جدال خونین به خاطر پیامک غیراخلاقی

جدال خونین به خاطر پیامک غیراخلاقی

سوءتفاهم دو جوان در مورد ارسال یک پیامک غیراخلاقی باعث بروز نزاع بین آنها شد و به کشته شدن یکی از آنها انجامید.


به گزارش خبرنگار ما، غروب روز دوشنبه 18 آذرماه شخصی که در حال گذر از حاشیه جنوبی شهرستان شهریار بود، در اطراف یک رودخانه با جسد خون آلود جوانی مواجه شد. این شخص که از دیدن جسد به شدت ترسیده بود، ماجرا را از طریق مرکز فوریت های پلیسی به اطلاع ماموران رساند. به دنبال اعلام این خبر گروهی از افسران پلیس در محل حضور یافتند و به تحقیق در این باره پرداختند. آثار جراحت روی جسد از وقوع یک درگیری خونین حکایت داشت و اگرچه جنازه اطراف رودخانه کشف شده بود، بررسی دقیق صحنه و مشاهده لکه های خون فاش کرد درگیری مرگبار در مکان دیگری رخ داده و جوان کشته شده برای نجات خود مسافتی را طی کرده اما سرانجام در نزدیکی رودخانه جان سپرده است. در ادامه جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و متخصصان این سازمان پس از معاینه آن، ضربات متعددی که به شکم مقتول اصابت کرده بود و همچنین خونریزی شدید را علت مرگ وی اعلام کردند.

در ادامه بررسی ها مشخص شد مقتول 21 ساله داود نام دارد و ساعاتی پیش از این حادثه همراه با دو جوان دیده شده است. به همین دلیل ماموران درصدد یافتن این دو پسر برآمدند و در ادامه دریافتند یکی از آنها به نام علیرضا- 18 ساله- در بیمارستان بستری است.

با به دست آمدن این اطلاعات کارآگاهان بی درنگ به بیمارستان رفتند و علیرضا را در حالی که از ناحیه کتف مجروح شده بود، تحت بازجویی قرار دادند. این جوان ابتدا خود را از همه چیز بی اطلاع نشان داد و سعی داشت ماموران را گمراه کند اما در ادامه لب به اعتراف گشود و قتل داود را به گردن گرفت.

او انگیزه اش را از این اقدام جلوگیری از وقوع درگیری بین پسرخاله اش با مقتول اعلام کرد و گفت؛ من و داود با هم دوست بودیم و در یک محله زندگی می کردیم. هفته قبل داود گفت یک پیامک غیراخلاقی دریافت کرده و فکر می کند آن را پسرخاله من برایش فرستاده است. او این موضوع را پیگیری می کرد و از این بابت خیلی ناراحت بود. من سعی داشتم وی را آرام کنم و به او بگویم پسرخاله ام این کار را نکرده ولی او توجهی به حرف هایم نداشت تا اینکه ساعت پنج بعد از ظهر روز حادثه هنگامی که به اتفاق یکی از دوستانم در کوچه کنار موتورسیکلتم ایستاده بودم، داود و پسرخاله ام را در حالی که سوار بر یک ماشین بودند، دیدم. بسیار کنجکاو شدم که با وجود اینکه داود از پسرخاله ام دل خوشی ندارد با هم چه کار دارند. به همین دلیل از دوستم جدا شدم و با موتورسیکلت آنها را تعقیب کردم. پس از طی مسافتی داود متوجه من شد و خودرو را متوقف کرد. این در حالی بود که دیگر از شهر خارج شده و به مکانی خلوت و کم رفت و آمد رسیده بودیم. من هم چون راهی نداشتم نزد آنها رفتم. داود پرسید چرا آنها را تعقیب می کنم. من هم گفتم چون نگران بودم بین او و پسرخاله ام درگیری رخ دهد دنبال آنها رفتم. به داود گفتم پسرخاله ام بی گناه است و پیامک توهین آمیز را او نفرستاده. وی که به شدت عصبانی بود با من گلاویز شد. هر چه سعی کردم داود را آرام کنم فایده یی نداشت و در ادامه با بالا گرفتن درگیری در حالی که هر دو چاقو در دست داشتیم به زد و خورد پرداختیم.

در جریان این نزاع داود با چاقویش ضربه یی به کتف چپم زد و مرا مجروح کرد. من هم در حالی که از درد به خود می پیچیدم به او حمله کردم و سه ضربه به شکمش زدم. داود در حالی که به شدت دچار خونریزی شده بود، سعی کرد خود را نجات دهد. به همین خاطر به سمت رودخانه حرکت کرد. من هم که خون از کتفم جاری بود او را رها کردم و به بیمارستان رفتم تا اینکه در نهایت فهمیدم داود کشته شده است. سرهنگ حسین صالحی آرا فرمانده انتظامی شهرستان شهریار ضمن اعلام این خبر از بازداشت متهم به قتل خبر داد و گفت؛ هم اکنون پرونده این جنایت در دست بررسی است.

bluestar - ایران - تهران
چه داستان مسخره ای یه ذره منطق نداره. مثل عکسهای فوتوشاپی میمونه.
چهار‌شنبه 4 دی 1387

فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ
من از این متعجبم که چاقو در جیب این جوانان چه میکنه.برای چه باید چاقو در جیب داشته باشند.
پنج‌شنبه 5 دی 1387

bluestar - ایران - تهران
فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ
برای خیار پوست کندن.
پنج‌شنبه 5 دی 1387

فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ
bluestar - ایران - تهران
راست گفتی. من درجوانی سوسول بودم و خیار را با پوست میخوردم! در ضمنا خیار را با پنجه بوکس هم میشه پوست کند! لزومی نیست حتما چاقو داشته باشند.
پنج‌شنبه 5 دی 1387

فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ
bluestar - ایران - تهران
انقدر قتل ساده ای بود که بنظرت مسخره اومد ایکاش بعداز قتل یارورا کباب میکرد وبعد توی رودخانه خفه اش میکرد بعد هم بهش فحش میداد تا لااقل چار نفر هم میومدند ودر کامنت هاشون به حکومت اسلامی فحش میدادند!
پنج‌شنبه 5 دی 1387

persianlover - انگلستان - لندن
..بر سرشون. جوانهای الاف. البته اینم تحفه این نظام کثیف و آ..غاله دیگه. عامل تمام این بدبختی ها همین آخوندهای ... هستند.
پنج‌شنبه 5 دی 1387

javad_uk - انگلیس - لندن
دردناکترین مرگها یکیش همین ضربات به شکمه .حدوده 1 ساعت طول میکشه تا تموم کنه.
پنج‌شنبه 5 دی 1387

bluestar - ایران - تهران
فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ
شیوه قتل ساده نبود. داستانی که قاتل خیالبافی کرده بود پیش پا افتاده بود.
پنج‌شنبه 5 دی 1387

pishmarge_edalat - ایران - تهران
bluestar - ایران - تهران
جوابت به سوال فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ خیلی خنده دار بود..حال کردم.
یکشنبه 8 دی 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.