یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۷ - ۰۶ آوریل ۲۰۰۸
اعترافات متهمان دو پرونده همسرکشی برابر هیات قضات
دادگاه کیفری استان تهران، پرونده دو زن که یکی به عنوان متهم به قتل شناخته شده و دیگری قربانی اختلاف با شوهرش شده است را دیروز مورد بررسی قرار داد تا جزئیات این قتل ها آشکار شود.
به گزارش خبرنگار ما، در اولین پرونده که قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران آن را بررسی کردند، مردی به نام محمدرضا متهم به قتل همسرش اکرم شده بود. در ابتدای جلسه محاکمه محمد شادابی نماینده دادستان تهران در جایگاه قرار گرفت و در توضیح کیفرخواست گفت؛ محمدرضا متهم 35ساله این پرونده که دارای سابقه کیفری و اعتیاد به مواد مخدر نیز هست، متهم است همسر جوان خود اکرم را به آتش کشیده و او را به قتل رسانده است. مطابق محتویات پرونده شب حادثه محمدرضا به اتفاق همسرش میهمان یکی از دوستان خانوادگی شان بودند، در آن میهمانی محمدرضا قصد داشت مواد مصرف کند که همسرش مخالفت کرد و درگیری لفظی بین آنها به وجود آ مد. به گفته زنی که این زوج در خانه آنها میهمان بودند محمدرضا اکرم را تهدید به قتل کرد و به او گفت وقتی به خانه رفتیم تو را می کشم.شادابی ادامه داد؛ محمدرضا ساعت 4 صبح حرف خود را عملی کرد و زمانی که همسرش به عنوان تهدید روی خودش نفت ریخته بود، محمدرضا با آتش فندک او را به آتش کشید و سوزاند.مقتول 11 روز پس از اینکه دچار 80 درصد سوختگی شده بود جان باخت. اما قبل از مرگش در بازجویی ها گفت شوهرش ابتدا فندک را به طرف صورت او گرفت سپس وقتی قصد داشته فرار کند محمدرضا از پشت سر لباس او را با فندک آتش زد.در ادامه جلسه دادگاه، پدر و مادر اکرم در جایگاه حاضر شدند و برای متهم تقاضای قصاص کردند. مادر اکرم گفت؛ دختر من علاقه بسیار زیادی به شوهرش داشت با اینکه محمدرضا به ماده مخدر کراک اعتیاد داشت اما اکرم حاضر نبود او را رها کند، چندبار من و پدرش با اکرم صحبت کردیم و به او گفتیم محمدرضا دیگر نمی تواند شوهر خوبی برای او باشد و بهتر است جدا شوند اما اکرم می گفت چند ماه دیگر تحمل می کند تا شاید محمدرضا ترک کند. دخترم همیشه از دست محمدرضا کتک می خورد، او چند بار باردار شد اما زیر مشت و لگدهای محمدرضا فرزندش از بین رفت. نمی دانم چرا محمدرضا با دخترم چنین رفتاری می کرد. اکرم زن وفاداری برای او بود و حاضر نمی شد از شوهرش جدا شود اما محمدرضا مرتب به او شک می کرد و هرازگاهی او را متهم به خیانت می کرد.سپس فاطمه زنی که شب حادثه میزبان اکرم و محمدرضا بود به جایگاه دعوت شد. این زن گفت؛ وقتی محمدرضا و اکرم به خانه ما آمدند، شام خوردیم و در حال جمع آوری سفره بودم که یکباره مشاجره این زن و شوهر بالا گرفت. محمدرضا مواد را ترک کرده بود اما آن روز می خواست کراک بخرد و مصرف کند و از اکرم پول می خواست. اکرم به او پول نداد و گفت حالا که ترک کرده یی نباید دوباره سراغ مواد بروی. محمدرضا وقتی دید نمی تواند پول را از اکرم بگیرد با عصبانیت به او گفت اگر تو را به خانه ببرم می کشمت. حدود ساعت 3 شب بود که محمدرضا و اکرم تصمیم گرفتند بروند، دخترم اصرار کرد آن شب اکرم در خانه ما بماند و گفت محمدرضا تو را تهدید کرده و ممکن است آن را عملی کند، اکرم توجهی نکرد و رفت. حدود 4 صبح بود که محمدرضا زنگ در خانه را به صدا درآورد. در را که باز کردیم دیدم محمدرضا فریاد می زند و کمک می خواهد. دستانش سوخته بود و شرایط بدی داشت و از من شش هزار تومان پول گرفت که به درمانگاه برود، پرسیدم حال اکرم چطور است، گفت مشکلی ندارد و حالش خوب است. اما چند ساعت بعد شنیدم اکرم دچار سوختگی شده است.پس از زن میزبان، متهم در برابر قضات قرار گرفت. وی اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت؛ وقتی من و اکرم به خانه برگشتیم از هم دلخور بودیم و صحبت نمی کردیم. به اکرم گفتم چراغ خوراک پزی را روشن کند تا خانه گرم شود، اکرم گفت می خواهد از من جدا شود و دیگر کارهایم به او مربوط نیست. من زانوهایم را بغل کردم و جلوی در نشستم. خمار بودم و حال درستی نداشتم و اصلاً نفهمیدم اکرم چطور خودش را آتش زد. فقط از صدای فریادهایش به خودم آمدم و دیدم در حال سوختن است. بلافاصله پتویی دور او پیچیدم تا آتش را خاموش کنم. به حیاط رفتم و از همسایه ها کمک خواستم.در این هنگام قاضی دادگاه خطاب به متهم گفت؛ همسرت در تحقیقاتی که از وی در بیمارستان انجام شده گفته بود نفت را روی خودش ریخته تا تو را بترساند اما تو فندک را روشن کردی و گفتی حالا که قصد مردن داری پس بمیر. اما همسرت آتش فندک را با فوت خاموش و سپس فرار کرد. این بار تو از پشت سر لباس اش را آتش زدی و بعد پتویی رویش انداختی و گفتی بهتر است بمیری. درباره گفته های همسرت چه توضیحی داری؟متهم جواب داد این گفته ها را قبول ندارم. زمانی که اعتیادم را ترک کردم فندکم را هم شکستم و این گفته ها صحت ندارد.پس از پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافع اش پنج قاضی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و محمدرضا را با اکثریت آرا به قصاص محکوم کردند.
زن شوهرکش
در دومین محاکمه که در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد زنی به نام زهره که متهم است با وارد آوردن ضربه چاقو شوهرش علیرضا را به قتل رسانده در برابر هیات قضات قرار گرفت و با توجه به اینکه سومین جلسه محاکمه زهره بود، نماینده دادستان اعلام کرد همچنان بر کیفرخواست که زهره را عامل قتل شوهرش معرفی کرده تاکید دارد و حرف تازه یی برای گفتن ندارد.سپس یکی از همسایه های زهره که به عنوان شاهد به دادگاه دعوت شده بود گفت؛ روز حادثه من صدای مشاجره شنیدم. اهمیتی ندادم و با همسرم بیرون رفتیم، وقتی داشتیم برمی گشتیم زهره و دخترش را دیدم که نان خریده بودند و می آمدند. آنها وارد خانه شدند و دقایقی بعد دوباره مشاجره شروع شد. سپس علیرضا با داد و فریاد بیرون آمد و خودش را به در خانه ما کوبید. من در را باز کردم و دیدم دستش را روی سینه اش گذاشته و بلافاصله پله ها را پایین رفت. بچه ها گریه می کردند. وقتی دیدم همسایه ها سراغ علیرضا رفتند من بچه هایش را به خانه خودم بردم اما علیرضا چیزی در مورد اینکه همسرش او را زخمی کرده باشد به من نگفت.شاهد دوم نیز گفته های شاهد اول را تکرار کرد و گفت؛ من صدای داد و فریاد شنیدم، زهره و شوهرش خیلی وقت ها با هم اختلاف داشتند و دعوا می کردند. آن روز وقتی باز هم صدای فریادشان آمد من با صاحبخانه شان تماس گرفتم، قبل از اینکه او برسد علیرضا خون آلود بیرون آمد و در حیاط افتاد.قاضی تردست رئیس شعبه 74 پس از اظهارات شاهدان زهره را به جایگاه دعوت کرد. وی در دفاع از خود گفت؛ اتهام قتل عمد را قبول ندارم. من شوهرم را نکشتم البته ما همیشه باهم درگیری داشتیم. علیرضا خیلی مرا کتک می زد. دو روز قبل از حادثه من و علیرضا باز هم با هم دعوا کردیم. او مرا به اتاق برد و کتکم زد. آنقدر مرا زیر مشت و لگد خود گرفت که مجبور شدم برای دفاع از خودم چاقوی میوه خوری را که روی میز بود بردارم و جلوی خودم بگیرم تا دیگر مرا نزند. چاقو با بدنش تماس پیدا کرد و شکم علیرضا خون آلود شد. البته زخم خیلی سطحی بود حتی به بخیه هم نرسید و من خودم آن را پانسمان کردم.وی ادامه داد؛ ما با هم صحبت نمی کردیم. روز حادثه من داشتم تلفنی با مادرشوهرم در مورد دعوا و درگیری مان با علیرضا حرف می زدم که شوهرم این صحبت ها را شنید و عصبانی شد و به من اعتراض کرد که چرا موضوع را به مادرش می گویم. بلافاصله گوشی را قطع کردم. علیرضا فریاد زد و من بی تفاوت به سمت آشپزخانه رفتم تا غذا را آماده کنم. علیرضا به طرفم آمد و در حالی که نزدیک اجاق گاز بودم مرا هل داد و سرم را به دیوار کوبید، وقتی برگشت من هم او را هل دادم. علیرضا صندلی آشپزخانه را برداشت و به کمرم کوبید بعد چاقویی برداشت و به طرفم گرفت. خیلی ترسیده بودم. فریاد زدم و از علیرضا خواهش کردم مرا نزند. او نوک چاقو را برگرداند و با دسته چاقو پشت سر هم به سرم ضربه می زد. دردم گرفته بود، دنبال راهی بودم که از دست علیرضا فرار کنم. من هم چند ضربه مشت به او زدم و بعد فرار کردم. علیرضا چاقو را همان جا به زمین انداخت و دنبال من دوید. لابه لای مبل ها می دویدم تا علیرضا مرا نزند. چاقوی دوم را علیرضا از روی اپن آشپزخانه برداشت و به طرفم آمد، مرا هل داد و روی یکی از مبل ها افتادم. نمی دانم چه شد که علیرضا پایش به دسته مبل گیر کرد و روی من افتاد. بالش مبل را روی خودم گرفتم که ضربه یی به من وارد نشود.زهره در حالی که به شدت گریه می کرد گفت؛ من دست و پا می زدم تا از خودم دفاع کنم، مطمئن بودم علیرضا می خواهد مرا با چاقو بزند حتی جای چند ضربه یی را که به بالش برخورد کرده بود به پلیس نشان دادم. در آن لحظات علیرضا چاقو را برگرداند که با دسته اش به سرم بزند. زمانی که من دست و پا می زدم یکدفعه او فریاد کشید. بعد بلند شد و در حالی که خون لباس اش را گرفته بود بیرون رفت و در حیاط به زمین افتاد.بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافع اش هیات قضات شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رای پرونده وارد شور شدند.
| siajon - انگلستان - بریستول |
holya - آمریکا - نیویورک
کجایی خانم..... لابد میخوای بگی اینام جزو نوادگان چنگیزن؟؟؟؟؟؟ |
دوشنبه 4 آذر 1387 |
|
| ***mehregan*** - ایران - تهران |
خدا همه معتادها رو از روی زمین برداره. دقت میکنید در90 درصد قتل هایی که این مدت تو این سایت خوندیم .قاتل معتاد بوده.به نظر من دولت همون بار اول که اینا ترک میکنند و دوباره شروع میکنن باید اعدامشون کنه.تا جون یک انسان دیگه رو هم نگیرن |
دوشنبه 4 آذر 1387 |
|
| houfi - هلند - امستردام |
siajon - انگلستان - بریستول
خانمی که شما فرا میخوانید ابتدا ایرانی بودنش را ثابت کنبد در ثانی او را باید از تاجیکستانی ها یا افغانی ها سوال کنید . ایشان در ده کوره افغانستان تازه به کامپیوتر دست رسی پیدا کرده و خواستند خودی نشان بدهند .لطفا او را راحت بگذارید در عیر این صورت اگر پدر و یا مادرش ایرانی باشد خوی چنگیزی بیدار شده و به سراغ شما و یا سایرین خواهد امد |
دوشنبه 4 آذر 1387 |
|
| nariman 1980 - بلژیک - آلست |
آخه مگه این افراد زبان ندارن که مثله حیوانات به جونه هم می افتن. |
دوشنبه 4 آذر 1387 |
|
| siajon - انگلستان - بریستول |
houfi - هلند - امستردام
سلام باحال بود خوشم اومد |
سهشنبه 5 آذر 1387 |
|
| fatima.ghalbeasia - دنمارک - اغوس |
houfi امستردام
هوفی بهتره یه چیزی بهت بگم هر چیزی رو بهتره به افغانیها ربط ندی واگر نه باعث مشاجره میشه نمیدونم دیوار کوتاه تراز افغانیها پیدا نمیکنین....اگه ادم میکشید باز یه ربطی به افغانی میدید یه کم خودتون رو کنترل کنید برای گناهای خودتون دنبال راه فرار نباشید. در ضمن خودت از کدوم کوره دهات به کامپیوتر دست پیدا کردی اگه هلندی که باید تاحالا بهت یاد داده باشند که به کسی توهین نکنی وهمه ی ادمها شخصیت دارند.... امیدوارم این اخرین کامنتم براتون باشه!!!!!! |
سهشنبه 5 آذر 1387 |
|