جنایت به خاطر علاقه به یک زن متاهل

جنایت به خاطر علاقه به یک زن متاهل

مردی که در پی رابطه با یک زن متاهل نقشه قتل شوهر او را اجرا کرده بود، در جریان تحقیقات تخصصی پلیس دستگیر شد.


به گزارش خبرنگار ما چندی قبل به دنبال ناپدید شدن مردی به نام کیارش در شهر یزد، پلیس تلاش های وسیعی را برای یافتن وی آغاز کرد. اما از آ نجایی که هیچ یک از اقوام و دوستان این مرد خبری از او نداشتند کارآگاهان نتوانستند هیچ ردی از او بیابند. از سویی سمیرا همسر کیارش نیز گفت شوهرش برای تفریح و گردش به بیرون از شهر رفته و پس از آن دیگر بازنگشته است. بدین ترتیب تحقیقات پلیس به حاشیه شهر کشیده شد و سرانجام پس از چند روز جست وجو ماموران توانستند جسدی را بیابند که در ادامه مشخص شد متعلق به کیارش است. با کشف جسد این مرد، پرونده از اهمیت ویژه یی برخوردار شد و کارآگاهان ویژه جنایی یزد تحقیقات خود را برای رمزگشایی از معمای کشته شدن او آغاز کردند. کارشناسان سازمان پزشکی قانونی که پس از کشف جسد، آن را به دقت مورد معاینه قرار داده بودند طی گزارشی اعلام کردند روی پیکر مقتول برش های متعددی وجود دارد که به وسیله یک جسم برنده شبیه تیغ ایجاد شده و همین برش ها باعث خونریزی شدید و در نتیجه مرگ کیارش شده است. در این گزارش همچنین زمان مرگ مقتول بین سه تا پنج روز قبل از کشف جنازه تخمین زده شد. در همین حال کارآگاهان هنگامی که به دقت محدوده کشف جسد را جست وجو کردند، در میان درختان آن اطراف توانستند خودروی مقتول را نیز بیابند. ماشین کیارش که چندین لکه خون روی بدنه آن بود با چادر پوشانده شده بود. در حالی که فرضیه قتل با انگیزه سرقت مردود به نظر می رسید تحقیقات روی محورهای دیگر متمرکز شد.

در ادامه برای تحقیق روی روابط خصوصی و خانوادگی مقتول، همسر وی به پلیس آگاهی احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت.

سمیرا گفت؛ مدتی بود به خاطر اعتیاد شوهرم با او مشکل داشتم. او به خاطر اعتیاد شب ها دیر به خانه می آمد و مدام با من بدرفتاری می کرد. به همین دلیل یک بار به حالت قهر خانه را ترک کردم و مدتی در منزل خواهرم بودم. کیارش این اواخر بیشتر وقتش را با چند نفر از دوستانش می گذراند و با آنها مواد مصرف می کرد. این احتمال وجود دارد که دوستانش این بلا را به سرش آورده باشند.

همزمان با بررسی احتمال های موجود کارآگاهان به طور نامحسوس سمیرا را تحت کنترل قرار دادند و در مورد ارتباطات او تحقیق کردند. در این بررسی ها مشخص شد زن جوان از مدت ها قبل با مردی ناشناس رابطه دارد. اما کیارش هیچ وقت از این ارتباط پنهانی مطلع نشده بود.

به همین دلیل با به دست آوردن این سرنخ تحقیقات وارد مرحله تازه یی شد و پس از چند روز سمیرا بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. این بار کارآگاهان با به کار بردن شگردهای خاص پلیسی توانستند به اطلاعات جدیدی دست پیدا کنند. در این مرحله سمیرا از رابطه اش با جوانی به نام آرش پرده برداشت و او را عامل قتل شوهرش معرفی کرد.

سمیرا گفت؛ مدتی قبل آرش که تا آن زمان او را نمی شناختم با من تماس گرفت و گفت به من علاقه مند است. من برای او توضیح دادم که متاهل هستم و از وی خواستم مزاحمم نشود اما او به تماس هایش ادامه داد. ابتدا به او پاسخ نمی دادم اما پس از مدتی تحت تاثیر حرف هایش قرار گرفته و با او به طور تلفنی صحبت می کردم تا اینکه یک روز او از من خواست همدیگر را ببینیم. من هم موافقت کردم و در یکی از پارک ها با هم قرار گذاشتیم. پس از آن بود که رفت و آمدهایمان شروع شد تا اینکه آرش به من پیشنهاد ازدواج داد. من متاهل بودم و نمی توانستم از کیارش جدا شوم. به این دلیل تصمیم گرفتم به رابطه ام با آرش پایان دهم. برای خلاصی از دست او مدتی به خانه خواهرم رفتم اما این جوان رهایم نکرد و در ادامه وقتی دید حرف هایش اثری ندارد مرا تهدید کرد و گفت اگر به خواسته اش تن ندهم کیارش را می کشد. من حرف های آرش را جدی نگرفتم و تصمیم گرفتم به رغم تمام سختی هایی که تحمل می کردم به زندگی با شوهرم ادامه دهم تا اینکه چند روز پس از تهدید آرش همسرم ناپدید شد.

در پی اظهارات این زن کارآگاهان به جست وجو برای دستگیری آرش پرداختند و پس از چند روز سرانجام به کمک اطلاعاتی که سمیرا در اختیار کارآگاهان قرار داده بود متهم بازداشت شد.

این جوان اتهام قتل کیارش را پذیرفت اما گفت سمیرا او را به این کار وادار کرده است. آرش توضیح داد؛ مدت ها قبل با سمیرا آشنا شدم و با او طرح دوستی ریختم. او نیز از رابطه با من استقبال کرد اما پس از مدتی فهمیدم او شوهر دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم به ارتباطم با وی پایان دهم و در ادامه از او خواستم دیگر با من تماس نگیرد اما سمیرا از حرف هایم ناراحت شد. آن روز او آنقدر گریه کرد که دلم به حالش سوخت و نسبت به وی احساس ترحم کردم. او می گفت از زندگی با کیارش بیزار است و دیگر تحمل رفتارهای او را ندارد. طی این مدت من سنگ صبورش بودم و او برایم درد دل می کرد.چندی بعد ناگهان سمیرا تماس هایش را قطع کرد و سه چهار ماه از او بی خبر بودم اما پس از این مدت وی خودش با من تماس گرفت و گفت به خاطر آزارهای شوهرش مدتی به خانه خواهرش رفته بود.

به این ترتیب رابطه مان دوباره شروع شد. او این بار از من خواست با شوهرش طرح دوستی بریزم و به او نزدیک شوم. من هم به خواسته اش عمل کردم. چند وقتی کیارش را تعقیب می کردم تا اینکه بالاخره توانستم با او دوست شوم. متهم به قتل ادامه داد؛ مدتی گذشت و در حالی که من و کیارش به دو دوست صمیمی تبدیل شده بودیم سمیرا گفت تصمیم گرفته از شر شوهرش خلاص شود. مدتی از این حرف گذشت تا اینکه او گفت نقشه قتل همسرش را طراحی کرده است. او با حرف های گوناگون مرا تحریک کرد و گفت باید کیارش را بکشم. من تا آن زمان به انجام هر کاری برای رسیدن به سمیرا فکر کرده بودم اما هیچ وقت ارتکاب قتل به ذهنم خطور نکرده بود. سرانجام با حرف های تحریک آمیز سمیرا درخواستش را پذیرفتم. این زن به من اطمینان داد در صورتی که بعد از کشتن کیارش پلیس مرا دستگیر کند او رضایت می دهد و از طرف پدر و مادر شوهرش نیز برایم رضایت می گیرد. من هم فریب حرف های او را خوردم و با هم نقشه قتل را طراحی کردیم.

آرش در ادامه اعترافاتش گفت؛ طبق نقشه قبلی من با کیارش تماس گرفتم و از او دعوت کردم با هم برای تفریح به اطراف شهر برویم. آن روز پس از حدود دو ساعت پرسه زدن در جاهای مختلف کیارش را به یک جاده خاکی کشاندم، هنوز نقشه را اجرا نکرده بودم که سمیرا با من تماس گرفت و ظاهراً کیارش فهمید من با همسر او حرف می زنم به همین دلیل عصبانی شد و شیئی را به طرفم پرتاب کرد که همین کار باعث شروع درگیری مان شد. من هم تیغ موکت بری را که همراهم بود از جیبم بیرون آوردم و به سمت او حمله کردم. کیارش از دستم فرار کرد ولی او را گرفتم و به قتل رساندم.

بنا بر این گزارش در پی اعترافات آرش، سمیرا نیز بازداشت شد.

شهرام ایران - ایران - تهران
صراط المستقیم یعنی کوتاهترین و سریعترین راهی که انسان را به مقصود سعادت و رستگاری و جاودانگی و کمال یعنی به خدا می رساند.

پس راه بین خود تا خداست. و اما اگر طبق معمول خدا پشت بام آسمان باشد که فاصله بین خود هر فردی تا او فاصله بین هستی تا نیستی است و راهی طولانی تر از این ممکن نیست و فقط با یک سفینه با سرعت نور می توان به او رسید که اگر چنین سفینه ای هم ساخته شود فقط کسانی چون راکفلر و بوش را به خدا می رساند نه فقراء را که یک دوچرخه هم برای سواری ندارند. پس صراط المستقیم قرآنی این نیست زیرا این راه مخفی مستضعفین یعنی فقیرترین انسانهای مؤمن است که جز هیکل خود هیچ سرمایه و امکانی برای زیستن و رسیدن ندارند که چه بسا اکثر این فقرا از فرط گرسنگی و بیماری حتی قادر به راه رفتن طولانی هم نیستند. پس بایستی خداوند در نزدیکترین حد وجود آنها باشد که از رگ گردن هم به آنها نزدیکتر است یعنی دردلشان است. پس صراط المستقیم همان فاصله بین خود تا خود است که فاصله ای مساوی با صفر می باشد و این بقول علی (ع) همان راه معرفت نفس ( خودشناسی) می باشد. پس یادمان باشد که در نماز وقتی می گوئیم که « اهدنا الصراط المستقیم» منظورمان چیست. و اما فضائی تاریکتر از نفس و باطن آدمی در جهان نیست و لذا نیازمند نوری هستیم که در ما بتابد و آن نور همان امام است. پس دعای مذکور بدین معناست که : خدایا ما را به امام برسان.
سه‌شنبه 5 آذر 1387

ezatdf - ایران - تهران
اگه مجلس به جای قانون چند همسری قانون چند شوهری رو تصویب کنه خیلی از مشکلات حل می شه!
سه‌شنبه 5 آذر 1387

ADSI - چین - پکن
خوندن این جور مطالب بسیار ازاردهنده و تاسف انگیز اینکه خیلی از مردان خانواده بوسیل همسران یا کسانی که با همسران اونها ارتباط دارند به قتل میرسند بسیار دردناک است . اما اولین سوالی که در ذهن هر کسی بعد از خوندن این مطالب نقش میبندد این است که چرا خیانت؟ اونهم به این شکل فجیع و غیر انسانی؟؟؟
ایا اگر در ایران حق طلاق که فقط در اختیار اقایون است به خانمها هم تفویض میشد از بروز چنین جنایاتی تا حد زیادی جلوگیری نمیشد؟؟
اصلا چرا این زن جانی و خیانت کار از شوهرش جدا نشده ؟ ایا اصلا قانون به وی کمکی نمیکرده که تا بتواند جدا بشود؟یعنی فقط همین یک راه برای خلاصی از شوهر وجود داشته؟؟و هزاران سوال دیگر که انسان را متحیر میسازد
و باز هم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سه‌شنبه 5 آذر 1387

baran-wien - اترپش - وپن
شانل المان .خدا از این زنهای نجیب ایرانی نصبت کنه.امین
سه‌شنبه 5 آذر 1387

marjan.ph - هند - پونا
من نمیدونم نادانی تاچه اندازه ؟ من فکر میکنم بعضی ها هنوز به بلوغ فکری نرسیدن از جمله این خانم که خودشم یه قاتل محسوب مشه.
سه‌شنبه 5 آذر 1387

holya - آمریکا - نیویورک
ببخشید مردان ایرانی البته توهین نشه به همه منظور این جور مردهاست وقتی به مواد مخدر معتاد میشن دیگر به خانواده به خصوص به زنشان اهمیت نمیدهند ونیازهای عاطفی ومادی زن رانمیتوانند تامین کنند در نتیجه زن به دیگری پناه میبره
سه‌شنبه 5 آذر 1387

tima88 - انگلستان - لیورپول
این دسته از اتفقات مختص ایرانه...از فقر فرهنگی‌ هم ناشی‌ می‌شه و نرسیدن مردان و زنان به بلوغ فکری هنگام ازدواج وگر نه چرا باید شاهد اینگونه اخبار که کم هم نیستند باشیم؟
سه‌شنبه 5 آذر 1387

bluestar - ایران - تهران
مردک رذل هوسباز.دختر بدون شوهر تو کشور ما کم هستند که افتادی دنبال زن متاهل؟
چهار‌شنبه 6 آذر 1387

masoumeh - ایران - تهران
شهرام ـ ایران ـ تهران
یک بار مطلب خودت بخوان بعد برای دیگران توضیح بده............
چهار‌شنبه 6 آذر 1387

ahoora_110 - ایران - تهران
بهتر اینکه زنها هم بتوانند مثل مردها راحت طلاق بگیرند
چهار‌شنبه 6 آذر 1387

roshaanak_alman - آلمان - برلین
برای این گونه قتل ها نباید قاتلان رو قصاص کرد... بلکه باید قانون گذا ران رو مجازات کرد که با تصویب قوانین دست و پا گیر و تحقیر کردن زن ها باعث میشن که این اتفاقات بیفته... اگه زن حق طلاق داشته باشه و اگر قانون از زن حمایت کنه هرگز هیچ زنی دستش به خون شوهرش آلوده نمیشه...
چهار‌شنبه 6 آذر 1387

شهرام ایران - ایران - تهران
masoumeh - ایران - تهران
من خوندام چیز غیر طبعیی ندیدم اگر هر قسمت متن از درک شما خارج شده بفرمایید بنده توضیح می دهم.
چهار‌شنبه 6 آذر 1387

فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ
شهرام ایران - ایران - تهران
ببخشید برای من هم توضیح بده. اولا صراط المستقیم چه ربطی به موضوع دارد؟ دیگر اینکه مگر تو مفسر قرآن و مترجم خدایی؟ از کجا فهمیده ای که منظور خدا از صراط مستقیم امام ولابد امام زمان میباشد؟ اصلا چرا خداوند باید دستیار و شریکی بنام امام داشته باشد؟ وقتیکه خدا از رگ گردن بتو نزدیکتر است (طبق فرموده خودت) چه نیازی بواسطه گری امام است؟چرا بجای اینکه از خدا بخواهیم ما را بسوی خودش هدایت کند هدایت بسوی امام را بخواهیم؟ مگر ما که ظاهرا اشرف مخلوقاتیم خودمان مغز به اندازه کافی برای شناخت خدا نداریم؟ چرا هیچ جای قرآن سخنی از نیاز انسان به امام برای شناخت خدا نیست؟ واگر هست چرا غیر مستقیم ودر لفافه که مترجمی مانند شما آنرا برای ما تفسیر کند؟ قرآنی که با صراحت واسطه اختلافات پیامبر وهمسرانش شده چرا با همان صراحت آیه ای درباره امام شما که اگر جناب معظم له نباشد بی شک امام زمان است ندارد؟ چرا اندیشه نمیکنی چرا شرک می ورزی چرا با قرآن بازی میکنی؟ حالا لطف کن و به من فحاشی کن و بگو که سنی یا وهابی یا سلفی هستم! که نیستم.
جمعه 8 آذر 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.