مصاحبه روزنامه همشهری با داریوش اقبالی در مورد نحوه مقابله با اعتیاد

مصاحبه روزنامه همشهری با داریوش اقبالی در مورد نحوه مقابله با اعتیاد

گزارش چاپ شده همشهری :

همه ما بارها و بارها شنیده‌ایم ‏که برای از بین بردن ‏آسیب‏ها، باید هدف‌های ‏روشنی را در کنار هم ‏دنبال کنیم.

 این ‏در شرایطی ‏است که در جهان  پیشرفته، آمار را کمتر  انکار ‏می‏کنند و با دردست داشتن ‏آمار دقیق با آسیب‏های ‏‏اجتماعی روبه‏رو ‏می‏شوند؛ چیزی که در ‏کشور ما کمتر به چشم ‏می‌خورد.

در این کشاکش سیستم ‏اطلاع‌رسانی و جلب ‏همکاری و اعتماد جامعه، ‏بهترین روش پیشگیری ‏از اعتیاد است. از ‏سوی ‏دیگر روابط انسان‌ها و ‏تاثیر آن بر اعتیاد و ‏همچنین بهداشت خانواده و ‏نقش آن، حتی در دوران ‏قبل از تولد ‏و کودکی ‏بسیار مهم است و از ‏تاثیر آن در بزرگسالی ‏نمی‌توان به آسانی گذشت.‏در این باره با محمود اقبالی ‏مدیر «کانون آینه» که 7 ‏سال است از این دریچه ‏پیام بهبودی را با ترویج ‏روشی ‏موسوم به 12‌قدم به ‏گوش بیماران اعتیاد در ‏ایران می‌رساند به گفت‌وگو ‏نشستیم. ‏به گفته‏ او، این بنیاد ‏بنا شده تا «تصویرگر ‏انکارها و زبان رنج‌های ‏هموطنانی باشد که از اعتیاد رنج  می‌برند.» 

  • امروز فعالیت‌های شما ‏بیشتر معطوف به آگاهی ‏رسانی است. آیا امیدوار ‏هستید که یک روز با ‏کمک افراد توانمند ‏خیّر این ‏فعالیت‌ها کاربردی‌تر دنبال ‏شود؛ همچون ایجاد ‏کلینیک‏های ترک اعتیاد ‏و مددرسانی  به افراد در حال ترک؟‏

به آن فکر نکرده‏ام. اما ‏شاید به این دلیل بود که ‏ما، شهرک بهبودی را ‏پیشنهاد دادیم تا به جای ‏این‌که معتاد را ‏دستگیر ‏کنند، اورا به ‏‏«شهرک‏های بهبودی» ‏بفرستند‌ که ‌می‌تواند جایی ‏باشد که حتی کارتن‏خواب‏ها ‏را به آن‏ ‏بفرستند و خود ‏بهبودیافتگان، (کسانی که ‏سال‌ها است در بهبودی ‏هستند) می‏توانند دست آنها ‏را بگیرند و کمک‏شان ‏‏کنند. بهبودیافتگان در ‏ایران بسیارند. حدود ‏‏۳۰۰ هزار تن با برنامه‏ ‏‏«۱۲قدم» هر روز به رهایی ‏نزدیک‌تر می‌شوند‏‏. تا آنجا ‏که من می‌دانم این برنامه ‏‏۷۰ سال است که در جهان ‏رایج شده و ۱۰ سال است ‏که به ایران آمده ‌و رشد ‏‏بسیار خوبی کرده است. ‏اما چون رشد اعتیاد ‏چشمگیر بوده، در این ‏باره باید یک اقدام اساسی ‏کرد.‏

  • گذشته شما در رابطه با ‏مواد‌مخدر، چقدر به شما ‏در کمک کردن به معتادان ‏یاری می‏دهد؟ آیا این ‏تجربیات ‏انگیزه اصلی ‏شما بود؟‏

بله، ارتباطی مستقیم دارد با ‏رنجی که خود من با این ‏بیماری داشتم و دردی که ‏از این بیماری کشیدم. ‏این درد یک ‏درد ‏مشترک است. عملکرد ‏این‌ بیماری‌ در همه‏ آنانی ‏که گرفتارش می‏شوند یک ‏نوع است. در نتیجه وقتی ‏که به ‏‏‌بهبودی رسیدم، ‏وظیفه‏ خودم دانستم که به ‏همدردان و هموطنانی که ‏‏‌گرفتار آن ‌هستند، کمک کنم.‏

تمام پیام‏ من به دوستان، ‏پدران و مادران، هموطنان و ‏مسئولان تصمیم ساز این ‏است که‌ ما باید از مدارس ‏آغاز کنیم. ‏چرا که الان ‏نوجوانان ما، در معرض ‏آسیب هستند. باید از ‏دبستان‏ها به بچه‌ها آموزش ‏داد که مواد‌مخدر چیست ‏و ‏چه اثراتی دارد.‏همچنین در شرایطی که ‏بیکاری و فقر گسترش ‏یافته، از این ۳۰۰ هزار ‏تنی که از اعتیاد رها ‏شده‌اند، می‏توان به ‏عنوان ‏الگوهای بهبود یافته ‏دعوت کرد تا با حضور در ‏مدارس‌ داستان زندگی ‏خودشان را برای بچه‌ها ‏بازگو کنند. ‏ما اگر به جای ‏پلیس، یک بهبود یافته ‏را که آسیب اعتیاد را ‏لمس کرده به مدرسه‌ها ‏بفرستیم، بسیار مؤثر است.‏

  • به‌نظر شما اطرافیان ‏تا چه اندازه می‌توانند در ‏ترک اعتیاد به ما کمک ‏کنند؟

باید بلد باشند. این را ‏همیشه می‏گویم. به ‏همین دلیل عرض کردم ‏که معتاد بهبودیافته می‏تواند ‏مؤثر باشد. چون «زبان ‏‏برادر، مرده را برادر، ‏مرده می‏داند». کسی که ‏خودش زخمی شده، ‏بیشتر می‏تواند کمک کند.‏

باید بگویم که همیشه ‏اطرافیان دلسوز، همچون ‏پدر و مادر، زبان کودک ‏خود را نمی‏دانند. به همین ‏خاطر پدر و ‏مادرها باید ‏بیماری اعتیاد را ‏بشناسند. همانطور که ما به ‏فرزندانمان دوچرخه‏سواری ‏یاد می‏دهیم، همین‏طور ‏باید ‏یاد بگیریم که ‏چطور با فرزندمان راجع ‏به آسیب‌های اجتماعی ‏صحبت کنیم.‏

چون آگاهی نداریم، ‏می‏خواهیم خودمان یک ‏طوری مسئله را حل کنیم ‏و ‏پنهان کاری هم می‏کنیم ‏که «آی کسی نفهمد ‏بچه‏ی ‏من مواد‌مخدر استفاده ‏می‌کند». بهترین راه‏ حل ‏این است که با زبانی ‏عاشقانه با معتاد برخورد ‏کنیم. به‌نظر ‏من، این ‏بیماری یک بیماری ‏روحی روانی است؛ ‏بیماری انکار و ‏پنهان‏کاری است و ‏اطرافیان هم به این بیماری مبتلا ‏‏می‏شوند. به همین دلیل ‏اطرافیانی که دلسوز ‏هستند، اگر هشیار باشند ‏باید بروند و یاد بگیرند. ‏‏

  • شاید کمتر کسی بداند که ‏شما خودتان راهنما و مربی ‏چندین جوان معتاد ‏هستید. در کمک به ترک ‏اعتیادشان، ‏ساعت‏ها پای ‏تلفن با آنها صحبت ‏می‏کنید. می‏توانید ‏توضیحی در این مورد ‏بدهید ؟‏

صادقانه بگویم، منقلب ‏می‌شوم وقتی صدای ‏هموطنی را می‏شنوم که ‏زخمی است، از صدایش ‏می‏فهمم که کجا ‏ایستاده ‏است. دعوتش می‏کنم. من ‏پایگاهی اینترنتی درست ‏کرده‌ام به نام بهبودی و در ‏یک ساعت معین ‏‏بچه‌ها‌ در این اتاق دور هم ‏جمع می‌شوند. ‏
حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر. ‏کسانی که به نشست‌های ‏حضوری دسترسی ندارند، ‏می‏آیند راهکارها را یاد ‏می‏گیرند. یا از ‏این ‏طریق یا تلفن و ای‌میل ‏راهنمایی‏شان می‏کنم. با ‏اینها بیشتر به این دلیل ‏در ارتباط هستم که هم‌درد ‏را حس کنند و ‏هم حس کنند ‏که یک نفر مثل خودشان، ‏دردشان را می‏فهمد.‏

همانطور که وقتی خانه ‏آتش می‏گیرد، دنبال ‏آتش‏نشان می‏گردیم، در ‏این مورد هم باید دنبال ‏کسی باشیم که بلد ‏است ‏چه‏کار کند. با زور و تشر ‏و تنبیه، این کار درست ‏نمی‌شود. به زبانی عاشقانه ‏‏‌و عملکردی حرفه‏ای ‏نیاز ‏دارد. دعوت من از ‏دوستان همیشه این است ‏که برای یک کار گروهی ‏نپرسیم «چی گیر من ‏می‏آید؟»، بلکه بپرسیم ‏‏‏«چه مسئله‌ای را می‏توانم ‏حل کنم». این است که از ‏هموطنانم عشق و وقت ‏می‏خواهم.‏

  • ظاهرا در حال تهیه‏ ‏یک فیلم هستید؟

در حال ساختن یک‌ کار ‏مستند در رابطه با ‏آسیب‏های اجتماعی هستم. ‏مثلاً فیلمی دارم که ‏دختران ۱۲ ساله دور هم ‏‏نشسته‏اند و مواد استفاده ‏می‏کنند. وحشتناک است. ‏آدم این صحنه‌ها را ‏که می‏بیند، از درون فرو ‏می‌ریزد.‏

یک سری فیلم‏هایی ‏هست که خیلی حسی ‏است؛ به زبان انگلیسی و ‏با زیرنویس انگلیسی. ‏مدت‏هاست که این فیلم‏ها ‏‏را دارم. مواد‌مخدر ‏همیشه هست، کاری‏اش هم ‏نمی‌شود کرد. اما عملکرد ‏بیماری را کسی نمی‏داند. ‏فکر می‌کند ‏مواد‌مخدر را ‏کنار بگذارد، بیماری تمام ‏شده. اما آن موقع بیماری ‏تازه چهره نشان می‏دهد. ‏3 درصد این بیماری، ‏‏مواد‌مخدر است و ۹۷درصد ‏آن شاخه‌های دیگری ‏دارد.‏

این را جامعه باید ‏آموزش ببیند. با گفتن این ‏که «مواد‌مخدر مصرف ‏نکن، غیرت داشته باش» ‏چیزی درست ‏نمی‌شود. ‏باید آگاهی داد. چهره‌ها و ‏عکس‏ها را باید ببینند. ‏این وظیفه مسئولان هم ‏هست. من معتقدم که ‏رسانه‌ها نقش ‏مهمی دارند. ‏رسانه‌ها باید آگاهانه ‏اطلاع‏رسانی کنند‏.‏

  • پیام شما برای جوانان و ‏معتادان چیست؟

تنها پیام صادقانه‏ای که ‏می‏توانم بگویم، این است ‏که به این خاطر آمده‏ام و ‏جلوی صف ایستاده‏ام که ‏بگویم‌ الگویی ‏از کسی ‏هستم که آسیب این ‏بیماری را دیده ؛ این ‏بیماری همه را یک طور ‏ویران می‌کند. شخصیت، ‏مقام، ثروت، ‏خانواده ‏نمی‏شناسد. این بیماری و ‏در هر رده‏ای از اجتماع ‏حضور دارد.‏

من همیشه لذت مواد‌مخدر ‏را به یک اتوبان چند ‏بانده که تو را با خود ‏می‏برد، تشبیه می‌کنم ولی ‏این اتوبان مرتب ‏باریک ‏و باریکتر می‌شود و در ‏انتها هم یک دیوار بتنی ‏بزرگ جلوی صورت ‏توست که یا با سرعت به ‏آن ‏برخورد می‌کنی یا ‏اینکه ماهرانه به زندگی ‏برمی‌گردی....‏


گزارش رادیو زمانه

داریوش‌: درمان اعتیاد، زبان عاشقانه می‌خواهد

شنبه ۲۸ سپتامبر، «بنیاد آینه» که داریوش اقبالی، خواننده‏ی محبوب و نام‏دار ایران، آن را بنا نهاده، در لندن نشستی با عنوان «در جستجوی جامعه‏ی سالم» برگزار کرد که در آن آسیب‏های اجتماعی ایران، به ویژه اعتیاد به مواد مخدر، مورد بررسی قرار گرفت.

در این سمینار که داریوش سخنران اصلی آن بود، کارشناسان و مددکاران اجتماعی در‌باره‏ی ریشه‏کن کردن این آسیب‏های اجتماعی سخنانی ایراد کردند.

داریوش هفت سال است که از طریق بنیاد غیرانتفاعی آینه، پیام بهبودی را به گوش هم‏وطنانی که از بیماری اعتیاد رنج می‏برند، می‏رساند و توجه ایرانیان و سازمان‏های بین‏المللی را به آسیب‏های اجتماعی حاکم بر جامعه، جلب می‏کند.

سمینار آینه در لندن، با سخنان داریوش گشایش یافت و پس از آن حسین لاجوردی، جامعه‏شناس و رییس انجمن پژوهش‏گران ایران، به بررسی آمارهای گوناگون برگرفته از همه‏پرسی‏ها در مورد مشکلات مختلف جامعه پرداخت.

وی با ارائه‏ی بینشی از ملت ایران گفت: «برای از بین بردن این آسیب‏ها، باید در کنار هم اهداف مشخصی را دنبال کرد.»

او هم‏چنین اشاره کرد: «در جهان مترقی برعکس ایران، آمار را انکار نمی‏کنند و از طریق آمار با آسیب‏های اجتماعی روبه‏رو می‏شوند.»

سپس علی دیزایی، فرمانده‏ی پلیس غرب لندن، ضمن بررسی نقش پلیس در جامعه، در مورد برخورد پلیس انگلیس در جلوگیری و پیش‏گیری از شیوع مواد مخدر، توضیحاتی داد.

وی گفت: «سیستم آگاهی رسانی و هم‏چنین جلب همکاری و اعتماد جامعه، بهترین روش در پیش‏گیری از اعتیاد به مواد مخدر است.»

دکتر دانش فروغی، روانشناس، روابط انسان‏ها و تاثیر آن بر روی اعتیاد و هم‏چنین ‌اهمیت نقش خانواده در این مورد را بررسی کرد. او بهداشت خانواده و نقش آن، حتی در دوران قبل از تولد و کودکی را بسیار مهم تصویر کرد و از تاثیر آن در بزرگ‏سالی گفت.

دکتر ایرج شمسایی، در همین رابطه، از برخورد خانواده با کودکان در سنین مختلف سخن گفت.
محمد جهانشاهی، مددکار اجتماعی، آخرین سخنران سمینار آینه بود. آقای جهانشاهی‌ که چهارده سال است که در راه بهبودی جوانان معتاد فعالیت می‏کند، به داستان اعتیاد خود، چگونگی شروع اعتیادش و هم‏چنین روند بهبودی‏اش پرداخت.

پس از پایان سوال و جواب‏ها با داریوش به گفت و گو نشستم. داریوش به گفته‏ی خود، بنیاد آینه را بنا نهاده تا «تصویرگر انکارها و زبان درد و رنج و زخم‏های هم‏وطنانی باشد که زندگی می‏کنند که بسوزند و می‏سوزند تا زندگی کنند». داریوش ابتدا از انتظاری که از برگزاری این سمینارها دارد و نتایجی که از ‏آن می‏‏شود گرفت، می‏گوید:

Download it Here!

نیت ما این است که به صورت زنجیره‏ای، تیتر «در جستجوی جامعه‏ی سالم» را با متخصصین، پژوهش‏گران، کارشناسان، روانشناس‏ها و همه‏ی طیف‏هایی که می‏توانند پیام راه‏کاری به جامعه ارایه کنند، بررسی کنیم. هم‏چنین این که در کجا ایستاده‏ایم، و چه‏کار باید برای جامعه کرد، وهر طیفی در این راه چه نقشی می‏تواند ایفا کند و…

نیت‏ام این است که در آینده با تجربه‏هایی که در هر سمینار پیدا می‏کنیم، بتوانیم آن را گسترش دهیم و به آن خوشبین هستم.

در حال حاضر فعالیت‏های بنیاد آینه از طریق آگاهی رسانی است. آیا امیدوار هستید که یک روز این فعالیت‏ها جنیه‏ی عملی هم پیدا کند؟ مثل ایجاد کلینیک‏های ترک اعتیاد و مددرسانی‏های اجتماعی در داخل ایران؟

به آن فکر نکرده‏ام. چرا که دسترسی به آن امکان‌پذیر نیست. ‌اما چون هدف انسانی و خدمت کردن است، هیچ اشکالی در این رابطه نمی‏بینم که یک روزی این کار بشود.

ما برای داخل ایران نسخه نمی‏دهیم، فقط پیشنهادهای‌مان را به داخل می‏دهیم. کار خودمان را آینه می‏کنیم و به آن‏ها می‏دهیم.

مثلاً در رابطه با اعتیاد، عمل‏کرد دولت را در مقابل مواد مخدر، مبارزه با مواد مخدر، پیش‏گیری و آگاهی رسانی تا‌کنون بسیار ناکارآمد دیده‏ایم. کارها مقطعی بوده. همه‏ی این‏ها را هم گفته‏ایم.

یکی از پیش‏نهادهای درست ما این بوده که مملکت زیر بار هجوم مواد مخدر دارد کمر خم می‏کند. اگر اقدام اساسی نشود، نسل‏های آینده‏مان در خطر هستند.

به این دلیل، شهرک بهبودی را پیشنهاد دادیم. به جای این‌که معتادین را به زندان بیندازند، آن‏ها را به شهرک‏های بهبودی بفرستند‌ که ‌می‌تواند شهری باشد که حتی کارتن‏خواب‏ها را به آن‏جا بفرستند و خود بهبودیافتگان، کسانی که سال‏ها است در بهبودی هستند، می‏توانند دست آن‏ها را بگیرند و کمک‏شان کنند.

بهبودیافتگان در ایران بسیار زیادند. حدود ۳۰۰ هزار نفر دارند از داستان بهبودی و برنامه‏ی «‌۱۲قدم» استفاده می‏کنند.


داریوش اقبالی، خواننده‏ی ایرانی

این برنامه ۷۰ سال است که در جهان رایج است و ۱۲ـ۱۰ سال است که به ایران رفته ‌و رشد بسیار خوبی کرده است. اما چون رشد اعتیاد نسبت به جمعیت سه‌ برابر است، در این رابطه باید یک اقدام اساسی بکنیم.

تجربیات شخصی و گذشته‏ی شما در رابطه با مواد مخدر، چقدر به شما در کمک کردن به معتادان یاری می‏دهد؟ آیا این تجربیات انگیزه‏ای برای تاسیس این بنیاد بود؟

دقیقاً، ارتباط مستقیم دارد با رنجی که خود من با این بیماری داشتم و دردی که از این بیماری کشیدم. این درد یک درد مشترک است. عمل‏کرد این‌ بیماری‌ در همه‏ی کسانی که گرفتارش می‏شوند یک نوع است. در نتیجه وقتی که به ‌بهبودی رسیدم،‌ وظیفه‏ی خودم دانستم که با هم‏دردان و هم‌وطنانی که ‌گرفتار آن ‌هستند، شریک بشوم.

چند ساله بودید که به این سو رفتید و اکنون چند سال است که پاک هستید و بهبود پیدا کرده‏اید؟

وابستگی‏ام به مواد مخدر از زمانی اتفاق افتاد که روی من اسید پاشیده شد. در بیمارستان که بستری شدم، در طول مداوای جای سوختگی اسید، مرتب به من مرفین تزریق می‏کردند. یک انسان مرفینی شدم و در نتیجه وابسته شدم و چون اطلاع‏رسانی نبود، آموزش ندیده بودم و در مدارس نگفته بودند اعتیاد چیست، چون پدر و مادرم با من صحبت نکرده بودند که مواد مخدر چیست، چون بیماری اعتیاد را به من نشناسانده بودند، فکر کردم که خب، این طبیعی است دیگر.

و بعد این بیماری در من رشد می‏کرد و با آن زندگی می‏کردم و به‌جایی رساند که ۲۰ سال‌ رنج می‏بردم از این‌که دارم استفاده می‌کنم و دنبال راه گریز می‏گشتم.

در نتیجه با عده‏ای آشنا شدم که در مسیری بودند که به من گفتند‌ بدون مواد مخدر هم می‏توان زندگی کرد. آ‏ن‏ها ماهیت بیماری را به من شناساندند، راه‏کارهایی را به من یاد دادند و ابزار بهبودی‌ را در اختیارم گذاشتند.

همیشه می‏گویم، اگرچه خواندم «‌سال ۲۰۰۰، سال سقوط، سال فرار» اما برای من سال ۲۰۰۰، سال شکوفایی، سال زندگی جدید و نگاه تازه به جهان بود و الان هشت سال است که در دنیای بهبودی هستم.

تمام پیام‏ام به دوستان، پدر و مادرها، هم‏وطنان، مسوولین داخل مملکت، به برنامه‏های تلویزیونی، اینترنتی و رادیویی‌، این است که‌ ما باید از مدارس آغاز کنیم. چرا که الان نوجوانان ما، بچه‏های ۱۰ـ۱۲ ساله در معرض آسیب هستند. باید از دبستان‏ها به بچه‏ها آموزش داد که مواد مخدر چیست و چه اثراتی دارد.

هم‌چنین در شرایطی که در مملکت فقر و بیکاری زیاد است، از این ۳۰۰ هزار می‏توانند به عنوان الگوهای بهبود یافته دعوت کنند به مدارس‌ تا داستان خودشان را برای بچه‏ها بازگو کنند.

حالا که ستاد مبارزه با مواد مخدر جلوی جزو‏ه‏ها را می‏گیرد و اجازه‏ی چاپ آن‏ها را نمی‏دهد، حداقل از این بهبودیافتگان که زبان معتادین را می‏شناسند، استفاده کنند.

اتفاقاً در سمینار به علی دیزایی گفتم‌ که اگر شما به جای پلیس، یک بهبود یافته را که آسیب اعتیاد را دیده سرکلاس بفرستید، داستان زندگی‏ او می‏تواند الگوی خوبی برای هر دانش‏آموز باشد.

صحبت خوبی در مورد کمک دوستانتان کردید. کلاً اطرافیان چقدر در ترک اعتیاد می‏توانند موثر باشند؟

باید بلد باشند. این را همیشه می‏گویم. به همین دلیل عرض کردم که بهبودیافته می‏تواند موثر باشد. چون «زبان برادر مرده را برادر مرده می‏داند». کسی که خودش زخمی شده است، می‏تواند کمک کند.

نتیجتاً اطرافیان دل‏سوز، عاشق، یا پدر و مادر نسبت به بچه،‌ زبان آن بچه را نمی‏دانند. به همین خاطر پدر و مادرها باید بیماری اعتیاد را بشناسند. همان‌طور که ما بچه را می‏بریم دوچرخه‏سواری یاد می‏دهیم، می‏بریم برای یادگیری شنا، همین‏طور باید یاد بگیریم که چطور با فرزندمان راجع به این مساله صحبت کنیم.

چون آگاهی نداریم، می‏خواهیم خودمان یک جوری مساله را حل کنیم و ‏پنهان کاری هم می‏کنیم که «آی کسی نفهمد بچه‏ی من مواد مخدر استفاده می‏کند». در نتیجه چون نمی‏خواهیم کمک بگیریم، خودمان هم بیمار می‏شویم.

بهترین راه‏کار این است که با یک زبان عاشقانه با معتاد برخورد کرد. به نظر من، این بیماری یک بیماری عاشقانه است، یک بیماری معنوی است، بیماری روحی روانی است، بیماری جسمی نیست. بیماری انکار و پنهان‏کاری است که اطرافیان هم بیمار می‏شوند.

به همین دلیل اطرافیانی که دل‏سوز هستند، اگر هشیار باشند باید بروند و یاد بگیرند.

قبل از این‌که بچه به دام اعتیاد بیفتد، باید این آمورش‏ها باشد. الان من با بچه‏ی چهارساله‏ام راحت صحبت می‏کنم. مثلاً در حال ادیت فیلم هستم، سوال می‏کند، به او توضیح می‏دهم.

چرا که به من کسی یاد نداد. چرا که من فهمیدم با فرزندان‌مان باید آشکارا در مورد بیماری اعتیاد صحبت کنیم.
بیماری اعتیاد هم که مادر آسیب‏های اجتماعی است. همه‏ی آسیب‏های اجتماعی را زیر چتر خودش قرار می‏دهد.

شاید کمتر کسی بداند که شما خودتان راهنما و مربی چندین جوان معتاد در ایران هستید. در کمک به ترک اعتیادشان، ساعت‏ها پای تلفن با آن‌ها صحبت می‏کنید. می‏توانید توضیحی در این مورد بدهید و این که آن‏ها چگونه با شما تماس می‏گیرند؟ و شما چطور آن‏ها را یاری می‏دهید؟

صادقانه بگویم، منقلب می‌شوم وقتی صدای هم‏وطنی را می‏شنوم و یا صدای طرف‏داری را می‏شنوم، صدای طرفداری را که زخمی است، از تُن صدای‏اش می‏فهمم که کجا ایستاده است. دعوتش می‏کنم. روی علاقه‏ای هم که دارد، از این حربه هم استفاده می‏کنم.

من یک چت‏رومی درست کردم به نام بهبودی(behboudichat.com) بچه‌ها وقتی صحبت می‏کنند، به آن‌ها میگویم که به این چت روم یا اتاق بروند و من می‌روم‌ در این اتاق با آن‌ها صحبت می‌کنم. در یک ساعات به‌خصوصی بچه‌ها‌ در این اتاق دور هم جمع می‌شوند.

حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر از هر جای دنیا، در ساعات به‌خصوصی در این اتاق جمع می‏شوند. کسانی که به جلسات حضوری دست‏رسی ندارند، می‏آیند راه‏کارها را یاد می‏گیرند. یا از این طریق یا تلفن و ای‏میل راهنمایی‏شان می‏کنم. آدرس‏هایی را که هست به آن‌ها می‏دهم.

با این‏ها بیشتر به این دلیل در ارتباط هستم که هم‌درد را حس کند و حس کند که یک نفر مثل خود او، دردش را می‏فهمد.

اطرافیان خیلی نقش مهمی دارند. اطرافیان بسیار نقش کلیدی دارند‌ تا می‏بینند که بچه‏ای در دام افتاده، فرزندشان مواد مخدر استفاده می‏کند، فکر کنند خانه آتش گرفته.

همان‏طور که وقتی خانه آتش می‏گیرد، دنبال آتش‏نشان می‏گردیم، در این مورد هم باید دنبال کسی باشیم که بلد است چه‏کار کند. با زور و تشر و تنبیه، این کار درست نمی‏شود. به زبان عاشقانه ‌و عمل‏کرد حرفه‏ای نیاز دارد.

همان‏طور که وقتی فرزندمان دندان‏اش درد می‏گیرد، باید او را به دندان‏پزشکی ببریم، برای درمان این بیماری هم چون بلد نیستیم، باید از یک متخصص کمک بگیریم، از بچه‏هایی که بهبودی پیدا کرده‏اند. ما وظیفه‏ی خودمان می‏دانیم که راهنمایی‏شان کنیم.

دعوت من از دوستان همیشه این است که برای یک کار تیمی نپرسیم «چی گیر من می‏آید؟»، بلکه بپرسیم «چه چیزی را می‏توانم جلو ببرم؟». این است که از هم‏وطنان‏ام عشق و وقت می‏خواهم.

از همه‏‏ی کسانی که می‏توانند به این بنیاد بیایند، عضو بنیاد بشوند و دست کس دیگری را بگیرند، تقاضایم این است که به این زنجیره بپیوندند تا بتوانیم خدمت‏گزار جامعه‏مان باشیم.

گفتید که در حال تهیه‏ی یک فیلم هستید؟

در حال ساختن یک‌ کار مستند در رابطه با آسیب‏های اجتماعی هستم. در ایران بچه‏ها فیلم‏هایی می‏گیرند و زیرزمینی برایم می‏فرستند. مثلاً فیلمی دارم که دختران ۱۲ ساله دور هم نشسته‏اند و مواد استفاده می‏کنند. وحشتناک است. آدم این صحنه‏ها را می‏بیند، داغان می‏شود. این بچه‏ها دارند داغان می‏شوند.

مرتب راجع به انرژی هسته‏ای صحبت می‏شود. انرژی هسته‏ای چیست؟ یک بمب هسته‏ای یک بار می‏آید، ویران می‏کند، تمام می‏شود. این بیماری، این عملکرد مواد مخدر، مثل موریانه وارد زندگی‏ها می‏شود. پایه‏ها را سست می‏کند و دیوار فرو می‏ریزد.

یک سری فیلم‏هایی هست که خیلی حسی است. به زبان انگلیسی و با زیرنویس انگلیسی. مدت‏ها است که این فیلم‏ها را دارم. خواستم یک کار بین‏المللی انجام بدهم، در ۴۵ دقیقه، اصلاً چهره‏ی دیگری از اعتیاد در ایران را می‏بینیم.

چون همیشه راجع به مواد مخدر و مقدار آن صحبت می‏شود، اما ضربه‏ای را که زیرمیزی از داخل می‏خوریم کسی مطرح نمی‏کند. بیماری را کسی مطرح نمی‏کند.

مواد مخدر همیشه هست، کاری‏اش هم نمی‏شود کرد. اما عمل‏کرد بیماری را کسی نمی‏داند. فکر می‏کند مواد مخدر را کنار بگذارد، بیماری تمام شده. اما آن موقع بیماری تازه چهره نشان می‏دهد. سه درصد این بیماری، مواد مخدر است، ۹۷درصد آن شاخه‏های دیگری دارد.

این را جامعه باید آموزش ببیند. با گفتن این که «مواد مخدر نکش، غیرت داشته باش، نکش» و… چیزی درست نمی‏شود. باید آگاهی داد. چهره‏ها و عکس‏ها راباید ببینند. این وظیفه دولت است که انجام نمی‏دهد.

الان آمار در فرانسه و انگلیس هم زیاد است، همه جا هست. اما چهره‏ی این بیماری در کشور ما فرق می‏کند. ما ملت یونیکی هستیم و اعتیادمان هم یونیک است.

من معتقدم که رسانه‏ها نقش مهمی دارند. رسانه‏ها باید آگاهانه اطلاع‏رسانی کنند‏، ‏آگاهانه تصویر کریه این بیماری را نشان بدهند.

پیام فعلی شما برای جوانان و معتادان چیست؟

تنها پیام صادقانه‏ای که می‏توانم بگویم، این است که به این خاطر آمده‏ام و جلوی صف ایستاده‏ام که بگویم‌ الگویی از کسی هستم که آسیب این بیماری را دیده است.

این بیماری در همه یک جور عمل می‏کند و یک جور ویران می‏کند. شخصیت، مقام، ثروت، خانواده نمی‏شناسد این بیماری و در هر رده‏ای از اجتماع حضور دارد.

من خواهش عاجزانه‏ام این است که گول لذت‏های اولیه و گول ماه عسل را نخورند و فکر نکنند که مواد مخدر همیشه این حال را خواهد داد. تجربه نشان داده است که این لذت‏ موقتی است.

من همیشه لذت مواد مخدر را همیشه تشبیه می‌کنم به یک اتوبان هفت، هشت بانده که تو را با خود می‏برد، ولی این اتوبان مرتب باریک و باریک‏تر و یک بانده می‏شود.

در انتها هم یک دیوار بتنی بزرگ جلوی روی‏ات است که یا باید با ضربه ماشین به آن بزنی و داغان شوی یا این که باید به زندگی برگردی که بسیاری رفتند زیر خاک به‌خاطر بیماری اعتیاد و بسیاری پنهان کردند بیماری فرزندان، همسران، خواهرانشان، برادران‌شان را به‌خاطر پنهان کاری.

پیام‏ام این است: «این دم شیر است، به بازی نگیرید.»

AteNa_Saeid - اتریش - وین
همشهرى در ایران ؟

چقدر خوشحال شدم ...
پنج‌شنبه 26 دی 1387

NO NAME - ایران - ایران
فقط اراده میخواد.
پنج‌شنبه 26 دی 1387

آسودگی - ایران - تهران
همشهری نوشته بود محمود اقبالی .
وای چقدر خندیدیم ...
پنج‌شنبه 26 دی 1387

omidezendegy - ایران - مشهد
محمود اقبالی رئیس مدیر «کانون آینه»
هیچ ربطی به داریوش نداره
https://www.hamshahrionline.ir/News/?id=76464
پنج‌شنبه 26 دی 1387

آنتی اسلام - ایران - اهواز
دوباره میسازمت وطن.... زنده باشی داریوش. سنبل یک مرد ایرانی. آزاده، استوار، مصمم و با اراده. پاینده باد ایران
پنج‌شنبه 26 دی 1387

Mahsaaa - انگلستان - انگلستان
واقعا ؟یعنی انقدر ابلهن که اسم واقعیشو ننوشتن؟ اینهمه داره زحمت میکشه بعدش میان مینویسن محمود اقبالی؟ حالا اسم قحط بود..حالا جدی جدی نوشتن محمود اقبالی؟؟؟؟؟؟!!!!
پنج‌شنبه 26 دی 1387

hoormazd - امریکا - تگزاس
طبق امار خود رژیم بین دو تا پنج میلیون معتاد در کشور وجود دارند که بسته به درجه اعتیادشون روزانه بین نیم تا یک گرم مصرف می کنند.یعنی روزانه حداقل بین 1000000 تا 2500000 گرم یا به عبارتی 1 تا 2.5 تن و اگه این معتادین 1 گرم در روز مصرف کنند میشه 2 تا 5 تن...حالا واقعا ورود این مقدار مواد بدون نظارت مستقیم رژیم امکان داره؟کدوم قاچاقچی میتونه بدون اطلاع حر..زدگان جمهوری اسهالی اینجوری از مرز رد شه؟ حالا هی بشینین تو سرتون بزنین واسه پاپتی های غزه که حتی خون ایرانیها رو به خاطر شیعه بودن نجس میدونن.زندگی خانواده ایرانی اگه به خاطر فقر و اعتیاد از هم پاشید باکی نیست سر حماس و نصرالله و بقیه جماعت پاپتی سلامت...شیر از پستان کی خوردید شما که هموطن خودتون رو زیر پای غریبه های بی وجود سلاخی میکنید؟؟؟
دوستانی که هنوز درد وطن دارند و ایران و ایرانی رو هنوز بیش از غریبه ها محترم میدونند لطفا اگر تو نستید سری به انجمنهای NA بزنید...معتادینی که برای زندگیشون میجنگند بیشتر از هر چیز به ساپورت روحی و عاطفی نیاز دارند...تنهاشون نگذارید تا این حکومت نکبت بار احساس تنهایی کنه...
پنج‌شنبه 26 دی 1387

داور - ایران - تهران
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو - یه وجب خاک مال من هر چی میکارم مال تو
پنج‌شنبه 26 دی 1387

Clinik84 - سوئد - استهکلم
وارد کردن مواد مخدر ر و اعتیاد جوانان کار این رژبم جنایتکار ات چون نمی خواهد که مرم برخیزد و انقلاب کند .در ایران به راحتی خربدن یک شکلات آدم میتواند به مواد دسترسی پیدا کند. به امید ایرانی سالم
و سعادتنمندی برای همه هموطنان
پنج‌شنبه 26 دی 1387

darya_24 - بحرین - .
افرین به این پشتکار و اعتماد به نفس
خواستن توانستن هست
پنج‌شنبه 26 دی 1387

AteNa_Saeid - اتریش - وین
متاسفم واقعا !
سر کارى بود این خبر ... چه ربطى به داریوش داشت آخه ؟
جمعه 27 دی 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.