قتل شوهر سابق در حمایت از پسر نوجوان
+0
رأی دهید
-0
زن جوان برای کمک به پسرش، شوهر سابق خود را که به مواد مخدر معتاد بود به قتل رساند. به گزارش خبرنگار ما ساعت 10 صبح چهارشنبه هفته گذشته زن جوانی با ماموران پلیس ورامین تماس گرفت و گفت حمیدرضا شوهر سابقش را به قتل رسانده است.ماموران پلیس پس از این تماس به محل حادثه رفتند و بازپرس ویژه قتل نیز به آنها پیوست. با راهنمایی اکرم-متهم به قتل - ماموران وارد یکی از اتاق ها شدند و جسد حمیدرضا را دیدند.
وضعیت جسد نشان می داد حمیدرضا در زمان قتل کاملاً بی دفاع بوده چرا که دستان مقتول به تخت بسته و یک باندکشی نیز به دور گردنش پیچیده شده بود. همچنین جراحات وارده به حمیدرضا حکایت از آن داشت که وی با وارد شدن ضربات جسمی سخت به سرش کشته شده است.
بعد از اتمام بازرسی از قتلگاه، زن 36 ساله به پلیس آگاهی منتقل شد و در بازجویی ها، داستان زندگی خود را بری پلیس بازگو کرد. او گفت؛ 17 سال پیش با حمیدرضا ازدواج کردم و ما صاحب یک دختر و یک پسر شدیم. آنچه شرایط را برای ما سخت کرد اعتیاد حمیدرضا به مواد مخدر بود. هر روز اعتیادش شدیدتر می شد و تلاش من برای اینکه او را وادار به ترک کنم بی نتیجه بود. 17 سال تحمل کردم و چندین بار شوهرم را برای ترک مواد در مراکز مختلف بستری کردم. هر بار وقتی ترخیص می شد، دوباره به سمت مواد می رفت. بالاخره خسته شدم و تصمیم گرفتم از او جدا شوم. چهار سال پیش من و حمیدرضا طلاق گرفتیم و با اینکه من حضانت هر دو فرزندم را خواسته بودم، فقط حضانت دخترم به من سپرده شد و پسرم پیش پدرش ماند.
اکرم در حالی که به شدت گریه می کرد، ادامه داد؛ من همیشه نگران پسرم بودم، مرتب به او سر می زدم و از اینکه مبادا اعتیاد پدرش روی او تاثیر بگذارد، می ترسیدم. این هراس و دل نگرانی ادامه داشت تا اینکه یک روز قبل از حادثه به خانه شوهر سابقم رفتم تا به پسرم سر بزنم. متوجه شدم حمیدرضا مواد مصرف کرده است و در حالت عادی نیست. پسرم به او التماس می کرد این کارش را کنار بگذارد اما حمیدرضا هیچ توجهی نکرد و دوباره به اتاق رفت که مواد مصرف کند و این بار کراک کشید. شرایط حمیدرضا بسیار وحشتناک شده بود. او ساعاتی قبل پسرم را به شدت کتک زده بود. تصمیم گرفتم آن شب پیش پسرم بمانم تا به وی آسیبی نرسد. با حمیدرضا هم خیلی صحبت کردم و از او خواستم مواد را ترک کند.
اکرم در ادامه اعترافاتش گفت؛ حمیدرضا وقتی خواهش های من و گریه های پسرم را دید، گفت قصد دارد ترک کند. از من خواست او را روی تخت بخوابانم و دستانش را ببندم تا نتواند سراغ مواد برود.
من هم این کار را کردم چون می دانستم ممکن است شوهرم داد و فریاد کند و پسرم بترسد. باز هم پیش او ماندم. صبح که شد پسرم به مدرسه رفت. دقایقی بعد حمیدرضا بیدار شد و بی تابی هایش را آغاز کرد. می خواست دوباره دستانش را باز کند و از اتاق بیرون بیاید تا مواد مصرف کند.
حمیدرضا فحاشی می کرد و با پرخاشگری از من می خواست او را رها کنم. صدای فریادهای حمیدرضا و حرف هایی که می زد مرا عصبی کرده بود. یکدفعه به یاد شب قبل و کتک هایی که به پسرم زده بود، افتادم. نتوانستم تحمل کنم. چکشی از داخل آشپزخانه برداشتم و به اتاق رفتم. چند ضربه به سرش زدم، خون زیادی از سرش می رفت. صدایش دیگر قطع شده بود. با این حال اطمینان نداشتم او مرده است، به همین خاطر هم یک باندکشی برداشتم و دور گردنش پیچیدم و بالاخره مطمئن شدم که جان باخته است.
متهم ادامه داد؛ کمی آرام شدم و بعد با پلیس تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم.
پس از اعترافات این زن و اعلام نظر پزشکی قانونی مبنی بر اینکه حمیدرضا بر اثر ضربات وارده بر سرش فوت شده است پرونده برای بازسازی صحنه قتل آماده شد و اکرم بار دیگر اعترافاتش را تکرار و صحنه قتل را بازسازی کرد.
در حال حاضر تحقیقات از این زن در مورد سایر ابعاد پرونده ادامه دارد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|