چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۷ - ۲۳ جولای ۲۰۰۸
دو بار قصاص برای قاتل تازه عروس و داماد
قضات دادگاه کیفری استان تهران مردی را که خواهرزاده اش و همسر او را به قتل رسانده بود به دوبار قصاص محکوم کردند.
به گزارش خبرنگار ما، هرچند متهم ردیف اول پرونده ادعا کرد قتل ها را همدست افغان او مرتکب شده است، اما قضات دفاعیات او را نپذیرفتند و وی را مجرم شناختند.
در ابتدای جلسه محاکمه این مرد، نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت؛ در 4 آذرماه سال 84 مردی با ماموران پلیس شهریار تماس گرفت و گفت جسد دخترش را در خانه پیدا کرده است. دقایقی بعد در حالی که بازپرس ویژه قتل نیز در جریان قرار گرفته بود ماموران اداره آگاهی به قتلگاه رفتند. وضعیت جسد نشان می داد وی چند روز قبل فوت شده است چرا که جسد کاملاً ورم کرده و بو گرفته بود. به دستور بازپرس پرونده جنازه به پزشکی قانونی و پدر مقتول به پلیس آگاهی انتقال یافت. این مرد به ماموران گفت با تماس تلفنی همسایه ها از این ماجرا مطلع شده است. وی گفت؛ چند روز بود که از دخترم خبر نداشتم البته چون آنها تلفن نداشتند و دخترم به ندرت تماس می گرفت نگران او نشدم تا اینکه روز حادثه همسایه های دخترم با من تماس گرفتند و گفتند بوی تعفن از خانه مهناز به مشام می رسد و چند روز است که او نه در خانه را باز کرده و نه از منزل بیرون آمده است. دخترم تازه عروس بود و شوهرش را بسیار دوست داشت. آنها رابطه خوبی با هم داشتند به همین خاطر هم متوجه شدم قطعاً اتفاق بدی افتاده و مساله دعوای زن و شوهری نیست. دقایقی بعد خود را به آنجا رساندم و در را شکستم و وارد خانه شدم. بوی تعفن همه جا را گرفته بود. وارد هال که شدم جسد ورم کرده دخترم را دیدم. با خانواده شوهرش تماس گرفتم، آنها گفتند از فرهاد دامادم خبر ندارند.
محمد شادابی افزود؛ با توجه به اینکه شوهر مهناز هم به طرز مرموزی گم شده بود فرضیه انتقام گیری خونین برای ماموران مطرح شد. آنها در اولین گام خانواده فرهاد را مورد بازجویی قرار دادند. والدین این جوان گفتند هیچ خبری از پسرشان ندارند و طی چند روز گذشته او را ندیده اند و وی به تلفن همراهش جواب نمی دهد. آنچه فرضیه انتقام گیری خونین را برای پلیس قوی تر کرد این بود که دایی فرهاد به نام بهمن نیز به طرز مرموزی ناپدید شده بود. در این بین پدر فرهاد به ماموران گفت بهمن و پسرش اختلاف حساب داشتند و تنها کسی که در این مدت با فرهاد دشمنی می کرد دایی اش بود. یک روز بعد از این تحقیقات جسد فرهاد نیز در اندیشه کرج پیدا شد. نماینده دادستان تهران ادامه داد؛ در شاخه دیگری از این بررسی ها و در بازجویی از همسایه های مهناز مشخص شد بهمن چند دقیقه قبل از اینکه این زن کشته شود در خانه او بوده است. یکی از همسایه ها گفت ؛ حدود ساعت 9 شب بود که صدای جیغ و فریاد از خانه فرهاد و مهناز شنیده شد. ما چند بار در زدیم و از آنجایی که صدا شدید بود با پلیس هم تماس گرفتیم. آخرین باری که زنگ در را به صدا درآوردیم مردی از خانه بیرون آمد و گفت این یک دعوای زن و شوهری است و او هم دایی فرهاد است.مرد همسایه ادامه داد؛ زمانی که پلیس آمد زنگ در خانه فرهاد و مهناز را به صدا درآورد اما آنها جواب ندادند و مردی که مدعی بود دایی آنها است، گفت چون دعوا کرده اند خجالت می کشند بیرون بیایند و بعد هم ماموران دایی فرهاد را با خود بردند و دیگر از آن به بعد خبری از این زن و شوهر نشد. شادابی ادامه داد؛ به این ترتیب تحقیقات برای شناسایی بهمن آغاز و معلوم شد این مرد بعد از قتل خواهرزاده اش و مهناز به خانه اش رفته و در برابر همسرش به این جنایت اعتراف و سپس فرار کرده است. این در حالی بود که پزشکی قانونی هم اعلام کرد این زن و شوهر به یک شیوه کشته شده و هر دو به دلیل انسداد مجاری تنفسی جان خود را از دست داده اند. بعد از گذشت مدتی فاش شد بهمن همدستی به نام ابراهیم نیز داشته است. بعد از دستگیری ابراهیم و پس از تعقیب و جست وجوی فراوان ماموران موفق شدند بهمن را نیز بازداشت کنند.
این مرد به قتل فرهاد و مهناز اعتراف کرد و گفت چون با فرهاد اختلاف مالی داشت او را کشت و از آنجایی که می دانست مهناز وی را شناسایی می کند به خانه اش رفت و او را هم به قتل رساند.شادابی در ادامه خطاب به هیات قضات گفت؛ متاسفانه ماموران کلانتری زمانی که در خانه مهناز حاضر شدند و بهمن را در آنجا دیدند بدون اینکه وارد منزل شوند و ادعای این مرد را بررسی کنند او را به بازداشتگاه بردند آن هم در حالی که جسد مقتول اول در صندوق عقب خودرو او بوده و آنها حتی بعد از انتقال بهمن به کلانتری ماشین او را جست وجو نکردند و سرانجام او را رها کردند. در حالی که ماموران وظیفه خود را به درستی انجام می دادند در همان گام اول قاتل این زوج جوان دستگیر می شد. اکنون من به عنوان نماینده دادستان و با توجه به فجیع بودن این قتل ها تقاضای اشد مجازات برای متهمان را دارم. در ادامه اولیای دم مقتولان خواستار قصاص بهمن شدند. سپس به دستور قاضی عزیزمحمدی متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. بهمن گفت ؛ اتهام قتل را قبول ندارم و آنچه در اداره آگاهی گفته ام دروغ است. البته قبول دارم اشتباه کردم و نباید ابراهیم را به صحنه قتل می بردم.من نمی دانستم او فرهاد و مهناز را می کشد. وی در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت؛ فرهاد از من چهار میلیون تومان چک تضمینی گرفته بود و قرار نبود آن را خرج کند اما متوجه شدم چک را در بازار خرج کرده و من مجبورم مبلغ آن را بپردازم. وقتی به فرهاد اعتراض کردم، گفت در اسرع وقت پول من را می دهد. چندین بار از من مهلت خواست من هم پولی نداشتم که چک را پاس کنم. در تنگنا قرار داشتم. شب حادثه همسرم به من گفت فرهاد قصد دارد خانه بخرد من هم عصبانی شدم و گفتم چطور می گوید پول ندارد به من بدهد و بعد می خواهد خانه بخرد. سراغ ابراهیم رفتم. او سرایدار انباری بود که من و چند شریکم در آنجا جنس نگه می داشتیم. ماجرا را به او گفتم و وی با من آمد. می خواستم فرهاد را وادار کنم پولم را بدهد. وقتی به مقابل منزل خواهرزاده ام رفتیم به او گفتم در انبار کامپیوتر دارم اگر آنها را بفروشی من می توانم چک ها را پاس کنم. او همراهم آمد. من ابراهیم و فرهاد را مقابل انبار پیاده کردم و خودم رفتم تا خودرو را پارک کنم زمانی که برگشتم متوجه شدم ابراهیم فرهاد را خفه کرده است. وی ادامه داد؛ بعد از آن چون مهناز متوجه شده بود من و ابراهیم همراه فرهاد بودیم برای اینکه مشکلی برایمان پیش نیاید به خانه او رفتیم و در را باز کردیم. زمانی که وارد شدیم من مهناز را به داخل هل دادم و بعد ابراهیم او را خفه کرد. بعد از قتل من قصد فرار نداشتم و ماموران خودشان من را آزاد کردند. بعد از متهم ردیف اول ابراهیم در جایگاه حاضر شد. وی اتهام معاونت در قتل را قبول کرد و گفت ؛ این من نبودم که فرهاد و مهناز را کشتم . بهمن خودش این کار را کرد. من چند بار به او گفتم با خواهرزاده ات این طور رفتار نکن اما قبول نکرد و در قتل دوم هم من را وادار کرد همراهش بروم.بعد از پایان دفاعیات متهمان هیات قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران (عزیزمحمدی، رحمی، بومی، سری و محمدی کشکولی) برای صدور رای پرونده وارد شور شدند و بهمن را به اتهام دو فقره قتل به دوبار قصاص و ابراهیم را به اتهام معاونت در دو فقره قتل به 15 سال حبس محکوم کردند.
| nimaaa - امریکا - نیویورک |
به همین راحتی برای چندر غاز پول جون اداما رو میگیرن.این مطالب رو که انسان میخونه حتی از سایه خودش هم وحشت میکنه |
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 |
|
| nimaaa - امریکا - نیویورک |
به همین راحتی برای چندر غاز پول جون اداما رو میگیرن.این مطالب رو که انسان میخونه حتی از سایه خودش هم وحشت میکنه |
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 |
|
| کویت تورنتو - کانادا - تورنتو |
وحشتناکه ببینی کسی گناهی نکرده بمیره در این مورد با قصاص موافقم |
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 |
|
| ehsan.b1362 - ایران - یزد |
این آشغال اعدام کمشه باید کاری بکنن که روزی هزار بار آرزوی مرگ بکنه |
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 |
|
| مروارید - ایران - ساری |
امیدوارم که شاهد روزی باشیم که دیگر در ایران جرم وجنایت وقتل ودزدی و....... ریشه کن شود. |
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 |
|
| hooriyeh - ایران - تهران |
پدر سوخته تنهایی نرفته آدم کشی . یکی دیگه رو هم با خودش برده که همه تقصیرارو بندازه گردن اون . حتی اگه ابراهیم قاتل باشه بهمن مقصره و اون باید تقاص پس بده . |
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 |
|
| naz gole - آمریکا - اگوراهیلز |
واقعا چه ماموران حاذقی!!!!!! |
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 |
|
| experthoney - بحرین - بحرین |
اون کلنگهایی که میگن همچی فردی نباید اعدام بشه، حق زندگی داره، بخاطر حکومت بوده بیان اینجا بازم دفاع بکنن هی بر هر چی آدم احمقه لعنت |
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 |
|
| Rajoo - قطر - دوحه |
به نظر من این مرد کثیف رو باید نه دو بار بلکه صد بار اعدام کرد... تا درس عبرتی باشه برای دیگران ... |
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 |
|
| baharZIBA - ایران - کرمان |
واقعا که چطور تونست خواهر زادشو فقط به خاطر پول بکشه؟ |
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 |
|
| parastoo06 - استرالیا - سیدنی |
بکشین بکشین تا میتونین همدیگرو بکشین تا جمعیت به 30 میلیون برسه اونوقت من میام! |
پنجشنبه 24 اردیبهشت 1388 |
|
| kili_patilaki - قطر - دوحه |
بی خداها: آیا باز هم اعدام ممنوعه؟ |
پنجشنبه 24 اردیبهشت 1388 |
|