خاطرات ژان شاردن جهانگرد معروف فرانسوی از ایران ۵

خاطرات ژان شاردن جهانگرد معروف فرانسوی از ایران 5

منظره ی سفره بزرگ و رنگارنگ اشراف اصفهان هنگام میهمانی،از منظره ی باغ ورسای فرانسه در فصل بهار، هنگامی که تمام گلها می شکوفند قشنگ تر است و روایح معطر و اشتها آور انواع غذاها مشام جان را لذت می بخشد. علاوه بر اغذیه که در قاب بزرگ دیده می شود،برای رفع تشنگی چند نوع شربت در قدح های وسیع،جلب توجه می نماید. میهمانان شروع به صرف غذا می کنند و سکوت بر اتاق غذا خوری مستولی می گردد و هیچکس حرف نمی زند و بعد از غذا پانزده یا بیست دقیقه و حداکثر نیم ساعت همه دست از غذا می کشند و بر می خیزند و می روند و در اتاق دیگر دست های خود را می شویند و با حوله پاک می کنند و به اتاق پذیرایی بر می گردند و به شماره هر یک از میهمانان،یک قلیان وارد اتاق می شود. از آن پس میهمانان به کشیدن قلیان مشغول می شوند و قهوه می نوشند و بعد از مدتی که از یک ساعت تجاوز نمی نماید از میزبان خداحافظی می کنند و سوار بر اسب و تخت روان های خود می شودن و می روند. وقتی میهمانان از اتاق سفره خانه خارج شدند،خدمه ی آنها اسب و تخت روان ها را به خدمه ی میزبان وا می گذارند و وارد اتاق سفره خانه می شوند و شکم را سیر می کنند. اما غذا به قدری زیاد است که برای سیر کردن خدمه ی خود میزبان نیز کافی است. آنها در مرحله ی سوم بر سفره جلوس می کنند و غذا می خورند. روی هم رفته در میهمانی های بزرگ ” زیاد تکرار می شود ” غذاهای ایرانیان از حیث لذت و فراوانی قابل تحسین است اما محیط میهمانی و بخصوص محیط اتاق سفره خانه در نظر اروپائیان خیلی کسالت آور است. در ایران برخلاف اروپا،روغن نباتی وجود ندارد و من در تمام مدتی که در ایران بودم،ندیدم و نشنیدم کسی روغن نباتی بخورد حتی در مناطق زیتون زار گیلان. چربی مورد مصرف ایرانیان روغن است و روغن را از کره و کره را از شیر گوسفند و گاو می گیرند. در ایران خوردن کره خام طوریکه ما اروپائیان، به خصوص هنگام صبح با نان می خوریم،مرسوم نمی باشد و ایرانی ها کره را بعد از اینکه ذوب و تصفیه کردند به شکل روغن به مصرف می رسانند و کره ذوب شده را در خیک های بزرگ نگاهداری می کنند. من در هیچ یک از کشورهای جهان حتی در بلژیک و هلند که به داشتن گاو فراوان معروف است روغنی چون روغن لطیف و معطر ایران نخورده ام. چون روغن ایران از شیر گوسفندان . گاوانی گرفته می شود که در دامنه کوه ها می چرند،بوی معطر علف هایی که گوسفندان و گاوان در دامنه ی کوه ها خورده اند از روغن به مشام و مذاق می خورد و غذای برنج ایرانیان که با آن روغن چرب می شود از لذیذترین اغذیه می باشد و نوعی از برنج مطبوخ را بعد از این که چرب شد با کباب گوشت گوسفند صرف می نمانید و در اصفهان دکان هایی ایت که از این غذا به مردم می فروشند و نام آن پلوکباب است.

گفتم ایرانیان عادت به تمرین بدنی ندارند اما جوانان سلحشور آنها تمرین بدنی می کنند. در ایران بین جوانان اشراف که در ارتش خدمت می کنند و یا میل دارند وارد ارتش شوند،چهار نوع تمرین بدنی متداول است که تمرین اول تیراندازی با کمان است که در ایران از تمرین های مورد توجه می باشد و از ده سالگی پسران اشراف را با تیراندازی با کمان آشنا می کنند و در آغاز کمان های کوچک،دارای زه های نرم،به آنها می دهند و هر قدر بزرگتر می شوند کمان هایی بزرگتر به آنها وا می گذارند. تمرین تیراندازی با کمان سال ها طول می کشد و به طور معمول،طفلی که از ده سالگی با کمان های کوچک شروع به تیراندازی می کند قبل از بیست و پنج سالگی یک تیرانداز ماهر نمی شود. تیرانداز ماهر باید از طرف راست و از طرف چپ و از جلو و عقب تیراندازی نماید و هرگز دست های او در موقع تیراندازی نلرزد چون کوچکترین رعشه ی دست سبب انحراف تیر می شود و به هدف اصابت نمی نماید. کمان مردان بیست و پنج ساله که پانزده یا بیست سال تمرین تیراندازی کرده اند آنقدر محکم است که من نمی توانستم به اندازه ی یک بند انگشت زه کمان آنها را بکشم و تیری که از آن کمان ها جستن نماید خیلی خطرناک است.
یکی از تفریحات شاه عباس دوم این است که روز سیزده بدر،در اصفهان،تیراندازی سواران را تماشا می کند. در آن روز،هدف هایی روی دکل های بلند قرار می دهند و سواران در حال تاخت،با تیروکمان آن هدف را می زنند و هر کس که موفق به زدن هدف شود پاداش دریافت می کند.
تمرین دوم جوانان اشراف شمشیربازی است. من دیدم که هنگام تمرین شمشیربازی دو وزنه ی آهنی سنگین،روی شانه های جوانان می گذارند و عقیده دارند که اگر وزئه ها روی دوش جوانان باشد مفاصل آنها هنگام شمشیربازی محکم تر و نرمتر می شود و شمشیرهایی که در ایران ساخته می شود از بهترین شمشیرهای جهان است. در ایران شمشیرهای راست و باریک که ما فرانسوی ها به اسم ” اپه ” می خوانیم وجود ندارد و شمشیر ایران دو نوع است یکی شمشیرهای بزرگ و منحنی و دیگری شمشیرهای خیلی پهن و مستقیم دارای دو دم و ضربات آن شمشیرها به قدری شدید می باشد که قطع شدن دست یا پا با یک ضرب شمشیر،تقریباً یک چیز عادی است.

تمرین سوم جوانان اشراف اسب سواری است و من اشراف ایرانی را چابک ترین سواران دنیا می دانم و هنگامی که اسب با حد اعلای سرعت حرکت می کند،سواران ایرانی از صدر زین فرود می آیند و خود را نزدیک زمین می رسانند و چیزی را که بر زمین است،برمی دارند و بر صدر زین می گردند و یا هنگامی که اسب با سرعت فوق العاده می تازد،با دو پا بر صدر زین می ایستند و طوری راحت هستند که گویی بر زمین مسطح ایستاده اند و در همان حال تیر می اندازند. چهارمین تمرین اشراف ایرانی چوگان بازی است و طرز چوگان بازی این می باشد که یک عده ی بیست نفری از اشراف،سوار بر اسب در حالی که هر یک چوگانی در دست دارد به دو دسته ی ده نفری تقسیم می شوند. چوگان ها از بهترین چوب های موجود در ایران ساخته می شود و گوی،از عاج است و گرانبها می شود. دو دروازه،در دو طرف میدان چوگان بازی قرار می دهند و هر دسته ده نفری باید بکوشد که گوی عاج را با ضربات چوگان،از دروازه ی طرف دیگر خارج نماید. چوگان ها که با چوب های مغزدار ساخته می شود،سنگین است و باید در حالی که اسب با سرعت هر چه تمامتر حرکت می کند روی مرکوب خم شوند و با چوگان گوی عاج را بزنند و چون یک تمرین دشوار بشمار می آید خیلی برای تقویت بدن مفید است. منظره ی چوگان بازی در اصفهان یکی از مناظر دیدنی است و چوگان بازها عمامه های زیبا دارای ابلق،بر سر می گذارند و هر کدام رشمه ای از گلابتون از شانه راست یا چپ،بر پشت می آویزند و هنگام تاخت،وزش باد ابلق آنها را به حرکت در می آورد و رشمه ی گلابتون از عقب پریشان می شود و یک منظره ی باشکوه بوجود می آید که تا انسان نبیند نمی تواند حس کند چقدر زیبا می باشد. در وسط بازی،سواران چوگان باز،اسب های خود را عوض می کنند زیرا اسب ها از نفس می افتند و باید آنها را تجدید کرد. چوگان بازی مخصوص اشراف درجه ی اول است و کسانی که علاوه بر شخصیت،دارای بضاعت هستند در چوگان بازی شرکت می کنند زیرا تا بضاعت نداشته باشند نمی توانند و سائل بازی را فراهم نمایند.
علاوه بر این چهار نوع تمرین بدنی،در ایران یک نوع تمرین بدنی،در ایران یک نوع تمرین بدنی دیگر مرسوم است که اشراف در آن شرکت نمی کنند و معدودی از طبقات عادی در آن شرکت می نماید و آن ورزش زورخانه می باشد و کسانی که دوره ی تمرین زورخانه را طی نمایند به اسم پهلوان خوانده می شوند و هر یک از شهرهای ایران دارای یک پهلوان درجه دوم و سوم است که موسوم به نوچه است. مردم ایران پهلوانان را با نظر احترام می نگرند اما نه برای زور آنها بلکه از این جهت که عقیده دارند امام اول آنها موسوم به علی ابن ابیطالب ” علیه السلام “  پهلوان بوده است و آنقدر زور داشته که در یک جنگ بزرگ،دروازه قلعه ای موسوم به قلعه ” خیبر ” را که دوازده هزار من وزن داشته با یک دست کنده است.

منبع : مجله خبری گجمو

ehsasoeshgh - گوتنبرگ - سوئد
اینها مال قدیم بود حالا مردم به برکت جمهوری اسلامی اه ندارند که با ناله
سودا کنند
چهار‌شنبه 31 تیر 1388

fanta - فرانسه - استراسبورگ
الان علی یه دست می‌تونه با اون دست علیلش آفتابه رو با چشمهای بسته برداره.
چهار‌شنبه 31 تیر 1388

saresobh - سوید - مالمو
اینم مشنگیده هااا. تو قسمتهای قبل گفته بوده ایران اصلا تنوع قضایی رو که اروپا داشته نداشت در صو رتی که من الانشم با این همه قضایی که از کشورها و فرهنگهای دیگه وارد اروپا شده هنوز هم معنقدم تنوع قضایی در ایران بیشتر بوده و هست.
الان تو هین بخش می گه سفره ایرانی هوش از سر می بره؟ قبول فرانسه قضاهای متنوع تری نسبت به یک سری از کشورهای اروپایی داره. اما اصل فرهنگ قضایی کل بیشتر اروبا گوشت و سیب زمینی بوده. اون هم گوشت خوگ برا ارزون بودن و وفورش در ان زمان. منظور از فرهنگ قضایی قضای مخصوص همون کشور هست نه اون چیزی که بعدها از کشورهای دیگه وارد شده.
چهار‌شنبه 31 تیر 1388

dokhtarakeiran - مالزی - کوالالامپور
دل خوش سیری چند
چهار‌شنبه 31 تیر 1388

hamesheh bahar - انگلستان - لندن
باید بهش خوش گشته باشه.از بس که این ایرانیها خارجی پرست هستند. همین انتری خودمان را ببینیدبه زور چندتا ملوان انگلیسی را توی ابهای بین اللملی گرفت و کت وشلوار تنشون کرد و با یک کیف صنایع دستی روانه مملکتشون کرد و اینجا هم ملکه یک عدد مدال شجاعت بهشون داد.
چهار‌شنبه 31 تیر 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.