در هیچ جای دنیا،حتی در هندوستان،اشراف به قدر اشراف ایرانی دارای نوکر و غلام نیستند و در خانه ی اشراف ایران غلامانی بسر می برند که از اول تا اخر سال هیچ کار نمی کنند،اما جیره دستمزدی خود را دریافت می نمایند.
هیچ ملت به اندازه مردم ایران به درخت و سبزه و گل و آب علاقه مند نیست و علتش هوای خشک ایران و وجود بیابان های وسیع در آن کشور است. هر کس می کوشد در خانه خود یک باغ بوجود بیاورد و در اصفهان و سایر شهرهای ایران در محقر ترین خانه ها هم یک باغ کوچک وجود دارد و زیباترین باغهای اصفهان در قهوه خانه های آن دیده می شود و در هوای گرم تابستان پایتخت اصفهان،هر قهوه خانه چون ییلاق است وسط روز برای فرار از گرما به قهوه خانه پناه می برند و در آنجا آشامیدنی های خنک و لذیذ و در فصل زمستان قهوه می نوشند.
در کشور فرانسه،قهوه آشامیدنی اشراف است، اما در اصفهان از پاییز تا نیمه ی فصل بهار،همه ی مردم از غنی و فقیر قهوه می نوشند اما در تابستان بجای قهوه انواع شربت را که بهترین نوع آن را در اصفهان فراهم می شود،می آشامند. قهوه خانه های اصفهان در دنیا نظیر ندارد و مشاهده ی آن قهوه خانه ها طوری مرا بشوق آورد که بعد از مراجعت از اولین سفر به ایران،خود من در پاریس،نزدیک میدان لویی پانزدهم،قهوه خانه ای چون قهوه خانه های اصفهان ” لیکن نه به آن وسعت و زیبایی ” افتتاح کردم و اسم آن را ” کافه ” گذاشتم ولی بعد از اینکه به ایران مراجعت کردم در آنجا شنیدم که قهوه خانه مزبور تعطیل شده است.
قهوه خانه های اصفهان و سایر ابنیه بزرگ پایتخت ایران را شاه عباس اول احداث و بنا کرد و هم او بود که پایتخت کشور ایران را از ” قزوین ” به اصفهان منتقل نمود و مقرر کرد که خدمه قهوه خانه های اصفهان می باید از مردان نیکو منظر باشند و البسه تمیز در بر کنند و از آن موقع تاکنون مقرراتی که شاه عباس اول در قهوه خانه ها وضع کرد،رعایت می شود و دو قهوه خانه از قهوه خانه های اصفهان آنقدر وسعت دارد که خدمه ی آن می توانند در هر یک از آنها از ۲۰۰۰ مشتری پذیرایی نمایند بدون اینکه پذیرایی از مشتری ها دستخوش تاخیر گردد.
می گویند توتون از دنیای جدید ” آمریکا ” به سایر نقاط رفت و قبل از کشف دنیای جدید در هیچ جا توتون نمی کشیدند. من تصور می کنم این گفته صحت نداشته باشد چون در ایران،مدتی قبل از کشف دنیای جدید،تنباکو کاشته می شد و بعضی از مناطق ایران از لحاظ اینکه مرکز کشت تنباکو می باشد،معروفیت داشت و از این گذشته ایرانی ها در کشیدن توتون بیشتر از مغرب زمینی ها مهارت دارند و توتون را در ایران تنباکو می نامند و طوری می کشند که به سینه آسیب نمی رساند و دود آن را در قلیان تصفیه می نمایند.
من نمیدانم ایرانی ها چه موقع قلیان را اختراع کردند و همین قدر می دانم که قلیان در ایران قدیمی است. مخزن آب قلیان را از بلور می سازند و اشراف ایران،مخزن آب قلیان را از اروپا وارد می کنند و خود من از ” ونیز ” سیصد کوزه قلیان بلور که دارای تصویر پادشاه ایران ” شاه عباس دوم ” بود،وارد کردم و به شاه تقدیم نمودم و شاه عباس دوم،وقتی می خواست به ابراز مرحمت کند،یکی از آن کوزه قلیان بلور را به شخصی که مورد توجه قرار گرفته بود،می داد. قلیان اشراف از چوب کهور خراطی می شود و بادگیر آن را از طلا می سازند و مرصع می کنند و جز در فصل زمستان که گل بدست نمی آید در کوزه قلیان بلور گل می ریزند که زیبا شود. هر کس که به دیدن کسی می رود قلیان او را به وسیله یکی از خدمه با خود می برد و به محض اینکه وارد خانه ی دوست خود گردید و نشست،خادمش قلیان او را چاق می نماید و مقابلش بر زمین می گذارد. در میهمانی های بزرگ،نوکران قلیان بدست برای اینکه زودتر قلیان آقای خود را چاق کنند و بدستش بدهند با یکدیگر مسابقه می گذارند. در خانه ی میزبان مقدار زیاد تنباکوی نم کشیده و آتش سرخ زغال موجود است و همینکه آقایان وارد شدند و نشستند نوکران آنها با حد اعلای شتاب،قلیان را چاق می کنند و آتش روی تنباکوی مرطوب می گذارند و به سوی اطاق پذیرایی براه می افتند و قلیان را به دست آقای خود می دهند یا مقابلش بر زمین می گذارند و در سفرها اشراف ایران دارای قلیان دار مخصوص هستند و در حالی که سوار بر اسب می باشند یا در تخت روان نشسته اند،قلیان را از قلیان دار می گیرند و می کشند. در ایران کسی نیست که قلیان نکشد مگر کودکان و از شاه عباس دوم گرفته تا آخرین فرد مملکت قلیان می کشند.
بعد از قلیان،چیزی که در ایران و بخصوص در اصفهان عمومیت دارد،قهوه است و از شاه تا آخرین فرد کشور، بامداد، بعد از خواندن نماز،قهوه می نوشند و صبحانه اکثر ایرانیان ” در اصفهان ” قهوه و نان می باشد.
من در جهان ملتی را ندیده ام که مثل ایرانیان در موقع تکلم با ادب باشند. در اصفهان هرگز کلمه ی ” تو ” از دهان کسی نشنیدم و هر که با دیگری صحبت می کند او را با عنوان ” شما ” طرف خطاب قرار می دهد.
در تمام مدت توقف خود در ایران،ندیدم که دو نفر دست بگریبان شوند و نزاع کنند. در ایران،نزاع،آن طور که در کشورهای اروپا در می گیرد،وجود ندارد و نجابت ایرانیان به قدری است که هرگز دست به گریبان نمی شوند.
ممکن است تصور کنید که خودداری ایرانیان از نزاع،ناشی از بیم می باشد،در صورتی که چنین نیست و ایرانی ها در جنگ شجاعت دارند و بارها اتفاق افتاده که یک دسته سرباز ایرانی در جنگ،تا آخرین نفر کشته شده اند اما قدمی عقب نشینی نکردند. ایرانیان علاوه بر جرات،در تحمل درد نیز دارای بردباری خارق العاده ای هستند.
یک روز من در دربار ایران دیدم که به حکم شاه عباس ثانی دست یکی از جوانان اشراف آذربایجان را از مچ قطع کردند و آن جوان،حتی ناله نکرد. شاه عباس ثانی آن جوان را از آذربایجان احضار کرد و به اصفهان آورد و کنار خود نشانید و امر کرد که شراب بیاورند و اجازه داد که جوان مزبور با یگانه دست خود جام شراب را بردارد و بنوشد و به او گفت : من از تو دستی را که جز گوشت و استخوان نبود،گرفتم و در عوض یک دست از زر بتو می دهم و یک پنجه ی زرین از طلای ناب به آن جوان داد و دوست هزار عباسی هم به او بخشید.
در ایران محاکمه وجود ندارد و وقتی پادشاه ایران نسبت به یک نفر خشمگین می شود آن شحص،بدون اینکه مورد محاکمه قرار بگیرد به مجارات می رسد. احکامی که از طرف پادشاه ایران صادر می شود بی درنگ به مرحله ی اجرا در می آید،ولو تمام کسانی که مامور اجرای حکم هستند بدانند که محکوم بی گناه است ولو شاه عباس ثانی هنگام مستی،حکم مجازات یک یا چند نفر را صادر کند.
مردی از دوستان من که نامش را نمی برم چون هنوز زنده است و بودن نامش شاید برای او تولید خطر نماید،هر دفعه که از عالی قاپو ” دربار اصفهان ” مراجعت می کرد، مقابل آینه می ایستاد و سر را چند بار از چپ و راست خم می کرد و به من می گفت، از این جهت خود را در آینه نگاه می کنم و سر را تکان می دهم که بدانم آیا سرم به تنه چسبیده یا به حکم شاه عباس ثانی سر را از تنه ام جدا کرده اند.
منبع : سایت مجله خبری گجمو
rabi - ایران - تهران | خیلی جالب بود در تهران تگر گرفت شیشه و چند لامپ شکست باید برم . | چهارشنبه 16 اردیبهشت 1388 |
|
ARIYA_TEHRAN - ایران - تهران | الانم از خامنه ای و... بگیر تا پسر همسایه ما که 6 سالشه هم قلیون و هم قلقلی میکشن و بجای قهوه چای خیلی پر رنگ میخورن | چهارشنبه 16 اردیبهشت 1388 |
|
marmoolak10 - ایران - تهران | 34 کلام خداوند درباره عیلام که بر ارمیا نبی در ابتدای سلطنت صدقیّا پادشاه یهودا نازل شده،گفت: 35 «یهوه صبایوت چنین میگوید: اینک من کمان عیلام و مایه قوّت ایشان را خواهم شکست. 36 و چهار باد را از چهار سمت آسمان بر عیلام خواهم وزانید و ایشان را بسوی همه این بادها پراکنده خواهم ساخت به حدی که هیچ امّتی نباشد که پراکندگان عیلام نزد آنها نیایند. 37 و اهل عیلام را به حضور دشمنان ایشان و به حضور آنانی که قصد جان ایشان دارند مشوّش خواهم ساخت. و خداوند میگوید که بر ایشان بلا یعنی حدّت خشم خویش را وارد خواهم آورد و شمشیر را در عقب ایشان خواهم فرستاد تا ایشان را بالکلّ هلاک سازم. 38 و خداوند میگوید: من کرسی خود را در عیلام برپا خواهم نمود و پادشاه و سروران را از آنجا نابود خواهم ساخت. 39 لیکن خداوند میگوید: در ایّام آخر اسیران عیلام را باز خواهم آورد.» خداوند چه زیبا سخن گفت در مورد عیلام ( ایران ) همانطور که میبینید خدا پیش گویی کرده که ۴ باد از ۴ سو بر ایران می وزه این ۴ باد می تونه نشانه ۴ دشمن باشه که از ۴ سمت به ایران حمله می کنند و همیچنین خدا گفت هیچ امتی نباشد که پراکندگان عیلام نزد آنها نیایند همانطور که همه ما می دانیم ایرانیان در همه جا دنیا رفته اند و حتی میشه گفت در همه جا ساکن هستند و در آیه ۳۸ که من خیلی این آیه را دوست دارم می گوید : من کرسی خود را در عیلام بر پا خواهم نمود و پادشاه و سروان را از آنجا نابود خواهم ساخت لیکن خداوند می گوید :در ایام آخر اسیران عیلام را باز خواهم آورد پس با ایمان منتظر برپا شدن کار خداوند در ایران هستیم . | چهارشنبه 16 اردیبهشت 1388 |
|
marmoolak10 - ایران - تهران | از آنجا که عیلام قسمتی از خاک ایران است، آنها میگویند این عبارت که «کمان عیلام و مایه قوت ایشان را خواهم شکست» و نیز «پادشاه و سروران را از آنجا نابود خواهم کرد» دلالت بر سقوط سلطنت 2500 ساله پادشاهی ایران در زمان محمد رضا شاه پهلوی در سال 1979 میلادی میکند. بنا بر گفته آنان، این عبارت که «چهار باد را از چهار سمت آسمان بر عیلام خواهم وزانید و ایشان را به سوی همه این بادها پراکنده خواهم ساخت به حدی که هیچ اُمّتی نباشد که پراکندگان عیلام نزد آنها نیایند» اشاره به روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران دارد که متعاقب آن بسیاری از ایرانیان در چهار گوشه دنیا پراکنده شدند. آنها مقصود از این عبارت را که «در ایام آخر اسیران عیلام را باز خواهم آورد» چنین تعبیر میکنند که در نهایت داوری خدا بر ایران خاتمه خواهد یافت و رژیم کنونی سرنگون خواهد شد.در نتیجه بسیاریاز ایرانیان مسیحی به کشورشان بازگشت خواهند کرد وخداوند تخت سلطنتش را در ایران برقرار خواهد کرد و به بیانی دیگر کشور ایران از قید اسلام رها شده، مسیحی خواهد شد.
| چهارشنبه 16 اردیبهشت 1388 |
|
zorro - ّّّّهند - میسور | در تمام مدت توقف خود در ایران،ندیدم که دو نفر دست بگریبان شوند و نزاع کنند. در ایران،نزاع،آن طور که در کشورهای اروپا در می گیرد،وجود ندارد و نجابت ایرانیان به قدری است که هرگز دست به گریبان نمی شوند. الان وضعیتمون چیه؟ ما هیچی نداریم...فقط گذشته ای غنی داشتیم | چهارشنبه 16 اردیبهشت 1388 |
|
raef_romantic - ترکیه - استانبول | سلام من کاربر جدید هستم لازم بگم اون شخصی که گفتید شاه عباس دستشو قطع کرده یکی از کردهای ارومیه بوده و اسمش امیر خان لپ زرین که الان هم از اثار قلعه ی او ( قلعه ی دم دم) در ارومیه باقی مانده | چهارشنبه 16 اردیبهشت 1388 |
|
شاهسون - ایران - ساوه | raef_romantic - ترکیه - استانبول
هر مطلبی توی این سایت اورده شد شما کردها یک جوری به خودتان نسبت دادید به طور واضح نوشته جوانان اشراف آزربایجان تا کی میخواهید جعل کنید و مظلوم نمایی | پنجشنبه 17 اردیبهشت 1388 |
|
nasim1 - انگلیس - لندن | raef_romantic - ترکیه - استانبول...ممکن بفرمایید چرا قطع کرده؟ | پنجشنبه 17 اردیبهشت 1388 |
|
raef_romantic - ترکیه - استانبول | شاهسون - ایران - ساوه شما لازمه یه سری به کتاب تاریخ مهاجرت کردها به خراسان بزنید من از خودم نمیگم چاپ ایران هم هست
| پنجشنبه 17 اردیبهشت 1388 |
|
masoud131 - انگلیس - وکفیلد | چرا باید همیشه رسیس باشیم همه با هم ایرانی هستیم فرقی نمیکنه از چه ژاد یا قوم باشیم کمی باهم مهربانتر برخورد کنیم( لطفا )
| جمعه 18 اردیبهشت 1388 |
|