طلاق زنی که خوراکی قرض می گرفت

طلاق زنی که خوراکی قرض می گرفت

مردی که از همسرش به خاطر قرض گرفتن اقلام خوراکی از همسایگان به ستوه آمده بود برای طرح دادخواست طلاق توافقی به دادگاه خانواده رفت. این مرد هنگامی که در مجتمع قضایی شماره دو خانواده حاضر شد با ارائه دادخواستی گفت؛ پنج سال پیش مریم به عنوان مسافر سوار خودرویم شد و پس از مدتی که با هم ارتباط داشتیم به خواستگاری وی رفتم و در نهایت به عقد هم درآمدیم و زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. مریم از همان ابتدای زندگی مان در نبود من هر چیزی را که لازم داشت از همسایگان قرض می گرفت و دائم در حال سیب زمینی و پیاز گرفتن از همسایگان بود. بارها به وی تذکر داده بودم دوست ندارم از آنها چیزی بگیرد ولی توجهی نمی کرد و این اواخر از سرلجبازی با من در روز چند بار این عمل را تکرار می کرد تا اینکه دیگر از کارهای او خسته شدم و دیگر نمی توانم رفتار زشت وی را تحمل کنم. قاضی دادگاه پس از شنیدن اظهارات این مرد از مریم خواست دلایل لجبازی با شوهرش را بیان کند. این زن گفت از روزهای اول آشنایی با همسرم گفته بودم تحت هیچ شرایطی به خرید نمی روم و پس از ازدواج اصلاً توقع نداشتم شوهرم حرف های گذشته مرا فراموش کند. از حرف های تکراری او خسته شده ام و به همین دلیل تصمیم گرفتیم به طور توافقی از هم جدا شویم.
kakaamiri - انگلیس - پول
این هم یکنوع بدبختی
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

bahar_n - امریکا - فلوریدا
عجب.چه بی شخصیت
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

fairyrose - ایران - نیشابور
به نظر من مریم خانوم خیلی خسیس تر از این حرفا بوده که خجالت نمی کشیده و می رفته از همسایگان وسایل مورد نیازش را می گرفته اینم یجور گداییه.
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

keykhosro - ایران - شیراز
زندگی مشترک خیلی مسخره شده که این خانوم به خاطر پیاز نخریدن بهمش زده
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

Maryam39 - ایران - تهران
خب مرد حسابی خرید خونه ات رو خودت انجام بده تا زنت مجبور نشه بره از دروهمسایه سیب زمینی پیاز قرض بگیره
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

hamy88 - ایران - قم
عزیزم شنیدید میگن درد من از بی دردیه!!!!!!!!!!!حکایت این باباست
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
کارش قشنگ نبوده اما اسم خیلی قشنگی داره - مریم . من همیشه دلم میخواست که اسمم مریم بود اما نمی دونم مامانم چه فکری کرد که اسم منو گذاشت رویا و حالا هی چپ می ره راست می یاد میگه : اگه میدونستم اینقدر رویایی می شی اسمتو یه چیز دیگه میزاشتم . میگم مثلا چی ؟ میگه : زویا !! هه هه هه ... کوتاه هم نمی یاد !
عاشق گل مریم هستم و اسم مریم
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

zagros_FINLAND - فنلاند - هلسینکی
مردم چه بیصبر شده ا‌ند، آقا ۴ گونی‌ سیب زمینی‌ و ۲ گونی‌ پیاز میخریدی زندگیت به این روز نمی‌‌افتاد.
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

omidam - امریکا - کالیفرنیا
تحت هیچ شرایطی به خرید نمی روم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وای خدا عجایب هفت گانه شدند 8 گانه .خانم من تو ماه هشت بارداری با 75 کیلو وزن از تو پاساژ ها و شاپینگها جمع نمیشه و من بیچاره هم باید پا به پاش بدوم وسیله ها رو به زور از دستش بگیرم خسته هم نمیشه
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

vahid_baghjari - ایران - تهران
ای بابا راست میگه شوهره . امروز میره در خونه همسایه پیاز و سیب زمینی قرض میگیره فردا که بزرگ شد میخواد چیکار کنه ؟؟؟
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

artosh - ایران - تهران
اگه قبلش توافق کرده بودند/ خوب آقا باید خرید رو انجام میداد.. سر چه مسائل پوچی زندگی رو به هم میزنن..!!
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

hapo - مارات - دبی
hapo - امارات - دبی
بچه ها کی کار با کامپیوترش خوبه ؟اگه ممکنه جواب بدین .چیکار کنم که وقتی یه صفحه بخوام سیو کنم با سند زرد رنگش سیو بشه اول اونطوری میتونستم از اینترنت سیو کنم و راحت باز میشد تا اینکه کامپیوتر دیگه ای خریدم و نمیدونم چه برنامه ای باید دانلود کنم که صفحه با سندش سیو بشه .اینطوری که الان هست مجبورم با برنامه ورد باز میشه و وقت گیره جواب بدین ها من رو منتظر نذارین ممنون
البته دو تا دوست خوب گفتند که از طریق Webpage complete (روبروی save as type سیو کنم اما این گزینه ها رو پیدا نکردم نبودند لطفا راهنماییم کنید کارم با سیو کردن مطالب رابطه داره ممنون
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

xabrisham - ایران - اسلو
فال تهران
برو مغزتو بده تعمیر کنن .معلومه که روانت شاده.
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

dannni - سوئد - استکهلم
fall - ایران - تهران . سلام مریم خانم
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

parsi smile - انگلستان - لندن
omidam - امریکا - کالیفرنیا
الهی که من قربون بچت برم الهی به سلامتی بدنیا بیاد و سایه شما بالای سرش باشه
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

punisher - ایران - شیراز
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

bluestar - ایران - تهران
hapo - مارات - دبی
اولا فکر کنم منظورت از سند فولدره.
دوما: اگر از internet explorer استفاده می کنی:
1 از منوی file گزینه work offline را انتخاب کن
2 از منوی file گزینه save as را انتخاب کن
3 پایین کادر باز شده 3 تا منوی کشویی قرار داره:
file name - save as type - encoding
از encoding گزینه unicode - utf8 و از save as type گزینه Webpage complete رو انتخاب کن .
4 جلوی file name اسم فایل راا انتخاب و کلید save را کلیک کن
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

flora_germany - آلمان - دوسلدورف
زندگی که بخواد به خاطر سیب زمینی و پیاز به هم بخوره، همون بهتر که تموم بشه بره! خوبه این وسطی یه بچه پا نگرفته که بخواد با پیاز و سیب زمینی قرضی بزرگ بشه...


یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

ehsan_2012 - ایران - مشهد
لطفآ توجه بفرمایید که خانوم قبلآ شرط کرده بوده بنا بر این آقا باید بیشتر فکر می کرد .با همه این احوال بنظرم گیر کار جای دیگه ست.
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

omidam - آمریکا - کالیفرنیا
parsi smile - انگلستان - لندن

قربان لطفت عزیزم زنده باشی
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

hapo - امارات - دبی
bluestar - ایران - تهران
ممنونم دستت درد نکنه مشکلم حل شد .
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

pari-67 - ایران - ماکو
چه مسخره هایی پیدا میشن من عاشق خریدم همه چیز خونه رو من میخرم فکر کنم تنها زنی باشه که نخواد خرید کنه بقول دوستان واقعا از عجایب هشت گانه ست
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

Delbaro - آمریکا - شیکاگو
دوستان سلام،
شاید باورتون نشه مادر بزرگ من توی یک ساختمان زندگی میکرد که 12 تا آپارتمان داشت همسایه دست راستی مادر بزرگ من یک خانم یود با 3 تا دختر بزرگ و شوهرش هم مدیر بانک بود، این خانم امان مادر بزرگ با خاله های منو بریده بود ، میومد دستش رو دراز میکرد میکفت شامپو دارین یک کمی به من بدین:) تازه این خوبش بود لباس برای میهمانی مواد غذائی حتی گردن بند طلا .مادربزرگ من دست پختشون خیلی خوبه وقتی یک غذای بودار درست میکرد میومد در میزد میگفت خانم ...چی درست کردی اینقدر خوش بو است ! به خدا جدی میگم داستان تعریف نمی کنم. این بیچاره که فقط پیاز سیب زمینی قرض می گرفته:)
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

bluestar - ایران - تهران
hapo - امارات - دبی
خواهش می کنم
دوشنبه 14 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
++++++++xabrisham - ایران - اسلو ++++++
من عاشق اسم مریم هستم و اگه انتظار داری که عصبانی بشم و مثل خیلی های دیگه در شان و شخصیت تو صحبت کنم !‌ اشتباه کردی . چون دنیا پر از آدم های هم جنس تو هست و یه روزی یه جای دنیا یه نفر هم جنس خودت جوابتو می ده !! چرا من خودمو به دردسر بندازم؟!
----------------------------------------
dannni - سوئد - استکهلم
مرسی دانی جونم
دوشنبه 14 اردیبهشت 1388

sara-j - سوید - استگهلم
من خرید کردن بهم ارامش میده هر خریدی که باشه برا خونه یا شخصی
دوشنبه 14 اردیبهشت 1388

man iraniam1 - هندوستان - بنگلور
اتفاقا ماهم یک همسایه اینجوری داشتیم که به بانوی کاسه بدست معروف بود و چیزهایی درخواست می کرد که واقعا عجیب بود . این خانم که حالا اسمش نمی یارم 4 دخترو 2 پسرداشت که به ترتیب هربار یکی را در خانه ها می فرستاد. ما این مسله رانمی دانستیم و تازه به اون محله امده بودیم بعد از اسباب کشی یکی از دخترهای این خانم امد دم در خانه ما که سنش کم بود و وقتی مادرم درو باز کرد گفت که ارده دارید ؟ !! مادرم هم که تعجب کرده بود گفت اره ؟؟؟ دختر جواب دار نه ارده که با خرما می خورن !!!! مادرم هم متوچه شد که منظورش شیره کنجده که جنوبیها با شیره خرما مخلوط می کنند و می خورند . و گفت نه والله . روز دیگه امد و گفت انار دارید ؟ باز ماها تعجب کرده بودیم که مگه اینجا سوپرمارکته ؟یک روز دیگه امد و گفت چای دم کرده دارید ؟ مهمان امده خونمون چای نداریم بعد هم طول میکشه که دم کنیم . البته اینو داشتیم و با اسباب چای دادیم بهشون .خلاصه روز بعد ماست روز بعد یک قاشق کشک ..... و از همه عجیب تر این یکی بود : یک روز که پدر ما در حموم بود و به عادت همیشه درحال اواز محلی خواندن خود این خانم امده بود پشت در و نشسته بود توی چمن های باغچه . ما هم داخل خونه بودیم و از همه جا بیخبر خلاصه مادرم برای کاری ازخونه بیرون رفت و این خانم را دید . و پرسید بفرمایید چرا اینجا نشستید ؟ جواب : والا می خواستم برم نونوایی یه سر امدم اینجا صدای شوهرتون خیلی قشنگ بود نشستم گوش دادن حالا هم نونوایی دیگه تعطیل شده قربون دستت 4 تا نون بده برا ناهارمون !!!!!!!!!!
بعد ها دخترهای این خانم بزرک شدند و همگی خیلی زیبا و قد بلند بودند و همگی هم از لحاظ درس و تحصیل خیلی شاگردهای ممتازی بودند ولی دریغ از یک خواستگار برای این بیچاره ها مخصوصا توی اهواز که از 17 سالگی برای همه دخترها خواستگارمی یاد !!. هرکس که برای تحقیقات می امد همسایه ها شروع می کردند به درد دل و کارو خراب می کردند فقط بخاطر رفتار غلط بانوی کاسه بدست .
دوشنبه 14 اردیبهشت 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.