نقشه داماد برای قتل اعضای خانواده همسر

نقشه داماد برای قتل اعضای خانواده همسر

مردی که دیروز به اتهام قتل همسر جوانش در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد، حکم قصاص خود را دریافت کرد.


به گزارش خبرنگار ما در ابتدای جلسه محاکمه محمد شادابی نماینده دادستان تهران در برابر هیات قضات قرار گرفت و گفت؛ مهدی متهم حاضر در دادگاه، چهارم مردادماه سال گذشته همسر جوانش راضیه را به قتل رسانده و سپس جسدش را در خانه رها کرده است. مطابق اعترافات متهم وی پس از کشتن همسرش به خانه پدرش رفته و فردای آن روز موضوع را مطرح کرده است. مهدی همچنین جواهرات و تلفن همراه همسرش را به سرقت برده است.وی افزود؛ با توجه به محتویات پرونده به عنوان نماینده دادستان تهران تقاضای مجازات متهم را دارم.سپس پدر و مادر راضیه در جایگاه حاضر شدند و برای دامادشان تقاضای صدور حکم قصاص کردند. پدر مقتول گفت؛ دخترم سه سال قبل از این حادثه با مهدی ازدواج کرد. او زندگی اش را دوست داشت و بدرفتاری های مهدی باعث نمی شد ذره یی از علاقه دخترم نسبت به او کم شود. مشکلی که دخترم با شوهرش داشت این بود که دامادم سر کار نمی رفت. او آنقدر در تنگنا قرار گرفت که مجبور شد خودش فکری به حال مشکلاتش بکند و در یک بیمارستان به عنوان خدمتکار استخدام شد. راضیه پنج صبح از خانه بیرون می رفت و حدود 8 یا 9 شب به منزل بازمی گشت و تازه باید کارهای خانه را انجام می داد.وی ادامه داد؛ مهدی در خانه می خوابید و گاهی با دوستانش بیرون می رفت و هیچ کمکی به دخترم نمی کرد و خرجی او را هم راضیه تامین می کرد. تا اینکه مهدی رفتارش را بدتر کرد. او مرتب راضیه را کتک می زد. در نهایت آنها به صورت توافقی تقاضای طلاق کردند. حکم طلاق صادر شد، اما یک شب قبل از اینکه راضیه و مهدی از هم جدا شوند مهدی نیمه شب مخفیانه به خانه ما آمده و شیر گاز را باز کرد تا ما را بکشد. دختر بزرگم که به همراه شوهرش طبقه دوم خانه ما زندگی می کند متوجه این موضوع شد و شیر گاز را بست و ما را به بیمارستان رساند. فردای آن روز قصد داشتم شکایت کنم اما برادرانم مخالفت کردند و گفتند حالا که قرار است همه چیز تمام شود و دخترت را به خانه خودت بیاوری، شکایت نکن تا غائله خاتمه پیدا کند. من از مهدی یک تعهد کتبی گرفتم مبنی بر اینکه او قصد داشت ما را بکشد اما دیگر دست به چنین کاری نمی زند. بعد هم مهدی و دخترم راضیه از هم جدا شدند.پدر مقتول افزود؛ راضیه شرایط روحی مناسبی نداشت و من برای اینکه او را خوشحال کنم برایش یک تلفن همراه خریدم. دخترم از این بابت خوشحال بود. زندگی راحتی هم در خانه ما داشت. سه ماه بعد - زمانی که من و همسرم مسافرت رفته بودیم - راضیه و مهدی دوباره با هم ازدواج کردند. مهدی در نبود ما با راضیه صحبت کرده و آنقدر او را تحت تاثیر قرار داده بود که دخترم به ازدواج دوباره رضایت داد. ما زمانی متوجه این موضوع شدیم که راضیه به خانه آمد تا وسایلش را ببرد. من به این کار راضی نبودم و با دخترم جر و بحث کردم اما برادرانم باز هم واسطه شدند و گفتند حالا که مهدی تعهد کتبی داده سر کار برود و هزینه زندگیشان را تامین کند و راضیه هم شوهرش را دوست دارد، مخالفت نکن. من باز هم برای دخترم جهیزیه خریدم و او را به خانه شوهرش فرستادم. البته راضیه خودش پول پیش خانه استیجاری شان را داد و پرداخت اجاره خانه را تقبل کرد.پدر راضیه در مورد روز حادثه گفت؛ پدر مهدی با من تماس گرفت و گفت راضیه و مهدی با هم دعوا کرده اند و مهدی به خانه من آمده. بهتر است تو هم بیایی تا آنها را آشتی دهیم. من بلافاصله به سمت خانه پدر مهدی رفتم و وقتی رسیدم مهدی نبود. نزدیک افطار که شد دامادم آمد. به او گفتم بهتر است همه چیز را تمام کنید. ما مهریه هم نمی خواهیم فقط راضیه را طلاق بده. او هم پذیرفت. بعد از آن وقتی به خانه راضیه رفتیم هر چه در زدیم کسی در را باز نکرد. مهدی کلید داشت و در را باز کرد. وارد که شدیم دیدیم جسد دخترم در حالی که دست و پایش از پشت به هم بسته شده در رختخوابش افتاده است. جواهرات و تلفن همراهش هم گم شده بود.در ادامه جلسه دادگاه متهم در برابر قضات قرار گرفت و گفت اتهام قتل را قبول دارم اما من در دفاع از خودم مجبور به قتل شدم. بعد از ازدواج مجددمان من سر کار می رفتم و ماهی 200 هزار تومان حقوق می گرفتم. روز حادثه وقتی راضیه به خانه آمد من هم خانه بودم. پرسید حقوقت را گرفتی. گفتم کارفرما 150 هزار تومان به من پول داد و قرار شد مابقی را بعداً بدهد. بعد راضیه همین طور که داشت با من بحث می کرد لباس هایش را عوض کرد و رختخوابش را پهن کرد که بخوابد. اما درگیری بین ما بالا گرفت. راضیه به شدت عصبانی شد و به طرفم حمله کرد و مرا گاز گرفت. من آنقدر عصبی شدم که دستم را روی گلویش گذاشتم و فشار دادم. یکدفعه بی حال روی زمین افتاد. فکر نمی کردم مرده باشد. من راضیه را دوست داشتم. قاضی عزیزمحمدی خطاب به متهم گفت؛ اگر قصد قتل نداشتی و می خواستی خودت را رها کنی چرا به او ضربه نزدی. راضیه دختر ضعیفی بود و با یک ضربه قطعاً از تو جدا می شد. متهم جواب داد؛ راضیه از صبح تا شب کار می کرد و همیشه استخوان های بدنش درد می کرد. من دلم نیامد او را بزنم.سپس قاضی پرسید؛ اگر تو و همسرت درگیر شدید چرا جسد او در رختخواب پیدا شده است. متهم در پاسخ گفت؛ راضیه می خواست بخوابد به همین خاطر هم جسدش در رختخواب افتاد. البته او سه ماه بود که به من بی محلی می کرد و ما از آن زمان درگیری هایمان شروع شده بود.بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش هیات قضات (رحیمی، محمدی کشکولی، عزیزمحمدی، نوری کیا و کرمی) وارد شور شدند و با اکثریت آرا مهدی را به قصاص محکوم کردند.

namakdoon - ایتالیا - رم
خوب شد راضیه فقط اون اقا رو گاز گرفت...اگه میزدش حتما همسرش پودرش رو برای خانوادش می فرستاد
ازموده را دوباره ازمودن خطاست.
چهار‌شنبه 6 آذر 1387

popi900 - ایران - تهران
نمکدون از ایتالیا

مجید عزیزم دلبنمدم اون دوباره اضافی هست باید بگی آزموده رو آزمودن خطاست
چهار‌شنبه 6 آذر 1387

elora - نروژ - اسلو
تا زمانی که راضیه های بی فکر پیدا میشن که با یه موبیل خوشحال میشن و با یه روانی زندگی میکنند کار قبر کن ها رونق خواهد داشت.
چهار‌شنبه 6 آذر 1387

سلامتی - بلژیک - نمور
لعنت خدا بر کسیکه بچه اینطوری بار میاره.
چهار‌شنبه 6 آذر 1387

holya - آمریکا - نیویورک
خدایا زنها چقدر در ایران بی پناهند .زنه خیلی احساساتی عمل کرده وآخرش هم این شد.زندگی دو نفر از بین رفت.ودل پدرو مادرهایشان سوخت .بیچاره ها .چقدر تو ایران قتل میکنند. حالا یه عده کم عقل بیان هی از قاتلها دفاع بکنند .بفرمایید..............................
چهار‌شنبه 6 آذر 1387

Perspolise - چک - پراگ
عقل در بدن نباشد جان در عذاب است این اقا حتما از همان اول بیکار و یا به درد نمی خورده , موقع ازدواج این دو, خانواده ی دختر کوتاهی کرده و بار دوم دوباره کوتاهی کردن و دخترشونو دستش سپردن (آزموده رو آزمودن خطاست) و کار به اینجا کشیده ...کسی که جرات کشتن خانواده پدریشو داشته باشه چطور باید باهاش زندگی کرد

چهار‌شنبه 6 آذر 1387

عزت - ایران - تهران
فیلم انیمیشن پرسپولیس مرجان ساتراپی رو دیده اید؟
وقتی مرجان می خواد از شوهرش طلاق بگیره دوستش بهش می گه: توی ایران وقتی زنی بیوه می شه از عمو و پسر عمو و پسر دایی و پسر همسایه گرفته تا بقال و قصاب و شاگرد نانوا بهش پیشنهاد بی شرمانه می دن
حالا به راضیه حق می دین که چرا باید به خانه جهنمی برگرده
پنج‌شنبه 7 آذر 1387

sahel aram - ایران - دبی
حالا برید هی بگید حقوق بشر حقوق بشر دوست دارید شما جای این آدمها بودید میکشتنتون
یکشنبه 10 آذر 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.