چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۷ - ۰۴ ژوئن ۲۰۰۸
سوءظن , عامل قتل همسر
مرد جوانی که همسر دومش را به خاطر تمکین نکردن با ضربات چاقو به قتل رسانده در جلسه محاکمه اش ادعا کرد در زمان قتل دچار بیماری روانی بوده است. به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه محاکمه محمد شادابی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفر خواست گفت؛ متهم که رضا نام دارد و جوانی 29 ساله است در تاریخ 11 شهریور ماه سال گذشته همسر 25 ساله اش به نام الهام را به قتل رسانده است. مطابق گفته های رضا وی پس از اینکه همسرش از وی تمکین نکرده او را با ضربات چاقو به قتل رسانده و سپس شیر گاز را باز کرده تا خودکشی کند اما مرد صاحبخانه که شوهر خواهر وی است به محل رسیده و او را نجات داده است. وی افزود؛ پزشکی قانونی اعلام کرده رضا به لحاظ روحی و روانی سالم و مسوول اعمال خود است. بنابر این با توجه به مدارک موجود در پرونده تقاضای صدور حکم قانونی را دارم.
روزهای پیش از جنایت
در ادامه مادر مقتول به عنوان ولی دم در جایگاه حاضر شد و برای دامادش تقاضای قصاص کرد. وی گفت؛ دامادم پسر عمه دخترم است و ما او را از کودکی می شناختیم به همین خاطر هم به ازدواج آنها رضایت دادیم. دخترم شوهرش را دوست داشت و آنها هیچ مشکلی با هم نداشتند و هنوز عروسی هم نکرده بودند. من نمی دانم چرا رضا او را کشت. وی ادامه داد؛ از آنجایی که خانه ما کوچک بود شرایط اینکه دامادم در منزل مان بماند وجود نداشت به همین خاطر هر وقت از شهرستان به دیدن ما می آمد دخترم برای دیدن او به خانه خواهرشوهرش می رفت و چند روزی در آنجا می ماند. چند روز قبل از حادثه رضا از عسلویه به تهران آمد و دخترم هم برای دیدن او به خانه خواهر شوهرش رفت و بعد هم به ما خبر دادند دخترم کشته شده است. پس از اظهارات مادر مقتول، شوهر خواهر متهم به عنوان شاهد در جایگاه حاضر شد. وی گفت؛ مدتی قبل از حادثه من، همسر و فرزندانم را به شهرستان پیش خانواده ام برده بودم و خانه خالی بود و رضا هم با ما زندگی می کرد. من از سفر که بر گشتم متوجه شدم رضا همسرش را هم به خانه ما آورده است. او با این توجیه که می خواهم با همسرم تنها باشم از من خواست چند روزی به خانه ام نروم. به او گفتم جایی را ندارم که بروم و ناچارم شب ها دیر وقت به خانه برگردم. شب قبل از حادثه حدود ساعت 12 بود که به منزلم رفتم و در پذیرایی خوابیدم. رضا و همسرش بیدار بودند و صحبت می کردند اما من متوجه نشدم آنها درباره چه مساله یی حرف می زدند. وی ادامه داد؛ صبح آن روز سر کارم رفتم و حدود ساعت 9 شب بود که برگشتم. خانه تاریک و برق قطع شده بود. من برق را وصل کردم ولی دوباره قطع شد. بوی گاز همه جا پیچیده بود. در آن تاریکی بالا رفتم تا ببینم چه شده است. چند بار رضا را صدا زدم تا اینکه او با لباس خونی و پاره بیرون آمد. پرسیدم چه شده است. گفت الهام را کشته ام و می خواهم خودم را هم بکشم. متوجه شدم او سیم تلویزیون را لخت و به خودش وصل کرده است به همین خاطر هم مرتب فیوز کنتور می پرید. حال رضا خیلی بد بود و تقریباً دیگر جان نداشت بلافاصله او را به بیمارستان رساندم و بعد هم به پلیس خبر دادم.
اعتراف
سپس متهم برای دفاع از خود در جایگاه حاضر شد. وی گفت؛ قبول دارم الهام به دست من کشته شد اما من قصد کشتن او را نداشتم. در آن لحظات در حالت عادی نبودم و نمی دانم که چه کردم. وی ادامه داد؛ مدتی بود متوجه شده بودم الهام با صاحب کار من رابطه دارد. از او خواستم بگوید چرا این کار را کرده است. اما الهام زیر بار نرفت و مرا بیمار خطاب کرد. در این باره با برادرم مشورت کردم و او گفت اگر به کسی چیزی بگویی آبرویمان می رود، به همین خاطر هم مجبور شدم سکوت کنم. چون همسر اولم هم با مردان غریبه رابطه داشت این مساله به شدت به من آسیب زده بود. حدود 40 شبانه روز بود که نخوابیده بودم و حال خوبی نداشتم. از عسلویه به تهران آمدم و پیش یک روانپزشک رفتم. چند روزی بود که دارو مصرف می کردم. چون حالم خوب نبود الهام به خانه خواهرم آمد که مرا ببیند. آن روز از همسرم خواستم از من تمکین کند اما مقاومت کرد. من هم در حالی که از حالت عادی خارج بودم دستان او را از پشت بستم و از این طریق خواستم وادار کنم از من تمکین کند. یک دفعه چهره صاحب کارم جلوی چشمم آمد و چاقویی را که در ساک داشتم در آوردم و پشت سر هم به الهام ضربه زدم. بعد از آن هم چند ضربه به خودم زدم تا خودکشی کنم. ای کاش همان روز می مردم تا حالا مجبور نباشم این طور جلوی شما بایستم و پاسخ دهم.
پرسش و پاسخ در دادگاه
قاضی؛ همسر اولت چه شد. او را طلاق دادی؟
متهم؛ نه همسرم خود سوزی کرد. او به خاطر اینکه با افراد زیادی رابطه داشت دچار عذاب وجدان شد و خودش را سوزاند.
قاضی؛ از کجا می دانی همسر اولت با مردان غریبه رابطه داشت؟
متهم؛ او خودش در دادگاه گفت و از قاضی خواست حکم طلاق من و او را صادر کند.
قاضی؛ با همسر اولت چند سال زندگی کردی ؟
متهم؛ ما سه سال زندگی کردیم البته من در عسلویه کار می کردم و هرچند وقت یک بار به خانه ام می رفتم. همسرم با پدر و مادرم زندگی می کرد اما من فهمیده بودم که او با افراد غریبه رابطه دارد به او گفتم از این مساله با خبر هستم. همسرم هم در دادگاه خودش این موضوع را تایید کرد.
قاضی؛ چطور فهمیدی همسر دومت با صاحب کارت رابطه دارد؟
متهم؛ من همیشه برای اینکه شماره خانه پدرزنم در دست کسی نباشد از تلفن کارتی زنگ می زدم. یک بار اشتباه کردم و از محل کارم زنگ زدم. صاحب کارم از حافظه گوشی تلفن شماره را برداشته بود. او حتی به همسرم تعرض هم کرده بود.
قاضی؛ مگر صاحب کارت در عسلویه نبود پس چطور با همسرت که در تهران بود رابطه بر قرار کرده بود؟
متهم؛ صاحبکارم هر بار که با تلفن صحبت می کرد به من نگاه می کرد و می خندید. من همان موقع موضوع را فهمیدم. بعد که به تهران آمدم متوجه شدم چند جای کبود در پای همسرم وجود دارد. الهام درباره آثار کبودی جواب درستی نداد و متوجه شدم صاحب کارم به او تعرض کرده است.
قاضی؛ شاید پای همسرت به خاطر برخورد با جایی کبود شده باشد.
متهم؛ هر بار که همسر اولم به حرفم گوش نمی کرد او را گاز می گرفتم به همین خاطر هم فهمیدم جای کبودی به چه دلیل است. همسر من قبل از ازدواج با فردی دیگر نیز رابطه داشت.
قاضی؛ ضربات نشان می دهد تو به قصد قتل به همسرت حمله کردی. در این باره چه می گویی؟
متهم؛ من اگر می خواستم همسرم را به خاطر رابطه بکشم همسر اولم را می کشتم. در آن لحظات در شرایط عادی نبودم.
قاضی؛ چرا از الهام جدا نشدی مگر نمی گویی او بی اخلاق بود؟
متهم؛ الهام خودش به خواستگاری من آمد بعد هم که من متوجه شدم او با افراد دیگری هم رابطه دارد می خواستم ترکش کنم اما دست از سرم بر نمی داشت.
پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش هیات قضات (عزیز محمدی، رحیمی، محمدی کشکولی، سری و بومی) برای تصمیم گیری وارد شور شدند.
| mja62 - المان - برلین |
پسره از اون قاطی هایی که خیلی حالییشه دادگارو........ فرض کرده |
دوشنبه 12 اسفند 1387 |
|
| panjere - سو عد - گو تنبر گ |
یارو موجیه. |
دوشنبه 12 اسفند 1387 |
|
| felertishiya - ایران - شیراز |
یارو خود شیفته بوده و خل. |
دوشنبه 12 اسفند 1387 |
|
| velayat - ایران - شیراز |
توهم زده بیچاره مفلوک |
دوشنبه 12 اسفند 1387 |
|
| a_bamdad - ایران - تهران |
به جان علی خامنه ای این یارو تو حوزه علمیه(ببخشید جهلیه) بزرگ شده! |
دوشنبه 12 اسفند 1387 |
|
| venoosi - بلژپک - ورویرس |
دیییییوانست دو نفر رو کشته .جننننناییییتکار امیدوارم بمیری. |
دوشنبه 12 اسفند 1387 |
|
| Maryam39 - ایران - تهران |
این موجود یا خره یا خودشو زده به خریت . آخه آدم با چند تا کبودی روی بدن زنش یا خنده های صاحب کارش با تلفن می تونه اطمینان پیدا می کنه که زنش با صاحب کارش رابطه داره ؟! خدا نسل این جور آدما رو از روی زمین برداره |
سهشنبه 13 اسفند 1387 |
|