"سلول های خالی فعالان سیاسی در اوین" عنوان اصلی اعتماد است، "وعده آزادی سریع حجاریان و 140 زندانی " تیتر اول سرمایه، فرهیختگان "پشت دیوارهای زندان کهریزک" را در صدر اخبار خود آورده و روزنامه ایران با عنوان "حداکثر رافت اسلامی برای متهمان حوادث اخیر" را به نقل از نامه رییس دولت به رییس قوه قضاییه در بالای صفحه اول خود منعکس کرده است.
آفتاب یزد در تیتر اول خود از "واکنش موسسه تنظیم آثار امام به سناریونویسان علیه سید حسن خمینی" نوشته، رسالت به نقل از بیانیه انجمن مهندسین اسلامی "تبعیت از رهبری و کارآمدی دو شاخص سنجش رفتار رییس جمهور" را در پیشانی صفحه اول خود آورده و جوان از "صد راه برای انقلاب مخملی در ایران" نوشته که به ادعای این روزنامه رقیبان احمدی نژاد در سر داشته اند.
ابرار از قول خاویر سولانا در صدر اخبار خود نوشته "بعیدست گفتگوهای هسته ای با تهران از سر گرفته شود" کیهان از زبان فوکویاما در تیتر بزرگ خود نوشته "در ایران جدائی دین از سیاست ممکن نیست"، جام جم از "طرح مجلس برای پاسخگو کردن سه سازمان" خبر داده و حیات نو نوشته "مجلس نگران عملکرد دولت است".
روزنامه جمهوری اسلامی در تیتر اول خود از "فرماندهی بی نظیر آقای هاشمی رفسنجانی وشهید صیادشیرازی در عملیات مرصاد" خبر داده است.
گزیده مقالات
ادعا و واقعیت
علی میرباقری در مقاله ای در اعتماد نوشته واقعیت تلخ جامعه ما، این است که افکار ما با خلقیات ما سازگاری ندارد و به ماشین بنزی شبیه شده ایم که متناسب با شرایط روز دنیا، بدنه خود را آراسته و غلط انداز کرده است، اما هنوز دارای موتور پیکانی و ضعیف و غیرکیفی است. ظاهرمان با واقعیت هایمان جور درنمی آید. همگی دل مان می خواهد مدنی و مبتنی بر آزادی، حقوق شهروندی، عدالت خواهی و دیانت و ارزش های اعتقادی زندگی کنیم، اما این فضایل در درون و نهان مان، نهادینه و انباشته نشده و با خلقیات و شخصیت تاریخی ما همخوانی ندارد.
به نوشته این نویسنده اصلاح طلب مدعی مدیریت جهانی هستیم، همه را به وحدت فرامی خوانیم، قانونگرایی را اصل و فصل الخطاب عنوان می کنیم اما تنها چیزی را که عمل نمی کنیم، قانون است، عدالت را فضیلت و انسانیت را محور می دانیم، راستی و درستی را رکن دین و مبنای زندگی قرار می دهیم. اما بر خلاف آنچه دین مان به ما آموخته است به راحتی دروغ می گوییم. خیلی ساده تهمت می زنیم. در میان خودمان ترحم نداریم، حذف و تخریب و تکفیر و پرونده سازی و حسادت و زدن، به شدت میان مان رواج دارد.
مشروعیت با رای مردم ؟
رسالت در سرمقاله خود نوشته متاسفانه کسانی که مدعی پیروی از امام هستند به فلسفه سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی بیمهری میکنند و گاهی در بیانیهها و اطلاعیههای خود بیحیایی میکنند و مشروعیت نظام را مستند به رای مردم میدانند و جالب اینجاست که این حرف را وقتی میزنند که در اقلیت هستند و تنها 30 درصد مردم در انتخابات اخیر به آنها اقبال نشان دادهاند !!
در ادامه این مقاله که درباره تنفیذ ریاست جمهوری توسط رهبر جمهوری اسلامی است ادعای مشروعیت و مقبولیت اقلیت و نفی حقوق اکثریت 63 درصدی در انتخابات اخیر، جز اعلام یک دیکتاتوری چه معنی میدهد. این که چرا برخی نصب الهی حاکم را انکار میکنند روشن است چون نمیخواهند در چارچوب عدالت واحکام الهی عمل کنند . خوب طبیعی است این مسیر جز به دیکتاتوری به راهی دیگر نمیرود.
دستورالعمل انقلاب مخملی
به نوشته روزنامه جوان رئیس سازمان بسیج دانشجویى طى تحلیلى از انتخابات ۲۲خرداد ده راه برای انقلاب مخملی در ایران را شرح داد که از جمله آن هاست: سازمان رای ۸۸ آموزش عناصر جذب شده در شبکه ها و نهادهاى سازماندهى شده در دوبى، دهلى نو، آمریکا، هلند، ترجمه و انتشار کتاب ها و فیلم هاى آموزش انقلاب مخملى، دعوت بنیاد سوروس از تعدادى روزنامه نگار به آمریکا، راه اند ازى بى بى سى فارسى و تغییر سفیر انگلیس، زیر سؤال بردن سلامت انتخابات در ایران با تشکیل کمیته صیانت از آرا و القاى تقلب در انتخابات، بحران نمایى، تهدیدنمایى و سیاه نمایى از وضعیت کشور و القاى ناکارآمدى دولت، متهم کردن دولت به دروغگویى و تقلب براى جابه جایى افکار عمومى، طراحى سناریوى اقدام ضدامنیتى و فریب اطلاعاتى در ماجراى پرواز اهواز، نمادسازى براى تهییج افکار عمومى، اعلام پیروزى قاطع در انتخابات قبل از انتخابات و درحین برگزارى انتخابات، درخواست ابطال انتخابات و فراخوان براى نافرمانى مدنى پس از اعلام نتایج انتخابات.
به نوشته این روزنامه سردار مذکور گفته یکى از کتاب هاى آموزشى کودتاى مخملى که خلاصه اى از مبانى نظرى و بیشتر با رویکردى عملى، آموزه هاى کودتاى نرم را بیان مى کند توسط مؤسسه آلبرت انیشتین به منظور استفاده "مبارزان راه دموکراسى" در رژیم هاى به زعم آنها دیکتاتورى، به زبان هاى مختلف از جمله فارسى ترجمه شده است. نظریه پرداز اصلى این تفکر، آقاى جین شارپ، دکتر فلسفه و استاد علوم سیاسى چندین دانشگاه آمریکا و عضو ارشد اندیشکده آلبرت انیشتین است که از اواسط قرن بیستم نظریه خود را تبیین و بسط داد و معروف ترین کتاب وى تحت عنوان «از دیکتاتورى تا دموکراسى است که 198اقدام عملى پیشنهادى براى انقلاب رنگى دارد و حدود ۷۰ صفحه داشته و شامل ۱۰ فصل و یک پیوست است.
انتقاد صدا و سیما
آفتاب یزد نوشته در حـالـی کـه عـزل و نـصـبهای اخیر احمدینژاد، هزینههای مادی و معنوی بسیاری را بر کشور تحمیل کرده و عملکرد وی در پیروی از دستورهای رهبری نیز موجی از نـارضـایـتـی عمومی را پدید آورده، سرانجام سیمای جمهوری اسلامی ایران، از حالت سکوت و حمایت بیچون و چرای خود از دولت به درآمده و انتقادهای تندی از احمدینژاد کرد.
به نوشته این روزنامه در بخش خبری دوشنبه شب ضمن پخش برنامهای درباره شیوه نادرست انتصابات و رفاقت عجیب احمدینژاد با کسانی چون مشایی اظهارات و اسنادی به نمایش درآمد که از آن میتوان به عنوان تندترین موضع صدا و سیما علیه احمدینژاد یاد کرد که اقدامات و عزل و نصبهای اخیر در هیئت دولت را با تندترین شیوه به چالش کشید.
بدون کسب اجازه
فرزان سجودی در مقاله ای در سرمایه نوشته مدتی است تلویزیون نگاه نمی کنم. کمی ناخوشم و تماشای تلویزیون برایم ضرر دارد، یعنی می گویند مخرب جسم و جان است. از یکی از دوستان شنیدم که چهارشنبه شب گذشته ( 31 تیر) در برنامه دو قدم مانده به صبح فیلمی از یکی از سخنرانی های من پخش شده است؛ سخنرانی هایی که گهگاه ممکن است در مراکز عمومی فرهنگی مثل دانشگاه، شهر کتاب، فرهنگستان و مانند آن انجام شود و اصولاً هیچ ارتباطی با تلویزیون یا برنامه سازی تلویزیونی ندارد.
این استاد دانشگاه نوشته در شگفتم از دستگاهی که شبانه روز فریاد اخلاق و اخلاقیات می زند اما به جزئی ترین مسائل اخلاقی پایبند نیست. آدم اگر یک حبه قند بخواهد از قندان کسی بردارد کسب اجازه می کند، چطور است که صداوسیما آن هم نه در یک برنامه خبری بلکه در یک برنامه تولیدی دست به آرشیو می برد و حتی بدون اطلاع به صاحب حق، برای پر کردن برنامه های از رونق افتاده به پخش بی اجازه سخنرانی ای دست می زند که حتی ضبط کردنش هم بدون کسب اجازه بوده است.
سیب قرمز آمریکائی
پویادبیری مهر در گزارشی در روزنامه خبر نوشته سیبهای آمریکایی از بندر شهید رجایی وارد ایران شد و افزوده پس از واردات مشکوک پرتقالهای اسرائیلی که دلیل واردات آن در نهایت مشخص نشد و اعلام شد که این اسرائیلی نبوده است و فقط نام و نشان اسرائیل با تقلب روی آن حک شده بود، اینبار نوبت به واردات سیبهای قرمز آمریکایی رسید.
فعالان بازار میوه در جنوب کشور به نوشته این روزنامه میگویند: سیبهای وارداتی از بهترین نوع سیبها هستند که البته نمونه مشابه آن در ایران هم برداشت میشود. سیبهای آمریکایی از بندر شهید رجایی، که بزرگترین بندر بارگیری کشور است وارد ایران شده، اما هنوز به طور دقیق معلوم نیست که آیا از بنادر دیگر هم این نوع سیب وارد شده است یا خیر.
طالبان و القاعده
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود به انتقاد از سیاست های آمریکا و بریتانیا در افغانستان و عراق پرداخته و احتمال مذاکره با طالبان و بعث را به شدت رد کرده و نوشته جورج بوش وعده می داد که افغانستان را مطابق « الگوی ژاپن » بسازد و کشوری مرفه مدرن و امروزی بر روی خرابه های جنگ به وجود آورد. ولی امروزه حتی « رابرت گیتس » وزیر دفاع آمریکا هم اعتراف می کند که در جنگ افغانستان شکست خورده و هیچگونه چشم انداز روشنی برای پایان جنگ وجود ندارد. این بدان معنی است که نه تنها امیدی به پیروزی نیست بلکه جنگ علیه تروریسم به « جنگی بی پایان » تبدیل گردیده است.
به نوشته این روزنامه اکنون مردم افغانستان هفت سال پس از جنگ خانمانسوزی که بر آنها تحمیل شده با تلخکامی احساس می کنند که قرار است یکبار دیگر طالبان توسط آمریکا و انگلیس بر مقدرات آنها حاکم شود و نه تنها از وعده های بوش برای ساختن یک کشور مرفه و مدرن مطابق الگوی ژاپن خبری نیست بلکه طالبان ماموریت دارد که هرآنچه از این جنگ 7 ساله باقیمانده است نیز ویران سازد تا افغانستان به معنی واقعی به یک « سرزمین سوخته » تبدیل شود.
الگوئی که گذاشتیم
آفتاب یزد در سرمقاله خود نوشته قرار بود ما الگویی باشیم برای مسلمانان، بلکه همه حق خواهان جهان. قرار بود با دست در دست هم گذاشتن، نام ایران و اسلام را اعتلاببخشیم. قرار بود من را کنار بگذاریم تا فتح قلههای اخلاق، سیاست و پیشرفت به دست "ما" امکانپذیر باشد. انصافا عدهای نیز برای رسیدن به این قلهها، همه کار کردند؛ همانها که برای پیشگامی در ایثار مسابقه مـیگـذاشـتـند و اگر جدالی داشتند تنها بر سر »اول« بــودن در جـانـفشانی بود. پس از آنها قرار بود بازماندگان آن حسینیها، راه زینب در پیش بگیرند تا پیام حسینهای زمان به خوبی بر گوش و دل نسلهای جدید بنشیند.
به نوشته سردبیر این روزنامه در روزگار عجیب ما، بعضی "الهه پرستان" چشم بـر همه چیز میبندند: اهانت به قرآن، بیاعتنایی دولتمردان به مراجع تقلید، عبور بیتفاوت از حوادث منجر به قتل 168 هموطن بیگناه، ریخته شدن خون جوانانی که سرمایههای کشور هستند و حتی ایستادگی لجوجانه در برابر فرمان صریح رهبری.
چرا دستگیری
شمس الملوک مصطفوی در نامه ای که اعتمادملی آن را منعکس کرده نوشته انتخابات دوره دهم است. چهار کاندیدا از کانالهای مختلف تایید صلاحیت توانستهاند سالم بیرون بیایند و به عنوان افراد صالح معرفی شوند. نخبگان و اهل فکر هر یک بنا به معیارهای مورد قبول خود، به سمت یکی از این چهار نفر رفتهاند؛ کار تبلیغاتی شروع شده است.
نویسنده نامه که همسرش مجید نیری از یک ماه پیش در زندان است اضافه کرده یک ماه تلاش و زحمت همگانی. روز انتخابات و حضور بینظیر و باشکوه رایدهندگان. اتمام انتخابات و اعلام نتایج. اعتراض برخی به نتایج انتخابات و آنگاه، با کمال حیرت و تاسف دستگیری برخی فعالان سیاسی و دیگرانی که در ستادهای رقیب زحمت کشیدند و نقشی اساسی و بسیار تاثیرگذار در حضور 40 میلیونی مردم ایفا کردند. اگر واقعا چنین حضوری حماسی بوده است، آیا سازندگان این حماسه مستحق پاداشاند یا مستوجب عقاب؟ چرا دستگیری؟!
نویسنده این نامه پرسیده آیا فعالیت در ستاد کسانی که مورد تایید نظام و رهبری بودند جرم است؟ آیا اعتراض به نتایج انتخابات خلاف قانون است؟ اما پرسش این است که دستگیری همسر من (و بسیاری دیگر) درست چند روز پس از انتخابات چه معنایی دارد؟ آن هم با آن همه هیاهو و نسبتهای ناروا و بحثهای بیهوده؟! بر فرض که معترضان به نتایج انتخابات بر این عقیده باشند که حق یکی دیگر از کاندیداهاست که بر مسند ریاستجمهوری بنشیند، این امر چه ربطی به مقولهای به نام انقلاب مخملی دارد؟
درد بی دادی
محمد بهشتی در سوگنامه ای به جهت درگذشت سیف الله داد با عنوان "درد از بی دادی" نوشته در روزگاری که هیچکس خبر از احوال آب وهوا نمیپرسد. اما همه هر لحظه منتظر خبری هستند و «چه خبر؟» ورد زبان مرد و زن و پیر و جوان است، همه باخبرند و خبری دارند تازه و تکاندهنده، یکی از یکی دردناکتر. در چنین روزگاری مظلومند کسانی که به مرگ طبیعی میمیرند. خبر مرگشان لابهلای اینهمه درد و بیداد گم میشود. اما خبر پرکشیدن «داد» دردناک بود و تکاندهنده چرا؟
به نوشته اعتماد ملی فکر این را نکرده بودیم که تن رنجور «داد» تاب اینهمه بیداد ندارد. البته او به مرگ طبیعی پرکشید در روزگاری که توفان این همه بیداد طبیعی است. خبر پرکشیدن «داد» در این میان یکباره قد کشید و در پاسخ «چه خبر؟» خبر اول شد. چون او بزرگ بود. عزیز بود. محترم بود. هنرمند بود. دردمند بود. اهل سرزمین خود بود. درد بی«داد»ی سخت است.
|
|
|
|
|
|
|
|