دوم به علتی خوب نباشد و ” مسخره عالی قاپو ” کلامی مضحک بر زبان بیاورد فرمان قتل او صادر می شود و بی درنگ سرش را از تن جدا می کنند و مقابل اه عباس دوم می گارند ویژه آنکه مسخره های عالی قاپو،به مناسبت داشتن تقرب و ثروت زیاد محسود دیگران هستند و سایرین آرزو می کنند که سر بر تنشان نبینند لذا به محض صدور فرمان قتل مسخره عالی قاپو،سرش را از بدن جدا می نمایند زیرا با اینکه در ایران جلاد حرفه ای هست و بر اوست که امر پادشاه صفوی را به موقع اجرا بگذارد دیگران برای اینکه اطاعت و عبودیت خود را به نظر شاه عباس دوم برسانند وظیفه جلاد را بر عهده می گیرند و قبل از اینکه جلاد بیاید مردی را که مغضوب گردیده به دیار عدم می فرستند.

پ . ن عکس معروف ترین دلقک های دوره قاجار ” ناصرالدین شاه “  کریم شیره ای و دار و دسته اش

منبع : مجله خبری گجمو

p.h - هند - پونه
ژان شاردن عزیز ،‌ روحت شاد ، اما مثل اینکه بدنبال توجیهی برای خنگ بودن اروپاییان بودی .. احترام قایلم براشون ،‌اما سفرهایی که داشتم و زندگی که کردم با اروپایی ها ، به ظاهر دانا و با هوشن ،‌اما کمی بخوای چرخشون بزنی یا سر به سرشون بزاری کار یه لحظه هر کدوم از ایرونیهاست .. تو تاریخ و همچنین عصر جدید ،‌هوش ایرونیها با هوش یهودیا همیشه زبان زد بده و هست ،‌مخصوصا ایرونیها ...
یکشنبه 11 مرداد 1388

you39 - بلژیک - هاسلت
بیشتر جنبه این مطلب زیر سوال ایرانیها بود تا یه نقل قول ساده .. بنظرم مترجمش یا فرانسوی بود یا دارو دسته رژیم.........................
یکشنبه 11 مرداد 1388

golf persia - ایران - شیراز
عجبا
یکشنبه 11 مرداد 1388

pooyaan paltalk - ایران - تهران
از جهاتی زیاد بی ربط نگفته - هنوز هم تاریخ ایران و جهان جونوری به جالبی و مضحکی احمدی نژاد به خودش ندیده - البته خمینی فرهیخته با اون لهجه ی هندیش و پس و پیش کردن فعل و مفعول در بیان مواعظش هم زمانی زبانزد بود - اممممما خوب- احمدی نژاد آپدیت شدشه ( لوووووول )- کجایی ژان که ای کاش اینو هم به سفرنامه ات اضافه میکردی ممممم
دوشنبه 12 مرداد 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.