افشین پیروانی : طلاق آفسـاید زندگـی مشتـرک

افشین پیروانی : طلاق آفسـاید زندگـی مشتـرک

 یکی از مشخصات بارز خانواده پیروانی این است که بسیار باشخصیت هستند و در عرصه ورزش همیشه اخلاق را رعایت می‌کنند و این مسئله را به شاگردان خود هم گوشزد می‌کنند، زمانی که برادر بزرگ، یعنی «شاغلام» شیرازی‌ها، طی سال‌ها حضور در میان این فوتبال چه به عنوان بازیکن و چه به عنوان مربی، توانست شاگردان زیادی را به فوتبال کشور معرفی کند برادران دیگرش هم از جمله امیرحسین و افشین این گونه عمل کردند، چرا که خود آن‌ها، هم روزی شاگرد شاغلام بودند و حالا افشین پیروانی که با تیم ملی و پرسپولیس به افتخارات بزرگی رسیده، این بار به عنوان سرمربی، پرطرفدارترین تیم آسیایی را رهبری می‌کند. با این مرد خوش‌اخلاق ورزش ایران که در حال حاضر در مقطع دکترا تحصیل می‌کند و در 39 سالگی رهبری این تیم پرطرفدار را عهده‌دار است به گفتگو نشستیم. افشین برایمان از 9سالگی‌اش تا به امروز گفت...

خودتان را کامل برایمان معرفی کنید.

پیروانی: در خانواده‌ای پرجمعیت به دنیا آمدم شامل 8 پسر و 3 دختر. من فرزند آخر خانواده پیروانی در 17 بهمن سال 1348 در یکی از محله‌های قدیمی شیراز چشم به جهان گشودم. برادر بزرگم عزیز پیروانی بود که یک‌سال و نیم پیش درگذشت، برادر دوم خانواده هم غلامحسین ملقب به «شاغلام» است که سال‌هاست مربیگری فجر سپاسی را برعهده دارد و الفبای فوتبال را به من یاد داد.

 برادران دیگر هم به فوتبال علاقه‌مند بودند و این ورزش را ادامه دادند؟

پیروانی: بله، بجز امیرحسین که تا همین چندی پیش مربی ابومسلم بود، بقیه برادرانم هم فوتبال بازی می‌کردند، اما ما سه نفر مربی شدیم و به نوعی فوتبال را ادامه دادیم و دوره‌های مختلف کلا‌س‌های مربیگری را گذراندیم. حتی آن دو برادرم هم که در آمریکا زندگی می‌کنند، در دوران نوجوانی و جوانی به فوتبال می‌پرداختند.

 و پدرتان؟

پیروانی: فوتبال را دنبال می‌کرد، اما بازی نمی‌کرد. به هر حال پسران او همه به نوعی فوتبال بازی می‌کردند، البته من 9ساله بودم و امیرحسین که یک‌سال و نیم از من بزرگتر بود، 11 سال سن داشت که پدرمان را از دست دادیم، اما برادران بزرگتر فوتبال بازی می‌کردند و پدر سفت و سخت پیشرفت ورزشی آنان را دنبال می‌کرد.

 شغل پدرتان؟

پیروانی: مرحوم پدرم، ساختمان‌سازی می‌کردند.

 دامادها؟

پیروانی: یکی از آنان، داور بین‌المللی کشتی بود، اما دو نفر دیگر به هرحال عضوی از خانواده ما بودند، به همین خاطر فوتبال را دنبال می‌کنند.

 و شما چه شد که به فوتبال رو آوردید؟

پیروانی: به خاطر برادرانم. من هم از 10، 11 سالگی ابتدا از کوچه پس کوچه‌های شیراز فوتبال را آغاز کردم سپس این روند ادامه یافت. اولین بار که پایم را روی چمن گذاشتم، «شیرزاد شول» به عنوان اولین مربی برای من زحمت کشید و در کنار او «شاغلام»... فوتبال را از تیم نوجوانان برق آغاز کردم، برای سربازی که به تهران آمدم در تیم ژاندارمری بازی کردم. پس از دوران سربازی دوباره به برق شیراز رفتم، آن‌زمان من 21 ساله بودم و به همراه دو برادر دیگرم یعنی غلامحسین (شاغلام) و امیرحسین هر سه در خط دفاعی تیم برق شیراز بازی می‌کردیم و با همین تیم در سال 69 قهرمان لیگ یک ایران شدیم. تا اینکه از تیم بانک تجارت تهران به من پیشنهاد شد، غلامحسین مرا تشویق کرد و گفت: افشین به تهران برو تا در آنجا راحت‌تر پیشرفت کنی، من هم همین کار را کردم، پس از دو سال بازی در بانک تجارت که آن زمان علی دایی هم در همان تیم بازی می‌کرد، در سال 72 به پرسپولیس پیوستم. آن روزها را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم، حضور در پرسپولیس؛ از کودکی عاشق این تیم بودم، هرگاه که پرسپولیس به شیراز می‌آمد، صبح زود به حافظیه می‌رفتم تا سکو را از دست ندهم. دوران نوجوانی و جوانی عاشق این تیم قرمز‌پوش بودم، به در و دیوار اتاق من فقط پوسترهای بازیکنان این تیم بود، بازیکنان آن تیم را دوست داشتم. بازیکنان خوب و معروفی آن سال‌ها در پرسپولیس بازی می‌کرد. علی‌پروین، محمد مایلی‌کهن، ضیا عربشاهی، مرتضی‌کرمانی‌مقدم، فرشاد پیوس، کاظم سید علیخانی، حمید درخشان و سوگلی آنان، ناصر محمدخانی بود. گلزن خوب آن سال‌های پرسپولیس که من او را «نانا» صدا می‌زدم، پیراهن شماره 8 می‌پوشید و من دوست داشتم مانند او بازی کنم، اما سرنوشت این بود که مدافع شوم.

 و خاطرات زیادی هم از سال‌ها حضور در پرسپولیس و تیم ملی داری؟

پیروانی: همان‌طور که می‌دانید، فوتبالیست ‌بودن خاطرات زیادی طی این سال‌ها برایم به ارمغان آورد، اما صعود به جام جهانی 98 و پیروزی مقابل استرالیا بهترین خاطره من بود. آن روز من دفاع آخر تیم بودم و فشار زیادی تحمل کردم. انگار همین دیروز بود، 10 سال پیش بود وقتی که بازی به تساوی رسید، خداخدا می‌کردیم که دقایق به سرعت بگذرد، اما مگر دقایق می‌گذشت! حالا پس از گذشت سال‌ها، هر زمان و در هر دقیقه‌ای که چشمم به احمدرضا عابدزاده می‌افتد، بی‌اختیار یاد آن بازی رویایی می‌افتم. همچنین بازی مقابل آمریکا در جام‌جهانی 98 فرانسه که به پیروزی ما ختم شد. در این دو بازی خاطره‌انگیز، احمدرضا عالی بازی کرد، دو بازی فراموش‌نشدنی برای فوتبال ایران در تاریخ این ورزش.. یکی دیگر از خاطرات خوبم پیروزی (2-1) مقابل استقلال تهران در فینال جام حذفی بود که من گل زدم و با گل من قهرمان شدیم.

 عمر خیلی زود می‌گذرد، در بازی با استرالیا چند سالتان بود؟

پیروانی: بله عمر خیلی زود می‌گذرد و خاطرات می‌ماند، آن روز من 28 ساله بودم....

 شنیدیم که درس را همچنان ادامه می‌دهید؟

پیروانی: از سال‌ها قبل که فوتبال را به شکل حرفه‌ای ادامه دادم، تصمیم گرفتم که درسم را ادامه دهم به همین خاطر لیسانس و فوق‌لیسانس گرفتم و در حال حاضر دانشجوی دکترای تربیت بدنی هستم که امیدوارم این مقطع را با موفقیت پشت سر بگذارم، ضمن اینکه دوره‌های مختلف کلاس مربیگری را هم گذرانده‌ام.

 فقط مربیگری می‌کنید، یعنی منبع درآمدتان همین است؟

پیروانی: خیر، در بازار تهران مغازه‌ای دارم، ضمن اینکه در کار ساخت‌و‌ساز هم هستم، البته سال‌ها پیش در میدان میرداماد تهران، در پاساژ ملی‌پوشان، مغازه‌ای داشتم که آن را فروختم...

 از داداش خاطره خوبی نداری برایمان بگویی؟

پیروانی: شاغلام، در زمان بازیگری‌اش در تیم‌های منتخب فارس و برق شیراز، شوت‌های سنگینی می‌زد، پنالتی‌هایش معمولا گل می‌شد و مرا هم خیلی دوست داشت. یادم می‌آید یک روز درساک ورزشی‌اش که یک ست کامل لباس تولیدی آدیداس بود، بدون اینکه به او بگویم آن را برداشتم و جایی پنهان کردم، می‌خواست برای بازی به ورزشگاه برود، نزدیک به یک‌ ساعت دنبال لباس‌های خود بود، اما پیدا نکرد، وقتی که متوجه شد من برداشتم با آن لهجه شیرین و نگاه قشنگش به من گفت: برو ساک را بیاور. ابتدا فکر کردم که مرا دعوای سختی خواهد کرد، اما تنها نوازشم کرد و گفت دیگر این کار را نکن...

 چندی دیگر باید مقابل تیم فجر سپاسی روی نیمکت بنشینی و در واقع مقابل برادرت قرار بگیری، در صورت برد یا باخت به او چه خواهی گفت؟

پیروانی: شاغلام اخوی بزرگ ماست و احترامش واجب است، در هر صورت قبل و پس از بازی به او می‌گویم، دوست دارم حاج غلام، او برای من خیلی زحمت کشیده.

 مربی‌گری سخت‌تر است یا بازیکن‌ بودن، البته در پرسپولیس؟

پیروانی: مربی بودن صد برابر سخت‌تر از بازیکن بودن است. در زمانی که بازیکنی تنها جوابگوی خودت و مربی هستی اگر ضعیف هم بازی کنی، با سعی و تلاش می‌توانی خودت را نشان بدهی. اما زمانی که مربی هستی و به خاطر اشتباه بازیکنان به تساوی می‌رسی یا شکست می‌خوری باید جوابگوی خیل عظیم هواداران و میلیون‌ها طرفدار باشی، به خصوص در پرسپولیس که حداقل 30 میلیون طرفدار دارد، این تعداد هوادار از جمعیت خیلی از کشورها بیشتر است، پس بی‌دلیل نیست که بگویم؛ باید جوابگوی یک ملت باشی.

 زمانی کمک امیر قلعه نوعی در تیم ملی بودی حالا باز هم آرزو داری که در تیم ملی باشی؟

پیروانی: به هر حال، این آرزوی هر ایرانی است که روزی مربی تیم ملی کشورش باشد، من هم از این حیث مستثنی نیستم.

 تیم ملی با دایی صعود می‌کند؟

پیروانی: از توانایی‌های دایی نباید به سادگی گذشت، او در زمان بازی‌اش هم، همین گونه بود، از فکرش خوب استفاده می‌کرد و همین امر باعث شد تا به موفقیت‌های زیادی برسد.

 چه سالی ازدواج کردید؟

پیروانی: زود ازدواج کردم، 23 ساله بودم، در سال 71 و ثمره این ازدواج دو دختر 14 ساله و 4 ساله است.

 به عنوان یک فوتبالیست، نظرتان این است که فوتبالیست‌ها زود ازدواج کنند، می‌خواهیم نظرتان را به طور کامل در این باره بدانیم.

پیروانی: اگر فوتبالیست‌ها زودتر ازدواج کنند، بهتر است، به نظر من عمر ورزشی‌شان بیشتر می‌شود، حواسشان به فوتبال بیشتر جمع است تا سایر مسایل حاشیه‌ای. ازدواج به فوتبالیست کمک‌های زیادی می‌کند. اما همسرانشان هم باید مسائلی را بدانند... اصولا زندگی با یک فوتبالیست حرفه‌ای سخت است، یک فوتبالیست مقاطع مختلفی را در دوران ورزش خود می‌گذراند، دورانی در بورس است، شهرت دارد، معروف می‌شود، دورانی است که افول می‌کند، حتی ممکن است از یاد برود، سفر، خستگی پس از تمرینات، مصدومیت، خوشی، شادی، غم، تلاش و ... همه این‌ها زندگی یک فوتبالیست را می‌سازد، به همین خاطر به عنوان یک «زن» زندگی مشترکش کمی با دیگر قشرهای جامعه متفاوت است.

 چه آرزویی برای پرسپولیس داری؟

پیروانی: من تنها به بردن فکر می‌کنم، حتی بازی در مقابل برادر بزرگترم که مرا با فوتبال آشنا کرد...

 نقش تحصیل در زندگی یک ورزشکار چیست؟

پیروانی: به پیشرفتش کمک بیشتری خواهد کرد. اجازه می‌دهد که در تصمیم‌گیری‌هایش بهتر عمل کند حتی باعث می‌شود که در میادین سبز، تعمق و تامل بیشتری کند، البته این بدان معنی نیست که یک فوتبالیست تحصیلکرده کاملا موفق می‌شود، اما شانس موفقیتش بیشتر است.

 شما در خارج از ایران هم بازی کردید؟

پیروانی: در یک مقطع کوتاه، کمتر از یک سال، سال 75 در السد قطر...

معـروف‌تـرین شمـاره          5     پرسپـولیـس

شاید افشین پیروانی را بتوان یکی از متعصب‌ترین، مستحکم‌ترین و خوش‌اخلاق‌ترین مدافعان تاریخ فوتبال پرسپولیس و تیم ملی دانست. مدافعی که به همراه محمد پنجعلی، معروف‌ترین شماره 5 تاریخ پرسپولیس باشد. تنها عیب افشین در دوران بازی‌اش‌، سرعت نه چندان بالای او بود. مدافعی که علی رغم قد کوتاهش از قدرت سرزنی بالایی برخوردار و به عنوان کاپیتان تیم، دارای نقشی محوری بود. افشین پیروانی را خیلی‌ها محمدعلی پیروانی می‌نامند ولی معمولاً در بین هواداران پرسپولیس به نام افشین معروف است. افشین در خانواده‌ای کاملاً ورزشی زندگی می‌کند. هر چند دو برادر دیگر او یعنی غلامحسین و امیرحسین شهرت افشین را در عالم فوتبال نداشتند ولی در عالم مربیگری از مربیان مطرح به‌شمار می‌روند. به خصوص غلامحسین که سال‌هاست هدایت فجر شهید سپاسی‌شیراز را بر‌عهده دارد و با کمترین امکانات بیشترین بازده را نشان داده است. ما ایرانی‌ها بی‌مهری خودمان را یک بار دیگر و این بار در مورد افشین نشان دادیم. در حالی که او تنها یک فصل به همراه علی دایی برای السدقطر بازی کرد، اما همواره، این باشگاه در اعزام او به کلاس‌های مربیگری، نقش مهمی ایفا کرده است. این در حالی است که برای افشین با 12 سال بازی در پرسپولیس، حتی بازی خداحافظی هم تدارک دیده نشد.

او تا پایان دوره سوم لیگ برتر در پرسپولیس بازی کرد و سپس بنا به دلایلی او به تیم پیکان رفت و برای یک فصل برای این تیم تهرانی بازی کرد. و برای همیشه از عالم فوتبال به عنوان بازیکن خداحافظی کرد. بعد از آن با گذراندن دوره‌های مربیگری، مدارج ترقی را طی کرد. در شروع کار به عنوان دستیار امیر قلعه‌نوعی در تیم ملی، شروع به فعالیت کرد. افشین در پرسپولیس 209 بازی انجام داده و14 گل هم ثمره این تعداد بازی‌های او برای پرسپولیس بوده است. شاید گل او در فینال جام حذفی مقابل استقلال که منجر به قهرمانی پرسپولیس شد، همچنین گل او در برد تاریخی مقابل آلیما قزاقستان در بازی برگشت و در ورزشگاه آزادی که با ضربه‌ برگردان به ثمر رسید، از حیاتی‌ترین گل‌های دوران فوتبال او بوده باشد. در دیدار رفت مقابل آلیما که در قزاقستان برگزار شد، پرسپولیس 3 بر صفر بازنده شد تا هواداران پرسپولیس، امید چندانی به صعود نداشته باشند، اما در دیدار برگشت، پرسپولیس با 5 گل حریف خود را درهم کوبید تا مقتدرانه به دور بعدی صعود کند که اولین گل آن بازی را افشین پیروانی به ثمر رساند.

لابـه‌لای کـلام

طرفداران استقلال را هم دوست دارم، باید بگویم؛ زمانی که در تیم ملی بازی می‌کردم، آنها مرا تشویق می‌کردند، راستش را بخواهید، در زمان بازی‌ام، طرفداران استقلال به من لطف داشتند.

 دو دختر دارم، دختر 14 ساله‌ام غزال و دختر کوچکم 4 ساله به نام «وستا» است.

 همسری مهربان دارم که طی این سال‌ها، همدم و یار من بوده است از او سپاسگزارم.

 زوج‌های جوان نباید زندگی را زیاد سخت بگیرند، البته نمی‌خواهم کلیشه‌ای بگویم، اما می‌خواهم بگویم، ما هم از ابتدا، زندگی ساده‌ای را به اتفاق همسرم آغاز کردیم و طی این سال‌ها توانستیم، آهسته آهسته خودمان را جمع و جور کنیم، منظورم این است که جوانان، یک شبه آرزوی زندگی بهتر نداشته باشند، بلکه باید علاوه بر سعی و تلاش به خدا هم توکل کرد. امیدوارم که تمام زن و شوهرها زندگی آرام و بدون دغدغه‌ای داشته باشند و با کوچکترین مشکلی، حرف از طلاق و جدایی نزنند، اگر بخواهم طلاق را با فوتبال مقایسه کنم باید بگویم که «طلاق آفساید زندگی مشترک» است.

 زمانی که به منزل افشین پیروانی رفتیم، همسر و دختر بزرگش هم در منزل بودند، اما افشین پیروانی مایل نبود که تصاویر آن دو روی جلد مجله چاپ شود، ما هم گفتیم به روی چشم...
 
یمان برومند

منبع : مجله خانواده سبز

kiafard - استرالیا - سیدنی
باوجودیکه من طرفدارسرسخت پرسپولیس وپیروانی هستم اما این نمئدانم چرا ادم معروف وتحصیلکرده ای چون افشین مخالف چاپ عکس خانوادگی خودش است .
پنج‌شنبه 12 دی 1387

palang - انگلیس - لندن
کیافرد استرالیا سیدنی چون بسیاری از مردم ایران بی جنبه هستند و افشین کار درستی کرده
جمعه 13 دی 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.