حسن قشقاوی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در واکنش به نشست مشترک گروه 1+5 و برخی از کشورهای عربی در باره برنامه هستهای جمهوری اسلامی در نیویورک، گفت: "اینکه عدهای غزل خدا حافظی را با رایس بخوانند دستاوردی ندارد."
آقای قشقاوی تاکید کرد: «مردم منطقه احساس ایران هراسی ندارند به همین خاطر معتقدم که این اسب تروای ایران-هراسی، که پشت در کشورهای منطقه قرار دارد، کارآمد نیست.»
وزیران امور خارجه گروه 1+5 (اعضای دائم شورای امنیت و آلمان) هفته گذشته نشست مشترکی را با وزیران امور خارجه و نمایندگان هفت کشور عرب ( شامل مصر، عراق، اردن، عربستان، کویت، امارات متحده عربی و بحرین) در نیویورک برای بحث در مورد برنامه هستهای ایران برگزار کردند.
در پایان این نشست، کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که کشورهای حاضر در نشست نیویورک از سیاستهای هستهای و بلندپروازیهای منطقهای ایران ابراز نگرانی کردند.
به گفته خانم رایس، کشورهای مذکور همچنین از تلاشهای شورای امنیت سازمان ملل، گروه 1+5 و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در برابر ایران حمایت کردند.
نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل، بلافاصله پس از برگزاری این نشست، نسبت به آن واکنش نشان داد و با صدور بیانیهای رسمی، نشست را «غیر ضروری و نامربوط که ارتباطی با امنیت منطقه ندارد» قلمداد کرد.
پس از آن، آیتالله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نیز برگزاری نشست مشترک گروه 1+5 با کشورهای عرب را «تلاش بیگانگان برای وادار کردن سران برخی از دولتهای عربی به مقابله با حقوق هستهای و دیگر خواستهای ملت ایران» نامید و تاکید کرد که «این حداکثر کاری است که دشمن میتواند بکند.»
واکنش اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به نشست مشترک نیویورک اما مقداری متفاوت بود.
آقای رفسنجانی «وارد کردن اعراب به پرونده هسته ای ایران را توطئه جدید غربیها» دانست و خواستار حزم و احتیاط مسئولان ایران در برابر کشورهای عرب شد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در این باره تاکید کرد: «ما هنوز صلح دائم را امضا نکردهایم و وضع منطقه به گونه ای است که باید احتیاط لازم از سوی همه صورت گیرد.»
اشاره آقای رفسنجانی ظاهرا به عدم امضای پیمان صلح نهایی بین ایران و عراق است که با گذشت بیش از بیست سال از پایان جنگ هشت ساله بین دو کشور، هنوز پیمان صلح بین آنها امضا نشده است.
در واقع از سخنان آقای رفسنجانی نوعی هشدار نسبت به سیاست ایران در برابر اعراب و بخصوص عراق برداشت میشود، اما اینکه نظر وی متوجه چه بخشی از سیاست ایران در برابر اعراب و یا هشدار نسبت به چه خطری از جانب عراق علیه ایران بوده است، روشن نیست.
با این حال، تقریبا روشن است که حضور عراق در کنار سایر اعراب محافظه کار در نشست نیویورک آقای رفسنجانی را بیشتر از هر موضوع دیگری نگران کرده است.
به عبارت دیگر، هشدار کوتاه و مبهم آقای رفسنجانی، اشاره به بازی پیچیدهای است که از نگاه وی در منطقه خاورمیانه علیه ایران جریان دارد.
در حقیقت ورود تدریجی و آرام عراق به این بازی، احتمالا پیچیده ترین بخش تحولاتی است که هنوز از سایه ابهام خارج نشده است.
از نگاه ناظران، اعراب محافظه کار، براندازی رژیم صدام حسین دیکتاتور سابق عراق توسط ارتش آمریکا و ظهور دولتی با اکثریت شیعه به جای آن را، به معنای به هم خوردن توازن قوا در منطقه خلیج فارس و یا حتی خاورمیانه به نفع ایران تفسیر کردند و تا مدتها از هر گونه همکاری با دولت تازه ظهور در عراق خودداری کردند.
با به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد در ایران، نگرانی اعراب منطقه از سیاست جمهوری اسلامی تشدید شد چرا که رئیس جمهوری ایران، بی محابا به دفاع از سیاستهایی برخاست که طرح آن سیاستها در دهه 1360 از سوی آیتالله خمینی، با هراس کشورهای عرب منطقه روبه رو شده بود.
در عین حال، اقدام ایران در جهت پیشبرد برنامه هستهای خود و شتاب در فعالیتهای مربوط به غنی سازی اورانیوم در دولت آقای احمدی نژاد، اعراب را نسبت به آنچه «قصد ایران برای سلطه بر خاورمیانه» می نامند، بدبین کرد.
با این حال، کشورهای محافظه کار عرب با اطمینان از اینکه دولت جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا و یا حتی در صورت ضرورت اسرائیل، قدرت هستهای و نفوذ منطقه ای ایران را خنثی خواهند کرد، برای مدتی تلاش کردند تا خود را از بحران هستهای ایران دور نگه دارند و خود را در این مناقشه بیطرف نشان دهند.
با پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و اعلام آمادگی وی برای گفت وگوی بی قید و شرط با ایران، اعراب محافظه کار از انجام معاملهای بین تهران و واشنگتن که مبتنی بر تعلیق برنامه هستهای ایران در برابر شناسایی نفوذ جمهوری اسلامی در خاورمیانه باشد، بیمناک شدند و نسبت به عدم اطلاع خود از روند مذاکرات ایران و گروه 1+5 ابراز نگرانی کردند.
این نگرانی مورد استقبال آمریکا و متحدان آن در گروه 1+5 قرار گرفت و در نهایت منجر به نشست مشترک در نیویورک شد.
در چنین شرایی معنای نشست نیویورک که قرار است استمرار پیدا کند، می تواند این باشد که اعراب میخواهند از جزئیات هر نوع برخورد یا توافقی که بین ایران و گروه 1+5 محتمل است، آگاهی یابند و آن را مغایر منافع خود نبینند.
در مقابل، آمریکا و متحدان این کشور، از اعراب انتظار دارند که برای مقابله با برنامه هستهای ایران و نفوذ این کشور در منطقه، نقش مهم تری را به عهده بگیرند؛ نقشی که علاوه بر اعمال فشار مستقیم به ایران، کمک به دولت عراق برای ایجاد توازن منطقهای در مقابل جمهوری اسلامی را هم شامل میشود.
در واقع، آمریکا و متحدان غربی اش می خواهند که عراق نقش متوازن کننده خود در برابر ایران را بازیابد؛ اعراب منطقه نیز به عراق همین نگاه را دارند، مشروط بر اینکه دولت شیعه آن حاضر به ایفای چنین نقشی باشد.
دولت نوری المالکی نخست وزیر عراق، در ابتدای به قدرت رسیدن خود، به علت گرایشهای مذهبی و ایدئولوژیک، علاقهای به هر سیاستی که عراق را در برابر ایران قرار دهد نداشت، اما گرایش تدریجی به ناسیونالیسم عربی همراه با ضرورتهای بینالمللی، منطقهای و بخصوص ژئوپولتیک، ظاهرا دولت عراق را به سمت ایفای نقش سنتی این کشور در خاورمیانه سوق میدهد.
بدین ترتیب، تقویت عراق به عنوان وزنهای در برابر ایران، به تدریج مورد قبول کشورهای عرب قرار میگیرد و همین نکته است که حتی در غیاب قطر و عمان، عراق را به حضور در نشست نیویورک ترغیب کرده و نگرانی آقای رفسنجانی را در پی داشته است.
به هر حال، اگر مسئولان ایرانی هشدار رئیس مجلس خبرگان برای احتیاط در برخورد با مسائل منطقه را جدی نگیرند، تشکیل ائتلافی از کشورهای عرب منطقه با حضور عراق علیه ایران، می تواند در انتظار جمهوری اسلامی باشد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|