خاطرات ژان شاردن جهانگرد معروف فرانسوی از ایران ۴

خاطرات ژان شاردن جهانگرد معروف فرانسوی از ایران 4

تصویر مرحوم شاه نعمت اله ولی

امروز نه شیخ حیدر است نه مریدان اولیه ی وی،ولی اخلاف مریدان او،کماکان خود را مرید شیخ حیدر می دانند.
دسته ای دیگر از ایرانیان مرید عارفی بودند به اسم نعمت اله ولی که قبرش در ماهان واقع در کرمان است. این دسته از مریدان هم بعد از مرگ اردت خود را نسبت به شاه نعمت اله ولی برای فرزندان بجا گذاشتند و مریدان شاه نعمت اله ولی در ایران به اسم نعمتی خوانده می شوند.
بین حیدری ها و نعمتی ها،در اصول اختلافی وجود ندارد و هر دو دسته،شیعه دوازده امامی هستند اما سالی نیست بین این دو دسته در یکی از شهرهای ایران نزاع در نگیرد و عده ای کشته و زخمی نشوند،خصوصاً در دو ماه محرم و صفر که ایام عزاداری ایرانیان است. در اصفهان به مناسبت اینکه پایتخت می باشد،بین طرفین نزاع در نمی گیرد ولی در سایر شهرهای ایران نزاع حیدری و نعمتی،هر سال،تقریبا یک واقع عادی است و پیوسته،نزاع بر سر مسائل بی اهمیت که جنبه ی بهانه گیری دارد،در می گیرد.
ایرانیان در غذا خوردن معتدل هستند در صورتی که ما اروپائیان پرخور می باشیم و نسبت به ایرانیان خیلی غذا می خوریم. ایرانیان به عللی چند در خوردن غذا میانه رو هستند و من در بین آنها حتی بین طبقات روستایی و کارگران، پرخور ندیدم. اول اینکه هوای ایران گرم است و حتی هوای ولایات شمال ایران مثل آذربایجان و خراسان، چون هوای اروپا سرد نیست و گرمای هوا،اشتهای ایرانیان را تحریک نمی کند و در صورتی که ملل اروپا به مناسبت برودت هوا اشتهای قوی دارند و زیاد می خورند. دوم اینکه در ایران خواروبار به اندازه ی اروپا تنوع ندارد،چون مناطق کشاورزی و دامپروری ایران محدود است و قسمت وسیعی از کشور را بیابان های لم یزرع اشغال کرده و در آن بیابان ها به مناسبت فقدان آب،نمی توان زراهت کرد و چون علف ندارد نمی توان جانور اهلی و علفخوار را در آن چرانید. این است که غذای ایرانیان مثل غذای ما اروپائیان تنوع ندارد.
ما در اروپا نزدیک پنجاه نوع پرنده و قریب بیست نوع ماهی و سایر جانوران دریایی را به مصرف غذا می رسانیم،اما در ایران،پرندگانی که به مصرف تغذیه می رسد جز خروس و مرغ نیست و گاهی شاه عباس ثانی به مازندران سفر می نماید تا در آنجا برایش قرقاول صید کنند و در زمستان هم در نقاط کوهستانی کبک ” اما بندرت ” صید می کنند. مردم عادی ایران در همه عمر،غیر از مرغ و خروس،گوشت پرنده دیگر نمی خورند و من در تمام مدتی که در اصفهان بودم حتی یک بار ندیدم که یک نفر ماهی بخورد چون ماهی فقط در سواحل شمال و جنوب ایران خورده می شود و سکنه ولایات داخلی هرگز ماهی نمی بینند تا بخورند.

علت سوم کم خوری ایرانیان این است که در کشیدن تنباکو افراط می کنند. قلیان رفیق لاینفک تمام مردهای ایران و تمام زن هایی است که سنین جوانی را پشت سر نهاده اند و در اصفهان و سایر شهرهای ایران،به هر جا بروید صدای قلقل قلیان را می شنوبد. افراط در کشیدن تنباکو اشتهای ایرانیان را ضعیف می کند.
علت چهارم کم خوری ایرانیان این است که بین آنها تمرین های بدنی مرسوم نیست مگر بین دسته ای که موسوم هستند به اهل زورخانه. ما اروپائیان با گردش های پیاده و طولانی و سواری و انواع بازی هایی که جسم را بکار می اندازد و همچنین بوسیله ی رقص، اشتهای خود را تحریک می کنیم. ایرانیان هیچ یک از این تمرین های بدنی را ندارند و هرگز به قصد گردش پیاده روی نمی کنند و گردش آنها عبارت است از نشستن کنار رودخانه زاینده رود یا نشستن زیر سایه درخت یکی از باغها و قلیان کشیدن.
علت پنجم کم خوری ایرانیان عبارت است از خوردن تریاک ” البته بین اشراف ” و کیف تریاک طوری اشتها را از بین می برد که تریاکی ها در شبانه روز بیش از دو سه لقمه غذا نمی خورند. غذای اصلی ایرانی ها عبارت است از نان و گوشت و برنج و به استثنای تابستان،غذای مردم را این سه ماده ی مغذی تشکیل می دهد ولی در فصل تابستان،به مناسبت فراوانی تره بار و میوه،غذای اصلی ” لااقل در اصفهان که من به وضع آنجا بیشتر از سایر شهرهای ایران آشنا هستم ” خیار،خربزه و گلابی است.
نان ایران،از نوع بهترین نان های جهان است و وای بر حال نانوا بر حال نانوایی که یک مثقال کم فروشی کند. اگر کم فروشی یک نانوا به ثبوت برسد بی درنگ کشته خواهد شد و سلاطین از شاه اسماعیل گرفته تا شاه عباس ثانی،نسبت به مسئله کم فروشی نان خیلی حساس بودند و هستند و نانوای کم فروش را نمی بخشایند.

گوشت ایرانی،گوشت گوسفند است و ایرانیان بر خلاف ما،گوشت چرب را دوست دارند و غذای خوب در نظر آنها غذایی است که خیلی چربی داشته باشد و با اینکه در ایران مراکز پرورش گوسفند زیاد نیست،قیمت گوشت گوسفند به قدری ارزان است که فقیرترین اشخاص می تواند در شبانه روز،یک وعده گوشت گوسفند بخورد.
برنج ایران با برنج هایی که ما در فرانسه خریداری می کنیم و از هندوچین فرانسه وارد می شود،فرق دارد. برنج هندوچین دانه های دراز و باریک است و برنج ایران دانه های مدور دارد و دو نوع می باشد یکی برنج سفید و دیگری برنج قرمز و طعم برنج قرمز،لذیذتر از برنج سفید است اما عطر برنج هنودچین را ندارد.
در سفر دوم که به ایران می رفتیم مقداری برنج هندوچین را از هندوستان به ایران آوردم و به شاه سلیمان جانشین شاه عباس تقدیم کردم تا اینکه در ایران کاشته شود. او عطر و طعم آن برنج را پسندید و دستور داد که آن را در مناطقی که برای کشت برنج مساعد است،بکارند. ایرانیان چون غذا کم می خورند مثل ما اروپائیان فرصت لذت غذا خوردن را از دست می دهند. ما عادت داریم که مدتی از اوقات خود را صرف غذای شام می کنیم زیرا از غذا خوردن و صحبت کردن ضمن غذا لذت می بریم اما غذای شما ایرانی ها حتی نیم ساعت طول نمی کشد و در مدت صرف غذا هیچکس لب به سخن نمی گشاید و غذا خوردن ایرانیان از نظر ما اروپائیان،خیلی کسالت آور است.
در میهمانی های بزرگ،ایرانیان آنقدر غذا طبخ می کنند که نه فقط میهمانان و نوکران آنها می خورند و سیر می شوند بلکه تمام همسایگان هم در آن روز از غذای میهمانی بهره مند می گردند. طرز غذا خوردن ایرانی ها در میهمانی بزرگ از این قرار است : میهمانان سوار بر اسب و اگر سالخورده باشند با تخت روان می آیند و مقابل درب خانه میزبان پیاده می شوند و قدم به اتاق بزرگ پذیرایی می گذارند. در آن اتاق سه منطقه وجود دارد،اول شاه نشین،دوم صدرنشین و سوم ذیل نشین. میهمانانی که از حیث مرتبه شیخوخیت برتر از دیگران هستند و در شاه نشین جلوس می کنند و بقیه در صدرنشین و سایرین در ذیل نشین. آنگاه عده ای از خدمه میزبان که دقت می شود از بین جوانان انتخاب گردند با آفتابه و لگن وارد اتاق می شوند و اول به طرف شاه نشین می روند و آب روی دست میهمانان می ریزند و هر میزبان،دو دست خود را می شوید و با حوله های لطیف و نرمی که در کاشان بافته می شود ” من نمونه های آن را به فرانسه بردم و به کارخانه های بافندگی دادم که مثل آنها ببافند ” خشک می نمایند. آنگاه به دعوت میزبان،میهمانان شاه نشین و بعد از آنها میهمانان صدرنشین و دیگران برمی خیزند و بسوی سفره خانه که سفره غذا در آنجا گسترده است،می روند.

منبع :  سایت مجله خبری گجمو

nahid amid - فرانسه - پاریس
چه جالب، مرسی
بعد از این همه سال که گذشته، سیستم خوردن فرانسوی ها عوض نشده، کافیه خونه اش دعوت بشی، از ساعت یک تا چهار بعد از ظهر هنوز سر میز غذا نشستی، ولی با این حال گذشت زمان را حس نمی کنی . فرانسوی ها تمام خوردنی ها را مثل ایرانی ها روی میز نمی گذارند. اینها یکی یکی به ترتیب از ، اپرتیف شروع می کنند بعد پیش غذا، غذای اصلی، پنیر همراه با سالاد، دسر ،و در اخر قهوه و درحین خوردن هم تا دلت بخواد حرف می زنند. درضمن سر میز هم از اب و کوکا خبری نیست ولی شراب شون بجاست.
جمعه 19 تیر 1388

agrin - استرالیا - سیدنی
لطفا به لینک زیر بروید و امضا کنید تا جنایت آخونها برای تمام دنیا یادآ وری شود که ندای آزادی رو حتی در اروپا چگونه وحشیانه خاموش می کنند.

https://www.petitiononline.com/Ju131989/
با تشکر
جمعه 19 تیر 1388

kamangir - نروژ - اسلو
nahid amid - فرانسه - پاریس

بعدش منفجر نمیشن؟البته نوش جونشون بشه من خوشم میاد که یکی غذا زیاد بخوره.
جمعه 19 تیر 1388

barbud_daneshmand - بلزیک - گنت
در زمان ناصرالدین شاه مادام مارسل دیولافوا به ایران سفر کرده و سفرنامه جالبی دارد..او نظر متفاوتی دارد .شاید به این دلیل که اداب غذاخوردن عوض شده بوده.
به دوستان توصیه میکنم که این سفرنامه رامطالعه کنید در ضمن عکسهای زیبایی دارد.
جمعه 19 تیر 1388

nahid amid - فرانسه - پاریس
Kamangirنروژـ اسلو
دوست عزیز سئوال جالبی کردی که کلی خندیدم، مرسی! باید بگم که هر کسی به اندازه گنجایش اش می خورد و پرشن غذا حساب شده است و تا انجا که اطلاع دارم کسی در اثر پر خوری در فرانسه منفجر نشده!! ولی ممکنه سکته را زده باشه!!
جمعه 19 تیر 1388

darius mis - انکلستان - لندن
وقتی گذ شتگان ما عقل و درایت نداشتند ....(امکانات نبود یا فکر)
چه میشد اگر داشتند.
واقعییتی که هنوز به اشکا ل مختلف جا مه بزرگ ایران را مختل کرده .متاسفانه.....
جمعه 19 تیر 1388

مسلمان ایرانی - ایران - شیراز
nahid amid - فرانسه - پاریس
با یک فرانسوی آشنا شدم و اون رو آوردم به منزلمون. وقتی داشتیم غذا میخوردیم ما طبق عادت حدود ربع ساعت بیست دقیقه دیگه میخواستیم مراسم شام رو تموم کنیم. دیدیم اون داره یواش یواش میخوره. مثل اینکه حالا حالا نمیخواد تمام کنه. گفت چرا شما ایرانی ها اینقدر تند تند غذا میخورید!!!!!! گفت ما در فرانسه غذا خوردنمون حدود سه چهار ساعت طول میکشه. بعد رفتیم توی حیابون که بگردیم در پایان به یک رستوان رفتیم واسه شام. اول گفت چرا سر میز چاقو نیست!!!!! گارسونه گفت اتفاقی سر این میز چاقو نیست ( نمیدونم چرا ! ). ببینید سر این میز چاقو هست. بعد برای نوشیدنی هم گفت فقط آبمیوه میخوریم. ایران که شراب وجود نداره!
شنبه 20 تیر 1388

alireza.ch - سوییس - نوشاتل
nahid amid - فرانسه - پاریس
آی گل گفتی. من هر وقت اینجا میهمان غیر ایرانی ها هستم برخی قسمت های بدنم از فرط نشستن روی صندلی غذا خوری خراش برداشته و تاول می زند. البته دوستان باید بدانند که غذا خوردن از همان بدو ورود و بعد از سلام و احوال پرسی شروع می شود و این سه چهار ساعت انتهایی که در پشت میز غذا صرف می شود فقط قسمت انتهایی آن است. :-)
یکشنبه 21 تیر 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.