سلحشور:واقعا چقدر برای ما اهمیت دارد تاثیرش روی زندگی مردم چقدر است؟ همه هنرمندان میدانند که هنر با مخاطب تعریف میشود. میخواهیم بدانم ما چقدر فکر میکنیم که تاثیر کارمان روی مردم چیست و چقدر مسئولیتپذیر هستیم؟ من انتظاری از آقایان ندارم، شاید خیلی چیزها بخواهند که خیلی چیزها پیش بیاید. اما میخواهم از خانمها بپرسم ما چقدر حق داریم چیزهایی که دوست داریم را عرف کنیم و ترویج دهیم؟ چقدر برایمان مهم است که چه آتشهایی را در زندگیها روشن میکنیم؟ آیا ما مخاطبین خود را فقط در لحظاتی که برایمان سوت و کف میزنند و از ما امضا میخواهند می بینیم؟
آینده:خب چه چیزی باعث میشود که این سوء تعبیرها به وجود بیاید و این سریالها ساخته شوند؟
سلحشور:فقدان متولی درست. میخواهم فرزندوار از علمای امروز جامعه یک انتقاد کوچکی بکنم، گرچه انتقاد از علما خیلی شایسته نیست متاسفانه. ولی من جرات میدهم به خودم که سوالم را مطرح کنم. برایم جالب است که در جریان انقلاب علما خیلی سهم داشتند، اصلا عامل اصلی شکلگیری و پیروزی انقلاب علما بودند، علما بین مردم بودند، ریسکپذیری داشتند. چه شد که بعد از انقلاب علما احساس کردند که مردم دیگر به آنها احتیاجی ندارند؟ چه شد که حالا تنها جایی که علما را میتوان یافت مدارس علمیه است؟ یک وقتی شما میگویید علما به تربیت شاگرد پرداختهاند تا آنها بیایند دین را به مردم بگویند، خیلی خب کجا هستند این شاگردان؟
دو برادر من و خیلی از بچههای فامیل ما طلبه هستند. اما مانند بسیاری طلاب دیگر حاضر نیستند محل زندگی خود را غیر از قم شهر دیگری قرار دهند؟ یعنی تنها شهری که نیاز به ارشاد دارد قم است؟ طلبهها اصلا حاضر نیستند از قم بیرون بیایند! چرا تبلیغ میروند ،10 روز محرم ، 1 ماه رمضان ، اما آیا واقعا اینجوری است؟ نیاز مردم به یک عالم دینی با این چند روز چند روزها برطرف میشود؟ با یک سال و دو سال تبلیغ هم وضعیت مردم یک شهر عوض نمیشود. احساس میکنم اهداف گم شده است. من راحت بگویم، من در یک خانواده مذهبی زندگی میکنم، دو برادر من طلبه هستند، عموی من مداح است و.. من به عنوان یک جوان پاسخ سوالات مذهبیام را نمیتوانم بگیرم، 3 ماه طول میکشد تا از یکی که میتواند جواب سوالهایت را بدهد وقت بگیری بعد هم یک ساعت بیشتر زمان برای صحبت نداری! وای به روز باقی افراد جامعه!
اسم برنامههای تلویزیونی را هم نمیآورم که همه ما میدانیم که هر کس پشت دوربین قرار میگیرد موظف است طبق ضوابط سازمان سخن بگوید و آن هم در حالی که همیشه ضیق وقت وجود دارد! سخنرانی از علمای بزرگی چون آیت الله جوادی آملی پخش میکنند که فقط طلاب سطح بالا معنیش را میفهمند! ما چیزی به اسم پرسش و پاسخ مذهبی و طلبگی در تلویزیون نداریم، شاید برای این که به دین خود اعتقاد نداربم و معتقد نیستیم اسلام برای هر سوالی، جوابی دارد و از ترس این که نکند در یک برنامه سوالی مطرح شود که علما از پس جواب دادنش برنیایند اصولا طرح سوال و جواب را از برنامهها حذف میکنیم!
ما قدر علمایمان را نمیدانیم و متاسفانه آنطور که باید از محضرشان استفاده نمیکنیم در حالی که همه میدانیم اصولا یکی از جنبههای جذب مردم به دین در زمان ائمه اطهار (علیهماالسلام) مناظرههای ایشان با اهل ادیان دیگر بوده. مسئولین امر چقدر به بحث تشریح و تبیین درست دین برای مردم اهمیت دادهاند؟
آینده:بحث علما در جای خود وجود دارد. اما اینجا بحث سریالهاست، طبعا علما نه میتوانند و نه وقت و موضوعیتشان این است که بنشینند و سریالها را قبل از پخش نگاه کنند و نظر بدهند، ناظرینی در صدا و سیما به عنوان ناظر پخش وجود دارند. فکر میکنم نقش آنها در این موضوع خاص بیش از نقش علما موضوعیت دارد.
سلحشور: ببینید بحث علما که مطرح شد، بحث نظارت بر صداوسیما نبود، شما گفتید وظیفه چه کسی است که دین را تشریح کند، من گفتم وظیفهاش با علماست، میخواهم این دو با هم خلط مبحث نشود و کسی از این بحث سوء برداشت نکند. میخواستم بگویم اگر دین درست و به طور جامع و آرمانی ترویج شده بود، امروز تنها آیت الله سبحانی به این سریال اعتراض نمیکردند، همه مردم به این سریال اعتراض میکردند.
اما در مورد نظارت، چطور میتوان تصور کرد که جریان ناخواسته اتفاق افتاده! در این سریالها خیلی چیزها میآید ساخته میشود و پخش میشود و بعد میگویند ما خبر نداشتیم، مگر میشود ما همه چیز را کنترل کنیم! اگر همه چیز را نمیشود کنترل کرد، چطور فیلمنامههایی که در آن، دو جمله که از حد ممیزی خارج باشد تصویب نمیشوند؟ اگر فیلنامهها بدون خواندن و دقت تصویب میشوند، باید نشست و گریه کرد. اگر هم با دقت و پس از بررسی تصویب میشوند که دیگر چه توجیهی وجود دارد؟ بعضی وقتها میگویند تقصیر کارگردان بود، فیلمنامهای که ما تصویب کردیم این نبود! چطور ممکن است چنین اتفاقی بیافتد؟ پس ناظر کیفی برای چه به پروژهها فرستاده میشود؟ بر این اساس من معتقدم که با وجود نظارتها این اتفاق طراحی شده است.
آینده:شما میگویید پروژه سازماندهی شده وجود دارد، نمیدانم تعریفتان از سازماندهی چیست، تعریف من از سازماندهی این است که یک تصمیم از بالا گرفته شود و بعد در طبقات پایینتر چگونگی تحقق این تصمیم محقق شود. اینجا اول فیلمساز طرح خود را ارایه میدهد بعد ناظرین تاییدش میکنند. یعنی ناظرین نقشی در ایدهپردازی فیلمساز که ندارند!
سلحشور:ببینید من به هیچ عنوان هنرمندان را در این ماجرا مقصر نمیدانم. من به محمد حسنزاده، کارگردان مجموعه نمیرخ میگفتم که چرا فلانی را به عنوان مجری انتخاب کردند، به من گفت، خانم سلحشور آن آدم مقصر نیست، او دوست دارد این کار را انجام بدهد. کسی که به او اجازه داده که مطرح شود مقصر است. گیرم همه ادمها دوست داشته باشند بیایند رییسجمهور بشوند شما اجازه میدهید؟ یک مرجعی باید باشد که کنترل کند.
حالا این قضیه دو وجه دارد، یا این اتفاق خواسته میافتد یا ناخواسته. ناخواسته یک موضوعی مطرح میشود و سالها دستمایه فیلمسازی فیلمسازان میشود، مثلا در دوران دفاع مقدس همه به سمت ساخت فیلمهای جنگی میرفتند، خب یک نفر هم در این جریان قرار میگیرد. او مقصر نیست. اما یک موقعی هم خواسته این کار انجام میشود. یعنی یک فیلمسازی میخواهد هشدار بدهد، به مخاطب و مسئولین که اتفاقی در حال رخ دادن است که بنیان خانوادهها را از هم میپاشد. یا همین که یک آدمی خودش این کاره است، دوست هم دارد، میخواهد این را فرهنگ کند.
من میخواهم بگویم یک هنرمند کاری که به نظرش درست است، انجام میدهد، چه کسی که میخواهد هوس هایش را رایج کند، چه آن کسی که می خواهد هشدار بدهد و چه آن آدمی که به خاطر مد روز این داستان را می نویسد، آن کسی که اینها را کنترل میکند و خط میدهد، هنرمند نیست. اینجا مسئول و ناظر وجود دارد. این هم که میگویم این جریان هدایت شده است، نمیخواهم این را مربوط کنم به مسئول صدا و سیما و یا هر کس دیگری.. موضوع خیلی بزرگتر از اینهاست.
من در پروندههای مشاورهای که دارم، میبینم طی این دو- سه سال اخیر به شدت تعداد افرادی که به جادو و طلسم روی میآورند، زیاد شده. یعنی مردم گرفتارند و دست آخر نمیتوانند مشکلشان را حل کنند. به سمت جادو و طلسم میروند، من آماری در آوردم که خیلی برایم جالب بود. اخیرا هم فکر میکنم این بحث را از برنامهای شنیدم که راجع به مدعیان دروغین بود. میگفتند که یهودیان و کسانی که نسبت به مسلمانان مغرض هستند به شدت به دنبال ترویج این خرافات هستند. ترویج چند همسری هم میتواند یکی از این برنامهها باشد، با ترویج چند همسری بنیان خانواده از هم خواهد پاشید، این یعنی براندازی نرم. دیگر نیازی به اسلحه نیست،خانواده را بپاش همه اجتماع از هم میپاشد ، فرزندان خانوادهای که نظارت و دوستی با فرزندان در آن از بین میرود، چون پدر و مادر مشغول دعواهای عاطفی و حقوقیاند به دنبال خلاهای خود سر از خیلی جاها ممکن است در بیاورند!
(البته نمیگویم همه اینطور می شوند) من از نزدیک دیدهام خانوادههایی را که دچار مشکل میشوند. اصلا اینطور نیست که یک مردی زن دوم بگیرد و بعد از مدتی جنگ و جدل اوضاع مساعد شود. بنیان خانوادهها از هم میپاشد، بچه ها قربانی جدلهای پدر و مادر میشوند اگر کار پدر و مادر به جدایی نکشد! مادر تبدیل به یک جسم بیروح، منزوی و افسرده میشود و بچهها عملا از انرژی مثبت او بی بهره می مانند ، آدمهایی می شوند بی نهایت بدبین و ترسو نسبت به تشکیل زندگی مشترک! فیلم می سازیم و می خواهیم به یک بچهای بیاموزیم که اگر پدرت به مادرت خیانت کرده به تو ربطی ندارد بر ماجرا سرپوش بگذار و زندگیت را بکن ! واقعا تصور می کنیم که همچین بار سنگینی برای یک بچه کشیدنی است؟ ما رویاپردازی میکنیم یا می خواهیم واقعیت را ببینیم؟ با همه وجود معتقدم به این که این یک جریان تعریف شده از سوی دشمنان اسلام است که متاسفانه ما بدون فکر کردن به عواقب طولانی مدت آن با آن همراه شدیم
و اما حرف آخر: میدانم که از فردا به لیست خانم های فمینیست اضافه می شوم چرا که در جامعه ما اصولا صحبت درباره حقوق زنان و یا ارائه تعریف مثبت از زن (مگر آنجا که ما مصلحت ببینیم!) یا هشدار درباره ظلم به این قشر یعنی طرفدار فمینیسم بودن !! که اگر اینطور است پیامبر گرامی ما اولین پایهگذار فمنیسم به حساب میآید و من مفتخرم که پیرو ایشانم! و دوم این که من به عنوان یک جوان به همه مسوولین و علمای مملکتم که تلاش میکنند برای بهتر انجام دادن مسئولیتشان در هر پستی که هستند احترام ویژه قائلم و امیدوارم که انتقاد آگاهانه جوانان را به حساب رد زحمات ایشان و یا قدرنشناسی نگذارند و آنها هم اگر صحبتی با مردم دارند در گفتنش راحتتر باشند و بدانند که مردم ظرفیت درکش را دارند و اگر کمکی از دستشان بر بیاید دریغ نمیکنند ...
منبع : سایت آینده
نظرات کاربران سایت آینده رسانه مستقل ایرانیان