متهم به قتل برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش مادر خود را کشت

متهم به قتل برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش مادر خود را کشت و برای قتل پدرش نقشه کشید

دادگاه پسر نوجوانی که برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش با نقشه قبلی تصمیم به قتل والدینش گرفته و در این میان مادرش را کشته است روز گذشته در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.به گزارش خبرنگار ما در ابتدای جلسه محاکمه محمد شادابی نماینده دادستان تهران در برابر قضات حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت؛ هیات محترم قضات، پرونده یی که پیش رو داریم یکی از تلخ ترین پرونده های قضایی است چرا که پسر نوجوانی اسیر وسوسه های دختر مورد علاقه اش شده و برای رسیدن به آنچه تصور می کرده عشق است نقشه قتل پدر و مادرش را کشیده و در این میان مادرش را با طناب خفه کرده است. متهم که حسام نام دارد در زمان وقوع قتل یعنی ششم اسفندماه سال 84 ، 18 سال سن داشت. او با همدستی دختری 29 ساله به نام مریم و برای اینکه بتوانند با هم ازدواج کنند، تصمیم به قتل پدر و مادرش گرفته و در حالی که آن دو پس از قتل مادر حسام، همچنان تصمیم داشتند در ادامه نقشه خود قتل پدر را عملی کنند، پلیس متوجه شد و آنها را دستگیر کرد. نماینده دادستان ادامه داد؛ حسام یک هفته قبل از قتل مادرش برای اینکه والدینش را بکشد، ابتدا سیانور تهیه کرد. اما از آنجایی که سیانور تقلبی بود مادرش را خفه کرد. من به عنوان نماینده دادستان تهران و مطابق قانون تقاضای مجازات هر دو متهم را دارم.سپس خواهران و برادر مقتول که به عنوان وراث مادرشان در دادگاه حضور داشتند برای حسام تقاضای قصاص کردند، اما خواهر 12 ساله او اعلام گذشت کرد.وکیل مدافع این دختر 12 ساله گفت؛ هر چند موکل من که خواهر حسام است نسبت به برادرش اعلام گذشت کرده اما نسبت به مریم متهم ردیف دوم پرونده همچنان شکایت و تقاضای مجازات او را دارد.متاسفانه تحقیقات کامل در این پرونده انجام نگرفت و همچنان ایراداتی باقی ماند. اگر ابهامات برطرف می شد، قطعاً نقش مریم در این قتل بیشتر مشخص می شد. در ادامه جلسه دادگاه حسام به عنوان متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. وی گفت؛ اتهام قتل مادرم را قبول دارم. اما آقایان قضات من در آن زمان قدرت تصمیم گیری نداشتم و در واقع مریم و ماده مخدر کراک بودند که مرا هدایت می کردند. ماجرا از زمانی آغاز شد که من اقدام به خودکشی و با ماشین خودم را به داخل دره پرت کردم، بعد از گذراندن دوران بیمارستان و بهبودی به شرکت مادرم رفتم تا گاهی به او کمک کنم. مریم منشی شرکت بود و کم کم روابط من و او به شدت قوی شد. من در خانه رابطه عاطفی قوی با مادر و پدرم نداشتم. آنها همه چیز را در قالب پول می دیدند. همه امکانات را برای من فراهم می کردند، اما آزادی به من نمی دادند. وقتی پیش شان بودم هیچ ارزشی برایم قائل نبودند، همین مساله هم باعث شده بود من سه بار از خانه فرار کنم و دست به خودکشی هم بزنم در حالی که به فامیل گفته شده بود من تصادف کرده ام.وی ادامه داد؛ رابطه من و مریم به جایی رسیده بود که من همه رازهای زندگی ام را به او می گفتم. این دختر آنقدر به من محبت می کرد و با من مهربان بود که دلباخته اش شدم تا اینکه او یک روز تصادف کرد و دستش شکست. یک بار که برای دیدنش به شرکت رفته بودم به من گفت دستش خیلی درد دارد و برای آرام کردن آن از ماده مخدر کراک استفاده می کند. او از من خواست برایش کراک تهیه کنم. من هم ماده مخدر را خریدم و از آن به بعد بود که ما با هم می کشیدیم، من و مریم کاملاً به کراک اعتیاد پیدا کرده بودیم. من در آن زمان پیش دانشگاهی بودم. مجبور شدم برای اینکه بیشتر با مریم باشم کلاس هایم را غیرحضوری بردارم. اما به مادرم چیزی نگفتم. می خواستم در این مدت شرایط را طوری فراهم کنم که من و مریم بتوانیم با هم ازدواج کنیم. مریم 11سال از من بزرگتر بود و خانواده ام با ازدواج ما مخالفت می کردند. من یک بار به مادرم گفتم عاشق مریم شده ام اما او جواب داد بهتر است فراموشش کنم و حتی اگر او راضی شود پدرم به این ازدواج رضایت نخواهد داد. من و دختر مورد علاقه ام برای رسیدن به خواسته هایمان ابتدا نقشه کشیدیم که من به مادرم بگویم پدرم و مریم با هم ارتباط دارند، در این صورت والدینم از هم جدا می شدند و من هر کاری می خواستم می توانستم انجام دهم. من این حرف را به مادرم زدم. آن شب پدر و مادرم با هم دعوای مفصلی کردند اما فردای آن روز مادرم مریم را اخراج کرد و همه چیز تمام شد.حسام در ادامه گفت؛ وقتی دیدم این نقشه راه به جایی نبرده است به فکر کاردیگری بودم تا اینکه یک روز وقتی داشتم با مریم ماده مخدر شیشه می کشیدم او به من گفت برای اینکه به هم برسیم باید پدر و مادرت را بکشیم. من تحت تاثیر شیشه بودم و چیزی متوجه نمی شدم، در آن شرایط پیشنهاد را قبول کردم. مریم به من گفت باید بنویسی که عاشقم هستی و برای رسیدن به من پدر ومادرت را می کشی. من هم این کار را کردم و نامه را به مریم دادم. چند روز بعد دوباره این موضوع را پیش کشید و بعد گفت بهترین کار استفاده از سیانور است. من که اختیارم دست مریم بود، قبول کردم. به عبدالله کارگر مادرم زنگ زدم، او برایم سیانور آورد. 500 هزار تومان هم گرفت. من دو قرص را در چای و شربت آناناس ریختم تا پدر و مادرم بخورند و بمیرند، اما قرص ها قلابی بود و اثر نکرد، بعد از آن تصمیم گرفتیم ابتدا با اتر پدر و مادرم را بیهوش و بعد خفه شان کنیم. من با عبدالله تماس گرفتم. قرار بود روز حادثه برایمان اتر بیاورد، اما نیاورد و مریم گفت همین طوری کار را تمام می کنیم. او به خانه ما آمد. با هم کراک کشیدیم، بعد من با مادرم تماس گرفتم و گفتم کار مهمی دارم زود به خانه برگرد. چند دقیقه بعد مادرم آمد، همین که وارد شد، من طناب را دور گردنش انداختم و کشیدم، او روی زمین افتاد. سپس مریم که چاقو هم همراه داشت چاقو را به زمین انداخت و روی بدن مادرم نشست و طناب را از دو طرف کشید. جسد را لای پتویی گذاشتیم و با طناب بستیم، از خانه بیرون رفتیم که خواهرم را از مدرسه به شرکت مادرم ببریم اما مریم از ماشین پیاده شد و گفت نمی خواهد با خواهرم روبه رو شود. او پس از آن هر چه زنگ زدم جوابم را نداد. چند دقیقه بعد، پدرم به طور ناگهانی به خانه آمد و ماموران را خبر کرد و بعد فهمیدم مریم همه چیز را به پلیس گفته است. همان ابتدا من همه چیز را گردن گرفتم چون واقعاً فکر می کردم مریم عاشق من است اما بعد متوجه شدم اشتباه کرده ام. او پول مادرم را می خواست نه من را. حسام ادامه داد؛ من از خاله هایم تقاضای بخشش دارم. در این سه سال خیلی سختی کشیدم و حالا فهمیدم که مریم چطور مرا گول زده است.بعد از حسام وکیل مدافعش به دفاع از او پرداخت و سپس عبدالله مردی که به حسام سیانور فروخته بود مورد تحقیق قرار گرفت. و در ادامه مریم متهم ردیف دوم در برابر قضات قرار گرفت. وی تمام گفته های حسام را انکار و ادعا کرد این حسام بوده که او را به مواد مخدر آلوده کرده است. وی گفت؛ رابطه من و حسام رابطه خواهر و برادری بود و من به خاطر مشکلاتی که این پسر داشت با او دوستی می کردم. من خودم در آن زمان نامزد داشتم. روز حادثه وقتی به خانه اش رفتم او مادرش را کشته و پتوپیچ کرده بود و ما با هم کراک کشیدیم و او از من خواست در قتل پدرش کمکش کنم. من به دنبال راه فرار بودم، چون می دانستم اگر با او همکاری نکنم مساله اعتیادم را به خانواده ام می گوید ابتدا قبول کردم اما وقتی از خانه خارج شدیم، به بهانه اینکه نمی خواهم خواهرش مرا ببیند از ماشین پیاده شدم و فرار کردم و بعد هم که پلیس آمد من همه چیز را گفتم. مریم در مورد اعترافاتش که با خط خودش نوشته شده بود، گفت؛ من آنچه را در مورد نقشه قتل و موارد دیگر گفته ام قبول ندارم، چون آن زمان در شرایط روحی بسیار بدی بودم. سپس هیات قضات (رحیمی، بوحی، عزیزمحمدی، محمدی کشکولی و سدی) ادامه جلسه محاکمه را غیرعلنی اعلام کردند و پس از مدافعات مریم و حسام در جلسه غیرعلنی و دفاع وکلای آنها وارد شور شدند و حسام را به جرم قتل مادرش به قصاص و به خاطر رابطه نامشروع به یکصد ضربه شلاق و مریم را به جرم معاونت در قتل به حبس و به خاطر رابطه نامشروع به یکصد ضربه شلاق محکوم کردند.

saeideh75 - رومانی - بخارست
اون دختر کثافت رو هم باید اعدام کنند
سه‌شنبه 10 دی 1387

alileedsy - انگلیس - لیدز
وایییییییی٬تو ایران چه خبره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یعنی اینا راسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سه‌شنبه 10 دی 1387

palang - انگلیس - لندن
هنوز هم نغمئه لا لای تو در گوش من مانده غم دوری تو مادرم منو سوی فنا برده
چهار‌شنبه 11 دی 1387

Payvand 313 - ایران - تهران
داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌
که‌ کند مادر تو با من‌ جنگ‌
هرکجا بیندم‌ از دور کند
چهره‌ پرچین‌ و جبین‌ پر آژنگ‌
با نگاه‌ غضب‌ آلود زند
بر دل‌ نازک‌ من‌ تیری‌ خدنگ‌
مادر سنگدلت‌ تا زنده‌ است‌
شهد در کام‌ من‌ و تست‌ شرنگ‌
نشوم‌ یکدل‌ و یکرنگ‌ ترا
تا نسازی‌ دل‌ او از خون‌ رنگ‌
گر تو خواهی‌ به‌ وصالم‌ برسی‌
باید این‌ ساعت‌ بی‌ خوف‌ و درنگ‌
روی‌ و سینه‌ تنگش‌ بدری‌
دل‌ برون‌ آری‌ از آن‌ سینه‌ تنگ‌
گرم‌ و خونین‌ به‌ منش‌ باز آری‌
تا برد زاینه‌ قلبم‌ زنگ‌
عاشق‌ بی‌ خرد ناهنجار
نه‌ بل‌ آن‌ فاسق‌ بی‌ عصمت‌ و ننگ‌
حرمت‌ مادری‌ از یاد ببرد
خیره‌ از باده‌ و دیوانه‌ زبنگ‌
رفت‌ و مادر را افکند به‌ خاک‌
سینه‌ بدرید و دل‌ آورد به‌ چنگ‌
قصد سرمنزل‌ معشوق‌ نمود
دل‌ مادر به‌ کفش‌ چون‌ نارنگ‌
از قضا خورد دم‌ در به‌ زمین‌
و اندکی‌ سوده‌ شد او را آرنگ‌
وان‌ دل‌ گرم‌ که‌ جان‌ داشت‌ هنوز
اوفتاد از کف‌ آن‌ بی‌ فرهنگ‌
از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود
پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ‌
دید کز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌
آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ‌:
آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌
آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ‌ ایرج میرزا
چهار‌شنبه 11 دی 1387

dkdk - دانمارک - اسلیس
دختر هرزه کثافت که دروغگوییت کاملا مشخصه اشغال کراکی.و اون پسر احمق کودن بیشرف گرانبهاترین گوهر زندگیش را از بین برد.
چهار‌شنبه 11 دی 1387

shila123 - انگلستان - لندن
آخر زمون شده ... پدر به دخترش تجاوز میکنه - پسر مادرشو به خاطر یه عشق کور میکشه - زن حاج آقا با یه حاج آقای دیگه میریزن رو هم ... پس امام زمان کو ؟‌ نکنه منتظره فیلم سکس سید علی و اکبر کوسه بیاد یبرون تا ظهور کنه ؟‌..
چهار‌شنبه 11 دی 1387

ss.sorakh - ایران - بندرعباس
alileedsy - انگلیس - لیدز
اخ اخ.......... اونجا ازاین خبرا نیست؟!؟!
چهار‌شنبه 11 دی 1387

sara.germanyyy - اتریش - وین
وقتـی والدین با فــرزندانشـــان بـی محبت باشند, اونا می گردن دنبــال هر کسی که این محبت را بهش بده در نتیجه دیگران از هر طرف سو استفاده میکنند. "از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود
پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ‌
دید کز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌
آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ‌:
آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌
آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ" باور نکردنیه!!!
چهار‌شنبه 11 دی 1387

سنجاقک - امریکا - چستراسپرینگ
خدا لعنت کنه همچنین فرزندانی را..... به نظر من اعدام هم برای این آشغالهای شیطان صفت حتی کم است ....بیچاره مادر
چهار‌شنبه 11 دی 1387

janjan - کره جنوبی - سئول
اخر زمان
پنج‌شنبه 12 دی 1387

elham6525 - ایران - سمنان
واقعا هم اخر زمانه
جمعه 13 دی 1387

asana - ایران - ایران
وای چه وحشتناک تصورشم سخته
جمعه 13 دی 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.