میزگردی با حضور عابدینی و فائقی پیرامون مسائل پرسپولیس

میزگردی با حضور عابدینی و فائقی پیرامون مسائل پرسپولیس

 از واگذاری به بخش خصوصی تا بازپس گیری توسط دولت

آنها مالک پیروزی اند ، ما مالک پرسپولیس
برگه یی که هیچ گاه پیدا نشد، اختلاف چند دوست و همکار قدیمی را عیان کرد. برگه مبایعه نامه باشگاهی بود که پس از گم شدن هرگز روی آرامش ندید. 9 سال از ناپدید شدن برگه می گذرد و حالا کتابی از آن روزهای پرالتهاب باشگاه پرسپولیس به جا مانده به قلم حجت الاسلام زم. درگیری مدیریتی پرسپولیس در اواخر دهه 70 شمسی با گم شدن برگه مبایعه نامه آغاز شد و با حکم دیوان عالی کشور و بازگرداندن پرسپولیس به دولت و سازمان تربیت بدنی پایان یافت. پایان که نه، تقریباً هشت سال است پرسپولیس اسیر همان برگه گم شده است. سال ها است پرسپولیس با نامه های مختلف به تالار بورس رفته و به مزایده گذشته شده اما هیچ یک به اجرا درنیامده است. پرسپولیس هنوز دولتی است هرچند محمود احمدی نژاد در آخرین ماه های دور اول ریاست جمهوری اش دستور داده است محمد علی آبادی باشگاه را به مردم واگذار کند. شاید او هیچ گاه نداند برگه گم شده یی باعث دولتی شدن دوباره پرسپولیس شد. طی حدود هشت سال دولت بنا به اعتقاد امیر عابدینی 14 میلیارد تومان برای پرسپولیس هزینه کرد و همین میزان نیز باید بابت بدهی ها پرداخت کند. تلاش دولت برای خارج کردن پرسپولیس از سیطره بخش خصوصی این همه هزینه برای دولت داشت و حالا پس از گذشت تقریباً هشت سال، دوباره آن را به بخش خصوصی می بخشد. امیر عابدینی مدیر دوره درخشان پرسپولیس در دهه 70 شمسی خود را همچنان مالک 25 درصد از سهام پرسپولیس می داند و سعید فائقی نفر دوم سازمان ورزش که به حکم اش علی پروین مدیر باشگاه پرسپولیس شد. بازخوانی پرونده پرسپولیس در دهه 70 از اوج تا سقوط هنوز هم خواندنی به نظر می رسد. میزگردی که قرار بود با حضور عابدینی، فائقی و علی میرزایی (نماینده حسین محلوجی در پرونده جنجالی مدیریت و مالکیت پرسپولیس مدیرعامل این باشگاه در دور اول لیگ برتر) برگزار شود، با انصراف علی میرزایی انجام شد. شاید به زودی جمع مدیران سابق پرسپولیس را دوباره در دادگاهی دیگر و برای اعاده سهام گرفته شده شاهد باشیم. لازم به ذکر است تنظیم این گفت وگو را میمنت مژده انجام داد.
امیر حسین ناصری
 ابتدا باید بازگردیم به سابقه ثبت باشگاه پرسپولیس، زمانی که آقای غفوری به انصاری فرد ماموریت داد این باشگاه را ثبت کند، اما ایشان به نام خود این باشگاه را به ثبت رساندند. اکنون واگذاری این باشگاه به بخش خصوصی (نسبت به استقلال) حواشی بیشتری دارد. (شاید علت آن کثرت هواداران پرسپولیس به استقلال است.)

عابدینی؛ من یک نکته را باید یادآوری کنم؛ عباس انصاری فرد هیچ گاه پرسپولیس را به نام خود ثبت نکرد.

فائقی؛ نکته دیگری که باید یادآور شد مربوط به زمانی است که شورای انقلاب کلیه باشگاه ها را ملی کرد. از آن زمان مشکلات پرسپولیس آغاز شد. زمانی که یک باشگاه، دولتی می شود اموالش توسط بنیاد مستضعفان ضبط می شود و تنها «یک تیم» باقی می ماند. باید به قبل نگاه کنیم که پرسپولیس چه اموالی داشت، به طور مثال بولینگ عبدو جزء اموال این باشگاه بود و این مال کمی نیست. فکر کنید اگر یک مدیر کارآمد سرپرستی این اموال را برعهده داشت می توانست چه تغییری در روند باشگاه به وجود آورد.

عابدینی؛ اگر برگردیم به سال 66 می بینیم پرسپولیس با کمترین ها و به سرپرستی پروین چگونه به کارش ادامه می داد. آن زمان لیگ آزادگان مثل لیگ برتر کنونی نبود و با وجود سختی شرایط، پرسپولیس نتیجه هم می گرفت.

فائقی؛ ضمن آنکه آن موقع جنگ هم بود.

عابدینی؛ از وقتی ما «بسم الله» انقلاب را گفتیم، جنگ شروع شد. تمام فکر و ذهن مردم این بود که چگونه کشور را از دست ندهند. هیچ کس به ورزش و فوتبال توجهی نمی کرد، همان طور که هنر با مشکل مواجه شد. تازه سال 66 بنیاد مستضعفان به این فکر افتاد که می تواند پرسپولیس را تحت حمایت بگیرد و پشتیبانی کند. به همین جهت یک نامه نگاری صورت گرفت و پرسپولیس به بنیاد مستضعفان تعلق گرفت. (البته نباید فراموش کرد که این بنیاد عملاً اموال پرسپولیس را تصاحب کرده بود و فقط یک نامه مانده بود.) اما پس از مدتی آقای رفیق دوست یک نامه به سازمان تربیت بدنی نوشت با این مضمون؛ «ما دیگر قادر به اداره کردن باشگاه نیستیم.» این مکاتبات تا زمان غفوری فرد ادامه پیدا کرد تا بالاخره ایشان پذیرفت که باشگاه را پس بگیرد. در سازمان ثبت شرکت ها این باشگاه ابتدا به نام پرسپولیس ثبت شد ولی نام پرسپولیس را به پیروزی تغییر دادند. به همین دلیل عملاً شرکت پرسپولیس که ابتدا تاسیس شده بود و مسوولیت اداره پیروزی را داشت، کنار گذاشته شد. شرکت پرسپولیس حدود هفت ماه قبل از پیروزی در ثبت شرکت ها به ثبت رسید. (کلیه این تغییرات با مجوز غفوری فرد انجام شد.) سهامداران پرسپولیس 5/50 درصد سازمان تربیت بدنی (به نمایندگی تام الاختیار عباس انصاری فرد) و اسماعیل وفایی 49 درصد و منتظرالموعود نیم درصد بودند. پیروزی به گونه یی دیگر ثبت شد. (در واقع با مجوز آقای غفوری فرد انجام شد. مجوز یعنی موافقت و نه مالکیت یا شراکت.) او شرط گذاشت که در بند شش یا چهار اساسنامه، اختیارات مجمع را به من واگذار کنید. این واگذاری به نام رئیس سازمان تربیت بدنی بود. این اختیار از سوی موسسان قابل پس گرفتن بوده. اتفاقاً در جلسات بعدی این اختیارات از رئیس سازمان سلب می شود و کار صد درصد قانونی است.

فائقی؛ آن گونه که من به یاد دارم در این فاصله زمانی آقای غفوری فرد اختیارات خود را به آقای محلوجی واگذار کرد.

عابدینی؛ نه، به این شکل که شما می گویید نبود. غفوری فرد پس از عزل از سمتش (در پرسپولیس) این اختیارات را واگذار کرد. در سال 72 باشگاه با بحران روبه رو شد و این بحران در پی کنار گذاشته شدن علی پروین به وجود آمد. دولت آقای هاشمی در همین سال برای دوره دوم فعال شد. در همین روزها ایران با مربیگری پروین در مسابقات مقدماتی جام جهانی 1994 نتایج بدی می گیرد و جو فوتبال کشور به شدت ملتهب می شود. تلفنی می شود از سوی آقای مهدوی کنی به آقای هاشمی که چرا به فوتبال عربستان و عراق باختیم. در پی این مسائل آقای هاشمی رفسنجانی وارد صحنه فوتبال شد. ایشان در برگزاری جلسات متعدد با محلوجی، انصاری فرد، دکتر کلانتری و مهندس ترکان تصمیم گرفتند استقلال و پیروزی را از بحران نجات دهند و گفتند هویت پرسپولیس فقط یک رنگ نیست، بازیکنانش هستند. این باشگاه بسیاری از افراد را وارد صحنه فوتبال کرد. اما در آن سال ها بسیاری از قدیمی های پرسپولیس یا از صحنه ورزش کناره گرفتند (مثل محمد پنجعلی، حمید درخشان، فرشاد پیوس، ناصر محمدخانی، مجتبی محرمی و...) یا مثل آشوری و کرمانی مقدم از ایران خارج شدند یا اینکه عده یی دیگر مشکلات شدید قضایی داشتند. علی پروین هم از تیم ملی کنار گذاشته شده و هم از پرسپولیس استعفا داده بود. در همین حین بازیکنان نوپایی به پرسپولیس آمده بودند و باشگاه بدهکار بود البته اندک. (بهترین بازیکنش مجتبی محرمی بود با 400 هزار تومان.) اما سازمان تربیت بدنی تحت فشار بود. علی پروین حضور نداشت و مردم او را می خواستند، همه قدیمی ها پشت به ما کرده بودند و... به همین خاطر در آن جلسه تصمیم گرفته می شود پرسپولیس را محلوجی بگیرد و استقلال را ترکان که پس از مدتی ترکان به فدراسیون کشتی می رود و جای او آقای آقامحمدی می آید. پرسپولیس آن موقع در رده هشتم جدول و استقلال رده سوم بود. من مدیرعامل شرکت معادن ایران بودم و 14 پروژه در دست داشتم. در آن شرایط آقای محلوجی به من زنگ زدند و گفتند کدام یک را انتخاب کنیم؟ استقلال یا پیروزی؟ طبیعی بود که من پیروزی را انتخاب کنم. به ایشان گفتم پرسپولیس. پرسیدند چرا؟ گفتم اجازه بدهید حضوری بگویم. گفتند نمی شود، همین الان باید انتخاب کنم. گفتم پرسپولیس ولی از من نخواهید که بگویم چرا. دوباره به من گفتند؛ «اتفاقاً چون می خواهم تو کنارم باشی دارم پرسپولیس را انتخاب می کنم، اگر می مانی با من، پرسپولیس را انتخاب کنم.»

-آیا آقای محلوجی اطلاع داشتند شما قبلاً در باشگاه پرسپولیس بودید؟

عابدینی؛ بله، فکر می کنم به همین خاطر به من پیشنهاد دادند. زمانی که من این پست را قبول کردم باید تغییراتی که مد نظرم بود به آقای محلوجی ارائه می دادم تا توسط آقای غفوری فرد مهر و امضا شود. پس از گرفتن تاییدیه تغییرات مورد نظرم را در ثبت شرکت ها انجام دادم. همچنین حدود 50 میلیون تومان بدهی باشگاه را پرداخت کردم. به یاد دارم کل مخارج اداره باشگاه در آن سال حدود 36 میلیون تومان هزینه برداشت و تیم پرسپولیس از مقام نهم به دوم ارتقا یافت. در حالی که من دیناری از سهام باشگاه را دریافت نکردم. از سوی دیگر مردم و غفوری فرد به من فشار می آوردند که پروین را برگردانم و پیچیده ترین مشکل برای من همین امر بود. محلوجی از من خواست با دستگاه های مرتبط تعامل کرده و پروین را به باشگاه بازگردانم ولی متاسفانه این مجوز در اختیار ما قرار نگرفت. باید این نقش را ایفا می کردم که نشان دهم «من» نمی خواهم پروین به باشگاه برگردد چون بدون حضور پروین هم پرسپولیس می تواند پیروز باشد و مسائل و مشکلات را حادتر از آنچه بود، نکنم.

-و اما سال 73...

عابدینی؛ در این سال هم استقلال و هم پرسپولیس ضربه مهلکی خوردند.

-در آن زمان رئیس فدراسیون مصطفوی بود.

عابدینی؛ مصطفوی اصلاً در حد و اندازه یک فرد سیاسی نبود، شخصی بود که تابع هر امر و دستوری بود.

-در اینجا نباید فراموش کرد آقای فائقی در آن زمان معاون آقای هاشمی طبا بود.

فائقی؛ بله، بحث های آقای عابدینی را تایید می کنم.

-بهتر است در همین میان به جنجال بازی پرسپولیس و استقلال در سال 1373 و محرومیت پرسپولیس اشاره کنیم.

عابدینی؛ فیلم آن مسابقه هنوز موجود است. در پایان بازی بین چند نفر از بازیکنان درگیری فیزیکی پیش آمد و به دو تن از بازیکنان کارت قرمز داده شد. اما سیل زیادی از تماشاگران به داخل زمین هجوم آوردند و این مساله برای فوتبال بسیار سنگین تمام شد. آیا شخصی نبود که جلوی این افراد را بگیرد؟

-من خودم در کنار جایگاه شورشیان حضور داشتم. فشار جمعیت به قدری بود که ناخواسته به سمت زمین کشیده می شدیم.

عابدینی؛ اما نیروی انتظامی باید جلوی مردم را می گرفت. تیمسار مرادی افسر نیروی انتظامی در ورزشگاه، زمانی که جمعیت هجوم آورد، به سمت من آمد و گفت؛ «از روی نیمکت بیرون نیایید. یک لحظه من متوجه شدم یک اتفاق سیاسی رخ داده و دیگر ورزشی نیست. همان موقع به سمت نیمکت استقلال رفتم تا اگر تماشاچیان پرسپولیس به نیمکت رسیدند به خاطر حضور من به بازیکنان استقلال آسیب نرسانند. حتی بچه های استقلال هم در مصاحبه های خودشان گفته بودند؛ «ما نمی دانیم چرا آقای عابدینی محروم شد؟» پس از اینکه نیروی انتظامی 90 هزار نفر را بیرون کرده بود، دو هزار نفر مانده بودند و به من گفتند اینها آرام نمی شوند، نمی روند و شعار می دهند بیا اینها را آرام کن و بگو بروند. نیروی انتظامی که 90 هزار نفر را بیرون کرده، نمی تواند دو هزار نفر را به بیرون هدایت کند. من بیرون رفتم و می شنیدم هواداران شعار می دهند. جالب است در همین حال که من می گفتم؛ «بروید، همه چیز تمام شده است» دوربین پشت سر من مشغول فیلم گرفتن بود و طوری این فیلم تنظیم شد که انگار من هواداران را اجیر کرده بودم که غوغا کنید.

-این اتفاق پس از یک سال ورود شما به پرسپولیس بود؟

عابدینی؛ بله، این غائله چه زمانی ختم شد؟ زمانی که برای سازمان تربیت بدنی جا افتاد که یکسری ابزارهای بیرونی را از دست داده است. وقتی آقای صفی زاده با حکم آقای هاشمی طبا کنار گذاشته می شود و به من اصرار می شود جایگزین اش شوم و بلافاصله حکم برای من می زند، شرایط عوض می شود. در آن زمان علی پروین رفته بود ولی آنها متوجه شدند امیر عابدینی می تواند به لحاظ مقبولیت جایگزین او شود. در این شرایط به من ثابت شد آدم در ورزش نباید شخص مهمی بشود و من استنباطم این بود که اگر اواخر سال 73 سازمان تربیت بدنی نمی آمد وسط گود، نه استقلال جمع می شد و نه پرسپولیس، چراکه نه استقلال قهرمان شد و نه پرسپولیس، استقلال به بهمن باخت و دوم شد و ما هم عملاً چهارم شدیم، در حالی که ما دو تیم باید به فینال می رفتیم. فکر می کنم سازمان حمایتی را که از سال 74 شروع کرد می توانست انجام ندهد. این سازمان از ما و استقلال حمایت کرد. باروری فوتبال شروع شد و سال 74 نقطه عطف جدید فوتبال ایران بود. همین سال تیم ملی اوج گرفت. نقل و انتقالات بازیکنان به تیم های خارجی در سال 76 بیانگر آغاز کار از سال 75-74 است، رقابت دو تیم استقلال و پرسپولیس در سال 77 و آن بازی های دلنشین ادامه موج 74 است. من اعتقاد دارم اگر بخواهیم به تاریخ فوتبال مان نگاهی بکنیم باید این دوره را دوره شکوفایی نامگذاری کنیم. تعدادی از شخصیت های سیاسی بدون اینکه بار خود را به فوتبال تحمیل کنند، بار فوتبال را به دوش کشیدند. من معتقدم آن مدیریت یک ذره بدهکار نشد.

-روابط شما و آقای هاشمی طبا (رئیس وقت سازمان تربیت بدنی) چگونه بود؟

من برای سفر به خارج از کشور 44 هزار دلار می خواستم و پیش ایشان رفتم، و هاشمی طبا به من گفتند؛ «40 هزار دلار کافیه؟» من گفتم هر چقدر سقف شما اجازه می دهد. گفتند؛ «نه، تو بگو بسه یا نه؟ سقف من را پر کرده ولی تو چقدر می خواهی؟» (تازه این مسائل مربوط می شد به زمانی که ما با هم مشکل داشتیم ولی به طور کلی من با او دوستی دیرینه یی داشتم. حتی یک بار در هواپیما با هم داشتیم سقوط می کردیم.) چند سال پیش در برخوردی که با هاشمی طبا داشتم از بابت اتفاقات گذشته از هم دلجویی کردیم. او یک بازیکن را به من پیشنهاد داد، هرچند من عقیده یی به بازیکن های سفارشی نداشتم اما این دوستی مانع از این می شد که من سفارش او را رد کنم. ما در عین حال که با هم دوست بودیم ولی با هم برخوردهایی هم داشتیم. او عاشق قلعه نویی بود و به کارش اعتقاد داشت و عملاً عاشق استقلال بود. قلعه نویی از تیم ملی خط می خورد به من زنگ می زد. کاری نداشت به این حرف ها، امیر را دوست داشت. (اینجا می توانیم به حساسیت سازمان تربیت بدنی نسبت به یک بازیکن اشاره کنیم.)

-نوع رابطه شما با حسین محلوجی چگونه بود؟

عابدینی؛ محلوجی انسانی صادق و جزء مدیرانی بود که صداقت را به تیمش تزریق می کرد. من با او برخورد سختی داشتم اما هیچ گاه نگفتم محلوجی بد بود. گفتم او تنها تحت تاثیر حرف می زند. بعد از بازی پرسپولیس (درگیری هواداران) من پیش آقای محلوجی رفتم و از ایشان خواستم این غائله را تمام کنند. محلوجی به من گفت؛ «تو بنویس، هرچی تو بنویسی من قبول می کنم.» بنابراین جلسه یی تشکیل دادیم در خیابان مطهری در دفتر سازمان فرهنگی شهرداری با حضور زم، فائقی، من و محلوجی. اما آقای زم نیامدند، فائقی به من گفت؛ «دیرم شده و باید بروم.» سه برگ سفید با سربرگ سازمان تربیت بدنی و مهر و امضای خود به من دادند تا صورتجلسه را تنظیم کنم. (ببینید اعتماد و رفاقت تا چه حد بوده است.) اما من هیچ وقت از این اعتماد سوءاستفاده نکردم و سه برگ را سفید نگه داشتم. حتی می توانستم در دادگاه از این مدرک به نفع خود استفاده کنم ولی حتی آنها را به وکیلم نشان ندادم اما درگیری اصلی من و محلوجی بر سر پروین بود. زمانی که من خارج از کشور بودم، در هیات مدیره تصمیم می گیرند پروین را کنار بگذارند، اما من معتقد بودم پروین نمک فوتبال است و نباید این کار را کرد. حتی راه حل هایی هم بابت این قضیه به ایشان دادم، اما هیچ کس نپذیرفت به پروین کمک کنیم و پس از عزل پروین این درگیری به وجود آمد. حتی در بازی با قطر علی پروین که 2 بر صفر عقب بود 4 بر 2 برد اما او عزل شد. بین دو نیمه خبر به ما رسید.

-بعد از این درگیری ها پای آقای فائقی هم به طور جدی به ماجرا و باشگاه پرسپولیس باز شد و از الان به بعد هم می توانیم از ایشان به عنوان یک منبع موثق استفاده کنیم.

فائقی؛ آقای غفوری فرد کار بزرگی در دوره مدیریت خود انجام داد و آن نظم دادن به باشگاهداری بود. مطابق مصوبه شورای انقلاب همه چیز دولتی شده بود. آقای غفوری فرد اولین کاری که انجام داد این بود که بحث خصوصی سازی (که امروزه در سازمان مطرح است) را آغاز کرد و این کار بسیار بزرگی در ورزش کشور بود. او یک هیات پنج نفره را که مجوز باشگاهداری داشت، به وجود آورد.

-یعنی اولین بار در زمان آقای غفوری فرد مجوز باشگاهداری داده شد؟

فائقی؛ او ابتدا باشگاه های استقلال و پرسپولیس و بحث ورزش قهرمانی را نظم داد و لیگ قهرمانی را تشکیل داد. ایشان اساسنامه یی را تدوین و باشگاه های پرسپولیس و استقلال را ثبت کرد و بعد از آن ما یک جلسه فنی داشتیم که بعدها که به اتفاق آقای عابدینی و آقای انصاری فرد در برنامه نود شرکت کردم متوجه شدم حکمی که آقای غفوری فرد برای آقای محلوجی صادر کردند بعد از گرفتن اختیارات در اساسنامه بود. ولی فکر می کنم برای حفظ حرمت رئیس سازمان تربیت بدنی این کار را انجام داده بودند و این حکم یکی از کامل ترین حکم های حقوقی است که تا به حال صادر شده و در حقیقت یک حکم حقوقی است تا یک حکم اجرایی.
از سهام مان نمی گذریم
این حکم را به آقای محلوجی داده بودند؟

فائقی؛ حکم را آقای غفوری فرد برای اداره باشگاه به آقای محلوجی داده بودند و پس از منظم شدن لیگ باشگاه پرسپولیس در شرایط خوبی بود ولی نظمی که در لیگ وارد شده بود و روند مسابقات که به صورت رفت و برگشت انجام می شد هزینه ها را به حد چشمگیری افزایش داده بود. دستمزد بازیکنان یکباره از ارقام 400 هزار تومان به میلیون رسید و این باعث شد آقای عابدینی به دنبال یک پشتیبان مالی برای باشگاه بگردد که آقای زم به خاطر حمایت مالی اش در این دوران وارد باشگاه شد و درگیری های پرسپولیس آغاز شد. البته من بر این باور هستم اگر اختلافی بین مسوولان پرسپولیس به وجود نمی آمد هیچ گاه پای سازمان به این ماجرا باز نمی شد. از سال 73 تا 80 که من در سازمان تربیت بدنی بودم هیچ گونه حمایتی از باشگاه استقلال و پرسپولیس صورت نمی گرفت و آنها به صورت خودگردان اداره می شدند. البته بعضی اوقات سازمان تربیت بدنی که بودجه یی برای حمایت بازیکنان تیم ملی نداشت از باشگاه ها درخواست می کرد پاداشی بیشتر از حقوق آن بازیکن به او داده شود. زمانی که آقای غفوری فرد به آقای محلوجی حکم اداره باشگاه را دادند این گونه نبود که آقای محلوجی کل بودجه معادن و فلزات را وارد باشگاه پرسپولیس کند. حمایت ایشان این گونه بود که به طور مثال اگر قرار بود یک امتیاز از سوی وزارتخانه به همه افراد اهدا شود باشگاه این امتیاز را در زمان کوتاه تری دریافت می کرد. سه ماه بیشتر از فعالیت من در سازمان تربیت بدنی نمی گذشت که ما با بحران شدیدی روبه رو شدیم.

-همان بحران 73...

فائقی؛ این بحران برای ما شکننده بود. بعد از گذشت بحران و بررسی هایی که روی آن انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که سازمان تربیت بدنی باید روی پای خود بایستد و نباید اجازه دهد بحران های مشابه به حدی پیش برود که خارج از کنترل سازمان باشد و ما به حقارت های بیرونی تن دهیم. پس از این تصمیم می بینید با هیچ بحرانی روبه رو نشدیم چون اجازه رشد به بحران نمی دادیم و بحران ها را در بدو به وجود آمدن کنترل می کردیم. زمانی که آقای عابدینی با آقای زم وارد مذاکره شدند من احساس کردم شرایط در حال خارج شدن از دست ما است و موضوع را با آقای هاشمی طبا در میان گذاشتم که ایشان قاطعانه به من اعلام کردند به آقای عابدینی کاری نداشته باش. دلیل مخالفت آقای هاشمی طبا با دخالت در قضیه ذکرشده این بود که «بار به طور کامل از روی دوش سازمان برداشته شده بود.» ولی اگر امروز نگاه کنیم می بینیم کلیه پیگیری ها با سازمان است. موضع دیگری که آن روزها برای ما مشکل ایجاد می کرد این بود که باشگاه های پرسپولیس و پیروزی را یکی می پنداشتیم ولی امروز من به طور کامل درک کردم این دو باشگاه کاملاً جدا از هم ثبت شده اند و موضوع دیگری که امروز برایم روشن شد این بود که حکم غفوری فرد به محلوجی موافقت اصولی است و رد مالکیت ندارد. من موافقت های اصولی زیادی در موارد مختلف صادر کرده بودم ولی امروز اعتراف می کنم این حکم به هیچ عنوان مساله مالکیتی ندارد و نظر آقای عابدینی درخصوص آن کاملاً درست است. به نظر من این مجوز هوشمندانه ترین کاری بود که تحت شرایط آن روز انجام شد. اگر دقت کنید امروز هم با گذشت زمان نسبتاً زیادی از ابلاغ قانون اصل 44 هنوز هم بر سر راه خصوصی سازی موانع زیادی وجود دارد. اقدامی که آن زمان با تفکر دولتی وقت برای اداره مستقل این دو باشگاه صورت گرفت هنوز هم کار بزرگی به حساب می آید و این دو باشگاه تا حدی مستقل بودند که زمانی باشگاه دوباره به حکم دادگاه به سازمان برگشت و سازمان باید هزینه های باشگاه را تقبل می کرد، فهمیدیم این استقلال مالی چه مفهوم بزرگی داشته است. همین طور از دوران بعد از صدور این حکم بود که فوتبال ما دچار تحول بزرگی شد و صدور بازیکن و خدمات به کشورهای دیگر آغاز شد، به طوری که مبلغ صدور علی دایی به تنهایی با کل صادرات صنعتی غیرنفتی ما برابری می کرد، با این توجه که مقدار سرمایه گذاری ما در بخش صنعت بسیار بیشتر از سرمایه گذاری در عرصه فوتبال بود.

عابدینی؛ این اتفاق سرآغاز صدور ورزش بود. تا قبل از آن صدور خدمات ورزشی ما محدود به داخل کشور و حداکثر کشورهای حاشیه خلیج فارس بود.

فائقی؛ آن سال جمع صدور بازیکنان ما مبلغ 400 میلیون دلار بود.

عابدینی؛ من دو نکته در مورد کل این صحبت ها باید بگویم. البته این رقم نبود. یکی اینکه موافقت اصولی که آقای غفوری فرد برای انصاری فرد و منتظر الموعود صادر کرد برای ثبت موسسه به نظر من در پرسپولیس صادر نشده بود.

سازمان تربیت بدنی در ثبت مشارکت می کند. به صورتی که سازمان با 5/50 درصد سهام به نمایندگی آقای انصاری فرد در باشگاه شریک شد. پس سازمان اعلام کرد باشگاه پیروزی توسط اشخاص گفته شده ثبت نشد ولی در بند 4 یا 6 اعلام می دارد اختیارات شان را به سازمان واگذار کردند و موسسین امضا کردند که ما اختیارات را تفیض کردیم.

پس یک نکته این است که قبول کنیم موسسه پیروزی یک موسسه خصوصی است و نکته دوم اینکه 132 صفحه گزارش بازرسی کل کشور بود از باشگاه پیروزی.

-در چه سالی؟

عابدینی؛ در سال 77 - 78 که در این 132 صفحه بنده و آقای محلوجی و کل سازمان وزارت صنایع معادن مورد بررسی قرار گرفتیم و ما برای این گزارش به دادگاه رفتیم. در این گزارش به نامه من و آقای محلوجی اشاره می شود که ما در این بیانیه ها به ذکر این مورد پرداخته بودیم که تنها امانتدار بودیم و حاضر بوده ایم هر وقت دولت و سازمان تربیت بدنی درخواست کردند باشگاه را تحویل دهیم. آقای محلوجی گفته بود من با تعامل با دولت و دستور مقامات بالا این باشگاه را اداره کردم و هرگونه حمایتی که از باشگاه داشته ام قانونی و طبق مجوز دولت و مجوز مجامع و اختیارات تفویضی مجامع به وزیر بوده است. بازرسی کل کشور در حکمی که صادر کرد، گفته بود با وجود اینکه ما در صداقت گفتار این آقایان شکی نداریم اما این، متن قانون را تغییر نمی دهد. طبق قانون این باشگاه خصوصی بوده و آنها به عنوان مدیران دولتی در یک باشگاه خصوصی حق کمک به این باشگاه را نداشته اند چون خودشان سهامدار هستند. بنابراین من و آقای محلوجی و کل مدیران وزارت معادن و فلزات در شعبه 114 دادگاه محاکمه شدیم و قرار برایمان صادر شد. معاون اداری - مالی سازمان تربیت بدنی هم طبق نامه یی به وزارت اقتصاد و دارایی اعلام می کند این باشگاه خصوصی است و سازمان در خصوص مالیات این باشگاه مسوولیتی ندارد. بنابراین طبق نظر ممیز مالیاتی در جلسه یی که با نمایندگان کلیه شرکت ها و آقای موذن زاده از طرف صنایع و معادن داشتیم کل قرارداد ها با شرکت های مختلف تصفیه شد و مبلغ 314 میلیون تومان به دستگاه های زیرمجموعه وزارت معادن بازگشت داده شد حتی به مبلغ 20 دلاری که به آقای استانکو در آلمان برای تاکسی توسط آقای موسویان سفیر وقت ایران در آلمان داده شده بود، به سازمان برگردانده شد. حال چگونه است که درست یک سال بعد همین دستگاه قضایی ما را محکوم می کند که این باشگاه دولتی است؟

-اولین پیگیری ها در مورد اینکه پرسپولیس یک باشگاه خصوصی است و نباید از طرف شما حمایت مالی شود از چه سالی آغاز شد؟

عابدینی؛ از سال 79- 78 حتی خدمت آقای هاشمی طبا گفتم بیا این مال را بگیر، به زور گفتند نخیر، این متعلق به شماست و بدهی هایش هم برای شما است. پس از پرداخت همه بدهی های باشگاه وارد بحران اقتصادی شدیم و باشگاه از نقدینگی تهی شد. در سال 79 من از شورای شهر مبلغ 200 میلیون تومان برای پرسپولیس و 200 میلیون تومان برای استقلال گرفتم تا وارد جام باشگاه ها شویم. ولی در همان سال دو بازیکن از تراکتورسازی به مبلغ 40 میلیون تومان و چهار بازیکن از تیم بهمن به مبلغ 120 میلیون تومان به کمک فرهاد کاظمی خریداری کرده بودیم که هنوز پول آنها را پرداخت نکرده بودیم. همین طور مبلغ 40 میلیون تومان به هتل بدهکار بودیم که آن را هم پرداخت کردیم. آقای علی میرزایی بازرس بنده به من اعتراض کردند 200 میلیون تومان چه شد؟ و گفتند قرار بود این پول را برای جام باشگاه ها نگه داریم و قرار نبود با این پول بدهی ها را بدهی. اما من این بازیکنان را برای جام باشگاه ها گرفته بودم. از طرفی مصوبه شورای شهر این پول را برای حضور موفق در جام باشگاه ها به ما داده بود و بدون بازیکن خوب، حضور موفق هم امکان نداشت. حتی 5/1 میلیون تومان فاکتور چلوکبابی را، آقای میرزایی گفتند این قبل از گرفتن 200 میلیون بوده. گفتم خب این بدهی است. البته 800 هزار مارک از قرارداد مهدوی کیا به باشگاه رسیده بود که من این مبلغ را با ترفندی وصول نکردم که بعدها زمانی که این 800 هزار مارک به علی پروین رسید، توانست با همین پول باشگاه را در آن فصل قهرمان کند. در همان بحران مالی حوزه هنری در بخش های سینما و فرهنگ در حال فعالیت بود و قصد داشت در بخش ورزش هم آغاز به فعالیت کند، بنابر این من پیش آقای زم رفتم و پیشنهاد دادم ما در این مورد همکاری کنیم و ایشان هم در قبال این همکاری سهام پرسپولیس را خواستند که ما هم قبول کردیم. حتی آن زمان دو میلیارد تومان باشگاه را از ما می خریدند و اگر می فروختیم کسی نمی توانست اعتراض کند چون باشگاه طبق قانون و حکم دادگاه متعلق به ما بود.

فائقی؛ بهترین تصمیم در آن زمان همین بود.

-شما که به هر حال می خواستید سهام را واگذار کنید.

عابدینی؛ من اعتقاد دارم باشگاه های پرسپولیس و استقلال باید از نظر سیاستگذاری در اختیار نظام و دولت باشند. ولی از نظر مدیریت در اختیار بخش خصوصی قرار گیرند. به همین دلیل در طرح پیشنهادی خود ذکر کرده بودم این دو باشگاه نیاز به معاونت اجتماعی و سیاسی دارند که این معاونت باید زیر نظر سازمان تربیت بدنی باشد. این دو باشگاه مثل ابنیه تاریخی هستند که سابقه تاریخی دارند و باید زیر نظر دولت اداره شوند.

فائقی؛ برداشت من این است که به دلیل سابقه استانداری، شما وظایف حاکمیتی را خوب درک می کنید و معتقدم همان طور که شما گفتید این دو تیم با سابقه طولانی و طرفدارانی که در گوشه گوشه کشور دارند نمی توانند بدون حاکمیت دولتی اداره شوند و در تمام دنیا هم این گونه است.

- خب پس از گذشت هشت سال از آن ماجرا می خواستم بدانم خریدار دومیلیاردی چه کسی بوده؟

فائقی؛ در همان وقت فکر می کنم آقای زم قصد خرید باشگاه را داشتند.

عابدینی؛ من تنها از آقای زم خواستم هزینه های باشگاه را پرداخت کنند و البته تا زمانی که ایشان هزینه های باشگاه را پرداخت می کردند، من همه مبلغ پرداختی را به ایشان برگرداندم. در همان سال از قرارداد کریم باقری با چارلتون مبلغ 400 هزار پوند گرفتم که به حساب سازمان و آقای زم واریز کردم و همچنین از قرارداد تبلیغ روی پیراهن تیم که با شرکت سامسونگ منعقد کردم مبلغ 540 میلیون تومان. کل بودجه آن سال پرسپولیس یک میلیارد و 100 میلیون تومان بود که از جمع این دو قرارداد پرداخت شد.

فائقی؛ و این 540 میلیون تومان این گونه معنی پیدا می کند که کل تبلیغات کنار زمین در آن سال 100 میلیون تومان بود.

عابدینی؛ من درآمد باشگاه را درست کرده بودم اما پولی که از این قراردادها به باشگاه می رسید زماندار بود ولی من به جایی نیاز داشتم که این پول را زودتر در اختیار باشگاه قرار دهد. بنابراین پیش آقای فروزنده رفتم و درخواست بیمه علی کریمی به مبلغ دو میلیون دلار را کردم و در عوض مبلغ یک میلیون دلار وام طلب کردم. به ایشان گفتم قرارداد انتقال علی کریمی که حدود دو میلیون دلار بود را به ایشان بدهم، در پایان انتقال ایشان می توانست یک میلیون دلار خود و سود پول را از مبلغ قرارداد بردارند و مابقی را به باشگاه برگردانند که با رایزنی که با آقای دیبایی رئیس موسسه مالی اعتباری بنیاد صورت گرفت با درخواست من موافقت شد.

با این وجود هیچ وقت بازیکنان تیم را با هر قیمتی به تیم های خارجی نمی دادم. چون معتقد بودم نباید کلاس بازیکن ملی من پایین بیاید. مدیر چارلتون سر قرارداد کریم چانه می زد و من می خندیدم. گفتم من قیمتم را گفته ام، برای چی چانه می زنی؟ تحت این شرایط که من تلاش می کردم بودجه باشگاه را سر و سامان دهم آقای شکرریز را فرستادند که بر فعالیت های من نظارت و بررسی کنند که قرارداد بعدی کریم باقری با چارلتون چقدر است که آقای شکرریز پس از بررسی ها خجالت زده برگشتند.

فائقی؛ به هر تیمی هم بازیکن نمی فروختند، فقط به تیم های معتبر بازیکن می دادند.

عابدینی؛ حال برای من یک سوال پیش آمده اینکه از سازمان تربیت بدنی بپرسم که پرسپولیس برای شما خیر و برکت دارد یا شر و زیان؟ اگر زیان دارد چگونه می شود آن را به سود تبدیل کرد؟ چرا هیچ وقت از ما نمی خواهند که راهکاری پیشنهاد کنیم؟ چرا محلوجی را یک بار صدا نمی کنند؟ مگر ما در این انقلاب و ورزش استخوان نشکسته ایم؟ مگر زحمت این تیم را نکشیده ایم؟

اگر این تیم را دوباره به بخش خصوصی واگذار کنند آقای محلوجی مدعی است. با وجود اینکه آنقدر بزرگوارند که گفته اند ادعایی نسبت به باشگاه ندارند. اما وکیل تام الاختیارشان آقای میزرایی پیگیر ماجرا هستند. همین طور من مدعی هستم. مگر می شود چیزی که متعلق به من است را بگیرند و به کس دیگری بدهند؟ مال من را می توانند به دولت بدهند ولی به فرد دیگری خیر.

-یعنی شما معتقدید حکمی که دادگاه صادر کرده از مالکیت خصوصی به دولتی بوده است و دیگر حق انتقال از دولتی به خصوصی وجود ندارد؟

عابدینی؛ بله، دادگاه می تواند باشگاه را به نفع دولت ضبط کند ولی اگر بخواهد آن را به کس دیگری بدهد، این سوال پیش می آید که آن شخص چه برتری نسبت به من دارد؟

-خب بحث به جایی رسید که سوال اصلی من از آقای فائقی پیش می آید. اینکه شما گفتید سازمان تا آن زمان کمترین دخالت را در امور پرسپولیس داشت چه عاملی باعث شد که با وجود این نظر و ایده در این جریان وارد شدید؟

عابدینی؛ این جریان برای بعد از دادگاه ما بود. در دادگاه آقای محلوجی اعلام کرد باشگاه را امانت گرفته بود و پس داده، من هم گفتم باشگاه برای من نیست، اما از آقای زم که سوال کردند، گفتند باشگاه متعلق به ایشان است.

- البته شما در دور اول و دوم دادگاه از آقای زم حمایت کردید،

عابدینی؛ بله، در مورد آن هم عرض می کنم. پس از این جریانات همه باشگاه را رها کرده بودند. تیم در آن زمان دست آقای محلوجی و آقای انصاری فرد و آقای علی میرزایی بود. من پیش آنها رفتم و گفتم طبق حکم قضایی 25 درصد سهام پرسپولیس هنوز هم در اختیار من است و به آقای علی میرزایی گفتم اگر اشتباهی انجام دهند این سهام من از بین می رود و آقای میرزایی هم از طرف آقای محلوجی در دادگاه حضور داشتند. در دادگاه تجدیدنظر آقای هاشمی طبا و آقای فائقی وارد جریان اصلی شدند. در آن دادگاه آقای مهرعلیزاده هم به عنوان شخص ثالث حضور داشتند.

-آقای فائقی سازمان تربیت بدنی در زمان شما به عنوان ثالث وارد دادگاه نشد؟

فائقی؛ نه، ما در این دادگاه دخالتی نداشتیم، این ماجرا برای دادگاه اول بود.

-یعنی کاملاً بعد از رفتن شما؟

فائقی؛ بله.

عابدینی؛ آقای مهرعلیزاده به عنوان ثالث وارد شدند. با وجود اصرارهای من و آقای محلوجی آقای هاشمی طبا وارد جریان نشدند، تنها پس از رها شدن باشگاه آقای فائقی گفتند از طرف سازمان تیم را جمع می کنند.

- چگونه تیم بدون سرپرست بود وقتی دادگاه حکم داده بود؟ به هر حال یا آقای محلوجی بودند یا آقای میرزایی.

عابدینی؛ دادگاه چهار بار حکم صادر کرد، یک روز محلوجی بود، یک روز زم و دوباره محلوجی، ما به حکم های دادگاه اعتراض می کردیم و دوباره حکم جدیدی صادر می شد. بنده خدا آقای طوسی (قاضی پرونده) گیر کرده بود. یک روز به من گفت تو بالاخره امروز می خواهی زم برنده شود یا محلوجی؟ گفتم به خدا نمی دانم.

-دلیل اینکه آقای عابدینی جهت گیری خود را تغییر می دادند چه بود؟ شما یک دوره طرفدار آقای زم بودید، یک دوره طرفدار سازمان و یک دوره هم طرف آقای محلوجی را گرفتید.

عابدینی؛ من زمانی طرف سازمان را گرفتم که آقای زم برای امضای صورتجلسه نیامدند، من و آقای محلوجی در محضر باشگاه را به آقای زم واگذار کردیم اما ایشان خود را کنار کشیدند. به همین دلیل نه ما برنده شدیم نه آقای زم چون ایشان از حوزه هنری رفتند و پس از آن گروه ورزش و هنر اعلام کردند باشگاه را نمی خواهند. بنابراین ثالث برنده شد.

-در دوره یی که شما 800 میلیون تومان به باشگاه دادید آقای میرزایی یک قرارداد تبلیغاتی هم با دادگر بستند برای لباس.

عابدینی؛ 800 میلیون تومان نبوده، 800 هزار مارک بود که مارک آن زمان 300 یا 400 تومان بود که می شود حدود 350 میلیون تومان. اگر به این اعداد و ارقام توجه نکنیم همه چیز خراب می شود. علی پروین 400 -300 میلیون بابت این قرارداد گرفتند.

-در آن زمان آقای علی پروین اسناد و مدارکی دادند که پول آنها را نداده اند. 35 میلیون تومان قرارداد امضا کرده اند که بعداً چک را گرفته اند و پنج میلیون تومان پول داده اند و مواردی شبیه این. به نظر من اینها هم تصمیم درستی نبوده. به هر حال مدیریتی وجود داشته که با دادگر قرارداد بسته.

عابدینی؛ چه کار دیگری می توانستند انجام دهند؟ آقای میرزایی و آقای انصاری فرد طی جلسه یی دو نفره آقای انصاری فرد را به عنوان مدیرعامل انتخاب کردند. اما پس از آن نه علی پروین با او کار می کرد نه محمود خوردبین. من برای اینکه کسی پیدایمان نکند طبقه بالای یک فروشگاه جلسه یی با حضور آقای انصاری فرد،آقای پروین و آقای خوردبین برگزار کردم و دست آنها را در دست هم گذاشتم و آقای پروین هم گفتند به خاطر من کار می کنند و واقعاً کار کردند و در آن سال قهرمان لیگ هم شدند چون با وجود همه کمبودها من هیچ وقت او را رها نکردم و هر شب در منزلم با هم جلسه داشتیم. با اینکه همان هیات مدیره انصاری فرد را عزل کردند. من به آقای فائقی گله کردم که بدتر شد. حس می کردم علی نتواند باشگاه را اداره کند ولی جمع کرد چون من را رها نکرد. بدون استثنا هر روز پیش من بودند. هم آقای خوردبین و هم آقای پروین.
باید تصدی گری دولت در ورزش کم شود
در آن زمان آقای علی پروین اسناد و مدارکی دادند که پول آنها را نداده اند. 35 میلیون تومان قرارداد امضا کرده اند که بعداً چک را گرفته اند و پنج میلیون تومان پول داده اند و مواردی شبیه این. به نظر من اینها هم تصمیم درستی نبوده اند. به هر حال مدیریتی وجود داشته که با داروگر قرارداد بسته.

عابدینی؛ چه کار دیگری می توانستند انجام دهند؟ آقای میرزایی و آقای انصاری فرد طی جلسه یی دو نفره آقای انصاری فرد را به عنوان مدیرعامل انتخاب کردند. اما پس از آن نه علی پروین با او کار می کرد نه محمود خوردبین. من برای اینکه کسی پیدایمان نکند طبقه بالای یک فروشگاه جلسه یی با حضور آقای انصاری فرد، آقای پروین و آقای خوردبین برگزار کردم و دست آنها را در دست هم گذاشتم و آقای پروین هم گفتند به خاطر من کار می کنند و واقعاً کار کردند و در آن سال قهرمان لیگ هم شدند. چون با وجود همه کمبودها من هیچ وقت او را رها نکردم و هر شب در منزلم با هم جلسه داشتیم. با اینکه همان هیات مدیره انصاری فرد را عزل کردند. من به آقای فائقی گله کردم که بدتر شد. حس می کردم علی نتواند باشگاه را اداره کند ولی جمع کرد چون من را رها نکرد. بدون استثنا هر روز پیش من بودند. هم آقای خوردبین و هم آقای پروین.

فائقی؛ تا همین سال گذشته پرسپولیس نتوانسته بود دوباره قهرمان شود.

عابدینی؛ دعوای من با آقای محلوجی زمانی بود که صورتجلسه یی که توسط من، آقای محلوجی، انصاری فرد، فروزنده و آقای زم امضا شده بود، به گمان من توسط آقای محلوجی به بهانه گرفتن بقیه امضاها خارج شد و پس از آن دیگر دیده نشد، که آقای محلوجی اعلام کردند نمی دانند آن را کجا گذاشته اند و آقای انصاری فرد هم گفتند توسط ایشان پاره شده اما من در دادگاه حقیقت را گفتم و گفتم من این صورتجلسه را امضا کرده ام. وقتی دادگاه مرا به عنوان شاهد احضار می کند که نمی توانم دروغ بگویم. بنابراین دادگاه به نفع آقای زم حکم صادر کرد. آقای میرزایی به این حکم اعتراض کردند و پرونده به دادگاه تجدیدنظر رفت. در این زمان دولت عوض شده بود و آقای مهرعلیزاده رئیس سازمان بودند. ایشان به عنوان ثالث به دادگاه رفتند و شکایت کردند. تا قبل از آن دو شکایت در دادگاه وجود داشت؛ شکایت آقای محلوجی و آقای زم. اما زمانی که دولت وارد جریان شد حکم به دیوان عالی رفت و من چون دیدم مسوولان رده بالای کشور وارد شده اند دیگر سکوت کردم.

به هر حال اختلاف از زمانی پیش آمد که سازمان وارد جریان شد. ممکن است من و آقای محلوجی نتوانیم با هم کار کنیم. اما من در مورد 25 درصد سهام خودم صحبت می کنم. به نظر من اگر دولت این باشگاه را از بخش خصوصی بگیرد و دوباره به بخش خصوصی واگذار کند، ناعادلانه است.

- یعنی فکر می کنید باشگاه باید به صاحبان قبلی بازگردانده شود؟

عابدینی؛ بله، اما ممکن است این گونه نشود.

فائقی؛ مطابق قانون چهارم برنامه توسعه که در زمان مورد بحث ما وجود داشت (هنوز اصل 44 ابلاغ نشده بود) باشگاه های حرفه یی باید صد در صد خصوصی شوند. در خصوصی سازی ابتدا باید آزادسازی شود و سپس خصوصی سازی صورت گیرد. اصل 44 تاکید می کند علاوه بر اینکه باید مدیریت خصوصی شود کل مجموعه مورد بحث هم باید خصوصی شود. دولت در اردیبهشت سال 87 مصوبه یی داد مبنی بر اینکه باشگاه های استقلال و پرسپولیس خصوصی شود که مسوول خصوصی سازی دیگر سازمان تربیت بدنی نیست بلکه سازمان خصوصی سازی است.

-بحثی که پیش می آید این است که در صورتی که پیمان مدیریتی هم بخواهد خصوصی شود باید به سهامداران قبلی برگردد.

عابدینی؛ پیمان مدیریت معنی و مفهومش این است که کارفرما دارد. کارفرما مدیر را برای فروش آن مجموعه انتخاب می کند. در مورد استقلال و پرسپولیس (به طور مثال سازمان از من سوال می کند حق مدیریتت برای این باشگاه چقدر است. اگر بگویم هفت درصد، می گویند 14 درصد بنویس و برنامه ات را بده.)کل پروسه خصوصی سازی سه سال به طول می انجامد. در طول این سه سال باشگاه هنوز متعلق به دولت است و در طول این دوره مسوولان دولتی به این توجه می کنند که مدیریت خصوصی موفق بوده یا خیر و در صورت موفقیت از او سوال می شود سهام را چگونه می خواهد؟

-مدیریت بخش خصوصی باید پیمان مدیریت را قبول کند و طبق این پیمان، کار خود را انجام دهد و پس از کشیدن زحمات فراوان هنگام واگذاری سهام دوباره از او بپرسند که سهام را چگونه می خواهد؟

عابدینی؛ مدیریت بخش خصوصی در این دوره سه ساله یکی از شرح وظایف اش این است که واگذاری به بخش خصوصی را به صورت عام به گونه یی در برنامه اش در نظر بگیرد که محقق شود. به این ترتیب که ابتدا آن را به شکل یک شرکت و سپس به صورت شرکت سهامی عام درآورده و شروع به پذیره نویسی می کنند.

-فکر می کنید در این صورت دیگر مشکلی مبنی بر اعتراض مالکان قبلی وجود ندارد؟

عابدینی؛ روزی که این باشگاه را به عنوان سهامی عام واگذار کنند هیچ ادعایی نخواهم داشت و اطمینان دارم آقای محلوجی هم همین طور خواهند بود. اما اگر به شخص واگذار شود ما اولویت داریم چون هشت سال این باشگاه را با موفقیت اداره کردیم.

-مردم در قبال این خرید چه چیزی به دست می آورند؟ منطقی است؟

عابدینی؛ مردم برند پیروزی را خریداری می کنند. سرمایه پیروزی اسم این باشگاه است. یک سرمایه معنوی است که در صورت مدیریت صحیح ارزش مادی هم پیدا می کند.

من حاضر هستم اگر پرسپولیس را در اختیار من قرار دهند با همین نیروها و سرمایه های داخلی طی سه سال آن را به خودکفایی برسانم. تنها دولت سه سال همین بودجه یی را که هر سال تزریق می کرده، بدهد.

فائقی؛ اصل 44 تاکید دارد که در دوران انتقال (دوره سه سال) کمک های دولت سرجایش باقی می ماند.

-تا به حال چقدر به باشگاه از طرف دولت کمک شده؟

عابدینی؛ چون تا به حال 14 میلیارد بدهی باقی مانده، تخمین می زنیم که همین مبلغ هم تا به حال داده شده.

-یعنی این تیم در عرض هفت سال 28 میلیارد تومان کمک دریافت کرده.

عابدینی؛ من حتی صورتجلسه تنظیم می کنم که حاضرم سال اول 60 درصد از بودجه کل باشگاه و سال دوم 40 درصد از بودجه باشگاه را از دولت و مابقی را خودم تامین کنم و برای سال سوم هم دیگر نیازی به کمک دولت نخواهم داشت. من اعتقاد دارم استقلال و پرسپولیس می توانند خودکفا باشند.

فائقی؛ در مدیریت پیمان عقل حکم می کند افرادی که قبلاً بخشی را به صورت موفق اداره می کردند، باز هم بتوانند همان گونه ادامه دهند. طبق اصل 44 دولت باید حمایت کند و بدون حمایت دولت خودکفایی به وجود نمی آید. من بارها تاکید کردم ما امانتدار مردم هستیم و وقتی در نظر داریم باشگاهی را سهامی عام کنیم یعنی مال خود مردم را بهشان دادیم.

عابدینی؛ و مردم هم همین اعتقاد را دارند. مردم همیشه پشت کسانی هستند که به آنها خدمت می کنند. ما تا سال 75-74 به صورت شبانه روز تلاش کردیم به مردم ثابت کنیم به آنها خدمت می کنیم. آن زمان بود که تیم ملی ما 12 نفر از پرسپولیس بود و هشت نفر از استقلال و استادیوم ها همیشه مملو از تماشاگر بود، مردم در خانه ها دست به دعا بودند و همه حامی این دو تیم بودند. این اتفاق کمی نیست. آن آفتی که به تیم ما افتاد آن بدهی ها نبود. من نمی گویم که تیم ملی فقط برای این دو تیم بود. نه، ولی سال 76 تمام بازیکنان از این دو تیم بودند. سال 76 پرسپولیس از لیگ قهرمانی خداحافظی کرد چون بازیکنانش در تیم ملی بودند. همین طور پولی که قرار بود به من برسد و نرسید و آن بدهکاری هایی که من پرداخت کرده بودم طبیعی بود که دست به دامن شخص دیگری شوم.

فائقی؛ به اصطلاح اقتصادی آقای عابدینی آن زمان کسری نقدینگی داشت و تراز مالی اش درست بود. و منطقی بود که کسری نقدینگی را به نحوی جبران کند.

عابدینی؛ اولین قراردادی که با فرشاد پیوس بستم یک میلیون تومان بود و سال بعد سه میلیون تومان شد. این نرخ تورم بود که کسری ایجاد می کرد.

-سه میلیون تومان هم در آن سال پول زیادی بوده،

عابدینی؛ در آن سال با سه میلیون تومان می شد یک آپارتمان در تهران خرید، همین طور وقتی هشت میلیون تومان دادم.

-پس دستمزدهای 250 میلیون تومانی این روزها هم پول یک آپارتمان است.

عابدینی؛ بله، اگر دستمزدها را با نرخ تورم بسنجیم می بینیم فوتبال گران نشده.

فائقی؛ رشد هزینه ها، این مبلغ ها را به فوتبال تحمیل کرد.

-به نظر شما مدیران سازمان تربیت بدنی به چه دلیلی از میان راه خصوصی سازی، دوباره به سمت انتقال باشگاه به بخش دولتی و وزارت صنایع و وزارت راه می روند؟

عابدینی؛ طبق قانون، تصدی گری دولت باید از ورزش کم شود. اما این گام کنونی پاک کردن صورت مساله است نه ایجاد خصوصی سازی چرا که اگر دولت بخواهد این مالکیت کم شود باید از جایی که حجم زیادی از این مورد را به خود اختصاص داده کم شود. به طور مثال اگر ماشین سازی خصوصی شود با اینکه اتفاق خوبی است اما تاثیر زیادی بر فوتبال ندارد. باید از تیم های بزرگ، خصوصی سازی را آغاز کنیم. دنیا این دوران خصوصی سازی را تجربه کرده. تا زمانی که بخش خصوصی فرصت ها را مناسب نبیند وارد این عرصه نمی شود. یک تیم خصوصی با بودجه سه میلیارد تومان هیچ شانسی در مقابل تیمی مثل ذوب آهن با بودجه 13 میلیارد تومان ندارد. آنها می توانند بازیکن 500 میلیون تومانی بخرند و ما مجبوریم بازیکن 50 میلیون تومانی و این مانع از رقابت صحیح می شود. به همین دلیل تیم های بخش خصوصی همیشه پایین جدول هستند.

- این قضیه درست نخواهد شد؟

فائقی؛ جزء 2 بند 117 قانون می گوید؛ 100 درصد فعالیت های اجرایی و تامین منابع ورزش حرفه یی با عاملیت بخش های خصوصی و تعاونی و باشگاه ها صورت گرفته و حمایت های دولتی به پشتیبانی قانونی و اداری و تسهیلاتی و کمک های اعتباری موردی محدود شود.

-از طرفی قانون AFC هم مبنی بر تجاری شدن باشگاه ها هم وجود دارد.

عابدینی؛ معنی تجاری دو بخش است؛ درآمد - هزینه و سود. فیفا مشخص می کند که باشگاه از چند طریق می تواند در آمد داشته باشد. 1- فروش بازی های تلویزیونی 2- تبلیغ روی پیراهن 3- تبلیغات میدانی 4- فروش بلیت 5- فروش بازیکن. به همین علت است که هر باشگاهی باید برای خود زمین اختصاصی داشته باشد که بتواند بلیت محلی بفروشد. با همین فروش بلیت باشگاه ها می توانند بازیکن خریداری کنند. به این شکل که باشگاه در ابتدای فصل به هواداران اعلام می کند به طور مثال 80 میلیون دلار کسری بودجه دارد و مبلغ کل بلیت های آن فصل 160 میلیون دلار است. باشگاه مبلغ 80 میلیون تخفیف می دهد به شرطی که بلیت ها را در ابتدای همان فصل خریداری کنند. اما ما هنوز با سازمان برای اجاره پنج ساله ورزشگاه مشکل داریم. هنوز ورزشگاه را یک ساله به ما اجاره می دهند و ما نمی توانیم برای آن سرمایه گذاری کنیم.

-قانونی برای اجاره یک ساله وجود دارد یا خودشان این تصمیم را می گیرند؟

عابدینی؛ قانون دارد و قانون می گوید «واگذار کن»،

-قانون دیگری نیز وجود دارد که می گوید اماکن ورزشی را زودتر به بخش خصوصی واگذار کنند حتی قبل از باشگاه ها.

عابدینی؛ من حاضرم ورزشگاه را 10 ساله اجاره به شرط تملیک بگیرم و پس از 10 سال کل مبلغ را بازگردانم. حتی بانک ها می توانند کل مبلغ اجاره را پرداخت کنند و استادیوم در رهن بانک قرار بگیرد و ما پول را به بانک برگردانیم. این می شود مکانیسم خصوصی سازی.

-این رویه یی است که در ترکیه اجرا شده است.

عابدینی؛ در همه دنیا این فرمول اجرا شده است. حتی دوبی نیز همین کار را انجام داده است. امارات به همه باشگاه هایشان 60 میلیون دلار برای خرید بازیکن خارجی کمک کرده است.

-یعنی ما برخلاف حرفی که این سال ها می زدیم، مسیر خصوصی سازی را درست پیش نمی رفتیم. مسیر چیز دیگری است ولی می خواهیم از همین مسیر (اشتباه) به هدف برسیم.

عابدینی؛ من فکر نمی کنم که دولت نمی خواهد یا اینکه مسیر را نمی شناسد بلکه تصور می کنم صورت مساله را درست برای دولت مطرح نمی کنند. اولین قدم در این راه این است که باشگاه های خصوصی را پیدا کنیم و به آنها کمک شود که بمانند. باشگاه هایی مثل آرارات، شاهین و تهرانجوان این روزها کجا هستند؟

-یعنی به جای داشتن اسم سایپا، باشگاه شاهین را داشته باشیم.

عابدینی؛ پس مورد اول اینکه از بخش خصوصی فعال در عرصه ورزش کشور حمایت شود و مورد دوم این است همان طور که در قبال هر بازیکن حرفه یی، باشگاه موظف به پرداخت مالیات است در قبال پرورش هر بازیکن آماتور مقداری معافیت مالیاتی مشمول باشگاه شود. و این قانون در تمام رشته های ورزشی باید انجام شود. طبق قانون فیفا هر بازیکن آماتور که اولین قرارداد حرفه یی خود را منعقد می کند، باشگاه حرفه یی موظف می شود از باشگاه آماتوری که این بازیکن را پرورش داده است، حمایت کند. در غیر این صورت بین 120 تا 400 هزار دلار جریمه می شود. حال اگر بخش خصوصی ما تقبل کند وظیفه دولت را که طبق قانون اساسی پرورش نوجوانان در عرصه فرهنگی و ورزشی است انجام دهد دیگر نباید مشمول مالیات شود.

-البته من در صحبتی که با دفتر آقای یزدانی خرم داشتم شنیدم قانونی تصویب شده است که اگر به طور مثال بخش خصوصی مبلغ یک میلیارد تومان در ورزش سرمایه گذاری کند این مبلغ شامل معافیت مالیاتی می شود.

عابدینی؛ نه، به این صورت نیست. قانون به این شکل است که مبلغ یک میلیارد تومان از سود شما کسر و مابقی شامل مالیات می شود.

فائقی؛ قانون 169 برنامه سوم توسعه که به این موضوع اشاره کرده و همچنین این قانون در برنامه چهارم توسعه تکرار شده این است که به منظور تامین امکانات و حمایت های قانونی و اعتباری از فعالیت های ورزشی عمومی و قهرمانی طی سال های اجرای برنامه سوم، وجوهی که توسط اشخاص اعم از حقیقی یا حقوقی صرف احداث و تکمیل فضاها، اماکن ورزشی و باشگاه ها و ارائه خدمات ورزشی می شود یا به عنوان کمک به سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک، فدراسیون ها و انجمن های ورزشی و هیات های تربیت بدنی پرداخت می شود، با تایید سازمان تربیت بدنی به عنوان هزینه قابل قبول تلقی می شود. (یعنی مالیات به آن تعلق نمی گیرد.) آیین نامه اجرایی این ماده به پیشنهاد سازمان برنامه و بودجه و به تصویب هیات وزیران خواهد بود.

عابدینی؛ اجرای این قانون در کشور ما به این گونه است که اگر به عنوان مثال شما به باشگاه ما مبلغی کمک کنید در واقع به ورزش کمک کرده اید بنابراین مالیاتی از شما دریافت نمی شود اما از باشگاه 25 درصد مبلغ کمک دریافتی مالیات کسر می شود.

فائقی؛ در خصوص تمام مواردی که گفته شد قانون فیفا مبنی بر این است که هر گونه محدودیتی که در قوانین فدراسیون فوتبال کشوری وجود دارد شامل قوانین فیفا نمی شود. اساسنامه فدراسیون این گونه می گوید؛ «بدون در نظر گرفتن هیچ گونه محدودیت زمانی و مکانی و قانونی، باشگاه ها صاحبان اصلی کلیه حقوقی هستند که ناشی از برگزاری مسابقات و دیگر رویدادهای رسمی می شود. این حقوق شامل هر نوع منافع مالی، سمعی و بصری، ضبط رادیویی و تلویزیونی و بهره برداری از آرم ها و نشان ها و همچنین کپی رایت می شود. در واقع فیفا محدودیت قانونی ایران را قبول ندارد.

-یعنی حتی اگر تیم داماش به فیفا شکایت کند، فیفا جداگانه وارد عمل می شود؟

عابدینی؛ بله، اگر هر کدام از تیم های ما در مورد حق پخش تلویزیونی، تبلیغات کنار زمین و... به فیفا شکایت کند، فیفا پیگیری می کند که هیچ کدام از این حقوق در ایران به تیم ها پرداخت نمی شود اما ما شکایت نمی کنیم.

چون نمی خواهیم بر مشکلات فوتبال اضافه کنیم، بلکه می خواهیم مشکلات را برطرف کنیم.

فائقی؛ خطرناک ترین قانون فیفا برای سیستم فوتبال کشور ما این است که؛ «هیچ یک از اشخاص حقیقی یا حقوقی نمی توانند در یک زمان مالکیت بیش از یک باشگاه را داشته باشند. در غیر این صورت تمامیت یک مسابقه یا مسابقات زیر سوال می رود. بنابراین سازمان تربیت بدنی نمی تواند مالکیت استقلال و پرسپولیس را به صورت همزمان داشته باشد یعنی اگر استقلال اهواز به فیفا شکایت کند که نمی تواند در این لیگ با ذوب آهن رقابت خود را ادامه دهد، فیفا از بازی ذوب آهن در جام باشگاه های آسیا جلوگیری می کند زیرا تیم هایی مثل ذوب آهن، سایپا و... زیر مجموعه وزارت صنایع و معادن هستند.

- یعنی کاری که آقای صفایی فراهانی انجام می دهد و می گویند؛ «خیانت است» در واقع به نفع فوتبال ما است.

عابدینی؛ آقای مهندس فراهانی انسانی است بسیار کارآمد و سالم. ما در فوتبال قوانین بالاتر از قوانین خود را به نام قوانین فیفا قبول کرده ایم. وقتی وارد خانواده فیفا می شویم باید آنها را رعایت کنیم. حالا اگر شخصی این قوانین را به طور کامل اجرا می کند نباید بگذاریم به او وصله خیانت بچسبانند. رعایت این قوانین باعث رشد فوتبال کشور می شود.

فائقی؛ طبق اساسنامه هیات دولت مجوز باشگاه، هیات رئیسه فدراسیون، آیین نامه و صدور مجوز فعالیت باشگاه ها در رشته های مرتبط با فدراسیون و همچنین نحوه شرکت باشگاه ها در فدراسیون را وضع خواهد کرد.

در واقع فدراسیون مجوز را می دهد نه سازمان تربیت بدنی. (از سازمان سلب اختیار شده است)

-به عنوان سوال آخر شما به چه انگیزه یی سه تیم را وارد فوتبال حرفه یی کرده اید؟

عابدینی؛ به اعتقاد من بخش صنعت در یک منطقه علاوه بر هنجارهای اقتصادی تبعات اجتماعی - فرهنگی در یک منطقه ایجاد می کند. به طور مثال وقتی من پیگیری های یک پروژه یی مثل آب معدنی داماش را انجام می دهم چون این پروژه بیشتر از طریق ابزارهای مکانیکی انجام می شود نمی توان آن گونه که باید از نیروهای محلی آن منطقه در پروژه استفاده کرد، چون تعداد نیروی متخصص در این منطقه کافی نیست. بیشتر نیروها غیربومی انتخاب شده و درصد کمی از افراد بومی شغل های کارگری یا کارمندی دریافت می کنند. بنابراین برای دلگرم کردن بومی هایی که خط لوله آب از میان زمین هایشان عبور می کند لازم است کاری فرهنگی یا ورزشی انجام شود تا کل مردم آن منطقه دلگرم شوند و به ما اعتماد کنند. پس ما باشگاه داماش را ایجاد کردیم.
a_bamdad - ایران - تهران
وای که چه غروری داره پرسپولیسی بودن فارغ از همه افتخارات و قهرمانیاش.اسمش به تنهایی غرور مطلق و افتخاره برامون.
قرمز خونم...پرسپولیس جونم
جمعه 1 خرداد 1388

omidam - آمریکا - کالیفرنیا
a_bamdad - ایران - تهران
موافقم وحشتناک..........عاشق اسمش هستم نماد افتخار و ملیت و تمدن ما نه یک اسم عربی .......حیف تاج که استقلال شد
جمعه 1 خرداد 1388

alireza-perspolisi - ایران - بندرعباس
omidam - آمریکا - کالیفرنیا
a_bamdad - ایران - تهران
موافقم اما استقها لیاقتشون همینه
جمعه 1 خرداد 1388

piki82 - ایتالیا - تورین
دمش گرم ! تنها مدیری که تو فوتبال ایران باهاش حال میکردم !!(:
فقط قرمز..( البته فتح الله زاده هم با نمکه (((: )
شنبه 2 خرداد 1388

mohsen_raja - ایران - تهران

alireza-perspolisi - ایران - بندرعباس
omidam - آمریکا - کالیفرنیا
a_bamdad - ایران - تهران
اقا منم هستم.
شنبه 2 خرداد 1388

fargam - اسکاتلند - گلاسگو
چه دندونی واسه پرسپولیس تیز کرده..اگه من هوادار پرسپولیسم..عمرا بگذارم دست تو بهش برسه..مار موز.
شنبه 2 خرداد 1388

shahram khosh maram - ایران - تهران
بفرما. انقدر گیر دادین که استقلال نتونست یه کاغذ رو فاکس کنه. شماها که سند کل باشگاه رو گم کردین. واقعا که.
شنبه 2 خرداد 1388

ss.par par - ایران - تهران
عابدینی واقعا مدیر باشعوریه.پرسپولیس سرور استق لوله.
شنبه 2 خرداد 1388

a_bamdad - ایران - تهران
fargam - اسکاتلند - گلاسگو
اگه تو هوادار پرسپولیسی که باید بدونی زمان عابدینی بی رقیب بودیم و حتی استفراغ هم جرات نفس کشیدن نداشت!
شنبه 2 خرداد 1388

basafa - ژاپن - توکیو
mohsen_raja - ایران - تهران

alireza-perspolisi - ایران - بندرعباس
omidam - آمریکا - کالیفرنیا
a_bamdad - ایران - تهران
بشینید بینیم بابا.مالیده شدن به ماشین بهتون حال داده یا گوجه فرنگی بودن
شنبه 2 خرداد 1388

basafa - ژاپن - توکیو
shahram khosh maram - ایران - تهران
اقا شهرام لنگیها خودشون رو هم گم میکننن دیگه سند که سهل است
شنبه 2 خرداد 1388

a_bamdad - ایران - تهران
basafa - ژاپن - توکیو
باز تو 5 زاری از رده خارج پریدی وسط بحث تراول چکای بین المللی؟.زو 4ام شدی تو گروهت بازم صدات در میاد؟روتو برم ادمیزاد(که شک دارم باشی) تو برو لگن سوراختو بده بند بزنن تاناکورا.
شنبه 2 خرداد 1388

alireza-perspolisi - ایران - بندرعباس
basafa - ژاپن - توکیو
باصفا دور برداشتی باز چی شده چشم دیدن اینهمه ابهت رو نداری البته که مغزتون گنایش اینهمه بزرگی رو نداره و فکر کردن بهش هم کل سیستمتون رو بهم میزنه لگن لیاقتتون و بس خفت اسیا
مر مر جون کرمونی کجاست کسی ازش خبر نداره ؟
یکشنبه 3 خرداد 1388

alireza-perspolisi - ایران - بندرعباس
basafa - ژاپن - توکیو
بپا تو رو گم نکنیم ..
یکشنبه 3 خرداد 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.