استقلال یا عدم استقلال؟
اقامت این جوانان در هتل ماما، در حال حاضر دیگر نشانه عدم استقلال نیست. اگر استقلال به معنای رتق و فتق امور مالی و اجتماعی باشد، جوانانی که در خانهی والدین خود زندگی میکنند، به شهادت آمار، تمامی مسئولیت رسیدگی به امور خود را خود به عهده میگیرند. از آن گذشته، آماری هم وجود دارند که نشان میدهند، فرزندانی که سالهاست خانه و کاشانهی پدری یا مادری خود را ترک کردهاند، هنوز مستقل نشدهاند و مادر نگران، باید آپارتمان آنان را تمیز و کارهایشان را روبهراه کند.
دیرکرد عمومی
با اینحال جوانان آلمانی، نسبت به گذشته، دیرتر بزرگ میشوند. آمار نشان میدهند که نسل جدید، دیرتر از نسل پیش، مثلاً برای اولین بار با جنس مخالف یا موافق خود رابطهی جنسی برقرار میکند، یا دیرتر به استقلال اجتماعی و مالی دست مییابد. یکی از پژوهشگرانی که در گردآوری این آمار شرکت داشته، میگوید: «این که جوانان دیرتر از پیش زندگی مستقلی را شروع میکنند، نشانهی این است که نمیتوانند پیوندهایشان را قطع کنند. این جوانان تازه، وقتی شریک زندگی موقت یا پایداری پیدا کردند، خانواده را ترک میکنند. در نتیجه از آغوش یک خانواده به آغوش دیگری میروند.»
یکی دیگر از دلایلی که جوانان آلمان دیرتر از آب و گل در میآیند، این است که خانوادهها از نظر مالی کمتر میتوانند آنان را در این راه یاری دهند. بیشتر آنها از عهدهی پرداخت شهریهی سنگین دانشگاه و اجارهی ماهانهی اتاقی در کوی دانشگاه برای فرزندان خود برنمیآیند. این فرزندان، حتی کسانی که شغلی آموختهاند، باید همچنان در هتل ماما بمانند، چون نمیتوانند کار پیدا کنند. از اینرو، به تحصیل ادامه میدهند، تا تخصصهای بیشتر و بهتری کسب کنند.
دخترها، مستقلتر از پسرها
بر اساس نتایج اداره فدرال آمار آلمان، دخترهای جوان دو سال زودتر از مردان، "هتل ماما" را ترک میکنند: تنها ۴۲ درصد از زنان ۲۲ ساله در سال ۲۰۰۵، با خانوادهی خود زندگی میکردند. این رقم در بین مردان ۲۴ ساله، در همین سال تا ۴۸ درصد میرسید.
در حال حاضر، ولی حتی دخترهای جوان هم دیرتر میتوانند زندگی مستقلی برای خود دست و پا کنند:«چون اغلب این دختران هستند که با معدل خوب، دیپلم میگیرند و بعد به تحصیل خود ادامه میدهند.»
جامعهشناسان پیش بینی میکنند که شمار جوانان خانهنشین در آینده، به دلیل وجود بحران اقتصادی افزایش خواهد یافت. دیر نیست که این تابلو، زینتبخش سر در اغلب "هتل ماما"های آلمان بشود: «اتاق خالی موجود نیست!»