من راز قتل مادرم را می دانم
+0
رأی دهید
-0
من راز قتل مادرم را می دانم
کودک 11 ساله در جلسه دادگاه علیه پدرش شهادت داد
کودک 11 ساله یک مقتول برگ برنده نماینده دادستان برای اثبات جرم مردی بود که متهم است همسرش را به قتل رسانده است.به گزارش خبرنگار ما صبح دیروز محمد شادابی نماینده دادستان در جایگاه ویژه شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران ایستاد و خطاب به پنج قاضی عالی جنایی گفت؛ 8 بهمن ماه سال 83 جسد زنی به نام سهیلا داخل چمدانی در کنار اتوبان کرج کشف شد. با آغاز تحقیقات ماموران به شوهر این زن به نام حسین که متهم حاضر در دادگاه است مظنون شدند، اما او مدعی شد در قتل همسرش هیچ نقشی نداشته است. با این حال تحقیقات ادامه داشت تا اینکه فرزند هشت ساله حسین به نام علی اظهار داشت نیمه شب پدرش را دیده که مادرش را خفه کرده است. علی مدعی شد پدرش او را تهدید کرده در صورتی که در این باره به کسی چیزی بگوید او را خواهد کشت.
شادابی ادامه داد؛ حسین یک بار پیش از این در شعبه 71 مورد محاکمه قرار گرفت و به قصاص محکوم شد، اما از آنجایی که دیوان عالی کشور دلایل را کافی ندانسته بود حکم را نقض کرد و پرونده به شعبه 74 ارجاع شد، با این حال دادسرا همچنان بر نظر خود باقی است و به عنوان نماینده دادستان تهران تقاضا دارم متهم مجازات شود.
سپس والدین سهیلا پس از نماینده دادستان به طرح شکایت علیه دامادشان پرداختند و قصاص او را خواستار شدند. پدر مقتول گفت؛ دو ماه قبل از این حادثه حسین دخترم را به خانه ما آورد و گفت احتمال اینکه سهیلا خودکشی کند زیاد است. او به مواد مخدر آلوده شده و وضعیت خوبی ندارد بعد از آن دیگر من دخترم را ندیدم تا اینکه به قتل رسید.
سپس نوبت به متهم رسید. وی گفت؛ اتهام قتل را قبول ندارم و از این مساله که همسرم چطور کشته شده است کاملاً بی اطلاع هستم. دو ماه قبل از حادثه یک روز صبح سرکار رفتم حال خوبی نداشتم، ساعاتی بعد برگشتم جلوی در خانه یک جفت کفش مردانه دیدم. فکر کردم یکی از اقوام است وقتی وارد خانه شدم، همسرم را دیدم یکدفعه رنگش پرید، احساس کردم در خانه کسی هست به سمت حمام که رفتم دیدم مردی در آنجا است. آن مرد مدعی شد همسرش دوست سهیلا است و چون با همسرش اختلاف دارد به خانه ما آمده تا از زن من کمک بگیرد، به طرف همسرم رفتم که با او برخورد کنم یکدفعه مرد غریبه فرار کرد، من هم موضوع را به خانواده همسرم گفتم و آنها از من خواستند گذشت کنم.
وی ادامه داد؛ شب حادثه چند نفر از دوستان مان به خانه ما آمدند، حدود ساعت 11 بود که من از منزل بیرون رفتم و مواد خریدم و مصرف کردم بعد هم میهمان ها رفتند و ما خوابیدیم، صبح من سرکار رفتم و بعد از ظهر که آمدم همسرم در خانه نبود. از پسرم سوال کردم و او جواب داد از وقتی بیدار شده مادرش را ندیده است. دو روز بعد هم جسد سهیلا پیدا شد.
در این هنگام به دستور رئیس دادگاه فرزند مقتول که اکنون 11 ساله است در برابر پدرش قرار گرفت. وی گفت؛ من واقعیت را گفته ام. پدرم، مادرم را به قتل رساند. نیمه شب از زیر پتو دیدم که پدرم مادرم را کشت و جسدش را به حیاط برد. درست به یاد دارم که ساعت 30/11 شب بود.
این کودک به درخواست قاضی در چشمان پدرش نگاه و دوباره گفته هایش را تکرار کرد. وی گفت؛ من پدرم را همیشه دوست داشتم اما از وقتی دیدم چطور مادرم را کشت دیگر علاقه یی به او ندارم.
سپس متهم یک بار دیگر در جایگاه حاضر شد تا آخرین دفاعیاتش را مطرح کند. وی گفت؛ من همسرم را نکشتم اگر می خواستم این کار را انجام بدهم همان زمان که مرد غریبه در خانه ام بود می کشتمش، تصمیم داشتم اگر یک بار دیگر کارش را تکرار کرد او را طلاق دهم.
پس از پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
|
|
|
|
|
|
|