یک دانشمند روس: نوشیدن آب قطب شمال عمر را زیاد می کند

یک دانشمند روس: نوشیدن آب قطب شمال عمر را زیاد می کند

طبق تحقیقات صورت گرفته از سوی پروفسور "گنادی بردیشیف" دانشمند روس، نوشیدن آب قطب شمال به جای آب معمولی شیر موجب طول عمر انسان می شود.

به گزارش روز چهارشنبه گروه اخبار صوتی و تصویری ایرنا، اسلام آنلاین در این باره نوشت: به گفته پروفسور بردیشیف راز طول عمر رهبران اتحاد جماهیر شوروی سابق، هند و کره شمالی همین امر بوده است.

این دانشمند اظهار داشت که برای بهبود حال "لئونید برژنف" رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهه هفتاد به وی توصیه کرده بود که آب حاصل از ذوب شدن یخهای قطب شمال را بنوشد.
این پروفسور روس که خود 82 سال دارد درخصوص راز طول عمر و سلامتی گفت، از آنجا که هزینه تهیه آب از قطب شمال بالاست خود وی آبی با همان خواص تهیه می کند .
وی در خصوص چگونگی تهیه این آب افزود، آب معمولی شیر را پس از تصفیه منجمد کرده، سپس آن را از یخچال خارج می کند و اجازه می دهد تا دوباره ذوب شود به اندازه ای که در درون ظرف قطعه ای از یخ به حجم یک تخم مرغ باقی بماند.
این قطعه یخ تمام ناخالصی های آب از جمله موادی که سلولهای بدن را از بین می برد به خود جذب می کند .
با خارج کردن این قطعه یخ یک لیوان حاوی آب سبک بدست می آید که مفیدترین نوشیدنی جهان است.
قطب شمال پس از قطب جنوب سردترین نقطه روی زمین است که بیشتر مساحت آن را دریا تشکیل می دهد. آب این دریا شور است و در دمایی پایین تر از آب شیرین منجمد می شود . آبهای اقیانوسی در این منطقه در زیر این یخها جریان دارد و منجمد نمی شود .
این آب که محتوی اکسیژن و دی اکسید کربن بیشتری نسبت به آب شیرین است، می تواند به نوعی نظریه دانشمند روسی را در خصوص مفید بودن این آب تفسیر کند.

mohsen- - انگلستان - لیدز
می خوام چکار کنم عمرم زیاد بشه. تا همین جاش هم زیادی بوده. بعد یه عمر فهمیدم که دنیا کشکه. فقط درد و رنج غصه و شکستن دل از غصه ها و نامردی ها و خیانت ها...خیلی دلم می خواست می دونستم خدا انسان رو برای چی آفرید ؟
یه روز از معلم دینی ام پرسیدم گفت : برای آزمایش!!!! ببخشید مگه ما موش آزمایشگاهی هستیم ؟ خلاصه یه مشت مضخرف جوابم رو داد... شما اگر میدونید بمن بگید. بشرطی که شما هم مثل معلم دینی جواب ندهید.
ممنون میشم
شنبه 5 اردیبهشت 1388

nafiseh_m - ایران - تهران
کاش نمیگفتن!!!الان این آخوندها همه میرن قطب شمال
شنبه 5 اردیبهشت 1388

pejmanfrance - فرانسه - پاریس
mohsen- - انگلستان - لیدز
یه بار من از معلم ادبیات و دیکته ام پرسیدم بهم گفت مضخرف را با ز مینویسند !!!!
شنبه 5 اردیبهشت 1388

maliheh_uk - انگلستان - لندن
این پروفسور یادش رفته اسم خامنه ای و دیگر اخوندا رو ببره .جای شکر باقیه که این را 30 سال پیش کشف نکردند وگرنه هنوز چهره ی کریه و متنفن خمینی را باید می دیدیم
شنبه 5 اردیبهشت 1388

punisher - ایران - شیراز
پس آب زمزم رو که ادا میکنن چی ......؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شنبه 5 اردیبهشت 1388

سلمک - ایران - تهران
حمله به سوی قطب شمال میترسم با اسکیموها دعوامون بشه سر یه چیکه اب
شنبه 5 اردیبهشت 1388

mohsen- - انگلستان - لیدز
pejmanfrance - فرانسه - پاریس

ببخشید 15 ساله که این کلمه رو ننوشته بودم. حالا تو هم گیردادی ها
شنبه 5 اردیبهشت 1388

tarkofski - سوئد - استکهلم
nafiseh_m - ایران - تهران
ببخشید نام فامیل شما مدنی هست؟
شنبه 5 اردیبهشت 1388

sam116 - انگلیس - لندن
محسن جون -انگلستان-لیدز- با تمام وجود درکت میکنم. درد تو فقط نداشتن عشق در زندگی است. نمی دونم چه جوری ولی سعی کن تنها نمانی تنهایی بالاترین درد این کره خاکی است.امیدوام هر چه سریعتر نیمه گمشده تو بیابی ولی قبول کن پیدا کردن این نیمه گمشده در این کشور کمی سخت تر از کشور عزیزمان ایران است.لعنت بر جدایی لعنت بر تنهایی
شنبه 5 اردیبهشت 1388

piki82 - ایتالیا - تورین
چه دانشمند بیکاری ! حالا پاشیم بریم تا قطب آب بخوریم ؟!؟؟
شنبه 5 اردیبهشت 1388

shima shabkhiz - ایران - تهران
با ارزوی طول عمر برای رئیس جمهور محترم جناب احمدی نژاد عزیز
شنبه 5 اردیبهشت 1388

pejmanfrance - فرانسه - پاریس
mohsen- - انگلستان - لیدز
اگه ناراحت شدی عذر میخوام. مزاح کردم!!!
یکشنبه 6 اردیبهشت 1388

noora - ایران - تهران
من هم ما محسن از لندن موافقم زندگی همانطور که در قران هم امده (و ما انسان را در رنج آفریدیم )چیز دیگری نیست .
یکشنبه 6 اردیبهشت 1388

Mafia_top - آمریکا - جکسون ویل
همین فرداست که احمدی نژاد به بهانه آب قطب شمال سفر های استانی رو به قطب شمال هم توسعه بده!
یکشنبه 6 اردیبهشت 1388

pouriya - ایران - رودسر
nafiseh_m - ایران - تهران
دوست عزیز این تازی ها همیجوریش هر کدومشون حدود صد سال عمرشونه. وانگهی ما از کجا میدانیم که این جرسومه ها این کار را سالهاست که انجام نمیدهند.
یکشنبه 6 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
mohsen- - انگلستان - لیدز
دوست عزیزم . خیلی از تو بعیده که اینطوری ناامیدانه صحبت کنی . آخه میدونی؟ تو یکی از کامنت ها ( فکر کنم مربوط بود به خبر سکته مجدد پالیزدار ) تو گفته بودی که زمان جنگ بطور داوطلبانه به جبهه ها رفتی و اون موقعی که من شاید تازه یاد گرفته بودم تاتی تاتی راه برم تو که حتما تو اوج جوونی بودی همه آرزوهاتو و همه زندگیتو با خواست و میل خودت برداشتی و رفتی جبهه . اون روزا من خیلی کوچیک بودم اما حالا میدونم که چقدر شهامت میخواد آدم چنین کاری بکنه . و به نظر من آدم های باشهامت و باغیرت هیچوقت نا امید نیستن و تازه به آدمهای ناامید میتونن انرژی مثبت بدن . دوست من زندگی بی ارزش نیست . به نظر من کشک هم نیست . خیلی با ارزش و با ارزشی اونو میشه از کوتاهیش متوجه شد . بی ارزش شیوه زندگی آدمهاست که شاید خیلی هامون مثل خود من ! نمیدونیم هدفمون از این زنده بودن چیه . صبح تا شب کار و همه ش فکر فرداهایی که نیومده و معلوم نیست بیان !‌ میدونی ؟ این چیزا جلوی دید ما رو میگیره و فکر می کنیم زندگی تو همین تکرار شدنهاست و تو این خستگی ها و دلزدگی ها . اما ایکاش نمیذاشتیم این چیزا جلوی چشممونو بگیره . به نظر من ارزش زندگی خیلی بالاتر از اینهاست . خیلی بیشتره .
باز هم به تو می گم که خیلی مرد بودی و خیلی باغیرت که بخاطر کشورت و بخاطر من و ماها . به خاطر خاک وطنت رفتی و جنگیدی .
من اون روزها کوچیک بودم و نمیدونستم کی به کیه و چی به چیه و اصلا دنیا دست کیه ؟
اما حالا که بزرگ شدم از تو ممنونم . امیدوارم که زندگی خیلی خوووووبی داشته باشی دوست من . فرقی هم نداره که نتیجه این جنگ چی شد خوب شد یا بد ؟اما آفرین به شهامت و از خودگذشتگی و وفای تو .
یکشنبه 6 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
قبل از هرچی : دوستای خوب خودم -
(( ببخشین که خیلی نوشتم )) – معذرت میخوام
محسن عزیز
تو راست می گی ، من هم مثل تو از وقتی بزرگ شدم و دیدم زندگی فقط روی خوب و خوش نداره . گاهی غم هست . گاهی تلخی و جدایی و بیماری و کلی چیزای دیگه . وقتی دیدم که هرچی آدم خوبه زندگی پر غصه و پر از سختی و رنجی داره . داشتم به این نتیجه میرسیدم که زندگی بی ارزشه و به قول تو کشکه . این باور من بود میدونی چرا ؟
چون وقتی دیدم غم و رنج آدم ها انگاری بیشتر از خوشیاشونه با خودم گفتم پس چرا خدا یه کاری نمیکنه ؟ چرا خدا فقط درد آفریده ؟ چرا خدا مریضی رو آفریده ؟ تو عالم بچه گی رفتم توی مدرسه و مثل تو از معلم دینی پرسیدم . به من گفت : خدا مهربونه ! خدا همه ما ها رو دوست داره !! خدا ما رو آورده توی این دنیا که امتحان کنه !!! اگه دختر خوبی باشی می برتت تو بهشت !!! خلاصه نفهمیدم چی میگه و دلم به این خوش بودکه دختر خوبی باشم و برم تو بهشت و با پری کوچولوها بازی کنم ! خلاصه بچه گی ها با این خیال خوش گذشت و دوباره
وقتی این سوالها اومد تو زندگی م که حسابی به حرفای مامانم گوش داده بودم و اومده بودم توی جامعه و به قول خودم بزرگ شده بودم ! وقتی دیدم هرچی مامانم از بچگی به من یاد داده فقط تو چارچوب خونمون خوب بوده و انگار تو دنیای بیرون خوبی نیست ! و خدا هم به جای همه خوبی هایی که داشتم هر دو برادرمو از من گرفت و تنهای تنها شدم و بعدش هم هزار و یک بلا سرم اومد به سراغ اولین کسی که رفتم مامانم بود و از اون پرسیدم مگه همیشه از بچگی نمی گفتی دختر خوبی باشم . دروغ نگم .. دل آدم ها رو نشکنم . دورو نباشم . خیانت نکنم تا آدم خوبی باشم و خدا دوستم داشته باشه ؟ خوب حالا من هیچی . فلانی و فلانی رو ببین؟ چقدر آدمهای خوب و مهربونی هستن ؟! پس چرا زندگیشون پر از درده ؟ چرا زندگیشون پر از غمه ؟ چرا ؟ چرا خدا با ما اینطوری کرد ؟
میدونی مامانم چی جوابمو داد ؟ درست همونی که به تو گفتن : خدا آدم رو آفریده تا امتحانش کنه ! بنده های خوبش رو هم بیشتر اذیت می کنه !!
جوابمو نگرفتم و رفتم سراغ استاد معارف دانشگاه و باز هم همین جواب بی منطق و تکراری رو گرفتم . با خودم گفتم اینها نمیدونن بزار از یه آدم پیر و جهاندیده بپرسم . همه پیرها هم همینو گفتن !!
اما من هیچوقت قانع نشدم . مگه می شه که خدایی که می گن از همه بالاتره و یه ذات مطلق و داناست این همه ضد و نقیض تو ذاتش باشه ؟ اصلا میگه میشه یه ذات و یه وجود چندتا شخصیت داشته باشه ؟ خدایی که میگن مهربونه مگه میشه بدجنس باشه و این همه بدی رو نبینه . ما آدمها اگه یه روز ببینیم که یه نفر اون یکی رو دوست داره و همه اش اذیتش می کنه وقتی بهش اعتراض کنیم و بگه چون دوستش دارم اذیتش میکنم میگیم یارو زده به سرش . خل و چله . دیوونه س ! پس چطور میشه باور کرد خدایی که از همه عیب ها و بدیها دوره و پاکه مثل یه ذات کم عقل رفتار کنه و کسی رو که دوست داره آزار بده !؟
هیچکس نتونست جوابمو بده و من به این نتیجه رسیدم که خدا خیلی خوبه . اصلا هم نامهربون نیست . اصلا هم کسی رو که دوست داره اذیت نمیکنه چون مثل بنده هاش دیوونه و مغرور نیست .
میدونی ؟ خدا ما رو نیافریده که امتحانمون کنه . آفریده تا زندگی کنیم و از زندگی کردن ( و نه فقط زنده بودن ) لذت ببریم . خواسته لذت ببریم و در آرامش باشیم و به همین علت هم به ما احساس و عقل داده .حس قشنگ دوستی و دوست داشتن رو داده . احساس پاک با هم بودن و نیازمند هم بودنو داده تا از کنار هم بودن و باهم بودن به آرامش برسیم . احساس گرسنگی و تشنگی داده تا از نوشیدن و خوردن آب و غذا لذت ببریم . اما این ما آدمها هستیم که از این احساسات به بدترین شکل استفاده می کنیم و به جای اینکه از احساسمون برای دوست داشتن و دوست داشته شدن و خیلی چیزای خوب دیگه استفاده کنیم برای دشمنی و کینه و دروغ و دورویی و خیانت و دزدی و جنگ استفاده می کنیم و اونوقت میندازیم تقصیر خدا ! آخه اون که نمیتونه بیاد روی زمین و دست تک تک ما رو بگیره و گوشمونو بپیچونه و بگه آهای چرا از عقل و احساسی که بهت دادم درست استفاده نمیکنی ؟ و می گیم زندگی خوب نیست همه ش دوروییه و بدی . متاسفانه آدم های خوب هم درگیر این بدی ها می شن و اونوقت به این نتیجه میرسن که زندگی بده ! خدا چرا ما رو آفریده . من که به همه خوبی کردم پس چرا بدی می بینم ؟ جواب این سوال این نیست که چون خوبم خدا منو بیشتر اذیت می کنه و بیتر امتحان می کنه . جوابش اینه که خب دارم تو دنیایی زندگی می کنم که همه از عقل و احساسشون اونطور که من انتظار دارم استفاده نمی کنن و راه حل این نیست که تارک دنیا بشم و افسرده بشم و بگم زندگی بده . چاره اینه که خوشبختی رو توی قلبم پیدا کنم . به آرامش برسم و اونوقت ببینم که خدا دیگه امتحانم نمیکنه !
محسن عزیز من تو زندگی به ای نتیجه رسیدم که باید زندگی کنم . شاد باشم و شادی ببخشم و این آرامش رو فقط در صورتی به دست می یارم که نه کسی و چیزی رو متعلق به خودم بدونم و نه اینکه به چیزی و یا کسی تعلق داشته باشم ! خوشبختی توی رهاییه و یادمون باشه که خدا ما رو آزاد و رها افریده اما برای قشنگ بودن و خوب بودن نه برای اینکه دنیا رو واسه خودمون و آدمها اطرافمون یه قفس کنیم که بال و پر زدن توی اون سخت باشه . دوست من همیشه بی توقع باش . بی توقع به همه محبت کن . اونوقت وقتی که بهت خیانت میشه و بهت دروغ می گن و از مهربونی و سادگی قلبت سو استفاده می کنن هیچوقت آزرده و ناراحت نمی شی چون توقع برگشت محبتتو نداشتی ! همیشه ساده ببخش و آزاد باش .
به قول سهراب سپهری : وسیع باش و تنها – سر به زیر و سخت !
و اینو بدون که زندگی کشک نیست عزیز دلم . زندگی بهترین هدیه خدا به من و تو هست و این بستگی به خودمون داره که وقتی این هدیه رو باز می کنیم باهاش چکار کنیم ؟!
باز هم میگم آفرین به تو و به شهامت تو . از صمیم قلبم برای تو آرزوی زندگی خوب و خوش و پر از سلامت و سعادتی رو دارم .
یکشنبه 6 اردیبهشت 1388

parastoo06 - ا - سیدنی
fall - ایران - تهران
----------------------
همش کشکه! انسان هم مثل موجودات دیگه بدنیا میاد و طرز و روش زندگیش بستگی به هوش ابتکار و زرنگیش داره بعدش هم میمیره مابقی ؛ جهنم، بهشت ، انبیا پیغمبران همه دست پخت خود بشره برای استثمار همنوع خودش. بس
یکشنبه 6 اردیبهشت 1388

parastoo06 - استرالیا - سیدنی
fall - ایران - تهران
----------------------
همش کشکه! انسان هم مثل موجودات دیگه بدنیا میاد و طرز و روش زندگیش بستگی به هوش ابتکار و زرنگیش داره بعدش هم میمیره مابقی ؛ جهنم، بهشت ، انبیا پیغمبران همه دست پخت خود بشره برای استثمار همنوع خودش. بس
یکشنبه 6 اردیبهشت 1388

mohsen- - انگلستان - لیدز
fall - ایران - تهران
sam116 - انگلیس - لندن
باورم نمیشه انسانهای بزرگواری چون شما هنوز در این کره خاکی پیدا می شن.
من بشدت تحت تاثیر صحبتهای شما قرار گرفتم. من زیباترین جواب رو از شما خانم محترم fall - ایران - تهران دریافت کردم. شما راست میگویید خدا ما رو برای زندگی کردن آفرید.
ولی به من و امثال من که کم هم نیستیم و باقیمانده آخرین نسلهای جنگ هستیم هم گاهی حق بدهید. ماها دیگر نمی توانیم مانند همه افراد معمولی زندگی کنیم. روزی که جنگ تمام شد باورمان نمی شد که هنوز زنده ایم . چون ما جوانیمان را درون آن سنگرهای از اصابت خمپاره کهنه شده جا گذاشته بودیم. روزی که به خانه برمیگشتم افکارم در همه جا سیر میکرد. فکر میکردم که از این پس بدون دلهره زندگی خواهم کرد. دیگر بوی باروت را استنشاق نخواهم کرد. دیگر نعره نفس گیر خمپاره ها را نخواهم شنید. دیگر گوشتهای لهیده را نخواهم دید. دیگر آخرین لحضات زندگی یک انسان را نخواهم دید دیگر نخواهم مرد و مانند همه زندگی جدیدی را شروع می کنم....اما واقعا چنین شد ؟
ما آنموقع نمی دانستیم که چه بکشیم و چه نکشیم در نهایت کشته خواهیم شد. زیرا از ما فقط یه مشت گوشت و استخوان مانده. بدنمان بوی خون می دهد . روحمان با اصابت ترکش مرگ صدها نفر که با چشم خود دیده ایم مدتهاست که کشته شده است. خوشحالیمان دروغین. خنده هایمان بیروح . اشکمان خشک و در عین زندگی با همگان تنها.
وقتی اولین گلوله ما سینه انسانی را درید. وقتی به اجساد بدون تفاوت نگریستیم. وقتی به بوی اجساد متعفن عادت کردیم و وقتی کهنه سرباز شدیم باید می فهمیدیم که برای ما آینده ای در کار نیست.
متاسفانه ...سایه من سایه جنگ است که آهسته و دست در جیب در همه جا مرا تعقیب خواهد کرد.....
البته ماها یاد گرفتیم که چطور زنده بمانیم و هیچوقت نمی شکنیم آنچه که نوشتم فقط درد دل بود.ماها محکوم به زنده ماندن و پیر شدن با خاطرات و حقیقتهای تلخ دورانمان هستیم.
ولی شما نوری دوباره به زندگی من بخشیدید. صمیمانه ممنونم و از خداوند بزرگ بهترین روزها را در کنار خانواده هایتان برای شما آرزومندم.
یکشنبه 6 اردیبهشت 1388

tara26 - المان - ف...
mohsen- - انگلستان - لیدز ..دوست عزیز هر موقع دلت گرفت به این کلیپ نگاه کن بد میفهمی که چه ادم خوشبختی‌ هستی‌....البته اگه سایتی که میزارم مسئولین سانسورش نکنند..ممنون...

یکشنبه 6 اردیبهشت 1388

shahin 12 - انگلیس - چشر
mohsen- - انگلستان - لیدز دوست عزیز سعی کن زیاد بگذشته فکر نکنی سعی کن به یه مسافرت بروی میتونه طرز فکرت را درمورد زندگی فعلیت بکلی عوض بکنند نمیدونم از چه مسافرتی خوشت میاد من عاشق دریام البته دریای که بتونی شنا بکنی مثل سواحل یونان و قبرس واقعا معجزه میکنه چون عروس دریایی تو ساحل زیاد پیدا میشه میتونی باهاشون اب بازی بکنی و نون بیار کباب ببر بازی بکنی مهم نیست چند سالته مهم اینکه دلت جوان باشه سعی کن یه همدم خوب پیدا بکنی که همدیگر و دوست داشته باشید نگو نیست هست دنیا پر از ادمهای مختلفیه.از ادمهای منفی بین و نا امیده کننده باید دوری بکنی چون خیلی خطرناکند حتی میتوند موجب خودکشی ادم بشوند حتی لحظه هم به مغزت خطور نکنه چون ادمهای خیلی ضعیف خودکشی میکنند سعی کن دشمنان دوست نماتو بشناسی واقعا خیلی مهمه 80 درصد موفقیت من همین دشمنان دوست نما هستند هر موقع کاری میخواستم انجام بدم مطمئن نبودم با اینا مشورت میکردم و دقیقا عکس گفته ها شونو انجام میدادم و میدهم و بنظر پیروزی در شغل و به دشمنان دوست نما بسیار بسیار لذت داره.در کل زندگی مثل پیانیو با دکمه های سفید (شاد )و سیاه (غمگین) برای ساختن اهنگ دلخوهت باید از هر دوش استفاده بکنی و یمقدار رویایی باشی خیلی خوب.اینها نصیحت نبود تجربه شخصیه شاید یه روزی احوال تو را داشتم.ارزوی زندگی شیرین با خندهای فراوان برایت دارم
یکشنبه 6 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
mohsen- - انگلستان - لیدز
عزیز دلم می دونم که خیلی سخت بوده و تو اون روزها به واقعیت زندگی خیلی بیشتر از ما نزدیک شدی . وقتی که دیدی آدم هیچی نیست و اینهمه مغروره . وقتی دیدی که چطوری با یه گلوله کوچیک زندگی و آرزوها و همه رویاهای یه آدم از بین میره . یه جاهایی و تو یه شرایطی میشه فاصله بودن و نبودن و هیچ بودن رو دید ! و تو اون روزها که شاید خیلی ها هنوز فکر میکردن زندگی یعنی فقط پول درآوردن و پولدار شدن و با کلاه سر این و اون گذاشتن پول روی پول گذاشتنه به اونجایی رسیدی که همه آدم ها بعد از 50 و یا حتی 60 سالگی میرسن ! به جایی که دونستی زندگی کوتاهه و خیلی راحت میشکنه و آدم خیلی زود و یه جاهایی که اصلا فکرشو نمیکنه فرصتش تموم میشه .
میدونی محسن عزیز؟ هر کسی یه روزی و یه جوری به این جایی که تو رسیدی میرسه اما مسیر رسیدن هرکی با اونهای دیگه فرق میکنه . من هم الان سه سالی هست که به این نتیجه رسیدم که زندگی خیلی کوتاهه و من خیلی هم نباید خودمو اسیرش کنم . اما هیچوقت نگفتم کشکه . با اینکه خیلی توی این سه چهار سال گذشته سختی کشیدم تو این سه سال مرگ و از دست دادن هر دو برادرم و بعدش هم تنهایی خودم و دلتنگی ای که هنوز با منه و خیلی چیزای دیگه ( مثل بیماری سختی که گرفت و دو بار جراحی و ... و .... ) !‌ یه دفعه منو به خودم آورد و فهمیدم که هیچی نیستم و نباید خیلی مغرورانه و خودخواهانه زندگی کنم . اولش که درگیر اون مشکلات شدم شروع کردم به داد و بیداد و روزی چندبار با خدا دعوام میشد! اما وقتی که برای اولین بار بعد از اون همه بلا برگشتم به زندگی عادی تازه فهمیدم که چقدر بزرگ شدم! دیگه اون دختر لوس و از خودراضی نبودم که فکر میکرد دنیا یعنی خوشگذرونی حتی به قیمت شکستن این و اون !! و مرگ و بیماری هم فقط مال همسایه هاست !!!
تازه به ارزش بالای زندگی رسیدم و اینکه خیلی کوتاهه و غیرقابل پیش بینی و من باید ازش به بهترین شکل استفاده کنم و زندگی کنم اما این دفعه نه به قیمت شکستن دلها بلکه به قیمت بدست آوردنشون . وقتی به خودم اومدم از صمیم قلبم خدا رو شکر کردم . درسته که در عرض 8 ماه چهار تا درد خیلی بزرگ به من داد و یه جورایی دیگه خسته شده بودم اما در عوض به من راه درست زندگی کردن رو نشون داد و منو از راهی که میرفتم برگردوند و بهم یاد داد که چطوری زندگی کنم !
و من خوشحالم که تو سن کم به این باور رسیدم که باید زندگی کرد و تنها چیزی که از آدم میمونه یه یاد و یه خاطره خوبه !
دوست خوبم بعد از اون همه درد و رنج هدیه ای که خدا به من داد زندگی دوباره بود و من ازش خیلی ممنونم . تو هم خیلی روزای سختی رو داشتی و خاطره های خیلی تلخ اما اینو بدون که خدا به تو هم زندگی دوباره بخشیده و تو دست خالی به خونه برنگشتی . هر وقت که اون خاطره های بد می یاد توی ذهن و قلبت به این فکر کن که خدا در عوض اینهمه سختی که کشیدی به تو چه نعمت بزرگی عنایت کرد ؟ چه نعمتی بزرگتر و بهتر از زندگی دوباره؟ میدونی چقدر آدم ها هستن که دلشون یه زندگی دوباره میخواد اما نمیتونن داشته باشن ؟
همیشه شاد باش حتی با خاطره های تلخت . همیشه ساده باش و ساده بمون . ساده دوست داشته باش و اونوقت میبینی که ساده ساده به دلها میشینی و همه دوستت دارن . و از همه بالاتر اینکه همیشه ببخش . اما یادت بمونه که بی توقع ببخشی و بی توقع دوست داشته باشی که هیچوقت نشکنی و دلت از دنیا نگیره .
-----------------------------------------------------------------------------------------
parastoo06 - ا - سیدنی
من نه حرفی از دین زدم و نه از پیامبرها و نه از هیچی و هیچکس دیگه یی و فقط گفتم که زندگی قشنگه و شیوه زندگی ادم ها اونو زیبا یا زشت میکنه و شیوه زندگی شامل برداشت تو از مساپل مختلف و اینکه تو چطوری از عقل و احساست استفاده کنی هم می شه !
به نظر من بهشت و جهنم همه تو همین دنیاست و بازتاب کارهای ما به خودمونه .
توی فیزیک قانونی هست که می گه توی یه محیط بسته اگر از یه منبعی انرژی ساطع بشه اون انرژی در نهایت برمیگرده به همون منبع اصلیش!
کره زمین هم یه مکانه ! در نتیجه بسته و محدوده و ما آدم ها همه یه منبع انرژی هستیم . کارهاو افکارخوب ما انرژی مثبت و کارها و افکار بد ما انرژی منفی هستن و اینو بدون که هر کاری و هر فکری چه مثبت و چه منفی دور جهان میگرده و یه روزی به خودمون برمیگرده !
و در نتیجه بهشت و جهنم همین کارمای ماست و من اعتقادم اینه که خدایی هست که هیچ بنده یی رو برتر از بنده دیگه ش نیافریده و در نتیجه پیامبر و امام هم ساخته ذهن آدمهاست . اونها هم یکی مثل من و تو بودن و هیچ کسی جز خدا قابل ستایش نیست . من به هیچکس و به هیچ چیز و به هیچ اعتقادی توهین نکردم و از اعتقادی هم دفاع نکردم و فقط گفتم که زندگی کشک نیست . با ارزشه و باید از اون استفاده کنیم و شاد و آزاد و ساده باشیم . نه قید و بندی بزنیم و نه اسیر بندی بشیم . نه آزار برسونیم و نه آزرده بشیم و برای اینکه آزرده نشیم بهترین کار اینه که بدون توقع دوست داشته باشیم و برای دلمون ! بدون توقع ببخشیم و بی توقع از همه دنیا و آدم ها زندگی کنیم !!
------------------------------------------------------------
دوشنبه 7 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
mohsen- - انگلستان - لیدز
قلبت از این شاد باشه که امروز من و خیلی های دیگه کنار بودنمونو مدیون تو هستیم . تویی که خاطره های تلخ رو برای خودت انتخاب کردی (‌یادت باشه تو خودت خواستی و رفتی و این کار هر کسی نیست !‌) . با این باور زندگی کن که اگر نبودی من و بقیه نبودیم یا بودنمون یه جور دیگه یی بود .
تو باید آزادترین باشی چون روح بزرگی داری که تونستی خودتو از قید و بند خیلی چیزای دوست داشتنی زندگیت جدا کنی و بری برای خاک وطنت بجنگی . شاد باش و اینو بدون که به خیلی از ماها زندگی دادی !‌ و خدا هم در قبال این کار تو به تو بعد از اون همه سال توی جنگ و خطر بودن هدیه بزرگی به اسم زندگی داد !! و تو به شکرانه این نعمت زندگی کن . آخه میگن وقتی کسی بهت هدیه ای می ده ازش استفاده کن تا ببینه که دوسش داری !‌
همه قلب های بزرگ یه جورایی تنها میمونن اما تنهایی دلیل خوبی برای غمگین شدن و غصه خوردن نیست . زندگی کن !
به آدم ها تا میتونی کمک کن و به همه خوبی کن حتی اونهایی که میدونی ارزش و قدر خوبی رو نمیدونن .
شاد باش و دنیا رو بسپر به خدا !!
دوشنبه 7 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
shahin 12 - انگلیس - چشر
چه حرف خوبی زدی . دشمنهای دوست نما!
واقعا همین طوریه . بعد جالب وقتیه که میخوان در موردت نظر بدن ! مثلا اگه 1کیلو اضافه وزن داشته باشی همچین بهت می گن که انگار 100 کیلویی!
پس اونجا هم از این آدمها هست . من که بعضی هاشون اینقدر بد هستن و حسود که وقتی گاهی وقتها می یان دم خونه دنبالم که بریم بیرون یا تلفن میزنن مامانم میگه خونه نیست !
حسادت خیلی چیز بدیه . شاید باورت نشه من دور و برم پر از دوسته اما هیچوقت با هیچکدومشون درد دل نمی کنم ! و پناه آوردم به اینترنت !! اینجا خیلی راحت میتونم درد دل کنم و مشورت اما کافیه به یکی از اونها یه چیزی درباره مشکلاتم بگم . یه جوری پشت نقاب مهربونشون !! توی دلمو خالی میکنن که نگو !
پس تقصیر سادگی من نیست . همه جای دنیا از این نخاله های حسود پیدا می شه !
یاد گرفتم از تو که باهاشون مشورت کنم و دقیقا برعکس اون چیزی رو که میگن انجام بدم تا موفق بشم !
به مامانم بگم از این به بعد اگه فلانی و فلانی اومدن دم خونه الکی نگه نیستم ! و اگه تلفن کردن حتی اگه خواب هم بودم بیدارم کنه تا باهاشون حرف بزنم !
خوبه مرسی که بهم یاد دادی
دوشنبه 7 اردیبهشت 1388

shahin 12 - انگلیس - چشر
fall - ایران - تهران
دوست عزیز من بعنوان برادر کوچیک بشما پیشنهاد میکنم با یه مشاور خانوادگی خوب مشورت یا درد دل بکنید.خیلی مواظب این ادم نماها باش اینها نتنها دوست نیستند بلکه دزد کثیف هستند که راز تو را میدوزدند و بعنوان نقطه ضعف علیه شما استفاده میکنند و باعث منزوی شدن شما میشود.اگه دوست داشتی بهم ایمیل بزن باهم خصوصی صحبت کنیم
دوشنبه 7 اردیبهشت 1388

mohsen- - انگلستان - لیدز
fall - ایران - تهران
دوست عزیز شما درک بسیار بالایی دارید. با اینکه به نسبت احساس می کنم سن زیادی نداشته باشید. ولی تجارب زیادی دارید که به شما تبریک میگم. معلومه در شناخت خود و جامعه کار کرده اید.
از بابت از دست دادن برادرانتان عمیقا متاسفم .من کاملا شما را درک میکنم چون من هم فرزندم را از دست داده ام. این دنیا مکانی برای ایستادن نیست. هرچند که با شما در مورد عقایدتان برای زندگی موافقم.
بقول یه شاعر:
زندگی زیباست ای زیباپسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش می توان از جان گذشت
دوشنبه 7 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
mohsen- - انگلستان - لیدز
خیلی ممنونم از اینکه با محبت به حرفهای من کوچیکتر گوش دادین و مثل خیلی های دیگه غرور بزرگتر بودنتون باعث نشد تا حرفهای منو (حتی اونهاییی رو که ممکنه درست گفته باشم )‌نفی کنید . در ضمن من خیلی هم کوچیک نیستم . (‌خنگ بودم دیر راه افتادم ) مهر که بیاد باید 30 تا شمع فوت کنم . خب فکر نمی کنم که خیلی هم بدونم . در هر صورت از لطف شما ممنونم .
من هم خیلی برای از دست دادن فرزند شما متاسف شدم . روحشون شاد و آزاده و همیشه کنار ما هستن . از صمیم قلب برای شما آرزوی سلامتی دارم و دلشادی و آرامش .
دنیا ارزشش شاید توی همون بی ارزشی و کوتاهیش باشه . دنیا رو بسپریم به خدا تا ببینیم به کجا میریم . با اطمینان میگم که جای بدی نیست . به دل خودم شک دارم اما به خدا و خوبی و محبت و عنایتش نه !
-------------------------------------------------------------------------
shahin 12 - انگلیس - چشر
اگه بگم که من بلد نیستم چطوری باید ایمیل بزنم به من میخندی !؟
دوشنبه 7 اردیبهشت 1388

shahin 12 - انگلیس - چشر
fall - ایران - تهران
دوست عزیز برات ایمیل فرستادم اگر همان تاریخ تولدتون باشه!؟
دوشنبه 7 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
shahin 12 - انگلیس - چشر
مرسی - ایمیل رو چک می کنم و فکر میکنم که تاریخ تولدم رو یه سال به میلادی بزرگتر زدم یعنی بجای 1978 زدم 1977
-------------------------------------------------------------
mohsen- - انگلستان - لیدز
عزیز حالتون چطوره ؟
سه‌شنبه 8 اردیبهشت 1388

mohsen- - انگلستان - لیدز
fall - ایران - تهران

مرسی دوست من خوبم. از توجه ات ممنون. پیشاپیش تولدت را تبریک میگم. ورود به سی سالگی ورود به تغییرات اساسی فکری در انسانهاست. مخصوصا آنها که بر روی خودپروری کار کرده باشند.
هر چند که شما از نوشته هایتان معلوم است که جلوتر از سنتان همیشه بوده اید. خوش و خرم باشید
سه‌شنبه 8 اردیبهشت 1388

rezanl - هلند - امستردام
طرف کارش فروشه اب معدنی نیست؟!
سه‌شنبه 8 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
mohsen- - انگلستان - لیدز
ممنونم . خیلی خوبه که آدم دوستهای خوب و فهیمی مثل شما داشته باشه .
امروز صبح توی این هوای بارونی تهران یاد شما افتادم و کاملا درک کردم که چی گفتین !
صبح خیلی زود باید از خونه بیام بیرون تا به محل کارم که توی مرکز شهره برسم . امروز 6:35 صبح توی اتوبان مدرس از شمال به جنوب داشتم میرفتم که دیدم یه ماشین چپ کرده و مردم همه جمع شده بودن و پلیس هم اومده بود . وقتی نگاه کردم دیدم که وای سقف طرف راننده که روی زمینه کاملا پرس شده !‌ اونقدر حالم گرفته شد و بغض کردم که نگو . تازه اصلا واینستادم که ببینم اما از کنارش رد شدم . خلاصه گریه م گرفت و از صبح تا حالا دارم میگم خدایا کمکش کن که چیزیش نشده باشه .
از صبح تا حالا به خاطر دیدن صحنه تصادفی که تازه از سرنوشت آدمهاش هم خبر ندارم ( امیدوارم که خدا نجاتشون بده از خطر )‌ ناراحتم و بغض دارم و حالم حسابی گرفته شده . یاد شما افتادم و تازه فهمیدم که چی میگین ! و چقدر سخته که نفس های آخر یه آدمو ببینیم !
اما با همه سختی هاش و تلخی هاش اینو بدون که همیشه از صمیم قلب از تو ممنونم که بخاطر من و ما رفتی و جنگیدی و همه این خاطرات تلخ و آزاردهنده رو برای خودت انتخاب کردی .
چهار‌شنبه 9 اردیبهشت 1388

mohsen- - انگلستان - لیدز
fall - ایران - تهران

دوست خوبم از اینکه این صحنه رو دیدی متاسفم. امیدوارم که آنها هم زنده بمانند و از این تصادف جان سالم بدر ببرند.
می خواستم فقط خواهش کنم بیشتر از این منو خجالت ندید . زیرا کسانی هستند که بسیار بیشتر از من لیاقت تشکر شما را دارند و من احساس گناه می کنم .
دوستانی دارم که اگر سرگذشتشان را برایتان بگم باور نمی کنید. دوستی دارم که عراقیها 24 ساعت آنرو زنده زنده اشتباها بجای کشته شده ها دفن کرده بودند و بطرز معجزه آسایی نجات پیدا می کند. من همیشه به شوخی زیر خاکی صداش می کنم. یا دوست دیگرم که پایش و برادرش را از دست داده....امثال اینان زیادند.
باز هم از لطفت ممنونم. خدا همیشه نگهدارت باشه.
خلاصه
چهار‌شنبه 9 اردیبهشت 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.