محکومیت پسری که مادر دختر مورد علاقه اش را کشت

محکومیت پسری که مادر دختر مورد علاقه اش را کشت

پسر نوجوانی که مادر دختر مورد علاقه اش را با کراوات به قتل رسانده بود، پس از محاکمه در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.


به گزارش خبرنگار ما در ابتدای جلسه محاکمه محمد شادابی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت؛ ساعت 30/17 روز هفتم اسفندماه افسران جنایی پلیس آگاهی خود را به آپارتمانی در بزرگراه آهنگ رساندند تا به تحقیق درباره علت مرگ زنی 33ساله به نام مهناز بپردازند. جسد این زن در آشپزخانه رها شده بود و گره خوردن یک کراوات صورتی رنگ بر گردن وی از نقش یک مرد در این جنایت حکایت داشت. در معاینه های اولیه پزشک قانونی حاضر در صحنه قتل تایید کرد مهناز با همان کراوات خفه شده است. این جنایت در حالی به وقوع پیوسته که هیچ سرقتی از قربانگاه صورت نگرفته و عامل جنایت برای وارد شدن به منزل قربانی با مانعی روبه رو نشده بود. از سویی زمان قتل درست در ساعتی بود که دختر 14ساله و شوهر مقتول در خانه حضور نداشتند. بنابراین پلیس باید به جست وجو برای یافتن مردی آشنا می پرداخت که انگیزه های کافی برای یک جنایت انتقام جویانه یا قتل آنی را داشته باشد.وی ادامه داد؛ همسایگان مهناز در جریان تحقیقات گفتند پسری جوان را مشاهده کرده اند که وارد آپارتمان مقتول شد. آنها همچنین اظهار داشتند صدای داد و فریاد و درگیری مهناز و پسر جوان را به وضوح شنیده اند. در این میان یکی از شاهدان اعلام کرد توانسته چهره آن جوان ناشناس را از روبه رو ببیند و تا حدودی مشخصات وی را به خاطر سپرده است. هنگامی که ویژگی های ظاهری مظنون این جنایت در پرونده به ثبت رسید، دختر 14ساله مقتول تحت بازجویی قرار گرفت اما گفت چنین فردی را نمی شناسد. شوهر مهناز نیز ابتدا همین جمله را تکرار اما پس از مدتی اعلام کرد یکی از اقوام دور همسرش شبیه به همان جوانی است که همسایگان او را مشاهده کرده اند. نماینده دادستان تهران گفت؛ به این ترتیب نوید شناسایی و دستگیر شد. تحقیقات نشان داد این جوان با مقتول رابطه داشته و در پی همین رابطه او را به قتل رسانده است. وی در اعترافاتش گفت؛ یک سال پیش از حادثه رابطه ام با خانواده مهناز بیشتر شد. ابتدا با دختر 14ساله او دوست بودم اما این رابطه پایان یافت و پس از آن بود که ارتباطم با مهناز شکل گرفت. او از زندگی با شوهرش ناراضی بود و می گفت همسرش به وی بی اعتنایی می کند. مهناز دیگر نمی خواست با این مرد زندگی کند و می گفت مایل است با من باشد. به این ترتیب رابطه ما ادامه داشت تا اینکه روز حادثه مهناز به من تلفن کرد و خواست به خانه اش بروم. روز حادثه من و مهناز با هم ناهار و مشروب خوردیم و پس از آن مهناز به من پیشنهاد رابطه داد ولی من قبول نکردم و بر سر این مساله با یکدیگر درگیر شدیم. در این اثنا مهناز کراوات مرا باز کرد و من که به شدت عصبی شده بودم همان کراوات را دور گردنش حلقه زدم و وی را خفه کردم و به سرعت گریختم. نماینده دادستان در ادامه اظهارات خود خواستار صدور حکم قانونی برای متهم شد و پس از او اولیای دم مقتول در جایگاه حاضر شدند و تقاضای صدور حکم قصاص کردند.سپس متهم در برابر قضات قرار گرفت. وی اتهام قتل عمد را پذیرفت و گفت؛ من عاشق دختر مهناز بودم اما این زن تلاش می کرد من را به سمت خودش بکشد و البته موفق به این کار هم شده بود. روز حادثه زمانی که حرف های ناراحت کننده به من زد، دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. مشروب هم خورده بودم و حالت عادی نداشتم. زمانی که مهناز کراواتم را باز کرد، کنترل خودم را از دست دادم و یکدفعه آن را دور گردنش پیچیدم و آنقدر فشار دادم که جان باخت. زمانی که به حالت عادی برگشتم فهمیدم چه اتفاقی افتاده است و به همین خاطر فرار کردم.وی گفت؛ حالا از کرده خودم پشیمان هستم و تقاضای بخشش دارم.بعد از پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافعش هیات قضات (بومی، عزیزمحمدی، رحیمی، محمدی کشکولی، سری) وارد شور شدند و به اتفاق آرا، نوید را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم به متهم محکوم کردند.

hooriyeh - ایران - تهران
صحبت های نوید پر از تناقض است اگه دختر مهناز را دوست داشته چرا دوستی اش را با او تمام کرده ؟اگه مهناز رو دوست نداشته چرا دعوتش رو پذیرفته ؟ اگه مهناز رو دوست داشته چرا خفش کرده ؟
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388

vahid_baghjari - ایران - تهران
اینجاست که شاعر میگه :
خاطرخواتم بیبی خاک زیر پاتم هروقت میام به دیدنت با یه کرواتم
دیونم دیونه ناز اون نگاتم هم رنگ چشماته رنگ کرواتم
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388

dkdk - ‌د‌‌انمارک - اسلیس
زن خیانتکار و مرد 1 احمق.2 دروغگو.3 خیانتکار.4 منافق.به این دلیل این صفات را دارا بوده که کسیکه عاشق دختری باشه هرگز نمیتونه با مادر دختر ارتباط پیدا کنه.ضمنا اگر میشد انسانی را بقتل رساند و بعد ابراز ندامت کرد و سپس بخشیده میشد تابحال نصف کره زمین بقتل رسیده بودند.زیرا خیلی از مردم از بخش دیگر مردم به دلایل خودشان خوششان نمی اید بنابراین انها را بقتل میرسانند و بعد ابراز پشیمانی کرده و بخشیده شوند.
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388

saeed-nasi - ایران - تهران
در مجموع کراوات وسیله خطرناکیه چند ماه پیش هم در یکی از استانها در حین آموزش بستن کراوات 400 تن از هموطنانمان جان خود را از دست دادند!(نام آن استان را خودتان جدس بزنید)
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388

Emam Zaman - ایران - قم
ایران اسلامی ـ بزار ابادـ شده!
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388

peace persian - انگلیس - بیرمینگهام
ما خودمون مشروب خوریم قتل گردن مشروب ننداز اگه خیلی مست بودی خودتو میکشتی
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388

boshghab_parande - روسیه - مسکو
saeed-nasi - ایران - تهران
لووول
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388

zendeh bad iran - انگلستان - منچستر
یه روز یه نفر مادر زنشو می کشه میگن چرا کشتیش میگه داشت رو پشت بوم رخت پهن می کرد یهو افتاد لبه پشت بومو گرفت نیافته دیوار خراب شد افتاد لبه تراس رو گرفت . لبه تراس شکست افتاد لبه پنجره رو گرفت .دیدم داره خونه رو خراب می کنه با تیر زدمش.
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388

Mr.Honest - انگلیس - لندن
تفلک ! چقدر معصوم ! خوب مقصر خدا بوده که درهای قفل شده رو خود به خود براش باز نکرده
این بنده خدا یاد سریال یوزارسیف افتاده احتمالا ، واقعا جوک گفته
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388

karem - کانادا - ونکوور
اسم ایران رو باید گذاشت ایران کشتارگا چون روزی نیست در ایران ده ها قتل صورت نگیره اونم قتل فامیلی هر چندم که اخوندا اعدام میکنند
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388

Anarchist - ایرلند - دبلین
Emam Zaman - ایران - قم
ایران اسلامی ـ بزار ابادـ شده!
یا مهدی منظورتون چه نوع گذاشتنیه؟
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388

فرانک - تورنتو - کانادا - تورنتو
این آقا مثل اینکه همیشه کراوات گردنش بوده. اگه مهناز رو دوست نداشته پس چرا اینقدر رسمی رفته و به خودش رسیده. وقتی قراره تو جایی بری که فقط یک نفر اونجا باشه بستن کراوات چندان اهمیتی نداره. یارو خودش خره همه رو هم خر فرض کرده.
مهناز هم جنده بوده دیگه حقش بود که بمیره. کسی که به شوهرش خیانت بکنه جزاش همینه که به درک واصل بشه .
سه‌شنبه 22 اردیبهشت 1388

amiromid - سوئد - گوتنبرگ
شاطر از نون خوشمزه تر بود...
سه‌شنبه 22 اردیبهشت 1388

yek dust - انگلیس - لیدز
آدم به این دروغگویی نوبره ماها که قاضی نیستیم فهمیدیم که دروغ می گه چه برسه به قاضی آخه یکی نیست بگه اگه تو دوستش نداشتی چرا اول رفتی خونشون و دوم اینکه چرا مشروب خوردی تو که می دونستی بعد از مشروب چه اتفاقی می افته حتما حیونی بار اولش بوده مشروب می خورده اونم زنه مجبورش کرده طفلی پسر پیغمبره من اگه جای دختره بودم تیکه تیکش می کردم!!!
پنج‌شنبه 24 اردیبهشت 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.