دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۷ - ۰۴ آگوست ۲۰۰۸
معمای قتل مادر و فرزند همچنان در هاله یی از ابهام

پرونده قتل مادر و پسری که شش سال پیش به طرز فجیعی کشته شدند برای بار دوم به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و این بار تنها متهم پرونده ادعا کرد قاتل اصلی را می شناسد.
به گزارش خبرنگار ما، پرونده قتل شهناز و علیرضا پسر چهارساله اش که هشت اسفندماه سال 82 تشکیل شد به دلیل ابهاماتی که قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران معتقد هستند هنوز برطرف نشده است دوباره به دادسرا بازگردانده شد، این در حالی است که متهم در دادگاه ادعا کرد خواهر و فرزند خواهرش مرتکب این قتل شده اند.
گزارش قتل این مادر و پسر توسط پدر خانواده به نام علی به پلیس داده شد.
وی پس از حضور ماموران در خانه اش به آنها گفت؛ من از سر کار به منزل برگشتم، کسی در خانه نبود که در را برایم باز کند. از پنجره اتاق خواب وارد شدم و جسد همسرم را دیدم و با کمک همسایه ها به پلیس خبر دادم. علی ادعا کرد هیچ نقشی در قتل فرزند و همسرش نداشته است. او شاهدانی را به پلیس معرفی کرد که حکایت می کرد او زمان قتل در محل کارش بوده است. اما آنچه ظن کارآگاهان را نسبت به این مرد برانگیخت رابطه مخفیانه او با زنی به نام فاطمه بود. این دو از مدتی قبل با هم رابطه برقرار کرده بودند اما از آنجایی که مدرک دیگری علیه وی به دست نیامد این مرد بازداشت نشد. معمای قتل این مادر و فرزند زمانی پیچیده تر شد که عاملان قتل نامه های تهدیدآمیزی در خانه همسایه ها انداختند و حتی منزل یکی از آنها را به آتش کشیدند. در این نامه ها آمده بود بلایی که بر سر شهناز و فرزندش آمد برای آنها هم تکرار خواهد شد. این نامه ها به خانه دو خواهر که شهادت داده بودند لحظاتی قبل از قتل یک جفت کتانی مردانه مقابل منزل شهناز دیده بودند نیز انداخته شد. بازجویی از خانواده شهناز نشان داد این زن بسیار محتاط بوده و زمانی که در خانه تنها بوده حتماً در را به روی خود قفل می کرده و تا زمانی که فردی را که پشت در قرار داشت، نمی شناخت در را به روی او بازنمی کرد. بنابراین برای پلیس آشکار شد قاتل یک آشنا بوده و کتانی به پا داشته است.
در این اثنا به یکباره به ماموران خبر رسید پدرشوهر شهناز اقدام به خودکشی کرده است. او که مردی 85ساله است زمانی که در بیمارستان در برابر سوالات مامور مخفی قرار گرفت حرف هایی زد و از او خواست در مورد این مطالب به پلیس چیزی نگوید و حتی حاضر شد به او پول هم بدهد. رفتار مرد 85ساله باعث شد انگشت اتهام به سوی او گرفته شود و این بار وی به عنوان مظنون شماره یک در این پرونده مطرح شد. در نهایت پدرشوهر شهناز به قتل اعتراف کرد و مدعی شد به دلیل اینکه پسرش به همسر و فرزندش توجه زیادی می کرده به خاطر حسادت آن دو را به قتل رسانده است.
اعترافات این مرد تنها چند روز قبل از مرگش مطرح شد و وی که همچنان در بیمارستان بستری بود در نهایت جان باخت. در حالی که تصور می شد با مرگ متهم این پرونده نیز بسته شود، خانواده شهناز به دادگاه مراجعه و دامادشان را متهم کردند. آنها با اصرار فراوان مدعی شدند علی قاتل است و با توجه به رابطه یی که با زنی دیگر داشته انگیزه لازم را برای قتل داشته است.
هرچند دادسرا نتوانست دلایل کافی برای محکومیت این مرد به دست آورد، اما کیفرخواست علیه وی صادر شد و این بار دادسرا تقاضا کرد مراسم قسامه اجرا شود. در نهایت علی پای میز محاکمه رفت اما در همان جلسه اول به دلیل ایرادات موجود، پرونده به دادسرا بازگردانده شد. از میان ده ها ایرادی که به این پرونده وارد شده بود تنها چند مورد آن برطرف و پرونده بار دیگر به دادگاه فرستاده شد. روز گذشته برای دومین بار جلسه محاکمه علی برگزار شد. پس از اینکه محمد شادابی نماینده دادستان تهران تقاضای اجرای مراسم قسامه کرد یکی از خواهران شهناز به عنوان ولی دم در برابر قضات قرار گرفت و گفت؛ ما اطمینان داریم علی خواهرمان را به قتل رسانده است. شهناز چند ماه قبل از مرگش به شدت مضطرب بود و هیچ وقت جایی نمی رفت. او می دانست شوهرش با کسی رابطه دارد و ما نیز اطمینان داریم علی به خاطر زنی که عاشقش شده بود خواهرمان و فرزندش را کشت.
در ادامه علی در برابر قضات حاضر شد. وی اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت می داند قاتل کیست اما کسی به حرف های او توجهی ندارد.
این مرد ادامه داد؛ زمانی که به خانه رفتم و دیدم کسی در را باز نمی کند به خانه خواهرزاده ام رفتم و از او پرسیدم آیا شهناز را دیده است. همسرم با خواهرزاده ام مجید و همسر او رفت و آمد داشت. مجید به من گفت شهناز به حمام رفته است. دوباره به خانه برگشتم. باز هم در را باز نکرد و من این بار از پنجره وارد شدم و سر خونین همسرم را دیدم. بعد از آن فریاد زدم و از همسایه ها کمک خواستم. با توجه به اینکه همسایه ها به پلیس گفته بودند شخصی با کفش های کتانی وارد خانه من شده است، پلیس از مراسم سوم فرزند و همسرم فیلمبرداری کرد تا مساله کفش های کتانی را بررسی کند. نکته یی در این فیلم وجود داشت که ماموران به آن توجه نکردند؛ مجید آن روز به مراسم ختم نیامده بود و خواهرم که مادر مجید است مرتب فاطمه زنی را که بعد ها همسر من شد و گفته می شد من با او رابطه دارم جلوی دوربین می فرستاد. من در این باره به پلیس گفتم اما توجهی نکرد.
وی ادامه داد؛ چون بریدگی روی گردن پسر و همسرم طوری بود که نشان می داد قاتل ذبح شرعی بلد است، ماموران به پدرم مشکوک شدند و او را تحت کنترل گرفتند و به من هم گفتند یک گوسفند بخرم تا او سر ببرد، بعد از اینکه پدرم گوسفند را سر برید آنها اطمینان پیدا کردند پدرم ذبح شرعی بلد است. روزی که پدرم با ضربه ساطور مجروح شد قرار بود من او را با تلفن کنترل کنم تا از خانه خارج نشود و چندین بار با او تماس گرفتم و صحبت کردم. نزدیک اذان مغرب بود که دوباره زنگ زدم. گوشی را برنداشت. به همسایه طبقه بالا تلفن کردم و از او خواستم به پدرم سر بزند. او به من گفت پدرم غرق در خون روی زمین افتاده است. پدرم خودکشی نکرد، او را زدند چرا که یک تکه از گوشت سرش که جدا شده بود هرگز در خانه پیدا نشد و حتی پدرم که ادعا می کرد خودکشی کرده، نمی دانست با چه وسیله یی این کار را کرده است. پلیس حتی نامه های تهدیدآمیز را خط شناسی هم نکرد، آنها هیچ کدام از ادعاهای ما را بررسی نکردند.
متهم ادامه داد؛ زمانی که پدرم در بیمارستان بود بسیار اصرار کردم که واقعیت را بگوید و به او گفتم قسم بخورد مرتکب قتل شده است، اما او حاضر نشد حتی یک کلمه در این باره صحبت کند.
وی افزود؛ علاوه بر اینها انگشتری در خانه من پیدا شد که متعلق به همسرم نبود و من برای آن کاغذ خریدی پیدا نکردم. من می دانستم این انگشتر متعلق به همسرم نیست و کسی که وارد خانه شده این انگشتر را جا گذاشته است. گفته های علی به اینجا ختم نشد و زمانی که در برابر این پرسش قرار گرفت که چرا در حالی که هنوز چند ماه بیشتر از قتل همسر و فرزندش نگذشته بود، ازدواج کرد، گفت؛ پس از این حادثه من به شدت احساس تنهایی می کردم. همسرم را از دست داده بودم و خانواده ام من را رها کرده بودند. برای اینکه خانواده یی تشکیل دهم و فرزندی داشته باشم دوباره ازدواج کردم تا بتوانم به زندگی ام ادامه دهم.
پس از پایان جلسه محاکمه هیات قضات (مرادی، بومی، عزیزمحمدی، قاسمی و سالاری) وارد شور شدند و با توجه به ادعاهای جدید علی پرونده را یک بار دیگر به دادسرا بازگرداندند تا هم گفته های وی بررسی و هم ایرادات قبلی برطرف شود.
| bita.bahal - آمریکا - پنسیلوانیا |
بعید میدونم پیرمرد 85 ساله خودکشی کرده باشه...
چی بگم...!!! |
چهارشنبه 6 خرداد 1388 |
|
| oghab - سوپد - اس... |
ابهام یعنی چی مثل روز روشن که قاتل کیه. |
چهارشنبه 6 خرداد 1388 |
|
| mja62 - المان - برلین |
از کی تا حالا متهم زحمت پلیس را میکشد و خود تحقیق می کند |
چهارشنبه 6 خرداد 1388 |
|
| pokalu - المان - دورتموند |
قاتلی با کفشهای کتانی..آدم باورش نمیشه که اینا همش حقیقت داشته باشن، همه مثل یه کتاب هستند،یه داستان..آمار جنایت تو ایران سرسام آور شده!!
|
چهارشنبه 6 خرداد 1388 |
|
| nikita - روسیه - کازان |
چه قاتل با تربیتی کاتونیشو قبل از ورود به خانه در اورده!!!!!!
مخ ادم سوت میکشه به خدا. |
پنجشنبه 7 خرداد 1388 |
|
| kaka_as_r - ایران - کاشان |
چی میگید شماها یک ملیارد پول رو خوردند هیچ کی نفهمید چی شد
انشاالله با ریاست جمهوری میر حسین همه چیز حل میشه |
پنجشنبه 7 خرداد 1388 |
|
| SAHAR_JOJO - - |
احتمال خیلی زیاد یکنفر این پیرمرد را تهدید کرده که اگر قتل را به گردن نگیری پسرت را می کشیم یا تهدیدی مثل این که پیرمرد هیچی نگفته و بعد اون را طوری مجروح میکنند که بمیره . تا حالا این هایی که اسم خودشون را گذاشتند پلیس از خودشون پرسیدند چرا اون پیرمرد بیچاره نمی دانسته با چی خودکشی کرده واقعا برایشان متاسفم |
شنبه 9 خرداد 1388 |
|