متن کامل مناظره ابطحی و رسایی در قم

متن کامل مناظره ابطحی و رسایی در قم

به گزارش یاری نیوز مشروح مناظره حجت الاسلام سیدمحمد علی ابطحی و حجت الاسلام حمید رسایی که در دانشگاه پردیس قم با موضوع اصلاح طلبی و اصول گرایی که در تاریخ نهم آذر ماه به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران وعلوم پزشکی - پردیس قم صورت گرفت و توسط برخی از رسانه های حامی دولت نهم با سانسور و انتشار گزینشی منتشر شد، به صورت کامل و بدون هیگونه سانسوری در پی می آید:

مجری: با تقدیر و تشکر از دو میهمان محترم از این که دعوت ما را پذیرفتند، طبق حروف الفبا از آقای ابطحی درخواست می کنم تا بحث را آغاز کنند.

ابطحی: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام عرض می کنم خدمت همه شما میهمانان و دانشجویان عزیز که قاعدتا ساعت پایان کاری شما هست و در این اجتماع نشسته اید وحضور دارید و برای من هم فرصت مغتنمی هست که در خدمت شما عزیزان باشم قبل از شروع به صحبت، شهادت حضرت امام جواد سلام الله علیه را خدمت همه شما عزیزان تسلیت عرض می کنم، حضرت جواد سلام الله علیه جوان ترین امام بود که به شهادت رسید و گرفتار دشمن خانگی شد و از درون خانه اش به شهادت رسید همچنین هفته بسیج را برای ما نسلی که در دوران انقلاب و درون جنگ بودیم گرامی می دارم. چون نسلی که ما و یادمانی که ما از بسیج بهاد داریم یادمان بسیار محترمی است بسیج بنا به دیدگاهی که امام مطرح کردند بعنوان ارتش بیست میلیونی بود که همه نسل جوان و در حقیقت همه جامعه آن روز را شامل می شد و تلاش جمعی برای مزیت یافتن بر جمع دیگر ی تلقی نمی شدو به عنوان یک حرکت عمومی در دفاع از آرمان های دینی و ملی تلقی می شد وکسانی که در آن مجموعه بسیج نسل ما حضور پیدا کرده بودند کسانی بودند که حتی صادق تر از نیروهای رسمی مسلح مثل سپاه و ارتش در جبهه های دفاع از این سرزمین و این آب و خاک حضور داشتند واز آرمان های الهی مردم این سرزمین دفاع کردند یاد آن بسیجیان گرامی باد. موضوع بحث تبیین اصلاح طلبی و اصولگرایی است. طبیعتاً در دور اول بحث که بنده و جناب آقای رسایی خواهیم داشت به عمومیات و کلیات خواهیم پرداخت حداقل نسبت به دیدگاه خودم می گویم و امیدوارم در قسمت های بعدی، کمی به مصادیق و حوزه های قابل نقد اصولگرایی و اصلاح طلبی به تناسب عمرعملی این دو جریان خواهیم پرداخت و هر کدام از ما به عنوان دو فعال این دو حوزه چه دیدگاه هایی را می توانیم ارائه کنیم. شاید در موارد کلی خیلی اختلاف نظرها مشخص نشود ولی در مصادیق معلوم می شود که دید گاه ها چه تفاوت هایی دارد و این که چه دیدگاهی به نفع ملت و مردم است و ان شاء الله در آخر هم بحث شیرین انتخابات را داشته باشیم، چون امروز هر جا که می رویم، همه می پرسند چه کسی می آید یا نمی آید؟ در ارتباط با اصلاح طلبی اگر بخواهم یک تعریفی را ارائه دهم بر می گردد به یک تباری که این تبار اصلاح طلبی با اصولگرایی امروز یک ریشه مشترک داشته که به قبل از انقلاب برمی گردد و مجموعه علاقمندان به اندیشه دینی امام (رضوان الله تعالی علیه) بخصوص جریان روحانیت قبل از انقلاب را شامل می شود که این مجموعه های علاقمند به امام آسیب های زیادی را دیدند و بعداز انقلاب تقسیم بندی های فکری بین آن ها ایجاد شد. و در بعد از انقلاب در قالب مرزبندی چپ و راست نامگذاری شدند. اینها مرز بندی ها بنا بر مجموعه ای بودند که محوریت امام و دیدگاه های امام در راه اندازی وسامان دهی آنها بسیار جدی تر بودو جناح چپ نام داشتند که بعد از دوم خرداد 1376 به نام جریان اصلاحات در یک تبار و یک مجموعه بودند.

این مجمو عه با محوریت امام و اندیشه های امام بودند و نوعی همراهی نزدیک تر با امام و مخالفت بیشتر با کسانی که با اندیشه عمومی انقلاب ساز امام مخالف بودند داشتند که البته در حوزه فکری و دینی جلوه آن مخالفت در برابر جریان متحجر آن روز و ارتجاع دینی که جریانی بود متفاوت از جریان و اندیشه امام شکل گرفت.

من بر این باورم که انقلاب اسلامی حتی بر اساس اندیشه غالب حوزه های علمیه هم شکل نگرفت. اندیشه غالب اندیشه ای نبود که امام محور آن باشد، اندیشه غالب که امام با تعمد روی آن تاکید می کند آن بود که امام می گوید: در مدرسه فیضیه که سمبل روحانیت آن روز بود فرزندم مصطفی آب می نوشد ودیگران ظرف آب فرزندم مصطفی را نجس می دانستند واز آن آب نمی خوردند و لیوان آب مصطفی را آب می کشید. امام این مطلب را در یک بیانیه رسمی اعلام می کند، شاید در یک نگاه سمبلیک امام اندیشه غالب اندیشه مترقی و مردم مدارو عدالت خواهی بود که امام رضوان الله، اندیشه ای را بنا گذاشت که بعد از انقلاب به شکل متفاوتی در جریان اجرایی ظاهر شد و به نوعی به صورت جریان چپ در برابر جریان راست در سال های اولیه انقلاب شکل گرفت. که در مواردی مثل دید گاه های اقتصادی نگاه های عدالت خواهانه تری در جریان چپ بود که این جریان چپ، در یکی دو فصل بعد از امام مورد بی مهری قرار گرفت یکی در انتخابات مجلس سوم با محوریت جناب آقای هاشمی رفسنجانی و بعد جریان ادامه یافت تا فضای عمومی جامعه یک فضای متفاوتی را می طلبید. تمام حاکمیت و بسیاری ازروحانیت برای رأی آوری آقای ناطق نوری بسیج شدند، و برای گرم کردن تنورسرد انتخابات علاقمند شدند که کسی هم نام نویسی کند که آن کس سید محمد خاتمی بود وبه راحتی پذیرفته شد و گفتند شاید بتواند تنوری را گرم کند ولی جو جامعه در این سالها آن قدر ملتهب شده بود که نتیجه اش دوم خرداد 1376 شد و این آرا و اقبال عمومی چیزی نبود جز طلب اصلاح در جریان انقلاب. اصلاحات خواستی بود که در دوم خرداد تبلور پیدا کرد همان خواستی که "نه" به مجموعه اندیشه و سلیقه حاکم در حکومت بود.ولی آن خواستی که به تعبیر من و یا به تعبیر اصلاح طلبانی که من جزو آن ها هستم و یا در مدار بالاتر در محوری که آقای خاتمی را محور این جریان می دانم آن جریان اصلاح طلبی برای حذف انقلاب و یا برای انقلاب مجددی نبود بلکه برای این بود که آن سلایقی که به نام اسلام وقرآن و به نام امام وانقلاب درجامعه مطرح می شد و می رفت که جامعه را به سمتی ببرد که در آن آرا مردم فقط به صورت تزئین اجتماع بود.ومردم نقش باختند وحاکمیت اراده شخصی خود را به نام اراده خدا می خواست در جامعه مطرح کند، جریان عمومی در کشور فشار وزور و مشکلات فراوان را بر مردم تحمیل کرد و نفی آن جریان همان اصلاحاتی بود که از درون خانواده انقلاب مردم انقلاب کرده تصمیم گرفتند انجام دهند.مردمی که حماسه سال 1376 را بوجود آوردند عمدتا مردمی نبودند که انقلاب را نپذیرفته باشند بلکه عمده آن ها کسانی بودند که خود انقلاب کرده بودند و خود پذیرای انقلاب بودند و خود دعوت کننده به سمت حفاظت از دستاورد های انقلاب بودند و تنها امکان حفاظت از دستاورد های انقلاب اصلاح سلایقی بود که به نام انقلاب دردرون جامعه مطرح شده بود از آن جا ماجرایی به نام اصلاح طلبی شکل گرفت. اصلاح طلبی البته منافع بسیاری از کسانی را که باید اصلاح می شدند، در خطر قرارمی داد. شروع و آغاز اصلاح طلبی بسیاری از کسانی را که افکار عمومی جامعه آن ها را نفی می کرد و روش های آن ها را نمی پسندید مورد نفی قرار می داد .

البته به همین دلیل، قبل از کاندیداتوری خاتمی، مسئول عالی رتبه امنیتی کشور از قبل اعلام کرد که اگر ما به اندیشه اصلاح طلبی تن دهیم، امنیت ملی و کشور مورد آسیب قرار می گیرد، و همه کسانی که آسیب می دیدند از این که انقلاب به مسیر اولیه خودش باز گردد و خود از عواملی بودند که این مسیر را تغییر داده بودند از این انتخاب نگران بودند همین افراد از فردای دوم خرداد همه تلاش خود را کردند به مخالفت با جریان اصلاح طلبی.

اما امروز جناب آقای رسایی طرفدار دولتی هستند که شانس بسیار بزرگی دارد از این که تمام دستگاه های امنیتی و موازی وقضایی وامثال این ها آرام گرفته اند ونشسته اند ولی بعد از روز دوم خرداد به دلیل همین فضایی که در درون جامعه شکل گرفته بودو نقد آن را مردم می طلبیدند و می خواستند که در درون جامعه یک اصلاحی از درون انجام شود همه آن نیرو هایی که مخالف بودند و خود زمینه ای را بوجود آورده بودند که جامعه به یک اصلاح نیاز دارد آن ها همه ایستاده و مقاوم جدی در برابر خواست عمومی مردم قرار گرفتند که البته آفت ها و آسیب های آن را به صورت جدی جامعه و مردم دیدند، ولی در عین حال کارهای بسیار بزرگی در اصلاحات انجام شد که بزرگ ترین کار اصلاحات این بود که مردم با حقوق خود آشنا شدند و فهمیدند که می توانند در درون ساختار نظام جمهوری اسلامی و در درون ساختارقانون اساسی از حقوق حقه خودشان دفاع کنند و کسی به نام آن ها مبانی اصلی انقلاب را مصادره نکند.

مجری: وقت شما تمام است. من از آقای رسایی می خواهم که بیاناتشان را بفرمایند.

رسایی: بسم الله الرحمن الرحیم. من هم شهادت امام نهم را تسلیت می گویم و هفته بسیج را گرامی دارم. از دوستان انجمن اسلامی متشکرم که فضایی فراهم کردند تا به ارتقای سطح فکری جامعه بینجامد.

ما در کشورمان فرصت هایی داشته ایم و تهدیدهایی. اگر فرصت ها خوب مدیریت نشود، می شود تهدید و اگر مدیریت شود، فرصت باقی می ماند. تهدیدها هم اگر مدیریت شود، می شود فرصت و الا تهدید باقی می ماند. مثال این موضوع مشروطه است، مشروطه یک حرکت اصلاحی و فرصت بود ولی چون توسط رهبران آن خوب مدیریت نشد، در اختیار دشمن قرار گرفت و به تهدید تبدیل شد. علی رغم آن که بسیاری از مفاهیم مانند آزادی، مجلس، مطبوعات و... از مشروطه وارد ادبیات سیاسی این کشور شد، اما نتیجه مشروطه شد حکومت رضا میرپنج قلدر!

مثال دیگر آن در هفته بسیج، همین دوره جنگ 8 ساله بود که یک تهدید بود اما چون مدیریت شد، تبدیل به فرصت شد و بسیاری از خبرهای خوش این ایام در موضوع هسته ای یا موارد علمی دیگر حاصل دوره دفاع مقدس است.

به نظر بنده اصلاحات و دوم خرداد یک فرصت بود اما چون مثل مشروطه مدیریت نشد، تبدیل به تهدید شد. برخلاف آن کادویی که آقای ابطحی از اصلاحات ارائه دادند، اصلاحات چیز دیگری شد. چون اگر اصلاحات این بود که ایشان فرمودند، پس چرا امریکایی ها به این اصلاحات طمع کردند، چرا بعضی از نیروهای انقلاب از آن ناراحت بودند، چرا همین الآن برخی از افراد اصلاح طلب از برخی اقداماتش اعلام برائت می کنند. وقتی فرصت به تهدید تبدیل شد، یک عده از درون انقلاب نگران شدند و البته آنهایی که از یک سوراخ کوچک به جامعه نگاه نمی کردند، بلکه وسیع تر می دیدند و دامنه بیشتری را می دیدند، خیلی زودتر اعلام خطر کردند.

به نظر من اصلاحات و اصولگرایی عزیزان مانند برخی مفاهیم دیگر ما حسن و قبحشان عقلی نیست. ظلم بد است، این ذاتی است یا مثلاً عدل خوب است، این هم ذاتی است ولی اصلاحات و اصول گرایی 2 وجهی است، و مثل یک چاقوی دولبه هست هر کدام از این ها می تواند نیکو باشد ویا ناپسند باشد بستگی دارد چه طور تعریفش کنیم. و هر کدام از این ها می تواند مفید باشد و یا غیر مفید باشد. با این نگاه که اصلاح طلبی و اصول گرایی می تواند دو پهلو باشد و بستگی دارد به آ ن جهتی که ما به آن نگاه می کنیم و یا تعریف می کنیم باید گفت که یکی از چیز هایی که باعث شد تا اصلاح طلبی موفق نشود و جریان اصول گرایی هم اگر با همان تعریفی که دوستان هم گفتند که اصول گرایی را در قالب یک حزب نبینیم که من این را هم قبول دارم که اصول گرایی مختص به حزب نیست. فلذا الان هم یکی از نمایندگان تشکل ها که منتسب به اصول گرایی و جریان ما هم هست از من انتقاد های تیزی کرد و البته آن ها هم جواب دارد بنده به هیچ وجه مدافع آقای کردان نبوده ام بلکه از جمله کسانی بودم که خیلی تلاش کردم که این اتفاق نیافتد من نه بار اول به او رای دادم و نه بار دوم در استیضاحش، منتها ما انتقاد را به معنای چنگ کشیدن و گاز گرفتن نمی دانیم ما سعی می کنیم که انتقادات ما طور دیگری باشد حتی از جمله کسانی که باعث شد آقای رییس جمهور در روز استیضاح آقای کردان در مجلس حضور نیابد من به همراه دو نماینده دیگر بودم که سه ساعت را با ایشان بحث می کردیم و البته ایشان هم برای خودش دلایلی را دارد حتی شما شنیدید از انجمن اسلامی که در این جا منتسب به جریان اصول گرایی هست انتقادات خاصی را به دولت داشت ولی دوستان نمایندگان انجمن اسلامی دانشجویان که اصلاح طلب هم هستند شلاق را گرفتند و هر طور که خواستند انتقاد کردند ولی دریغ از یک سوزن کوچک که به جریان اصلاح طلبی بزند که یقینا آقای ابطحی دو سه تا جوال دوز به این جریان می زند، چون من بیانات ایشان را که دیدم می دانم که خودش یقینا دل پری را دارد و ناراضی هست از برخی حرکاتی که شده است. یکی از مشکلاتی که باعث این شد برای این بود که اصلاحات در طول این سال ها تعریف نشد حتی من که در وب نوشت آقای ابطحی جستجوکردم، دیدم ایشان اصلاحات را تعریف نکرده، حتی همین الآن هم ایشان اصلاحات را تعریف نکرد بلکه مصادیق هواداران و کسانی را که به عنوان اصلاح طلب مشهور شده اند، تبیین کرد. حتی اخیراً هم آقای خاتمی وقتی از آمدن یا نیامدنش سخن گفت، تأکید کرد که اگر بیاید، حتماً باید اصلاحات را تعریف کند. خب چیزی که بزرگان و نیروهای شاخص و اصلی یک جریان آن هنوز در تعریفش به یک معنای مشترک نرسیده اند، چه طور مدعی هستند که مردم دنبال آن بودند و امروز هم حتی مدعی هستند که در جامعه اکثریت مردم اصلاح طلب هستند؟! اصلاح طلبی و اصول گرایی به ریشه دین ما بر می گردد که من تعریف مشخصی از اصلاحات مورد نظر خودم را دارم و معتقدم که همه ما باید اصلاح طلب باشیم اصلا مومن نمی تواند اصلاح طلب نباشد باید اصلاح طلب باشد و در تعریف مورد نظر من اصلاحات یعنی اصلاح در روش ها نه اصلاح مبانی و هدف ها. آن چیزی که اتفاق افتاد این بود که به دلیل تعریف نشدن اصلاحات هر کسی آمد این را از منظر خودش تعریف کرد نتیجه این شد، یک جبهه بزرگ یا به تعبیر عامیانه اش جبهه گل و گشادی درست شد به نام جبهه دوم خرداد که از مجمع روحانیون مبارز تا گروه های دیگر در آن جا گرفت یک سر این جبهه کسانی بودند که نزدیک ترین نیرو ها به خط امام بودند که ولایت فقیه را آنها در گوشت و پوست و خون ما کردند یعنی بنده تا آن جا که یادم می آید و کم سن وسال تر از الان بودم وشور ونشاط جوانی آن دوره را داشتیم از کسانی بودم که در دوره مجلس سوم تلاش میکردیم سمپاتی می کردیم برای این جریان که به هر ترتیب این ها شناخته شوند و رای بیاورند. از آن دوره کسانی در جریان اصلاحات جای گرفتند تا ملی مذهبی ها که حضرت امام طردشان کرد و آن تعابیر را در مورد آن ها دارد و این جبهه تا آن طرف آب هم رفت یعنی شما می بینید بعضی از کسانی که فراری بودند و با همان اصول ما و با همان امام ما و با همان خط روشن ما مشکل داشتند رفتند و ادعای اصلاح طلبی کردند.

البته در بیانات آقای ابطحی این بود که اصلاحات یک "نه" بود به جریان حاکم، خب سئوال این است که جریان حاکم قبل از دوم خرداد مگر چه کسانی بودند، دولت سازندگی و کارگزاران که نصف بیشتر وزرای آقای خاتمی از همان طیف آقای هاشمی بودند همین الآن هم آقای هاشمی در بیاناتش معتقد است که متولی دوم خرداد ایشان بوده. پس این "نه" در دوم خرداد به چه بوده، و یا به چه کسی بوده است؟

مجری: وقت شما تمام است. آقای رسایی.اشاره ای به بیانیه انجمن داشتند من باید عرض کنم پس از قبول دعوت آقایان رسایی و ابطحی برای مناظره ما با دوستان تشکل های دیگر مکاتبه کردیم و از آن ها خواستیم تا در مراسمی که از سوی یک تشکل اصلاح طلب بر گزار می گردد بیایند و اعلان موضع کنند آقای رسایی بهترین کار ما این بود که با تشکل های منتقد مان مکاتبه کردیم و ما برنامه را دو به یک کردیم .استفاده از تریبون یک تشکل اصلاح طلب که در اختیار دو تشکل اصول گرا قرار گرفته است،هیچ وقت در پردیس قم چنین موضوعی سابقه نداشته است و دوستانی که در این جا بیانیه خواندند هیچ وقت در جمع این چنینی اعلان موضع نداشتند. (تشویق دانشجویان)

ابطحی: من فامیلم چون با الف است، معمولاً در دفترچه تلفن ها اسمم اول قرار می گیرد. برای همین هر کس هر وقت فشاری به جیبش یا جای دیگرش وارد می شود، ناخودآگاه ابطحی را می گیرد (خنده حضار) حالا اینجا هم ما طبق دستور جلسه شروع کردیم و از اصلاحات گفتیم ولی آقای رسایی که نقد سخنان من و اصلاحات را کردند، فرصت نکردند در مرحله اول اصولگرایی را تعریف کنند تا ببینیم این اصول گرایی چی هست؟ کی هست؟ چقدر گل وگشاد هست؟ (تشویق دانشجویان)

رسایی: ان شاءالله در مرحله دوم. نشنیده اید که می گویند اللهم بیر بیر

ابطحی: امیدوارم ایشان توضیح دهد که وضعیت این جبهه متحد چقدر متحد است؟وضعیت فعلی آن را که همه دارند از همدیگر حمایت می کنند را توضیح بدهند. چقدر اصولش روشن است؟ وضعیتش پس از 3 سال چطور است؟ چقدر دچار بحران شده است؟ خب من با این نظرات آقای رسایی موافقم که اگر مسئولان ملتی، فرصت ها و تهدید هارا خوب بشناسند، می توانند یک کشور رابه خوبی اداره کنند. البته بنده از این که گفتند آقای رسایی در جلسه حاضر می شود، خیلی خوشحال شدم. چون در این شرایط که نادرالوجود شده کسی بگوید که از آقای احمدی نژاد حمایت می کنم، یک نفر پیدا شده که خیلی شفاف حالا از دولت نه ولی ازآقای احمدی نژاد حمایت مطلق می کند. خب این فرصتی است تا ما که دسترسی نداریم به آقای احمدی نژاد، حداقل این دیدگاه ها شنیده شود.

اما آیا اصلاح طلبی واقعاً فرصت را تبدیل به تهدید کرد یا نکرد؟ یکی از بهترین فرصت هایی که برای کشور به وجود آمد، دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد بود. البته من موافق نیستم که جامعه ایشان را به صورت خود جوش به ریاست جمهوری رساند معتقدم که یک تصادف ایشان را رییس جمهور کرد نه خواست عمومی مردم. دلایلی از جمله اینکه اختلاف رای کاندیداهای اصلاح طلبان که 4 نفر بودند، رقیب احمدی نژاد در مرحله دوم کسی بود که هر کس در برابرش قرار می گرفت، رأی می آورد. جریانات غیبی که همه گرایش به احمدی نژاد داشتند. البته آقای کلهر گفته که 4 میلیون رای احمدی نژاد خوانده نشده، اگر اینطور است، پس رأی بقیه چقدر خوانده نشده است؟!در غیاب چنین فضای مطمئنی ایشان به دور دوم رسیدند با اختلاف سیصد هزار رای با آقای کروبی با لحاظ این تصادف ها ایشان رئیس جمهور شدند و آقای رسایی باید واقع بین باشند و نفرمایند که واقعا تفاوت عمده در جریان افکار جامعه ایجاد شد و ایشان رئیس جمهور شدند.

بالاخره ایشان به ریاست جمهوری رسید، و شد یک فرصت. خب شانس های زیادی به ایشان رو کرد. اولاً همه بدنه حاکمیت یکپارچه از ایشان حمایت می کند. مجلس هفتم همسو با احمدی نژاد بود، در جو جامعه آن برخوردها و سرکوب ها صورت گرفته بود و همه چیز آماده بود، در سطح اقتصادی دورانی که احمدی نژاد آمده بود، تاریخی ترین وضعیت اقتصادی ومنابع در آمدی ایران داشته و در اختیار ایشان بوده. در شرایطی ایشان آمد که 3 جریان خطرناک منطقه از بین رفته بود طالبان، صدام و منافقین. اتحادیه اروپا تا پشت مرزهای ما آمده بود. شرایط جهانی می توانست به صورتی باشد که از همه امکانات جهانی ایشان بتواند استفاده کند. ایشان هم شعارهای عدالت مدارانه اشان را رساندند به کوره دهات ها که در همه جا مردم هم چنان در انتظار نفت سر سفره بودند تا شعار ها تحقق پیدا کند. خب از این فرصت ها چه استفاده ای شد؟

من از یک فرصت عملی می گویم نه مثل شما که از فرصت نظری صحبت می کنید واقعا بهترین فرصت چرا به بدترین تهدید تبدیل شده است.امروز صندوق ذخیره ارزی ما خالی هست امروز در شرایطی هستیم که بودجه را با چه سختی بالای50 دلار تنظیم کرده اند و اکنون که به زیر 50 دلار رسیده است دوباره باید بودجه را تغییر دهند با ذکر این نکته که آقای احمدی نژاد گفته بودند نفت به زیر صد دلار نخواهد رسید. مجلس در مورد تورم قیمت ها -به جز چند محله خاص که ذکر شده است-چند نفر را بفرستد و قیمت ها را بررسی کنند ببینند تورم در چه وضعیتی است (تشویق دانشجویان) وضعیت سیاسی و اقتصادی مردم را بروید بررسی کنید،بی حرمتی ای که الآن به مردم ایران در سطح بین الملی می شود، همه آن به خاطر مقاومت نیست، چرا با مردم ما صریح حرف نمی زنیم .

بله انرژی هسته ای حق ماست ولی می شود این حق را با ادبیات بسیارخوبی لااقل با غیر دشمنان مان مطرح کنیم. ادبیات رییس جمهور باعث نمی شود تا منافع دنیا به سمت ما جذب شود. قطعنامه دان شان پاره شود ادبیاتی نیست که دنیا را به سمت ما جلب کند من واقعا این ها را از روی دل سوزی می گویم؛ این هنر یک رییس جمهور نیست که این گونه بگوید این فرصت نیست هنر این است که با دیپلماسی قدرتمند عزتمان را حفظ کنیم وجایگاهی را برای ایران بسازیم که با افتخار روی مبانی، منافع ،دیدگاه ها و اصول خود تاکید کنیم.

من خو شحالم که از زبان آقای رسایی می شنوم که اصلاح طلبی را یک فرصت می دانند ولی بسیاری از دوستان شما، اصلاحات را از ابتدا یک تهدید دانستند و نگذاشتند کار کند، و از هیچ تلاشی فروگذار نکردند تا مانع از این شوند که اصلاح طلبی در درون جامعه فرصت باشد. ولی شما که فرصت می دانستید، وبه قول خو دتان محور این فضا ها بودید و در قم بودید ودر سخنرانی تان گفتید که آن موقع باید کفن پوشان وارد می شدند ولی الان به خاطر اطمینانی که به دولت هست کفن پوشان نباید وارد شوند،چقدرکمکش کردید؟ شما چقدر به این فرصت کمک کردید؟ شما چند تا بیانیه دادید علیه کسانی که دینداران را علیه ما بسیج کرده بودند؟ شما چند تا بیانیه علیه کفن پوشان قم دادید؟شما چند تا بیانیه علیه آن کارهایی دادید که این روز ها با تشویق و تقدیر دارد صورت می گیرد و آن روزها همه جریان مذهبی را علیه اصلاحات بسیج کرده بودید و همه فشارها و بولتن ها و مراکز مختلف داشت بسیج می شد علیه آن ها اگر واقعا ریشه اصلاح طلبی را دینی می دانید چرا واقعا همه کمک نکردید؟ من چقدر ایمیل دارم که می گویند اگر این اتفاقات الآن، در دوره خاتمی بود، چند تا کفن پوش در جامعه را می افتاد؟ چند تا کفن پوش در جامعه راه می افتاد اگر این قدر فضای دروغ در جامعه رواج پیدا می کرد؟چند تا کفن پوش در جامعه راه می افتاد اگر یک مرد 160 میلیارد تومانی را خاتمی وزیر کشور می کرد ؟ آیا این عدالت خواهی و اصول گرایی است؟ اگر این عدالت خواهی هست این عدالت خواهی را در جامعه بسط بدهید .آقای رسایی این بچه ها همه بچه های توانمندی هستند بیایید و آقای محصولی را دعوت کنید تا به این بچه ها یاد بدهد که چطور می توانند در 10 سال میلیاردر شوند (تشویق دانشجویان) و اگر کسانی با این همه ثروت میلیاردی ا در جایگاه وزارت کشور یک دولت عدالت خواه اصول گرا قرار می گیرند شما آقای رسایی به عنوان مدافع این دولت جای دارد پاسخ گو باشید. (تشویق دانشجویان)

مجری: آقای ابطحی وقت شما تمام است. آقای رسایی بفرمایید.

رسایی: من درخواستم از آقای ابطحی این است که درفضای مناظرها مباحثه، باید مستند صحبت کرد والا در فضای مطبوعاتی و مقاله ای می شود، هرطور حرف زد ولی تأثیرگذاری آن خیلی کم است.

اما بنده تعریف مشخصی از اصلاح طلبی و اصولگرایی دارم. اصلاح طلبی یعنی همان که رهبری در نماز جمعه فرمودند: اصلاحات یعنی مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و ظاهراً اصلاح طلبان این تعریف را قبول ندارند و دنبال اصلاح چیز دیگری هستند، چون هنوز هم می گویند ما باید اصلاحات را تعریف کنیم! و این ما را به شک وا می دارد.

اصولگرایی را هم من تعریف کردم و نحوه برخورد 3 تشکل دانشجویی را در اینجا یادآور شدم. ما نباید مطلق گرا باشیم نه نسبت به اصول گرایی و نه نسبت به احمدی نژاد ، چه من، چه شما، چه کسی گفته که ما به صورت مطلق آقای احمدی نژاد را تأیید می کنیم، ایشان هم خطاها و اشتباهاتی دارد، معصوم که نیست. مثلاً در جریان اظهارات آقای مشایی در موردمردم اسراییل، بنده چند مصاحبه و انتقاد جدی کردم تا این که رهبری در نماز جمعه با آن ادبیات بیان فرمودندکه این قضیه دنبال نشود.

اما اصولگرایی یعنی چه؟ یعنی پیروی از اصولی که مبتنی بر آرمان هایی است که امام بر آنها تصریح کرده. رهبری اصولگرایی را تعریف کردند: اصولگرایی یعنی پایبندی به ایمان، عدالت طلبی، محافظت از استقلال سیاسی، فرهنگی واقتصادی، معتقد به خودباوری و اهل جهاد علمی، معتقد به آزاد اندیشی البته نه به معنای براندازی و در نهایت هم یکی از لوازم اصولگرایی، اصلاح طلب بودن است. اصولگرا باید ملزم و معتقد به اصلاح روش ها باشد.

حالا این ادبیات طعنه ای آقای ابطحی که آیا اصولگرا ها جبهه متحد شدند، اختلافاتشان حل شده نه و...؟ اینطور اگر بخواهیم حرف بزنیم، من هم خواهم گفت شما خودتان جواب خودتان را دادید، چون ایشان گفت یک دلیل پیروزی احمدی نژاد، اختلاف 4 اصلاح طلب باهم بود که ما هم می پرسیم آقای ابطحی چرا اصلاح طلبان این قدر قدرت طلبند؟ (تشویق دانشجویان) من از حضار محترم خواهشم این است که اجازه دهید از وقت استفاده کنیم و حرف هایمان را بزنیم تشویق ان شاءالله آخرش.

این که فرمودید حامیان مطلق دولت نادرالوجودند، بله ما چنین چیزی در اصولگرایی نداریم، بنده هم حامی مطلق دولت نیستم، من هم انتقاداتی دارم ولی انتقاداتم را با چنگ و دندان و گاز گرفتن نشان نمی دهم. احمدی نژاد هم مدیری است که اشتباهاتی دارد، بله من معتقدم که احمدی نژاد در پایبندی به اصول و مبانی مشکلی ندارد ولی در روش ها اشتباهات واشکالاتی دارد و برای همین باید اصلاح شود. هرجا ببینیم که احمدی نژاد از اصول منحرف شده و قدم کج برداشته، بنده اگر خودم سالم باشم، به نمایندگی از این ملت می زنم روی پایش ولی من ندیدم (تشویق دانشجویان)

بله، ایشان در روش ها اشتباهاتی دارد، من جمله در همین موضوع کردان یا مشایی. البته ایشان در این موضوعات هم حرف هایی برای گفتن دارد که شنیدنی است، هر چند من خودم قانع نشدم، برای همین روز اول رأی ندادم. اما آقای ابطحی، اشتباهات آقای احمدی نژاد در روش ها قابل مقایسه نیست با اشتباهات اصلاح طلبان .

این که می گویند: احمدی نژاد حامی ندارد، پس این جمعیتی که در رشت و خراسان و دیگر استان ها می آیند، چه کسانی هستند. البته همین مردم در انتخابات سال بعد بهتر خودشان را نشان خواهند داد (تشویق دانشجویان) ولی دوستان شما در روزنامه های اصلاح طلب این مردم را دلفین نامیدند که بالا و پایین می پرند!

آقای ابطحی اصولگرایی یعنی این روایت امام معصوم که در سفر حج بود -امام باقر یا امام صادق علیه السلام بودند- که معلی بن خنیس از یاران ایشان گفت: یابن رسوالله! ای کاش نعمت های بنی العباس در اختیار شما بود تا ما هم با شما در عیش و خوشی بودیم. امام فرمود: هیهات ای معلی، والله اگر چنین بود، برای ما جز برنامه ریزی و دعا در شب و تلاش در روز و پوشاک زبر و درشت و خوراک سخت و بی خورشت چیزی نبود! اصولگرایی یعنی این شیوه مدیریتی. آیا واقعاً احمدی نژاد این گونه برای مردم کار نمی کند؟ آیا واقعاً احمدی نژاد اینطور نبوده و نیست؟ یعنی برنامه ریزی در شب و تلاش در روز یعنی پرکاری ندارد؟ آیا واقعاً خوراک سخت و بی خورشت و پوشاک زبر و درشت ندارد؟

شما عزیزان دانشجو هستید و به فوتبال علاقمند. بروید در سایت آقای ابطحی واژه های سوئد یا فوتبال را سرچ کنید، ببینید چه پیدا می کنید. همین آقای ابطحی در سایتش نوشته که امروز صبح آقای خاتمی آمد نهاد ریاست جمهوری، دیدم که چشمانش ورم کرده و قرمزاست، با خودم گفتم که احتمالاً ایشان هم مثل من دیشب فینال آرژانتین و سوئد را تماشا می کرده و بی خوابی کشیده، چشماش پف کرده، پرسیدم دیدم درست است، خب حالا مقایسه کنید این چشمان را با چشم آقای احمدی نژاد (تشویق دانشجویان) که به خاطر طرح های نیمه کاره، به خاطر سفرهای استانی و مشکلات مردم قرمز می شود و بی خوابی می کشد. برخی از این طرح ها که در این دولت تکمیل شده، 16 سال نیمه کاره بوده.جلو گیری از نفوذ لیبرالیسم و غربزدگی که رهبری در بیاناتشان بود که فرمود این دولت جلوی آن را گرفت من نمی خواهم بگویم آقای خاتمی چون من ایشان را یک شخصیت مثبتی می بینم ضمن این که از نظر روان شناختی انتقادات مدیریتی به ایشان دارم.

ولی می خواهم بگویم که ما یک جاهایی اعتماد کردیم به دشمن. زنده کردن ارزش های انقلاب و آرمان های امامی که شما پیرو خط او هستید به استناد حرف مقام معظم رهبری و حرف مردم. فرمودند که هر کس در برابر هاشمی قرار می گرفت، رأی می آورد! من این را قبول ندارم چون در انتخابات نهم گزینه های مختلفی بودند که مردم می توانستند آن طعم ها را انتخاب کنند، چرا اعتماد نکردند؟!

ایشان درباره رأی غیبی فرمودند که شنیده شده که اطرفیان احمدی نژاد می گویند 4 میلیون رأی آقای احمدی نژاد شمارش نشده، اگر این راست است، پس رأی رقیبش چقدر شمرده نشده؟ در پاسخ به ایشان باید بگویم که برادر من، مجری انتخابات شما بودید، اگر خواندید شما خواندید، اگر هم نخواندید باز هم شما بودید! شما باید جواب بدهید، ما که نباید جواب بدهیم (تشویق دانشجویان) ایشان گفتند که احمدی نژاد در دوره ای سر کار آمد که برخی مشکلات مثل حضور طالبان در منطقه را نداشت، خب مگر ما یادمان رفته که همین سازمان مجاهدین بیانیه دادند در حمایت از طالبان! آن وقت شما این رامی نویسید به نام خودتان؟نمی خواهم بگویم همه اصلاح طلبان حداقل بخشی از اصلاح طلبان.
گفتند که چرا دیگر کسی برای اهانت به مقدسات کفن نمی پوشد، جناب آقای ابطحی دلیل روشن است: به خاطر این که در دوره اصلاح طلبان، علیه یک عده اهانت کننده بیانیه داده می شد وآن وقت یک عده می آمدند از آن ها دفاع می کردند شما بروید ملاحظه کنید اعتراضات به دوم خرداد و اصلاح طلبان عمدتاً از پایان سال 77 و اوایل 78 شروع شد. به خاطر این که خود دوستان داشتند بند را آب می دادند.

مجری: آقای رسایی وقت شما تمام است.

رسایی: امیدوارم آقای ابطحی مستند سخن بگوید.

ابطحی: از سخنان مستند آقای رسایی خیلی تشکر می کنم. چون ایشان یک سری برگه هایی را خودش نوشته بود و از رویش می خواند (تشویق دانشجویان)

رسایی: اینها نوشته های من نیست، پرینت هایی است که از سایت شما گرفتم (تشویق دانشجویان)

ابطحی: این که ایشان یک سری عبارات و مفاهیم عالی را لیست کردند و روایتی را هم ضمیمه کردند که اصولگرایی یعنی این، خب بنده هم می توانم این کار را انجام دهم. مثلاً بگوییم که آن روایت تعریف اصلاح طلبی است. واقعیت آن است که وقتی ما در باره جریانی صحبت می کنیم، آن جریان پرونده دارد، عملکرد دارد، سابقه دارد.مدافع دارد منتقد دارد. اصولگرایی را بر اساس این ها باید تعریف بکنیم. الآن وجود آقای محصولی با این همه ثروت در کابینه، و آن لباس خشن که گفتند،اصولگرایی است یا نه؟ چرا رییس جمهور به این همه نیروهای موجود در بسیج و سپاه که با آقای محصولی در جنگ بودند، نمی تواند اعتماد کند ولی ایشان را یکبار برای وزارت نفت و یک بار هم برای وزارت کشور معرفی می کند؟ این که بازی با الفاظ است. سال ها مدیریت کشور در اختیار جریان اصولگرایی بوده،شکلش مشخص بوده، سازمانش مشخص بوده،مبانی اش مشخص بوده ،همین طور نبوده که مثل دوم خرداد یک باره و یا بدون پیش بینی قبلی در اختیار آمده باشد، آقای احمدی نژاد بسیاری از این امورو آن مبانی مشخص را تغییر داده و بسیاری از مخالفت ها که بسیار بیشتر از درون جریان اصلاح طلبی از سوی جریان اصولگرایی متوجه آقای احمدی نژاد است و البته همه اینها برای در اختیار گرفتن قدرت است.چطور در جبهه اصلاحات این دعوا ها قدرت طلبی بوده ولی این همه دعواها در بین اصول گرایان فقط به خاطر خداست (تشویق دانشجویان)چرا این اختلافات در سال اول ریاست جمهوری نبود خوب به خاطر اختلاف در مبانی قدرت بود که در این سال های آخر خودش را نشان داده است. بله من هم معتقدم که باید اصولگرایی روشن شود، الآن ما نمی دانیم مفهوم رایج اصولگرایی چیست؟ همه این چیزهایی که شما می گویید موارد نقض دارد.

آیا شما که در جریان کردان مخالفت کردید، در جریان محصولی هم مخالفت کردید؟آیا آن سه ساعت مذاکره که در مورد کردان کردید در مورد محصولی هم مذاکره کردید؟ آیاحساسیت هایی که در روایت خواندید را برای آقای احمدی نژاددر مورد وزارت آقای محصولی کردید؟ آیا گفتید که با این شعارهای عدالت طلبانه که می دهند این انتخاب نقض غرض است؟ آیا پوشاک آقای محصولی همان پوشاک زبر و درشت است؟ با این همه سرمایه چطور می شود؟

در مسئله کردان هم شما شخص خودتان را می خواهید تبرئه کنید، بله درست، ما هم قبول داریم، در سایت ها هم دیدیم. بالاخره آبروی یک نفر، آبروی یک کشور، یک تاریخ را نجات دادید، ولی آقای رییس جمهور باز هم از ایشان دفاع کرد (تشویق دانشجویان) آقای رسایی حالا شما بهتر خبر دارید، من شنیدم که آقای احمدی نژاد غذایش را از خانه اش می آورد، ولی آقای رسایی ملت ما ایشان را انتخاب نکرد تا غذایش را از خانه بیاورد یا من شنیدم و در روز نامه خواندم که آن اوایل آن قدر در جلسات از دادن میوه و قند و چای پرهیز کردند که حال برخی از آنها بد شده، بردند سرم زدند!ولی آقای رسایی رییس جمهور انتخاب شده است که از منابع کشور در جهت رفاه مردم استفاده کند. برنامه ریزی برای یک کشور کند. اگر روزی صدها نوع غذا بخورد رییس جمهور نوش جانش ولی یک سخنرانی نکند که ده ها قطعنامه علیه این مملکت صادر شود (تشویق دانشجویان) حالا شما می چسبید به این که خاتمی فوتبال دیده چشمش پف کرده! اما آقای رسایی شما که می گویید مستند حرف بزنید استناد شما این است که آقای خاتمی در طول هشت ساله یک روز فوتبال نگاه می کرده و این نشانه این است که کارنمی کرده و آقای احمدی نژاد که همه اش کار می کند و این طرف و آن طرف می رود،روز کار می کند شب فکر می کند و روز فکر می کند وشب کار می کند (تشویق دانشجویان) این واقعا دارد جامعه را اداره می کند ؟به عنوان یک شهروند از شما به عنوان نماینده مجلس می پرسم بر اسا س آن روایتی که شما فرمودید آیا معنای روایت این است که اگر کسی لباسش خشن باشد ولی هر نوع از سرمایه های کشور را نابود کند اشکالی ندارد؟واقعا این برنامه ریزی در سطح ملی در سطح اقتصادی در سطح اجتماعی واعتقادی مردم است؟ واقعا شما نگران بودید در سال 78 برای این که داشت ارزش ها نابودمی شد ومی گویید که از آن موقع تظاهرات وکفن پوشی شروع شد و دفاع هم از آن می کنید ، در حالی که از همان ابتدا از سال 76 نگذاشتند دولت کار کند، از همان مصاحبه ای که آقای خاتمی با خبرنگار CNN خانم کریستین امانپور کرد و باعث آبرو برای ما شد تا جایی که خانم امانپور می گفت: همه من را می شناسند، من با شخصیت های زیادی مصاحبه کرده ام اما بعد از مصاحبه با خاتمی، وقتی مردم من را در فرودگاه می بینند، می گویند خاتمی خاتمی! این یک تاثیر هست و یک تاثیر هم دانشگاه کلمبیاست و سخنرانی های مختلفی است که دارد انجام می شود (تشویق دانشجویان)

آقای رسایی فرمودند که مردم حامی دولتند و در انتخابات سال آینده معلوم می شود. من شماره ام را می دهم به آقای رسایی تا روز انتخابات زنگ بزنند فقط از ایشان می خواهم یک کاری بکنند و گروهی را معلوم کنند تا انتخابات خوب وسالمی برگزار شود تا آرای مردم صیانت شود ،تا سلامت انتخابات تضمین شده باشد که وجدان خود شما به آن رضایت دهد. (تشویق دانشجویان) شما گفتید که مردم در انتخابات دهم به احمدی نژاد رأی می دهند، خب اگر این طور شد، ما مخلص ایشان هستیم، اما من در نمایشگاه مطبوعات که رفته بودم همه می آمدند برای مصاحبه، در غرفه رجانیوز که مال هواداران دولت و دوستان آقای رسایی است، آمدند گفتند که آقا مردم به احمدی نژاد رأی می دهند، شما چرا بی خود خاتمی را مطرح می کنید! گفتم در پایان دور اول هیچ ریاست جمهوری به غیر از بنی صدر و شهید رجایی هیچ کس سوال از ریاست جمهوری نمی کرد،در پایان دوره اول ریاست جمهوری خاتمی 9 تا رقیب برای ایشان ایجاد کرده بودند، هیچ کس نمی پرسید که رقیب خاتمی چه کسی است، چون نگرانی نبود ولی الآن از غرفه اول تا آخر همه می پرسند آیا خاتمی می آید؟ پس معلوم می شود که مردم انتظارتشان برآورده نشده و یک نگرانی عمومی وجود دارد این نشان می دهد که پس از چهار سال وضعیت امروز نتیجه ای نیست که مردم انتظار داشتند و مردم به دنبال تغییر هستند.(تشویق دانشجویان)

مجری: آقای ابطحی وقت شما تمام است.

رسایی: البته ما با آقای ابطحی مزاح می کنیم، برای همین می گویم این نکته که فرمودید خانم کریستین امانپور گفته که مردم در فرودگاه ها من را که می بینند می گویند خاتمی خاتمی، این مدح شبیه به ذم است، جای دیگر نگویید. (تشویق دانشجویان)

ابطحی:البته همه چیز را ممکن است شما از آن منظر ببینید ولی خانم امانپور از آن منظر نمی دید(تشویق دانشجویان)

رسایی: ببینید بنده با نگاهی که شما به اصلاح طلبی و اصولگرایی دارید، به این مفاهیم نگاه نمی کنم. برای همین هم درگیر تعیین مصادیق و افراد نمی شوم بلکه تعریف مشخص دارم و بر همین اساس ما اصلاح طلبانی را می بینیم که اصولگرا هستند و اصولگرایانی هم داریم که شاید حتی بدتر از اصلاح طلبان باشند مسیر اصلاح طلبی حرکت می کنند. بعضی ها از نظر فکری چپ هستند ولی در عمل راست می زنند و برخی هم به عکس هستند. بنابراین تعریف ما از اصولگرایی و اصلاح طلبی همان نکاتی است که نقل کردم که هر دوی این تعاریف راهم از بیانات رهبری داریم. اگر مشخص تر می خواهید، باید بگویم که اصولگرایی یعنی تکلیف گرایی، تکلیف را هم هیچ کس برای اصولگرایان واقعی تبیین نمی کند الا در زمان حضور امام معصوم توسط ایشان است و در زمان غیبت امام معصوم با همان متد تعریف شده توسط امام راحل.، تکلیف توسط رهبری تبیین می شود و البته رهبری یک فرد نیست، مجموعه ای از شرایط مانند عدالت، اجتهاد، عدم تمایل به دنیا و سیاستمدار بودن است. فکر می کنم آقای ابطحی هم این را قبول دارد.

در باره بحث ثروت آقای محصولی یا دروغ و برخی نکات دیگر، ببینید آقای احمدی نژاد کردان را به عنوان دکتر معرفی نکرد. مباحث حاشیه ای کردان هم کامل در صحن مطرح شد، نمایندگان محترم باید حواسشان را جمع می کردند، رأی نمی دادند، کما این که یکی مثل من و برخی دیگر رأی ندادند، اما همین نمایندگان وقتی فهمیدند اینجا اشکالی است، استیضاح کردند، اصولگرایی یعنی همین. مخالفین روز رأی اعتماد کردان چه کسانی بودند؟ نمایندگان طیف منصوب به دولت، در حالی که شما می بینید آقای حاجی دکترای خود را از دانشگاه جعلی هاوایی داشت، در کدام مجلس سؤال شد، آیا کسی استیضاح کرد؟ رییس جمهور وقت یا رییس دفترش چه کردند؟

در مورد آقای محصولی اینطور که شما می گویید، نیست! اولاً آقای ابطحی ما باید مستند حرف بزنیم. این رقم 160 میلیارد سرمایه آقای محصولی را شما از کجا آوردید؟ به نقل از روزنامه ها می گویید، آخر این معیار است که شما خودتان یک چیز را بنویسید، بعد به همان استناد کنید؟ آقای محصولی در دوره ای که کار دولتی داشته، فعالیت اقتصادی نداشته، الآن هم که در کار وزارت است، نه خودش کار اقتصادی می کند و نه رییس دولت و نه ما چنین اجازه ای را می دهیم. ایشان در مجلس هم توضیح داد، حتی در جلسه فراکسیون برای اولین بار نحوه هزینه کرد مالش را هم توضیح داد که چه بخش هایی در کارهای افراد بی سرپرست و یا کمک به نیروهای انقلاب و یا امور دیگر است. به قول امام برخی افراد به یک تسبیحشان آن قدر وابسته اند که می بینید یک نفر دیگر به چند میلیاردش آن قدر وابسته نیست.

آقای ابطحی آن کاری که بد است و باید جلویش گرفته شود، این است که یک عده در کشور ما در این سال ها در مسئولیت ها بوده اند و از رانت اطلاعاتی و قدرت استفاده کرده اند و هفت پشت خودشان را بسته اند که این طور آدم ها هم توی چپ هستند و هم در راست، هم در اصولگرایان پیدا می شوند هم در اصلاح طلبان. برای همین هم برخی در جبهه اصولگرایی زیرآب احمدی نژاد را می زنند و شعار دولت وحدت ملی را کوک می کنند ومعتقدند هر کس باشد جز احمدی نژاد.
در موضوع آقای کردان هم آقای احمدی نژاد منطقی برای دفاع خودش داشت و می گفت من ایشان را به خاطر مدرکش معرفی نکردم، مجلس رأی داده، رأی خود را پس بگیرد. در باره موضوع کردان زیاده روی هایی شد که سخنان رهبری را هم به دنبال داشت. کردان تقصیری داشت، باید مجازات می شد که همان استیضاح بود ولی نباید بی انصافانه هم سخن گفت.

این که با طعنه می فرمایید که ملت رییس جمهور انتخاب نکرد تا غذایش را از خانه بیاورد، خب بله ولی رییس جمهور هم انتخاب نکرده تا خودش و هفت پشت جد و آبادش را ببندد و تمام احزاب و گروه های منسوب به خودش را سیر کند (تشویق دانشجویان) آقای ابطحی این منصفانه نیست که ما با فرهنگ سازی سالم در این امور که برگرفته از همان بیانات اهل بیت است که مقام را طعمه نبینید، این طور برخورد تخریبی داشته باشیم.

من از آقای احمدی نژاد پرسیدم که چرا این قدر سخت می گیرید؟ گفت به دلیل این که متأسفانه درجه انحراف در این امور آن قدر زیاد شده که اگر ما سخت نگیریم، به این راحتی به همان مسیر خودش یعنی مدل مدیریتی دولت مکتبی شهید رجایی برنمی گردد.

بله، ایشان گفتند که رییس جمهور نباید طوری حرف بزند که 10 تا قطعنامه علیه ما صادر شود، خب آقای ابطحی چطور حرف بزند؟ این طور حرف بزند که دوستان شما زدند: تمام کسانی که با حمله امریکا به هر نقطه جهان مخالفند، در صورت رخداد آن از هر کاری عاجزند. در واقع هیچ عقل سلیمی حکم نمی کند که یک کشور جهان سومی حتی اگر همه ملت پشتیبان حکومتش باشد و آن ملت مسلح هم باشد، به جنگ با امریکا برود. این سخنان را که می گویم، شاید جبهه بگیرند که فلانی از امریکا می ترسد، بله به خاطر کشورم از امریکای تا بن دندان مسلح می ترسم. کیست که از امریکای تا بن دندان مسلح در عراق که خودش را چنین نشان داد، نترسد. اینها سخنان نایب رییس مجلس ششم، آقای بهزاد نبوی است که در روزنامه های شما هم چاپ شده!؟ بله با این ادبیات کشورهای استکباری برای ما خم هم می شوند (تشویق دانشجویان) همین افراد نامه نوشتند به رهبری که جام زهر رابطه با امریکا را سر بکشید!

عزیزان امروز اگر شما می بینید که احمدی نژاد یقه بوش را می گیرد و به اوباما نامه می نویسد، ، از موضع بازخواست وعزت و تهاجم است (تشویق دانشجویان) البته رهبری هم در دیدار با مجلس ششم جوابشان را داد و فرمود که با آدم ترسو نباید مشورت کرد. آقای ابطحی متأسفانه دوستان اصلاح طلب ذائقه شان عوض شده.

یک سند دیگر: من بیانیه ای را می خوانم دررابطه با توقیف حدود 40 نشریه که ادبیات این بیانیه شبیه به ادبیات و مواضع اصولگرایان امروز است. در این بیانیه آمده که عده ای می خواهند قانون را بهانه کنند برای استبداد جدید خودشان! این بیانیه توسط 36 نفر از نمایندگان مجلس اول صادر شده در کیهان 26 اردیبهشت سال 60 آمده و آقایان خاتمی، مهاجرانی، موسوی لاری، خوئینی ها و... آن را امضا کرده اند.

آقای ابطحی! چرا بوش از اصلاح طلبان حمایت می کند؟ چرا بسیاری از آنها اعلام برائت نمی کنند از مواضعی که بوش و مثل بوش روی آن سرمایه گذاری کرده اند! نتیجه این می شود که جبهه گشادی به نام اصلاح طلبی شکل می گیرد.

من فکر می کنم ما باید برای اصولگرایی و اصلاح طلبی تعریف مشخص داشته باشیم و روی آن هم محکم بمانیم وفقط هم باید پشت سر ولایت فقیه بود، چون دشمن هدف اصلی اش ولایت فقیه است نه احمدی نژاد (تشویق دانشجویان) ببینید استانلی روم معاون امنیت ملی امریکا در سال1380 چه می گوید: «آنچه تا کنون همه تحرکات ما را برای براندازی جمهوری اسلامی با ناکامی مواجه کرده، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است. ولایت فقیه و میزان برد احکام آن برای ما و گنجینه های اطلاعاتی ما ناشناخته مانده! ما نا امید نیستیم، خوشبختانه احزاب و آدم های تازه نفسی در ایران در یک حرکت جمعی با ظرافت این خار را از چشم ما بیرون می کشند.»

در جای دیگری اینها می گویند که از این پس نباید از براندازی حرف زد. باید از تشکیل جبهه ضد دیکتاتوری و ضد ولایت فقیه استقبال کنیم. یعنی تلاش برای جذب نیروهایی که جمهوری اسلامی را می خواهند اما ولایت فقیه را نمی خواهند.

خب این همان طرح حاکمیت دوگانه بود که اصلاح طلبان طرح کردند، یعنی نفی حاکمیت دوگانه، حاکمیت انتخابی و انتصابی، اینها ولایت فقیه و نهادهای مرتبط با آن را همان جایگاه های انتصابی معرفی می کردند که باید حذف شوند.

دوستان دانشجو! مهم تر از شناخت دشمن، شناخت دشمنی دشمن است. همه ما حتی آقای ابطحی دشمن را می شناسیم، ولی دشمنی دشمن را نه! ببینید همین الآن که من گفتم هدف دشمن زدن ولایت فقیه است، همه شما تشویق کردید، در حالی که همین افراد در مواقعی که آقای ابطحی نکته ای یا کنایه ای به من می زد، یا من به ایشان، شما تشویق می کردید، اگر کسی نداند، فکر می کند که این جمعیت مثلاً اصلاح طلب است در حالی که شما اصولگرای حقیقی و اصلاح طلب واقعی هستید، چون پشت سر رهبری هستید.

مجری: وقت شما تمام است. تاالآن وقت برنامه ما تمام شده...

ابطحی: البته من 5 دقیقه وقت می خواهم تا بحثم را تکمیل کنم...

مجری: بالاخره، الکلام یجر الکلام است، شما وقت بگیرید بعد باز ایشان هم باید صحبت کند...

رسایی: فرصت داد ه شود بهتر است.

مجری: آقای ابطحی بفرمایید.

ابطحی: باز هم برای من روشن نشد که آقای محصولی ثروتش را از کجا آورده؟ حداقل چنین فردی نباید وزیر باشد. آقای رسایی در فضای صادقانه ای سخن گفتند ولی نگویید که احمدی نژاد رأی نداده بود تا رأیش را پس بگیرد، همین پریروز ایشان کردان را به عنوان سمبل بسیج معرفی کرد. من نمی توانم این را بپذیرم، شما هم نمی توانید.

رسایی: آقای احمدی نژاد سکوت ایشان در برابر اتهامات روزنامه ها را سکوت بسیجی دانستند.

ابطحی: البته این هم یک راهی است که ما بگوییم روزنامه ها اشتباه نوشته اند (خنده حضار) و اما در باره دکترای هاوایی آقای حاجی حرف شما درست است ولی کسی ادعایی نداشت. تازه دانشگاه هاوایی را هم چه کسی ممنوع کرد، وزارت علوم دولت اصلاحات.

رسایی: البته با فشار روزنامه کیهان!

ابطحی: درباره بحث حمایت امریکا از اصلاح طلبان هم شما می دانید که همه دنیا از امریکا متنفرند، در ایران هم متنفرند، چطور ممکن است که در شب انتخابات بیاید یکباره مدافع اصلاح طلبان شود تا اصولگرایان رأی بیاورند. بله دشمن می داند که چه وقت باید حمایت کند و دشمنی کند. ضمن این که شما زحمت کشیدید مدارکی با خودتان آوردید، من فقط توی یک برگه چیزهایی نوشتم و آوردم.

رسایی: مشکل اصلاح طلبانه همین است که جدی نمی گیرید، حکومت را هم که داشتید جدی نگرفتید (تشویق دانشجویان)

ابطحی: البته مطالب درباره اصولگرایان آن قدر فراهم است که به حافظه هم مراجعه کنم، کافی است (تشویق دانشجویان)

ببینید آن بیانیه ای که آقای خاتمی آن را امضا کرده، فرق دارد با آن روزنامه ای که از داخل انقلاب است و آن را می بندند. به نظرم در آینده یک جریان جدی اصولگرا و یک جریان جدی اصلاح طلب کاندیدا خواهند شد و آقای خاتمی یکی از آنهاست و من امیدوارم آقای رسایی و دوستانش بروند پشت سر آقای احمدی نژآد و یک دست شوند (تشویق دانشجویان)

مجری: وقت شما تمام است.

رسایی: من فکر می کنم برخی از نکات را توضیح دادم و نیاز مجددی نیست. فقط جمله ای از رهبری را می خوانم.

ابطحی: آقای رسایی شما صحبت های خودت را بکن.

رسایی: این چه حرفی است آقای ابطحی، این جمعیت برای حرف من اینجا ننشسته، رهبری هم این حرف ها را برای در و دیوار نزده، برای ما زده است (تشویق دانشجویان) رهبری می فرماید: متأسفانه عده ای امروز حساسیت پیدا کرده اند تا میگویی دشمن لجشان می گیرد، دشمن هست، نمی شود بگوییم نیست. هیچ کس، یک ملت و جماعت را به خاطر این که اسلحه دشمن را ندیده، خاکریز و اسلحه اش را ندیده، تشویق نمی کند.

آقای ابطحی! بحث سر این است که ایده توهم توطئه و رفتارهای شخصیتی مثل آقای خاتمی باعث شده تا یک عده اطراف ایشان جمع شوند و دشمن به آنها دل خوش کند. مستندات من 4 تا ورق نیست، آقای ابطحی بنده یک محقق هستم که ساعت ها روی این مباحث کار کردم. اینها کتاب هایی است که دلایل و مستندات این حرف ها در آن آمده است. در کتاب "پایان داستان غم انگیز ما"، شباهت های روزنامه های سال های اول انقلاب با روزنامه های بعداز دوم خرداد را آورده ام. متأسفانه دوستان شما گرفتار ائتلاف ضد رقیب شده اند و با کسانی دست دادند که اینها دشمن بودند. (تشویق دانشجویان)

مجری: بنده از هر دو برادرمان تشکر می کنم که دعوت ما را پذیرفتند.

ferfereh - ایران - ایران
در عین حال کارهای بسیار بزرگی در اصلاحات انجام شد که بزرگ ترین کار اصلاحات این بود که مردم با حقوق خود آشنا شدند و فهمیدند که می توانند در درون ساختار نظام جمهوری اسلامی و در درون ساختارقانون اساسی از حقوق حقه خودشان دفاع کنند و کسی به نام آن ها مبانی اصلی انقلاب را مصادره نکند.
این همان دلیلی است که من به خاتمی رای می دهم.
پنج‌شنبه 21 آذر 1387

zpirooz - آلمان - آخن
جالبه که آخر حرفها رو با چرندیات رسایی تموم کردند. ابطحی رو من حاضر جواب تر از اینها میدونستم. جوابهاش زیاد چنگی به دل نمیزد
پنج‌شنبه 21 آذر 1387

derak - انگلستان - لندن
بله دو ملا را می بینیم به جون هم افتادن مثل اینکه زکات بیت الامال بهشون پرداخت نشده اخه احمقی نژاد وخانمی هم اصلا ارزش دفاع دارند
پنج‌شنبه 21 آذر 1387

parviz1 - انگلستان - کترینگ
اینها همش بازی با کلامات است.اصولگرا و اصلاح طلب!!!!!!مگر کسی میتونه از آزادی و حقوق اجتماعی و مدنی و...که حق هر انسانیست تو این رژیم اسهالی صحبت کنه و کارش به زندان و شکنجه و ...نرسه!!!!!!یا از ملا گداعلی شیره ای یا رفسن جانی که چقدر آدم کشتن و میلیاردها دلار ثروت ملی را غارت کردن و.. انتقادی و حرفی پیش بکشند!!!!این محصولی یک مهره رده پائین بود و با چندتا معامله 160میلیاردتومان بقول خودش بجیب زده و در مقابل ملاهای رده بالا که تو مجلس خبرگان هستن و یا امام جماعت شهرها چیزی نیست.یک دایناسور پیر مثل اردبیلی ویا...تو چین کارخانه ها دارن را چرا ازشون صحبتی نمیشه!!!!!حالا دارایی ایران شد همین 160 میلیارد محصولی!!!!!230 میلیارد دلار که دکی به گدا علی کادو داده تا خوشخدمتی کنه چی؟!!!اصلن گور پدر هرچی دزده.اینهمه ملت را چرا کشتن و تو خیابانها حتا تو خونه هاشون هم آسایش و آرامش ندارن را چرا صحبتی نمیکنند و همش بسیج و سپاه و چهارپا که همان مزدوران هستن شده ملت ایران!!!! مگر نمیگن 20 میلیون بسیج داریم و چند میلیون سپاه و...... پس چرا نگرانند و بعد از 30 سال یک همه پرسی نمیگذارن که حکومت اسهالی آری یا خیر و بعد بحث که برویم دنبال اصولگرا یا اصلاح طلب!!!....خودتونید و همه میدونن حکومت مافیایی منفور مرتجع ملایی طی 30 سال چقدر دزدی و جنایت و تجاوز و وطن فروشی کرده و برای ازبین بردن آبروی ملی و ارزشهای فرهنگی و معتاد کردن نسل جوان ایرانی و فقر مالی و فحشا و....رهبر و ملاها و خاتمی و دکی چقدر زحمت کشیدن!!!!بیخود خاتمی خاتمی نکنید چون خاتمی هم طی 8سال هیچ غلطی نکرد و جنایات و دزدیهای آن زمان هم مستند و حمایتهای ملا خاتمی از رهبرشیره ای و رژیم اسهالی و مزدوران نفهم بیسواد و جنایتکار را هم ملت فراموش نمیکند.البته ملاها هم میدانند که اوضاع خرابتر از این حرفهاست.
پنج‌شنبه 21 آذر 1387

DERAK - انگلستان - لندن
ferfereh - ایران - ایران
عزیزم که خیلی فصیح نگارش میکنی خاتمی اگر می توانست حرکت بکند می کرد ولی ااون فرد نا توانی چون با ان همه حمایت مردم میتوانست تغییرات اساسی در ساختار حکومت ایجاد کنه که نکرد درسته ازادی های اجتماعی را بیشتر کرد برای فریب دادن جوانان ولی جنسش هر کار کند اخونده ومردم هم فکر نمیکنم پایشان در چاله برود این بار
پنج‌شنبه 21 آذر 1387

parang - سوید - سوندسوال
همشون سر و ته یه کرباسن
جمعه 22 آذر 1387

sarab22 - المان - دوسلدورف
خوب رسائی روباه صفت همش از رهبر نقلوقول میکرد که ابطحی نتونه جواب بده . رسایی: من فکر می کنم برخی از نکات را توضیح دادم و نیاز مجددی نیست. فقط جمله ای از رهبری را می خوانم.

ابطحی: آقای رسایی شما صحبت های خودت را بکن.
رسایی: این چه حرفی است آقای ابطحی، این جمعیت برای حرف من اینجا ننشسته، رهبری هم این حرف ها را برای در و دیوار نزده، برای ما زده است
جمعه 22 آذر 1387

بابک - ایران - سبزوار
ملا بازی
شنبه 23 آذر 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.