یکشنبه ۶ مرداد ۱۳۸۷ - ۲۷ جولای ۲۰۰۸
وقتی یه دختر کوچولو قصد داره یواشکی چند تا قورباغه رو به اتاقش ببره
| xosrov - انگلیس - منچستر |
اخی جانم عزیزم. |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| khale sooske - امریکا - لاس و گاس |
وای چه ممول خداااا نازی |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| pokalu - المان - دورتموند |
آتیش پاره چه جیگری داره! |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| omidam - آمریکا - کالیفرنیا |
باید چه کار کرد تا دختر منم اینقدر شجاع بار بیاد؟ |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| Reza1981 - المان - هانوفر |
چقدرنازه خدا...چقدر هم شجاع!!! |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| eki bod eki nabod - انگلستان - لندن |
خدای ی ی ی ی ی من. دنیا دنیای کودکی. |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| sosol - ایران - نیشابور |
پسر من یه قورباقه میبینه فرار مبکنه خیلی دلم میخداست مثل این دختر کوچولو شجاع بود |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| mahtab.e.roshan - انگلستان - لندن |
عجب جرأتی داشت . خیلی با حال بود . من خیلی می ترسم از قورباغه |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| Mina.Mehrparvar - سوئد - استکهلم |
وای خدای من!!! من از چند متری قورباغه ببینم غش میکنم. این دختر کوچولو به اونا دست میزنه که هیچ کجاش قایمشون کرده!!!!!!!! بدترین جا D: |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| sogol21 - یونان - یوانینا |
جانم, الهی من قربونت برم گلم!!!!!!!!!!!!!!!!! |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| jirjirak - انگلستان - بیرمنگهام |
وای نازی چقدر باحاله بینید چقدر شجاع بعد بگین دخترا ترسو هستند نمدونم بزرگ بشه اینقدر شجاع میمونه |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| hasrat-takey - انگلیس - بریستول |
sosol - ایران - نیشابور
پسرت سلامت باشه من تو سن 43 سالگئ قورباغه ببینم در میرم از همون اول هم می ترسیدم هم چندشم میشد. :)) اما چه جیگری داره این بچه. |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| parandeh mohajer - امارات - دبی |
من عاشق بچه های بورم نازییییییییییییییییی |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| Darwin_DARYAN - ایران - لندن |
جالب بود |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| saeed30 - انگلستان - لیدز |
قاچاقچی حرفه ای |
یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 |
|
| pejman-khafan - کانادا - تورنتو |
یاد بچگی های خودم افتادم که چقدر خواهرم و دوستاشو با قورباغه می ترسوندم البته انصافا بگم من قورباغه رو تو جیبم میذاشتم نه توی شورتم به جای قورباغه هم از پدرم می ترسیدم که اگه میدید دمار از روزگارم در میاورد و بعدش میگفت بچه اگه به قورباغه دست بزنی دستت زگیل درمیاره! |
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 |
|
| odin - بلژیک - انتورپن |
omidam - آمریکا - کالیفرنیا
اولا که امیدوارم اقاپسرت سلامت و شیطون باشه مثل بچه من که پدرم را در اورده در ضمن دختر من وقتی این سنی بود یه بار مادرزنم ترسوندش که شب از اطاق نره تو باغچه ،بهش گفت لولو میاد!بلافاصله زدم تو ذوق مامانی و گفتم لولو غلط کرده با اینکه حوصله نداشتم پاشدم و یک ساعتی با بچه تو باغ(مخصوصا تو تاریکی) بازی کردم و اتفاقآ خیلی هم مسخره بازی کردم جوری که مادرش(عیال مربوطه) بهوس افتاد و اومد وسط بازی بهش فهموندم لولویی در کار نیست. بین بچه های فامیل تنها بچه ای بود که نصفه شب تو تاریکی خودش میرفت دستشویی. و از چیزی هم نمیترسه. پدر مادرها بدون توجه به کاشتن تخم بزدلی و خرافات برای راحتی خودشون بچه ها را با وحشت از موهومات بزرگ میکنن. نکنید. و اگر تو فامیل پدر بزرگها یا مادر بزرگها هم اینکار را میکنن، جلوی اونها را بگیرید. عیال من از سوسک میترسید اما دخترم میگیرتشون.(بین خودمون باشه خودم هم از سوسک همچین خوشم نمیاد) ترس برادر مرگه. |
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 |
|
| farzad hedayatkar - اسکاتلند - کرت |
omidam - آمریکا - کالیفرنیا
sosol - ایران - نیشابور
شجاعت ارثی است نه کسبی و معمولا از پدر میرسه |
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 |
|
| naz gole - آمریکا - اگوراهیلز |
آخی جانم !چقدر با نمک بود کلی خندیدم.. |
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 |
|
| فرشید280ـتهران - ایران - تهران |
واقعاْ دل و جرات داره |
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 |
|
| khorzookhan - ایران - تهران |
omidam
بستگی به رفتار شما و خانمتان دارد.بچه ترس را از وجود پدر و مادر میگیرد حتی اگر ماهرانه مخفی کنید باز هم متوجه میشود.دختر من از قورباغه میترسید علیرغم میلم چند تا قورباغه جلوی چشمش گرفتم تا بازی کنیم بعد دیدم ای بابا همچین هم بد نیست تازه خیلی هم بامزه است خلاصه حالا نه تنها نمیترسه بلکه عین این کوچولو قورباغه گیر قهاری شده .اما هنوز درمورد سوسک چون اکراه ما را میبیند میترسد |
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 |
|
| saeed rahmani - رومانی - کاراکال |
من اول فکر کردم که داره شعبده بازی میکنه.گفتم اگه این بزرک بشه.دست دیوید کاپرفیلد و از پشت میبنده.خیــــــــــــــــــــــــــــــلی ناز بــــــــــــــــــــــــود |
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 |
|
| vahid_javanmardi - ایران - تهران |
خیلی قدیمی بود فکر کنم فا کلیپ 6 ماه پیش پخش کرد
ولی با این حال قشنگ بود |
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 |
|
| nasim_nana - فرانسه - استرازبورگ |
وای عزیزم چقدر شجاع هست بچه هم بچه خارجیها دختر من همین قدری هست مگس میاد طرفش جیق میزنه گریه می کنه انگار هیولا دیده |
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 |
|
| parastoo06 - استرالیا - سیدنی |
خیلی جالب بود. |
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 |
|
| dorsa2009 - انگلیس - لندن |
وای خدای من. الهی که من فدات شم نانازی. جه شجاعتی ماشالا! وای که اگه من بودم از ترس مرده بودم! اگه من اونجا بودم این ناناز خانمو میخوردمش که اینقدر مامانیو بامزه است. عزیزم خدا!!!!!!!!! |
دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 |
|
| marie_flower - ایران - ایران |
نخیر دوستان شجاعت به نظر من شانسیه.تو خونه ی ما هیچ کس دست به جانورا نمی زنه اما من بچه بودم با مارمولک(بدن مارمولک مرده رو تشریح می کردم)/ملخ/جوجه بازی می کردم.گنجشک داشتم.یاکریم داشتم.بلدرچین داشتم.جوجه کلاغ هم داشتم.ترم سوم دانشگاه که بودم هم 2 تا قورباغه رو از استخر دانشگاه(از شهرستان)به تهران آوردم و برگردوندم.ماهی داشتم.الان هم یه لاک پشت گوش قرمز کوچولو دارم که اسمش رو گذاشتم آقا نیما |
سهشنبه 29 اردیبهشت 1388 |
|
| sobhan. - ایران - ساری |
ایول جیگرتوووو |
پنجشنبه 31 اردیبهشت 1388 |
|
| samythekid - آلمان - گیسن |
منم عاشق غورباغم... همممممممممم... |
جمعه 1 خرداد 1388 |
|