این مصاحبه در چهارمین شماره نشریه انجمن دانش آموختگان استعدادهای درخشان در 11 فروردین 1386 منتشر شده است.
انجمن دانش آموختگان استعدادهای درخشان در هر شماره با یکی از دانشجویان یزدی مشغول به تحصیل در خارج از کشور مصاحبه دوستانه ایی دارد.
مصاحبه با آقای محمدرضا اعلم دانشجوی دکترای مکانیک موسسهی فن آوری ماساچوست (MIT)
اینبار آقای محمدرضا اعلم ( دانش آموخته 76 انجمن سمپاد یزد ) دانشجوی دکترای مکانیک موسسهی فن آوری ماساچوست (MIT) دعوت ما را پذیرفته است.
سلام آقای اعلم، مختصری از خودتان بگویید،
سلام. من اردیبهشت 1358 در شهر یزد متولد شدم. دبستان معلم و راهنمایی و دبیرستان شهید صدوقی یزد (استعدادهای درخشان) و بعد هم دانشکده ی مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف برای لیسانس و فوق لیسانس مهندسی مکانیک (طراحی جامدات). در حال حاضرهم در دانشکدهی مهندسی مکانیک موسسهی فن آوری ماسچوست دورهی دکتریام رو انجام میدهم.
از دانشگاهتان بگویید. آنرا چگونه با دانشگاههای خوب ایران مثل دانشگاه شریف که خودتان در آن تحصیل کرده اید مقایسه می کنید؟
موسسه تحقیقاتی ماساچوست دورهی لیسانس (Undergraduate) متوسطی دارد. ولی دورههای فوق لیسانس و دکترای آن عمدتا بدلیل بودجهی بالای تحقیقاتی و بدون مرز بودن پذیرش دانشجو دورههایی قوی هستند. اساتید اینجا محققان بسیار خوبی هستند ولی لزوما مدرسان خوبی نیستند. درسهایی من دردانشگاه شریف گرفتهام که با آن کیفیت اینجا پیدا نخواهید کرد. دانشجویان ارشد اینجا هم "خیلی" فوق العاده نیستند. نکته اینست که دانشجویان مقاطع عالی نمی توانند و نباید کار دیگری جز تحقیق دانشگاهی داشته باشند و لذا نتیجه ی نهایی کارشان بهتر خواهد بود (مقایسه کنید با ایران که نود درصد وقت دانشجوی دکترا یا ارشد به کار خارج از دانشگاه می گذرد. هرچند که کار در کنار تحصیل مزایایی نیز هم برای جامعه هم برای فرد دارد)
این نکته را یادآوری کنم که با وجود این توضیحات، گرفتن پذیرش از موسسهی تحقیقاتی ماساچوست بدلیل تعداد بسیار بسیاربالای متقاضیان هم برای کارشناسی و هم برای ارشد و دکترا کاری سخت و به شدت رقابتی است. ضمن آنکه ظاهرا دانشگاه به ترکیب جمعیتی و نژادی هم اهمیت میدهد (بجز چین و هند به ندرت چندین نفر از یک کشور پذیرش میگیرند)
نظر شما راجع به زندگی و تحصیل در خارج از کشور چیست؟ خوب یا بد؟
سوال سختی است. خیلی بستگی به فرد دارد. عوامل زیادی در آن دخیلند. زندگی در غرب از خیلی جهات آسانتر است. ولی آسان بودن زندگی که همه چیز نیست.
اول از خوبیها بگویم. زندگی اینجا راحت است. خیلی نه، ولی حداقل شرایط برای همه فراهم است. شما (اگر شهروند عادی باشید) میتوانید آپارتمانی اجاره کنید و غذای مورد علاقهتان را بخورید. سالی یک یا دو مسافرت یک هفتهای بروید. همیشه هم اندکی زیر قرض هستید. توجه کنید که درآمد بسیاری از شهروندان آمریکا همینقدر است. همه خانهی شخصی ندارند. ولی از آنطرف توقع مردم بسیار پایین است و توجه آنها به زندگی بیشتر. اینکه از زندگی لذت ببرند و از آن حداکثر استفاده را بکنند اهمیت زیادی دارد. دوستی دارم از کارمندان دانشگاه. حقوق ماهیانهاش از حقوق ماهیانهی یک دانشجو کمتراست. ولی برنامهی روزانهاش این است که صبح از 5 تا 8 ورزش میکند، بعد سر کار می رود، 5 بعد از ظهر به بعد هم روزنامهها را میخواند، آشپزی میکند، تلویزیون تماشا میکند، گاهی به سینما و تئاتر میرود و 10 شب هم میخوابد. زندگی خوبی نیست؟ بعضی وقتها آرامش مردم اینجا انسان را متحیر میکند. بیشتر مشکل ما ایرانیها توقع بالایمان است.
در مورد زندگی یک ایرانی در این کشوراجازه دهید دو نکته را عرض کنم، نتیجه گیری با خودتان:
با قاطعیت میگویم اگر شما بیست سال اول زندگیتان را در ایران گذرانده باشید، "ایرانی" هستید، هرکاری هم بکنید حتی اگر هرگز دوباره فارسی حرف نزنید (و من میشناسم کسانی که دیگر حتی کلمهای فارسی صحبت نمیکنند) باز هم از نظر فرهنگی ایرانی هستید. دورهی راهنمایی و دبیرستان تاثیر خیلی مهمی در شکلگیری شخصیت و فرهنگ و علائق فرد دارد. حالا، شمای ایرانی از محیط و فرهنگ و زبان و تفریحات ایرانی لذت میبرید. اینجاست که بیشتر دوستان شما اینجا هم وطنانتان خواهند بود (یکی از دوستان اروپاییم میگوید شما ایرانیها نژاد پرست هستید. فقط با خودتان میگردید! با خارجیها هم فقط سلام گرم، همین!). این را میخواستم تاکید کنم که زندگی در غرب برای اکثر ماها، تنها بُعد رفاه اقتصادی را دارد. جالب اینکه وقتی بچهها دور هم جمع میشوند خاطرات هم اکثرا خاطرات ایران است. این شاید برای همه شهروندان غیر آمریکایی ساکن آمریکا صادق باشد، ولی من احساس میکنم در مورد ایرانیها شدیدتر است.
زندگی غرب زندگی ایدهآلی برای دوران جوانی است. اصلا همه چیز غرب برای جوانهاست. ولی برای دوران پیری نه! برای یک انسان سالخورده در غرب تمام وسایل راحتی و مراقبت پزشکی فراهم است بجز آنچیزی که حداقل در فرهنگ ما برایمان خیلی اهمیت دارد: توجه، احترام، خانواده. این چیزی است که بسیاری از دوستانم بر آن اتفاق نظر دارند. فکر هم نکنید میشود زرنگی کرد جوانی را اینجا بود بعد سر پیری برگشت کشور خودتان. هر روز که اینجا بیشتر بمانید، بیشتر در زندگی غربی غرق می شوید و دل کندن از آن سخت تر خواهد شد. آن وقت تحمل ایران نیز دشوار تر خواهد بود. یادم میآید آقای دکتر دورعلی از اساتید دانشگاه شریف میگفتند «بخواهی برگردی ایران باید خیلی پوست کلفت باشی، آمریکا پوستت را نازک میکند». الحق که درست است.
حرف خیلی زیاد است که در این مجال نمیگنجد. ولی اگر میتوانید حتما برنامهای فراهم کنید تا چندماهی را ورای مرزهای کشور زندگی کنید. مثلا فرصت تحقیقاتی دورهی دکترا فرصت خوبی است. تجربهای بسیار گرانبها خواهد بود.
من به یک چیز اعتقاد زیاد دارم و آن این که انسانِ شاد هرجا که باشد شاد است، انسان موفق هم هرجا که باشد موفق است (و بالعکس!). محیط و امکانات، موفقیت انسان را اندکی (و فقط اندکی) تسریع میکنند. سعی کنید هرجا که هستید با توجه به شرایطتان – هرچند هم سخت - بهترین زندگی را برای خود و اطرافیانتان فراهم کنید. این تعریف انسان موفق است. در مورد زندگی شاید جامعهشناسان صحبت کنند بهتر باشد. از من در مورد درس و دانشگاه بیشتر بپرس.
در حال حاضر روی چه موضوعی تحقیق میکنید؟
سال اول روی کنترل نقطهی جدایش در جریانهای نایکنواخت (Control of the Separation in Unsteady Flows) کار می کردم. سال 1904 پرانتل نشان داد که نقطهی جدایش در جریان یکنواخت نقطهایست که اصطکاک سطحی صفر شود و جریان شیب فشار منفی داشته باشد (separation is a point where skin friction vanishes and flow admits a negative pressure gradient) مدتها فکر میشد که در جریان نایکنواخت هم همین قانون حاکم است تا اینکه ثابت شد نقطهی اصطکاک صفر هیچ ربطی به جدایش در جریان نایکنواخت ندارد. جرج هلر در مقالهی در سال 2004 به کمک مفاهیم دینامیک سیستمهای غیرخطی قاعدهی تحلیلی برای جدایش در جریانهای غیریکنواخت ارایه کرد که بر اساس آن قاعده من تلاش کردم مسالهی کنترل که عنوان اصلی کار جورج بود را حل کنم. ما توانستیم هم به صورت تحلیلی (مستقیما بر اساس معادلات کامل ناویر-استوکس) و به کمک تحریک گسستهی سطحی (discrete boundary actuation) و هم به کمک هوش مصنوعی و منطق فازی جدایش را کنترل کنیم. این تحقیق در نهایت به پایاننامهی کارشناسی ارشد من از این دانشگاه انجامید.
تحقیق فعلیم که تحقیق دوره ی دکترای من هم می باشد بررسی تشدید در موج های گرانشی داخلی در سیالات است (Resonance in the internal gravity waves). چگالی در اقیانوس به خاطر تغییر دما و مقدار املاح حل شده در آب با ارتفاع تغییر می کند و این چگالی متغیر باعث می شود که علاوه بر سطح آب در داخل آب هم موج منتشر شود. موج های مشابهی در جو زمین نیز وجود دارد. در جو، مدل چگالی متغیر پیوسته، کارایی بیشتری دارد در حالیکه در اقیانوس ها مدل چگالی گسسته، بسیاری از پدیده ها را توضیح می دهد. ما با استفاده از مدل چگالی گسسته حالت های تشدید را مطالعه کردهایم.
در کنار تحصیل مشغول مطالعه انرژی های بازیافت پذیر (انرژی های سبز) نیز هستم. شرکتی که مسوولیت بخش فنی آن را بر عهده دارم در صدد استخراج انرژی از موج های اقیانوسی در سواحل شرقی و جنوبی آمریکاست.
چند ایرانی در موسسهی فن آوری ماساچوست مشغول به تحصیلند؟ استاد ایرانی هم داریم؟
در مجموع کارشناسی و ارشد و دکترا فکر کنم حدود 30 ایرانی که از ایران آمده اند و همین تعداد هم ایرانیهایی هستند که در آمریکا بزرگ شده اند (ایرانی-آمریکایی). اساتید ایرانی پروفسور علی جوان استاد فیزیک که فکر کنم بازنشسته شده اند، دکتر مهران کاردر استاد فیزیک و دکتر دارا انتخابی و دکتر معاون زاده استاد عمران و مهندسی محیط زیست هستند.
توصیه به دانش آموزان و دانشجویان کارشناسی و ارشد ؟
در هر دوره از زندگی کارهایی می شود انجام داد که مختص آن دوره اند و بعد از آن امکان انجامشان نیست. موفق ترین انسان ها آنهایی هستند که در هر مرحله آن کارهای خاص را می یابند و آن ها را انجام می دهند. شاید بعضی فکر کنند جلوتر بودن از زمان مهم است و مثلا اگر کار دانشجوی دکترا را در حین مقطع کارشناسی انجام دهیم یا کار دانشجو را در زمان دانش آموزی انجام دهیم خوب است. نمی گویم بد است ولی می گویم اگردر دوره ی کارشناسی آنچه را کردی که در دکتری و بعد از آن نخواهی توانست انجام دهی هرگز افسوس گذشته را نمی خوری.
برای دانشجویان کارشناسی: دوره ی کارشناسی فرصتی عالی برای کسب بسیاری از تجربه هاست. یادم می آید یکی از استادها می گفت دانشگاه و مدرسه جای اشتباه کردن است. آمده اید اینجا که اشتباه کنید. همه ی اشتباه هایتان را اینجا بکنید ولی لطفا نه بعد از فراغت از تحصیل و در زندگی. فعالیت در گروه های دانشجویی، تبحر در یک یا چند رشتهی ورزشی، فعالیتهای هنری، تمرین مدیریت و تعامل با سایرین با سازماندهی پروژهها و فعالیتهای گروهی، مطالعه، سیاست، فرهنگ ... برای خیلی از این ها دیگر هرگز در زندگیتان وقت پیدا نخواهید کرد. بدین طریق هم خود و تواناییها و علائقتان را بهتر خواهید شناخت و هم برای دوره های بعدی زندگی بهتر تصمیم خواهید گرفت. دوستی دارم که اواخر دوره ی دکتراست و چندین ماهی است موسیقی می آموزد. چند هفته پیش میگفت "فکر کنم تمام استعداد و خلاقیت من در موسیقی است. سالهاست بیراهه رفته ام". سعی کنید خود و استعدادهایتان رو زود و خوب بشناسید. برای هر فرد مسیر پیشرفت متفاوتی وجود دارد. همه نباید تحصیل کنند و مهندس و دکتر شوند. شما صددرصد خوشبخت و موفق خواهید بود اگر و تنها اگر آن مسیر بسیار خاص خودتان را بیابید.
از نظر درسی، سعی کنید درس ها را بسیار «عمیق» بیاموزید. به این جمله نگاه جملات تکراری را نکنید. بسیاری از جزوات کارشناسی را بعدا هم احتیاج خواهید داشت. کتاب های گوناگون در ارتباط با درس ها بخوانید، داخل کتابها و جزوهها توضیح و تحشیه بنویسید. مفیدترین کتاب های من کتاب هایی است که از تکثر توضیحات و تورق صفحات شاید برای شما قابل خواندن هم نباشد و من به هزاران هزار برابر قیمت اصلی حاضر به فروششان نیستم.
در هرصورت برای انجام همهی این کارها باهم، اولویت بندی و مدیریت زمان لازم است که خود هنری است. وقت برای تفریح و استراحت هم به حد کامل اختصاص دهید. به خود بیش از حد فشار نیاورید.
برای فعالیتهای غیرعلمی هم وقت میگذارید؟
هر مرحله که در زندگی جلوتر میروید مشغلهتای بیشترمیشود. این است که من تاکید کردم در دورهی کارشناسی خیلی کارها را میشود کرد که بعدا دیگر فرصت نخواهد شد. حتی الان هم مدام به خودم میگویم سال بعد از امسال کمتر وقت خواهی داشت.
اخبار را پیگیری میکنم از چندین منبع و روزنامه، برای انجمن ایرانیهای دانشگاه کار میکنم، داستان و فیلم و تئاتر هم هرازچند گاهی. خیلی دسترسی به کتابهای فارسی ندارم ولی مقالات اینترنتی را میخوانم. در حال حاضر کمی راجع به روانشناسی اجتماعی (social psychology) مطالعه میکنم. شعر و ادبیات فارسی هم که همیشه مورد علاقهام بوده است. شهر بوستون شهری قدیمی و فرهنگی و بسیار جالب است. درصد خوبی از وقتم را هم با دوستان در شهر می گذرانم، از بازدید از موزهها و مکانهای تفریحی-تاریخی گرفته تا قدم زدن کنار رودخانه.
برای آینده چه برنامهای دارید؟
سوال خوبی است. قبلا خیلی برنامهها داشتم. ولی آنقدر در زندگی انسان اتفاقات غیرقابل پیشبینی رخ میدهد که بعد از مدتی میبینید که برنامهریزی درازمدت عملا کارگر نیست. مخصوصا در دنیای امروز که همه چیز اینقدر به سرعت در حال عوض شدن است. شاید ده پانزده سال پیش تصور اینترنت و تلفن موبایل هم دشوار بود ولی امروز هرکجا که باشید با تمام دنیا در ارتباطید. عملا مرزها از بین رفته. ملاکهای فردی واجتماعی و ذهنی زیادی هستند که تصمیم انسان را شکل میدهند. تنها چیزی که میتوانم بگویم اینست که علاقه دارم پس ازاتمام تحصیلاتم به ایران برگردم و به کار دانشگاهی- صنعتی مشغول شوم. تا یار که را خواهد و میلش به که باشد ...
حالا که مدتها از تحصیل در سمپاد میگذره، نظرتون در مورد چیزی به اسم سمپاد چیه؟
سمپاد خوب محیط خیلی خوبی بود با بچههای خوب و قوی و امکانات خیلی عالی. به نظر من تاثیر محیط و اطرافیان در پیشرفت علمی از تاثیر امکانات و معلم خیلی بیشتر است و سمپاد با موفقیت این محیط را فراهم آورده بود. من مسیر علمی زندگیم را تا حد زیادی مدیون سمپاد هستم. وجه بد سمپاد شاید یکی انتخابی بودن آن بود بدین معنی که خیلی از دانش آموزان مستعد دیگر به خاطر محدودیت امکانات و جذب دانش آموز شانس حضور و تحصیل در این محیط را نیافتند و دیگری آن که همین انتخابی بودن از نظر اجتماعی باعث فاصله گرفتن گروه منتخب از سایر جامعه شد. چیزی که من و دوستان سمپادیم بر آن اتفاق نظر داریم این است که این جدا کردن منجر به بی خبری از خیلی واقعیت های اجتماعی برای ما و به تبع آن ضعف در برقراری روابط با اکثریت جامعه شد. البته این انتقاد به همین دلیل ذکر شده به سیستم المپیاد و حتی دانشگاه ها نیز وارد است.
ارتباطتون با دوستان دوره سمپاد چقدره؟
با تعداد خوبی هنوز در ارتباطم. اصولا دوستی های دوران دبیرستان ماندگار ترین دوستی های زندگی انسان هستند. امیدوارم با تلاش شما برای دور هم جمع کردن فارغ التحصیلان این ارتباط بیشتر هم بشود.
چه دلیلی داره که میخواهی بر گردی؟ پوست نازک نشده؟ اونجا دلت خوش نیست؟چیه؟
دلایل زیاد است. همانطور که گفتم راحتی مادی در اینجا فراهم است ولی خانواده و دوستان و فرهنگ و خیلی چیزهای دیگر – اگرچه الان خیلی به چشم نمیآیند – ولی به وضوح قابل لمس است که به زودی اثراتشان را نشان خواهند داد. احساس مسوولیت هم جزئی از قضیه است. امکاناتی که در اختیار ما بود نظیر همین سمپاد به قیمت محروم ماندن خیلی از مردم فراهم شد. اگر کشور می خواست سرمایه ی مملکت را عادلانه بین تمامی ایرانیان تقسیم کند هرگز مدرسه و محیط آموزشی این چنینی برای هیچکس فراهم نمی شد. کشور روی یکسری سرمایه گذاری کرد تا برگردند و دست بقیه را هم بگیرند. یادم می آید یک سخنرانی در همین مدرسه ی خودمان مثال می زد از خانواده ی هشت نفره ای که پدر از غذای کودکان می زند تا برای پسر بزرگتر خانواده امکانات تحصیل فراهم می کند. امید پدر آنست که آن پسرِ بزرگتر هرچه زودتر سرپا بایستد و دست سایر اعضای خانواده را هم بگیرد. نکته ی سخنران این بود که شماها پسربزرگتر خانواده کشور هستید و مسوولیت دارید برگردید و برای کشورتان کاری بکنید. فکر می کنم این مسوولیت همه ی ماهایی است که به نحوی از امکانات بیشتری نسبت به متوسط جامعه برخوردار بوده ایم.
چی شد که امآیتی را انتخاب کردی؟
من در مورد زمینه ی کاری مورد علاقه ام به چند دانشگاه معتبر فرم تقاضا فرستادم که تعدادی از آن ها از جمله ام آی تی با پذیرش و بورسیه موافقت کردند. موسسه تحقیقاتی ماساچوست یکی از قویترین دانشگاه های دنیا در زمینه ی مهندسی مکانیک است و لذا این فرصت بسیار خوبی بود تا با آخرین دستاوردها و پیشرفته ترین محققین این زمینه آشنا بشوم.
خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. برایتان آرزوی موفقیت میکنم.
من هم از شما ممنونم.
iranjavan - انگلیس - لندن |
افتخار ایران و ایرانی وطنپرست.موفق باشی |
چهارشنبه 14 اسفند 1387 |
|
محسن ایرانی - ایران - اهواز |
بابا ای ول خدایش دمت گرم.اگه کسی از این آقا مهندس ایمیل داره ما را بی خبر نذاره. |
چهارشنبه 14 اسفند 1387 |
|
amir agha - کانادا - ونکوور |
کی گفته دانشگاهای ایران از مال خارج بهتره؟؟ این برادر از این آدم هاست که میخواد برگرده به وطنش خدمت کنهه.. |
چهارشنبه 14 اسفند 1387 |
|
lonely boy - ایران - اصفهان |
بابا اینم غیرتی شده می خواد برگرده ایران با یکی ازدواج کنه یه پارچه ی سیاه هم بکشه رو سرش هرچی هم گفت گوش کنه پیرم که شد بشه یه بابا بزرگ این فرهنگ ایرانه که این آقا جذبش شده باید برگردی زیر سایه ی ولایت تا قدر اونجا رو بدونی من اگه جاش بودم حتی اخبار ایران هم برام مهم نبود اگه آدم دنبال علم بره حتی در پیری هم مورد احترام جامعه هست ولی اگه یه آدم معمولی باشه در جوانی هم کسی بهش اهمیت نمی ده تو ایران هم جوونا فهمیدن که نباید زیاد به حرف های پیرها اهمیت داد چون جز یک مشت تجربه ی پوسیده و عقده چیز دیگری نیست من نمی دونم این آقا کدوم فرهنگو می گه فرهنگی که الان بر جامعه حاکم است فرهنگ ..رف اسلامه و کهنه پرستی چشم و هم چشمی عرب پرستی ولگردی بیکارگی درس نخواندن رعایت نکردن قانون هر جا بشه، پارتی بازی در بالاترین حد خود، رشوه گیری، فساد اداری بیسوادی ........لعنت بر این فرهنگ.کسی که به چنین جایی می خواد برگرده یا خیلی از خود گذشته هست یا خیلی ا... |
چهارشنبه 14 اسفند 1387 |
|
borj - ایران - بوشهر |
(سعی کنید خود و استعدادهایتان رو زود و خوب بشناسید. برای هر فرد مسیر پیشرفت متفاوتی وجود دارد. همه نباید تحصیل کنند و مهندس و دکتر شوند. شما صددرصد خوشبخت و موفق خواهید بود اگر و تنها اگر آن مسیر بسیار خاص خودتان را بیابید.)
با جمله بالا صد در صد موافقم. من استعداد خودمو خوب شناختم ولی افسوس که تو ایران امکان شکوفا شدنش نبود و حالا هم که دیگه دیر شده.
|
چهارشنبه 14 اسفند 1387 |
|
جی جی جون - ایران - تهران |
خیلی خوب بود.منم مکانیک میخونم.ولی تو ایران.خواجه نصیر.ارشدم.میخواستم واسه دکترا از ایران خارج بشم. بعدم برگردم تو مملکت خودم کار کنم.ولی دیگه هیچ انگیزه ای برام نمونده.تو این مملکت آدم بایه به چه امیدی ادامه تحصیل بده.آخه به علم هیچ اهمیتی نمیدن.فقط ریش داشتن و موافق نظام بودن شرطه..درس بخونم توی کدوم صنعت به کار بگیرم؟.یا بایه بری به غربی ها خدمت کنی یا اینکه اینجا حروم بشی.
البته خیلی مهم نیست اون غربیا که این همه علم دارن صنعت دارن رفاه دارن....آخرش همشون میرن جهنم.ولی ما که مظلومان همیشه تاریخیم (و بهش می بالیم)میریم بهشت(به برکت وجود ملاها) |
چهارشنبه 14 اسفند 1387 |
|
shabnam anti mammad! - استرالیا - سیدنی |
با 2 تا حرفش موافق نیستم:
1- اینکه گفته آدم شاد هرجا که باشه شاده و انسان موفق هم همینطور. من در ایران نه شاد بودم نه خودم رو موفق میدونستم. اینجا هر دوش هستم. ایران که بودم نمیتونستم بخندم نمیتونستم نفس بکشم نمیتونستم خودم باشم اونوقت چطور میتونستم شادی کنم؟ اما اینجا همه این مسایل اولیه محیاست.
2- احتمال 99٪ به ایران برنمیگرده. من شرط میبندم.
با بقیه نظراتش راجع به زندگی خارج از ایران موافقم. |
چهارشنبه 14 اسفند 1387 |
|
armanbm - امریکا - بوستون |
درود بر تو محمدرضا جان واقعا حق با شماست و قابل ذکر هستش در دو دانشگاه م ای تی و هاروارد در بوستون تعداد دانشجویان ایرانی کم هستش اما تمام این دانشجویان در مراتب بالای درسی و امتیازی در این دانشگاهها در حال تحصیلن یعنی بهترین در بین بهترینهایی از هر کشور دیگر ... |
چهارشنبه 14 اسفند 1387 |
|
darkoob - ایران - تهران |
خوشم اومد. در زمانی که همه مشغول غرزدن و دعوا با همدیگهایم، یه جوون با غیرت به فکر ایرانه. |
چهارشنبه 14 اسفند 1387 |
|
darvish30 - مکزیک - مانزانار |
باعث افتخار ایران و ایرانیان هستش متاسفانه ما رو که نگذاشتن واسه ایران کاری بکنیم.
شاید این نسل جدید بتوانند واسه مردم کشور مفید باشن. هر وقت گفتیم کتاب...گفتن جنگه .گفتیم قلم.....گفتن فعلا این اسلحه را بگیر برو جبهه....گفتیم دانشگاه. گفتندجبهه رفتی؟؟گفتیم بابا چرا نمی فهمید میخوایم درس بخونیم....گفتند چقدر منحرفید!!!!گفتیم پس بریم خارج از کشوردرس بخونیم...گفتندفراریها.......هیچ یادم نمیره اول انقلاب وقتی مهندس مهدی بازرگان به خمینی گفت جلو فرار مغزها را بگیرید بهشون امکانات بدهید برای دوران باز سازی به این مغزها نیاز داریم اینها سرمایه های این کشورند......وخمینی در جواب بازرگان گفت: بگزارید این مغزهای فاسد برونـــــــد...اینهم نتیجه اش محمودک شده رئیس جمهور کردان شده وزیرش نماینده های مجلس اخوندی هم که ماشاالله دارن. |
چهارشنبه 14 اسفند 1387 |
|
kingboys - ایران - تهران |
بهت افتخار می کنیم مرد.منتظرتیم... |
چهارشنبه 14 اسفند 1387 |
|
alileedsy - انگلیس - لیدز |
حالا خوبه گفت دوست پسرم لپم کشید خوبه نگفت جای دیگه رو کشید اخه طفلک خیلی رک بود. |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
parandehparshekaste - ایران - بوشهر |
منتظرت نیستم؛ برنگرد.
lt;<پیغامی از جهنمgt;> |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
حسین تشنه لب - ایران - کرج |
آفرین بر تو حقا که فرزند راستین ایران اسلامی هستی. ای کاش بعضی از خود فروختگانی که در غرب هستند و به خاطر جهل و کوردلی مجیز ان را میگویند و مدام به اسلام و ایران توهین میکنند از تو فرزند غیور ایران اسلامی یاد بگیرند و به جای دم جنباندن برای اربابان به اغوش میهن اسلامی باز گردند. برادر مسلمانم با بی صبری منتظرت هستیم که به میهن اسلامی باز گردی و به جامعه خود خدمت کنی |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
nasim irani - اتریش - وین |
حسین تشنه
سلام وخسته نباشیدبه مسولین سایت...حسین توروبه خدا بروخودتو ببندبه شیرآب تاازتشنگی دربیای.اسم توحال آدموبهم می زنه.حالادیگه کارتون به سو استفاده رسیده آن هم ازنوع نعره زدن..آخه مرد..... این هم شد آی دی که انتخاب کردی؟اگرواقعا حسین دوست بودی راهش رامی شناختی وادامه می دادی..بزرگترین راه حسین مظلوم نشدن دربرابرظلم بودکه شما هاهرکدامتان به موقع یک یزیدبه تمام معناهستید.ازآن علی شیره ایی مفنگ گرفته تا انتری نژاد وولایت ملیجک ...یله وخلاصه تمام پاچه خواران ولایتی. |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
گنده لات - آلمان - مونیخ |
alileedsy - انگلیس - لیدز
راه رو اشتب اومدی. این کامنت مال امیرقاسمی بود بابا. هول کردی میخواستی یه چیزی بپپپپپپپپرونی. جا واسه نوشتن زیاده. منم چیزی نداشتم بگم ، گیر دادم به تو. راستی قبلنا گفتی اسم پیتزایی تون چیه؟ آدرس بده بیام. من الآن شفیلدم. 2 آپریل برمیگردم مونیخ. |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
khanande - اﻴﺮاﻦ - اﻴﺮاﻦ |
اگه برگشتی! |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
shari - ایران - تهران |
ما ایرانی ها واقعا به همچین شخصیتی افتخار میکنیم و امیدواریم هر چه زودتر حضور چشمگیری داشته باشی. به امید روزهای خوب |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
آفرین |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
golf persia - ایران - شیراز |
حسین تشنه لب - ایران - کرج
تشنه لب :بهت توصیه میکنم یه دلستر بزنی روشن شی شاید تونستی بفهمی ایران مال ایرانی است و به هیچ مذهبی تعلق نداره.
در ضمن این دوستمون هم داره در همون کشوری درس میخونه که بهش میگی شیطان بزرگ و تو و بقیه فرشته ها که سی سال هست خون مردم و میمکی هم سعی کنید اول براش کار فراهم کنید تا بتونه بیاد به کشورش خدمت کنه .
البته برای همه از روز روشن تر هست که شما جز شعار دادن عرضه ی دیگه ایی ندارید .پس سعی کن شعار ندی و بری رساله ی آقا رو حفظ کنی که اون دنیا خیلی به دردت میخوره. |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
golf persia - ایران - شیراز |
حسین تشنه لب - ایران - کرج
تشنه لب :بهت توصیه میکنم یه دلستر بزنی روشن شی شاید تونستی بفهمی ایران مال ایرانی است و به هیچ مذهبی تعلق نداره.
در ضمن این دوستمون هم داره در همون کشوری درس میخونه که بهش میگی شیطان بزرگ و تو و بقیه فرشته ها که سی سال هست خون مردم و میمکی هم سعی کنید اول براش کار فراهم کنید تا بتونه بیاد به کشورش خدمت کنه .
البته برای همه از روز روشن تر هست که شما جز شعار دادن عرضه ی دیگه ایی ندارید .پس سعی کن شعار ندی و بری رساله ی آقا رو حفظ کنی که اون دنیا خیلی به دردت میخوره. |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
ebi_khan - ایران - تهران |
محمد رضا منتظر تو و برادر دیگرم اسماعیل هستم که در لویزیانا دکترای مهندسی کامپیوتر می خواند. |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
saeed rahmani - رومانی - کاراکال |
alileedsy - انگلیس - لیدز
اقا جون سرشو گرد کن جواب تو مال لینک بغل دستی بود |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
velayat - ایران - شیراز |
به این میگن ایرانی نه اونایی که تا اسم ایران را میشنوند شروع می کنن غرزدن. دمت گرم آقای دکتر. ان شاء الله هر جا هستی موفق باشی حتی اگه بنا به دلایلی نتونستی برگردی. تو افتخار ما ایرانی ها هستی. |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
punisher - ایران - شیراز |
حسین تشنه لب - ایران - کرج
بهت توصیه میکنم تا فرزندان راستین ایران رو به اون اسلام مسخره ات نسبت ندی.
درود بر تمامی فرزندان راستین ایران ( نه دروغی هاش ) |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|
lara nanaz - کانادا - ونکوور |
درد و بلای این بچه های تیز هوش تو سره احمدی نژاد و دار و دستش که ایران قشنگمون و ویران کردن........... |
پنجشنبه 15 اسفند 1387 |
|