امید رضا میرصیافی روزنامه نگار و وبلاگ نویس در زندان اوین جان باخت
امیدرضا میرصیافی، وبلاگنویس و روزنامهنگار صبح دیروز در زندان اوین فوت نمود.
این وبلاگ نویس زندانی که از ماه گذشته برای تحمل دو سال و نیم زندان ایام محکومیت خود، راهی زندان اوین شده بود؛ صبح دیروز به دلیل فشار روانی و عدم دریافت کمکهای پزشکی مورد نیاز با توجه به شرایط وخیم روحی خود راهی بهداری زندان شد، نامبرده ساعتی پیش جان خود را در زندان اوین از دست داد تا پرونده مرگهای مشکوک زندانیان تا آخرین روزهای سال 1387 نیز ادامه یابد.
امیدرضا میرصیافی وبلاگنویس، روزنامهنگار و فعال فرهنگی بود که به خاطر درج عقایدش در وبلاگ به اتهامات توهین به مقامات و تبلیغ علیه نظام به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود، وی پروندهی مفتوح دیگری در دادگاه عمومی استان تهران مبنی بر توهین به مقدسات را داشت که تاریخ برگزاری آن اردیبهشت ماه سال آینده اعلام گشته بود.
این زندانی عقیدتی که از وضعیت جسمی و روحی مناسبی برخوردار نبود علیرغم دارا بودن شرایط مرخصی، هیچگاه به مرخصی استعلاجی اعزام نگردید. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران پیش تر نیز در خصوص مرگهای مشکوک زندانیان سیاسی در ایران و سیر تصاعدی آن ابراز نگرانی نموده بود.
گزارش ذیل در بر گیرنده مشاهدات دکتر حسام فیروزی ، پزشک و فعال حقوق بشر زندانی است که بعنوان یک متخصص و شاهد، فوت این زندانی عقیدتی را حاصل بی توجهی مسئولان زندان و کادر پزشکی می داند.
در حدود ساعت 12 ظهر خبردار شدم که امیدرضا میرصیافی حال خوبی ندارد به سراغ او رفتم و او را به بهداری داخل بند 7 زندان اوین، انتقال دادیم، من در آن بهداری برایاش لولهی معده قرار دادم و معدهی او را شستوشو دادم، برایاش رگ گرفتم و اقدامات اولیه را انجام دادم. از پزشک آنجا درخواست کردم که داروی آتروپین برای او تجویز کند و داروی لینگر به او دهد ولی پزشک بهداری گفت که سرم یکسوم برای او کافی است و من را با توهین از اتاق بیرون کرد اما من همچنان اصرار داشتم که اینجا نمیتوانید کاری انجام دهید و باید او را به بیمارستان بیرون مثل بیارستان لقمان، منتقل کنید چون وی به دلیل خوردن تعداد زیادی قرص پروپرانول با افت شدید فشار خون و کاهش تعداد ضربان قلب روبهرو شده بود و فشارش زیر 7 بود، اما پزشکان گفتند ما خودمان میدانیم باید چه کار انجام دهیم و من را از اتاق بیرون کردند.
من باز پشت در بهداری ایستادم و مصرانه خواستم که او را به دلیل افت فشارخون و به دلیل اینکه بدن وی کاملا سرد شده بود، به بیمارستان لقمان منتقل کنند اما پزشکان بهداری زندان به من گفتند این مساله ارتباطی با شما ندارد و ما میدانیم چه کاری انجام دهیم. اما با اصرار بیش اندازهی من او را به بهداری پایین زندان اوین منتقل کردند و از آنجا به بعد را دیگر من هیچ اطلاعی ندارم به دلیل اینکه به من اجازهیهمراهی با وی را ندادند.
نکتهیی که مهم است این است که پزشکان زندان در ابتدا حتا سعی در گرفتن رگ و فشار خون امیدرضا را نداشتند و اقدامات اولیه را نیز با اصرار و پافشاری من انجام دادند. انها همه چیز را به عنوان تمارض محسوب میکنند. مسئولان زندان و پزشکان اینجا برای جان زندانیان، کوچکترین اهمیتی قایل نیستند.
از نظر من که یک پزشک هستم امیدرضا میرصیافی دچار افسردهگی شدید بود و به هیچ وجه نمیتوانست شرایط زندان را تحمل کند، حتا پروندههای پزشکی خود را مبنی بر دارا بودن افسردهگی شدید به پزشکان زندان ارائه داده بود، اما متاسفانه کوچکترین توجهی به وی نشد.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از مرگ امیدرضا میرصیافی وبلاگنویس ۲۸ ساله در زندان اوین خبر میدهد.
صبح دیروز چهارشنبه پس از وخامت جسمی این وبلاگنویس، وی به بهداری زندان اوین منتقل شد که به گفته فعالان حقوق بشر به علت «فشار روانی و عدم دریافت کمکهای پزشکی» جان خود را از دست داد.
مقامهای زندان اوین و قوه قضاییه تاکنون در این خصوص اظهارنظری نکردهاند. این در حالی است که محمدعلی دادخواه وکیل میرصیافی، در گفتگو با رادیو زمانه، خبر فوت وی را تائید کرده است.
آقای دادخواه در حالی که میگریست، افزود که خبر درگذشت موکلش را دکتر حسام فیروزی از زندان اوین به وی اطلاع داده است.
دکتر حسام فیروزی که خود نیز چند روزی است زندانی شده، به مجموعه فعالان حقوق بشر گفته است که از ۱۲ ظهر اچهارشنبه پزشکان زندان اوین باوجود درخواستهای وی برای انتقال آقای میرصیافی به بیمارستان، از این کار ممانعت کردهاند و مرگ این وبلاگنویس به علت «کمکاری صددرصد پزشکی زندان» اوین بوده است.
دکتر فیروزی افزوده است: «از نظر من که یک پزشک هستم امیدرضا میرصیافی دچار افسردگی شدید بود و به هیچ وجه نمیتوانست شرایط زندان را تحمل کند.»
وی تاکید کرده است: «پزشکان زندان در ابتدا حتی سعی در گرفتن رگ و فشار خون امیدرضا را نداشتند و اقدامات اولیه را نیز با اصرار و پافشاری من انجام دادند.»
امیدرضا میرصیافی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «توهین به آیتالله خمینی و آیتالله خامنهای» به دو سال و نیم زندان محکوم شد و ۱۹ بهمن ماه سالجاری نیز حکمش به اجرا درآمد.
میرصیافی در سوم اردیبهشت سالجاری نیز بازداشت و ٤١ روز بعد با سپردن وثیقه ١٠٠ میلیون تومانی آزاد شده بود.
بیشترین مقالات «روزنگار»؛ وبلاگ امیدرضا میرصیافی ( که در حال حاضر قابل دسترس نیست) به موسیقی و فرهنگ اختصاص داشت.
وی پرونده مفتوح دیگری در دادگاه عمومی استان تهران مبنی بر «توهین به مقدسات» داشت که تاریخ برگزاری آن اردیبهشت ماه سال آینده بود.
میرصیافی که از وضعیت جسمی و روحی مناسبی در زندان برخوردار نبود، باوجود دارا بودن شرایط مرخصی، بنا بر اعلام فعالان حقوق بشر هیچگاه نتواست از این مرخصی استفاده کند.
میرصیافی دومین زندانی طی دو هفته گذشته است که در زندانهای ایران جان خود را از دست میدهد.
امیر حشمتساران، زندان سیاسی بود که ۱۶ اسفند ماه در بیمارستان «رجائی» شهر کرج درگذشت.
آقای حشمتساران پنج سال پیش به اتهام راهاندازی سازمانی به نام «جبهه اتحاد ملی» در شهریار بازداشت و به هشت سال زندان محکوم شده بود.
ایران یکی از معدود کشورهایی است که در آن برخی وبلاگنویسان به خاطر مطالب وبلاگهای خود بازداشت و محاکمه میشوند.
مقامهای امنیتی و اطلاعاتی معتقدند که «دشمنان» از طریق برخی وبلاگها و وبسایتها علیه جمهوری اسلامی فعالیت میکنند.
به گفته مقامهای قضایی، در ایران بیش از پنج میلیون وبسایت (داخلی و خارجی) فیلتر شدهاند.
این واقعه کمکاری صددرصد پزشکی زندان است. او دچار مشکل افسردهگی شدید بود. من از وی خواسته بودم تا او به روانپزشک مراجعه کند ولی او پس از مراجعه به روانپزشک زندان، هیچ نتیجهیی ندید زیرا این روانپزشک برای کسیکه فکر خودکشی داشته و چند بار اقدام به خودکشی نیز انجام داده بوده، فقط داروی آرامبخش تجویز کرده بود، در حالیکه وی حتما نیاز به بستری شدن فوری داشت.
تاسف عمیق گزارشگران بدون مرز از مرگ وبلاگ نویس جوان امیدرضا میر صیافی در زندان
ما مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران را به دلیل اول دستگیری خودسرانه این وبلاگ نویس و سپس عدم کمک رسانی پزشکی مناسب، مسئول مرگ امید رضا میرصیافی می دانیم. مرگ غم انگیز امید رضا میرصیافی نشان می دهد که رژیم ایران یکی از بدترین حکومت های جهان برای روزنامه نگاران و وب نگاران است. ما خواهان تشکیل کمیسیون مستقلی برای روشن کردن علل و چگونگی مرگ این وبلاگ نویس جوان هستیم
گزارشگران بدون مرز با تاسف و تاثر از مرگ وبلاگ نویس جوان امید رضا میرصیافی خواهان بررسی و تحقیق فوری در باره چگونگی مرگ این وبلاگ است.
گزارشگران بدون مرز در این باره اعلام میکند " ما مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران را به دلیل اول دستگیری خودسرانه این وبلاگ نویس و سپس عدم کمک رسانی پزشکی مناسب، مسئول مرگ امید رضا میرصیافی می دانیم. مرگ غم انگیز امید رضا میرصیافی نشان می دهد که رژیم ایران یکی از بدترین حکومت های جهان برای روزنامه نگاران و وب نگاران است. ما خواهان تشکیل کمیسیون مستقلی برای روشن کردن علل و چگونگی مرگ این وبلاگ نویس جوان هستیم ."
محمد علی دادخواه وکیل این وبلاگنویس در حالی که شدیدا متاثر بود به گزارشگران بدون مرز اعلام کرده است که : " از طریق پزشک زندانی حسام فیروزی ازمرگ موکل خود مطلع شده است. وبلاگ نویس جوان در اثر شرایط بازداشت افسرده شده بود. بنا بر گفته پزشک زندانی مرگ امید رضا میرصیافی " صد در صد در اثر عدم مراقبت های لازم بوده است." این وبلاگ نویس با عدم موافقت مسئولان قضایی با مرخصی اش از دو روز پیش شدیدا ازرده شده بود.
در تاریخ ١٩ بهمن، امید رضا میرصیافی وبلاگ نویس به شعبه ١٥ دادگاه انقلاب تهران احضار و و زندانی شد. وی در تاریخ سوم اردیبهشت سال جاری نیز بازداشت و ٤١ روز بعد با سپردن وثیقه ١٠٠ میلیون تومانی آزاد شده بود. در تاریخ ١٢ آبان در شعبه پانزده دادگاه انقلاب اسلامی تهران محاکمه و با استناد به مواد ٥٠٠ و ٥١٤ قانون مجازات اسلامی برای " فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران " به شش ماه زندان و برای " توهین به توهین به آیت اله خمینی و آیت اله خامنهای" به دوسال زندان محکوم شد.
بیشترین مقالات "روزنگار" وبلاگ امید رضا میرصیافی ( که قابل دسترسی نیست https://rooznegaar.blogfa.com ) به موسیقی و فرهنگ اختصاص داشت. وی به گزارشگران بدون مرز اعلام کرد بود که وبلاگ نویس فرهنگی است نه سیاسی نویس، "در مجموع مقالات منتشر شده من دو یا سه مقاله طنز و یا سیاسی است. من در نوشته هایم قصد توهین به هیچ کس را نداشتم"
چند روز پیش از بازداشت امید رضا در ایملی به گزارشگران بدون مرز نوشته بود " ...خیلی نگران هستم. بحث از دو سال و نیم زندان نیست بلکه بحث بر سر به هدر رفتن عمرم است و اینکه پس از زندان دیگر روحیه و رمقی ندارم چون آدم حساس و احساساتی هستم و هرگز دنبال این نبوده ام تا با رفتن به زندان و درست کردن پرونده و ایجاد هیاهو از خودم قهرمان بسازم (....) فقط آرزو دارم زندگی ام به روال عادی بازگردد و بتوانم ادامه تحصیل و کار دهم و به همان فعالیت های فرهنگی و هنری خودم بپردازم .
به امید آن روز و
به امید دیدار
با مهر فراوان
امید رضا میرصیافی"
| babakohi - هلند - هلند |
چشم اقای خامنه ای روشن. شب سال نو اقایان عیدی به خانواده اش دادند. روزی برسد که همه این جانیان از جمله مصباح یزدی محاکمه و مجازات شوند. |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| man iraniam1 - هندوستان - بنگلور |
وبلاگ نوشتن هم جز گناهان کبیره شد!!!! |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| a_bamdad - ایران - تهران |
جان نباخت.جانش را باختند. |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| sanazsarmad - المان - مونیخ |
خدا رحتمتش کنند و صبر به خانواده اش بدهد.باز هم یک زندانی سیاسی دیگر که بی شک از زبدگان و شجاعان ایران هستند در زندان جان داد سکوت همه ما ایرانیان و فراموشی این عزیزان در زندان به هیچ عنوان توجیهی ندارد. سال نو را تبریک می گویم و ان شاءالله در این سال نو. وضعیت زندگی و اجتماعی ایرانیان روزبه روز بهبود یابد. به امید اتحاد و دوستی دوباره همه ایرانیان با هم |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| ruhollah - سوئد - استکهلم |
خدا بیامرزتش برای مردم ایران شهید شد..بدست تازی های اشغال گر
و به رهبری خائنین مسلمین شمشیر زن یک دست و یارانش خامنه ای
غاصب... اینهم عیدی شب عید شما مردم غیور ایران... (خون وخون خواری). |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| farimahx - ایران - شیراز |
گیرم که میزنید میبرید میکشید با رویش ناگذیر جوانه چه میکنید؟؟؟با جوجه های بنشسته در آشیانه چه میکنید؟
|
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| farimahx - ایران - شیراز |
گیرم که میزنید میبرید میکشید با رویش ناگذیر جوانه چه میکنید؟؟؟با جوجه های بنشسته در آشیانه چه میکنید؟
|
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| darvish30 - مکزیک - مانزانار |
روحش شاد
(مگر میشود خورشید را کشت؟ باد را از وزیدن و باران را از باریدن باز داشت؟؟)
ننگ بر دژخیمان اوین |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| payam armani - انگلیس - منچستر |
تو خنجر را از پشت میزنی.ما ایستاده میمیریم.تو میترسی ما میغریم.تو عرب را یاد میکنی ما بابک را زندگی میکنیم.تو میکشی ما برمیخیزیم......ما هستیم..... |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| shabnam anti mammad! - استرالیا - سیدنی |
گیرم که می زنید
گیرم که می برید
گیرم که می کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟!!
|
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| ruhollah - سوئد - استکهلم |
( بکُشید ما را مللت بیار تر میشود )
|
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| آنتی اسلام - ایران - اهواز |
قابل توجه مسولین سایت ایرانیان انگلستان حواستون رو جمع کنید. اگر جمهوری اسلامی دستش به شما برسه؛ کمترین مجازاتتون، بمباران است! ( آخرین شوخی سال 1387 بود. سال خوبی رو برای همهء مسوءلین محترم سایت ایرانیان انگلستان و خانواده های محترمشان آرزو میکنم و از اینکه در سالی که گذشته اصل آزادی بیان که یکی از اصول انسانی است را به خوبی رعایت کردید؛ از طرف خودم و همهء بچه های کامنت گذار تبریک عرض میکنم، سال خوبی داشته باشید) |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| shabnam anti mammad! - استرالیا - سیدنی |
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
با ریشه چه می کنید؟!!
گیرم که بر سر این بام
بنشته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع می زنید!
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید؟!!
گیرم که باد هرزه شبگرد
با های و هوی نعره مستانه در گذر باشد
با صبح روشن پرترانه چه می کنید؟!!
گیرم که می زنید
گیرم که می برید
گیرم که می کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟!!
|
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| mahmood20052005 - ایران - یزد |
خاک بر سر این رژیم جنایتکار و سرانش ک...تش |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| kasraa - ایران - تهران |
shabnam anti mammad! - استرالیا - سیدنی
خداییش کامنت تو رو میبینم موضوع صفحه یادم میره!!!که چی اون وقت؟؟ |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| Hamoorabi - ایران - تهران |
جان باخت یا کشتنش! ایران داره به کجا میرسه! هر هفت سال یه بار فقط باید یه خبر خوش رو تو روزنامه ها بخونیم. نشستیم هی از این کشور بد میگیم و به اون کشور می خندیم و این و اون رو مسخره می کنیم، اون وقت ببین بیخ گوش خودمون چه اتفاقا که نمی افته! خدا به خونوادش صبر بده. |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| sarab22 - المان - دوسلدورف |
روزی خواهد رسید بالای هر دکل چراغ برق سر اخوندی اویزان است |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
روز قبل از نوروز به خانواده اش عیدی دادند وقتی به حالت بحرانی افتاد از دادن داروهای لازم خودداری کردند// و در حقیقت او را کشتند جوانی بود که گاهی در اینترنت صدای او را شنیده بودم یک میهن دوست و ضد ملایان جنایتکار بود مرگ او لکه ی ننگ دیگری بر دامان ملا دینش و بی تفاوتی ملت بود ..زنده یادش///مرده انست که نامش به نکوئی نبرند//ملایان و رهبر این دین ننگین. |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| abiabi - انگلستان - لندن |
لنعت خدا بر این اخوندها باد . این لاشخورهای اشغالگر . که این چنین میکنند با جوانهای ما |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| elaheh-persian - ایران - تهران |
اولا : ایشان قرص به تعدادی که برای خودکشی و رسیدن وضع و حالش به این حد از وخامت کافی باشه چه طوری تو زندان گیر آورده؟
ثانیا خدا صبر به خانوادش بده. این یکی از بدترین اتفاقانیه که میتونه برا یک پدر مادر بیفته. مرگ فرزندت در زندانی داخل وطن خودت. اونهم نه به جرم آدم کشی و دزدی و جنایت بلکه به خاطر زدن حرفی که به تیریج قبای حکام برخورده باشه . یک چند روزی ارباب رسانه های داخلی و خارجی سزو صدا راه میندازن و نهایت استفاده های تبلیغی رو میبرن. و هیچ کس توجه نمیکنه که جوانی در سرزمین خودش در اوج جوانی و بالندگی از بین رفت و خانواده ای عزادار و داغدار شدند. واقعا متاسفم . دلم خیلی گرفت. طفلک این خانواده تا آخر عمر عید براشون حروم میشه با این اتفاق. خدا کمکشون کنه. |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| آنتی اسلام - ایران - اهواز |
قابل توجه مسولین سایت ایرانیان انگلستان حواستون رو جمع کنید. اگر جمهوری اسلامی دستش به شما برسه؛ کمترین مجازاتتون، بمباران است! ( آخرین شوخی سال 1387 بود. سال خوبی رو برای همهء مسوءلین محترم سایت ایرانیان انگلستان و خانواده های محترمشان آرزو میکنم و از اینکه در سالی که گذشته اصل آزادی بیان که یکی از اصول انسانی است را به خوبی رعایت کردید؛ از طرف خودم و همهء بچه های کامنت گذار تبریک عرض میکنم، سال خوبی داشته باشید) |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| souroosh - ایران - ساری |
فاطمه رجبی کثیف و حزب جنایتکار موتلفه ( عسگر اولادی و بادام چیان) چشم شما روشن. گویی که خدا در این کشور نیست ! |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| shabnam anti mammad! - استرالیا - سیدنی |
kasraa - ایران - تهران
اینم شوخی آخر سال بود؟ اگه با فهمیدن کامنت های من مشکل داری متاسفانه کار زیادی نمیتونم برات انجام بدم! |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| nasim irani - اتریش - وین |
سلام وخسته نباشید..ازاینکه حکومت خون آشام ملایان دجال اینچنین به جان فرزندان نیک ایران زمین افتادندهزاران افسوس برای وطنم.این گلهای به ثمر نشسته سرمایه فردای ایران هستند.این ......ادگان تاریخ قصدکردندکه بهترین هاراببرند تانسل ایران ازبین برود..لعنت ابدی برخمینی دجال وایادی...صفتش..به خانواده این عزیزهموطنم وهزاران خانواده که فرزندان شجاع وراستین ایران زمین بودند وخفاشهای خون آشام آنهاراکشتند×××تسلیت عرض می کنم...دوستان چهره این شهیدراه وطن چقدر حرف برای گفتن دارد.... |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| nasim irani - اتریش - وین |
سلام وخسته نباشید به مسولین سایت
دوستان این نوشته های این دلیرایرانی است.روحش شاد وراهش همواره راه ماباشد.
نوشته ها و عقاید امیدرضا میرصیافی
از من پرسید آزادی چیست ؟
- گفتم نمی دانم ولی این را می دانم که روزی سایه اش بر روی بام خانه ام ( وطن ) می افتد .
- پرسید آن روز که می رسد ؟
- گفتم : زمانی که فهمیدیم آزادی چیست .
- پرسید : چه زمانی آزادی را درک می کنیم و می فهمیم ؟
- گفتم : زمانی که عقل از جهل و نادانی و خودخواهی رها شود .
- پرسید : چه زمانی عقل از جهل و نادانی و خودخواهی رها خواهد شد ؟
- گفتم : هر زمان که از جاهل و آدم فریب روگردان شوی .
- پرسید : جاهل و آدم فریب چگونه شخصی است ؟
- گفتم : آن کس که در عین جهالت و نادانی در فریب من و تو دانا و کاردان و یکه تاز است .
- پرسید : چگونه می شود وارد سرای دانایی و عقل شد ؟
- گفتم : درودی نثار خود کن که اراده کردی تا بدانی آزادی ، دانایی و منطق چیست . این راه آزادی است که تو اکنون در آن پا نهاده ای
آه ای دیار دور ای سرزمین کودکی من
خورشید سرد مغرب بر من حرام باد تا آفتاب توست به سرآغاز باورم
ای خاک یادگار ای لوح جاودانه ایام
ای پاک ای زلالتر از آب و آئینه
من نقش خویش را همه جا در تو دیده ام
تا چشم بر تو دارم در خویش ننگرم
ای کاخ زرنگار ای بام لاجوردی تاریخ
فانوس یاد توست که در خوابهای من زیر رواق غربت همیشه روشن است
برق خیال توست که گاه گریستن دربامداد ابری من پرتو افکن است
اینجا همیشه روشنی توست رهبرم
ای زادگاه مهر ای جلوگاه آتش زردشت
شب گرچه در مقابل من ایستاده است
چشمانم از بلندی طالع به سوی توست
وزپشت قله های مه آلوده زمین در آسمان صبح تو پیداست اخترم
ای ملک بی غروب ای مرز و بوم پیر جوانبختی
ای آشیانه کهنه سیمرغ
یه روز ناگهان
چون چشم من ز پنجره افتد بر آسمان
میبینم آفتاب تو را در برابرم
به امیدایرانی آباد وآزاد ازدست دجالان خون آشام تانسل پاک ایرانی نابودنشده! |
پنجشنبه 29 اسفند 1387 |
|
| marie_flower - ایران - ایران |
یعنی میشه یه روز یکی همین بلاها رو سر شما و چاپلوساتون مثل این وقاحت و بقیشون بیاره؟؟؟؟؟من که چشمم آب نمی خوره :( خدا رحمتش کنه ولی مطمئنم چند روز یا چند ماهه دیگه خبر رکسانا یادم نیست)هم میاد. دوسستااااان تا کی باید صبر کنیم و ببینیم این گل های ایران زمین رو دونه دونه پرپر کنن |
جمعه 30 اسفند 1387 |
|
| elaheh-persian - ایران - تهران |
آنتی اسلام - ایران - اهواز
دوست عزیز من شناختی از شما ندارم - جسارت نباشه ولی ایکاش صفحه دیگری رو برای شوخی اخر سال انتخاب میکردین. صفحه قحط که نیست. مثل اینه که تو یک مجلس ختم یکی پاشه جوک تعریف کنه. اینجا خبر از هدر رفتن یک دنیا آرزو و عزا دار شدن یک خانواده و در واقع نه تنها یک ملت بلکه بشریته. |
جمعه 30 اسفند 1387 |
|
| ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
ملایان جنایتکار تا جائیکه بتوانند مواد مخدر را بین جوانان رواج می دهند و وقتی با مقاومت روبرو می شود می کشد چون این جوان و صدها نفر در خارج////به خیال خود برای عقیم کردن فرایند مبارزه...ولی کور خوانده اند |
جمعه 30 اسفند 1387 |
|
| ehsanusa - امریکا - نیوجرسی |
درست یادم نیست کدوم سایت بود، ولی فکر کنم لینکش رو روز آنلاین داده بود که مهدی خزعلی در گفتگویی که با سعید امامی داشته به عنوان یه خاطره گفته بود که سعید امامی گفته بود یکی از راههای کشتن مخالفان، جمع آوری اطلاعات در مورد داروهای مورد مصرف اونا و افزودن یک قرص با دوز بسیار بالا ولی مشابه، به ظرف محتوی قرصهاشونه. وقتی طرف بطور معمولی و بر اساس دستور پزشک اون قرص رو به عنوان قرص معمولی استفاده میکنه، براحتی دچار مسمومیت شده واز بین میرود! پزشک قانونی هم علت را مصرف دوز بالای دارو اعلام میکنه وکسی هم شک نمیکنه!
فکر میکنم روش سعید امامی هنوز مورد استفاده قرار میگیره برای این جور زندانیان سیاسی!!! |
شنبه 1 فروردین 1388 |
|