شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۷ - ۲۹ مارچ ۲۰۰۸
اعلام کاندیداتوری محمد هاشمی
محمد هاشمی، برادر کوچکتر آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی برای حضور در رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری اعلام کاندیداتوری کرد.
به گزارش عصرایران، هاشمی با اشاره به اینکه مدتی است اشخاص به او مراجعه و درخواست می کنند که رئوس برنامه هایش را برای انتخابات تعیین و ستادهای انتخاباتی اش را فعال کند، گفت: این اشخاص دارای تفکرات متفاوت و از بین اکثر گروه ها و جریانات سیاسی بوده اند.
وی که با روزنامه وطن امروز- به مدیر صاحب امتیازی مهرداد بذرپاش- گفت و گو می کرد با اشاره به مصاحبه قبلی اش با روزنامه کارگزاران تصریح کرد: از من سوالی شد که احتمال کاندیداتوری خود در انتخابات سال آتی را تکذیب می کنید که من گفتم نه، این کار را نمی کنم.
دبیر سیاسی حزب کارگزاران، اعلام کاندیداتوری خود را مغایر با اهداف حزب متبوعش ندانست و گفت: اصولا برنامه شخصی من این است که نماینده هیچ حزب و گروهی نباشم و به عنوان کاندیدای مستقل در انتخابات شرکت کنم چون فضای سیاسی کشور به گونه ای است که رییس جمهور نباید حزبی و وامدار تشکل خاصی باشد.
وی در پایان خاطرنشان کرد که درباره کاندیداتوری خود با برادر بزرگترش آیت الله هاشمی مشورتی نکرده است.
| 010 - ایران - شیراز |
خیلی عجیبه
حاج آقا ریش دارند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! |
یکشنبه 19 آبان 1387 |
|
| ARMIA - ایتالیا - برگامو |
داداشش یعنی پدرخوانده همه اینها رو روش رو کم کردن این که دیگه عددی نیست |
یکشنبه 19 آبان 1387 |
|
| jakopo - ایتالیا - میلان |
برادرش کم دزدی کرد حالا این میخواد جبران کنه...اخه قیافش به حمال هم نمیخوره |
یکشنبه 19 آبان 1387 |
|
| sina_jan - استرالیا - سیدنی |
خدایا همینو کم داشتیم ....احمدی کم بود حالا باید ریخت نکبت این یکی رو تحمل کنیم... یک از یک زشت تر و کریه تر...انگار مسابقه زشتی گذاشتن.... |
یکشنبه 19 آبان 1387 |
|
| sooren - انگلیس - منچستر |
صل علی محمد هیچکی نبود این امد. |
یکشنبه 19 آبان 1387 |
|
| sarab22 - المان - دوسلدورف |
عجب؟
دزدان وارد میشوند . |
یکشنبه 19 آبان 1387 |
|
| Dokhtare_iran_zamin - ایران - تهران |
روزی کوروش در حال نیایش با خدا گفت: «خدایا به عنوان کسی که عمری پربار داشته و جز خدمت به بشر هیچ نکرده از تو خواهشی دارم.آیا میتوانم آن را مطرح کنم؟» خدا گفت: «البته»
- از تو میخواهم یک روز، فقط یک روز به من فرصتی دهی تا ایران امروز را بررسی کنم. سوگند میخورم که پس از آن هرگز تمنایی از تو نداشته باشم.
- چرا چنین چیزی را میخواهی؟ به جز این هرچه بخواهی برآورده میکنم، اما این را نخواه !
- خواهش میکنم! آرزو دارم در سرزمین پهناورم گردش کنم و از نتیجه ی سالها نیکی و عدالت گستری لذت ببرم. اگر چنین کنی بسیار سپاسگزار خواهم بود و اگر نه، باز هم تو را سپاس فراوان می گویم.
خداوند یکی از فرشتگان خود را برای همراهی با کوروش به زمین فرستاد و کوروش را با کالبدی، از پاسارگاد بیرون کشید.فرشته در کنار کوروش قرار گرفت.کوروش گفت: «عجب! اینجا چقدر مرطوب است!»و فرشته تاسف خورد...
- میتوانی مرا بین مردم ببری؟ میخواهم بدانم نوادگان عزیزم چقدر به یاد من هستند.و فرشته چنین کرد...
کوروش برای اینکار ذوق و شوق بسیاری داشت اما به زودی ناامیدی جای این شوق را گرفت. به جز عده ی اندکی،کسی به یاد او نبود . کوروش بسیار غمگین شد اما گفت: « اشکالی ندارد. خوب آنها سرگرم کارهای روزمره ی خودشان هستند.»
در راه میشنید که مردم چگونه یکدیگر را صدا میزنند: عبدالله، قاسم …
-هرگز پیش از این چنین نام هایی نشنیده بودم !!!
فرشته گفت: « این اسامی عربی هستند و پس از هجوم اعراب به ایران مرسوم شدند.
- اعراب؟!!!
- بله.تو آنها را نمیشناسی. آخر آن موقع که تو بر سرزمین متمدن و پهناور ایران حکومت میکردی، و حتی چندین قرن پس از آن، آنها از اقوام کاملا وحشی بودند.
کوروش برافروخت: «یعنی میگویی وحشی ها به میهنم هجوم آورده و آن را تصرف کردند؟! پس پادشاهان چه میکردند؟!!! فرشته بسیار تاسف خورد...
سکوت مرگباری بین آنها حاکم شده بود. بعد از مدتی کوروش گفت: «تو می دانی که من جز ایزد یکتا را نمی پرستیدم. مردم من اکنون پیرو آیینی الهی هستند؟
-در ظاهر بله
کوروش خوشحال شد: «خدای را سپاس! چه آیینی؟
- اسلام
-چگونه آیینی است؟
-نیک است
و کوروش بسیار شاد شد. اما بعد از چندین ساعت معنی «در ظاهر بله» را فهمید و فهمید که بت های زیادی بر قلبهای مردم حکومت می کند
-نقشه فتوحات ایران را به من نشان می دهی؟ می خواهم بدانم میهنم چقدر وسیع شده.
و فرشته چنین کرد
-همین؟
کوروش باورش نمی شد. با ناباوری به نقشه می نگریست...
پس بقیه اش کجاست؟چرا این سرزمین از غرب و شرق و شمال و جنوب کوچک شده است؟ و فرشته بسیار زیاد تاسف خورد...
-خیلی دلم گرفته است، هرگز انتظار چنین وضعی را نداشتم. میخواهم سفر کوتاهی به آنسوی مرزها داشته باشم و بگویم ایران من چه بوده شاید این سفر دردم را تسکین دهد
و فرشته چنین کرد... تازه به مقصد رسیده بودند که با مردی هم کلام شدند. پس از چند دقیقه مرد از کوروش پرسید: «راستی شما از کجا می آیید؟» کوروش با لبخندی مغرورانه سرش را بالا گرفت و با افتخار گفت:
ایران
لبخند مرد ناگهان محو شد و گفت : اوه خدای من، او یک تروریست متحجّر است.
عکس العمل آن مرد ابدا آن چیزی نبود که کوروش انتظار داشت. قلب کوروش شکست.
-مرا به آرامگاهم بازگردان
فرشته بغض کرده بود: « اما هنوز خیلی چیزها را نشانت نداده ام، وضعیت اقتصادی، فساد، پایمال کردن حقوق بانوان، زندان های سیاسیو...
کوروش رو به آسمان کرد و گفت: «خداوندا ! مرا ببخش که بیهوده بر خواسته ام پافشاری کردم، کاش همچنان در خواب و بی خبری به سر می بردم
و فرشته گریست...
|
یکشنبه 19 آبان 1387 |
|
| sooren - انگلیس - منچستر |
دختر ایران زمین -ایران- تهران /از نوشته زیبایت سپاسگزارم .من هم داستانی دارم در باره بازگشت رستم به ایران. اگر فرصت شد ان را می نویسم./ در پاره ای از کامنتها میبینم که این بچه مسلمانهای نااگاه زیاد با تو درگیری دارند اما پیدا است که راه خودت را بر گزیده ای /افرین بر تو / ارنست رنان در نامه ای به جمال الدین اسد ابادی نوشته بود :اسلام و جبریت ان گران ترین زنجیری بود که بر دست و پای بشریت انداخته شد.اسلام برای عقل انسان زیان اور بوده است.در نوشته هایت به این بچه مسلمانها این گفتار را فراموش نکن. |
یکشنبه 19 آبان 1387 |
|
| کوروش کبیر - ایران - تهران |
من نمیدونم تو این ایران ویران شده یک نفر آدم حسابی و با لیاقت پیدا نمی شه که زئیس جمهور بشه؟ احتمالا آدم قحطیه دیگه فردا پس فردا یه بزی مثل احمقی نژادو میارن رئیس جمهور می کنن و 4 سال مردم و میزاره سر کار .واقعا برای مردم ایران متاسفام علل خصوص کسانی که تو انتخابات شرکت می کنند. |
یکشنبه 19 آبان 1387 |
|
| parang - سوید - سوندسوال |
.....و کوروش گریست.... |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| zeinabe - ایران - قم |
باید بگم شما نه از روی ارادت به کورش بلکه از روی نژادپرستی و هم نژاد بودن با خودتون او رو تحسین می کنید اما من که کورش را به خاطر وجود نازنین خودش دوست می دارم این جمله اش را بر روی دلم نقش خواهم کرد:
فرمان دادیم تا بدنمان را بی مومیایی و تابوت دفن کنند تا اعضای بدنمان قسمتی از خاک ایران شود. |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| anahita8 - امریکا - تگزاس |
دختر ایران زمین مرسی از نوشته زیبایت دل همه ما ایرانیان هم مانند کوروش گرفته ننگ بر جمهوری اسلامی |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| Dokhtare_iran_zamin - ایران - تهران |
sooren - انگلیس - منچستر
درود به تو هموطنم - منتظر داستان شما هستم. |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| aram2006 - ایران - ارومیه |
عجب رویی داره این |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| roshaanak_alman - آلمان - برلین |
از دوستان خواهش می کنم کتاب 23 سال رسالت نوشته ی علی دشتی را حتما مطالعه کنید. |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| گربه ای پرنده خواه - ایران - تهران |
Dokhtare_iran_zamin - ایران - تهران مواظب ناسیونالیسم کور باش! خیلی چیز خطرناکیه! نه شاه ها را آن قدر پاک نشان بده که انگار خدا روی زمینند و نه بهشون - و به مردم- توهین کن که به آن ها بگویی تروریست یا آنقدر ابله نشانشان دهی که انگار فکر می کرده اند تا ابد جهان همان می ماند که بود! مثل این است که جولیوس سزار بیاید و ببیند وای روم من نه تنها شرقی و غربی شده بود بلکه حالا بیش از 30 کشور شده است چه فاجعه ای! لابد در عهد باستان مردم در رفاه بودند - هرچند برای یک تکه نان روی زمین ارباب کار می کردند - و فساد نبود و ارباب و شاه در پاکی مطلق و آزادی های سیاسی و انتخابات آزاد و بی بند و زندان می زیستند! |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| TAAT - ایران - اردبیل |
Dokhtare_iran_zamin - ایران - تهران
دوست عزیز!معتقدم نه اسلام باعث بدبختی شدو نه کوروش باعث سرافرازی . هرچه کردیم ،خودمان کردیم.اگر اسلام همان دینی بود که قبایل بیابانگرد عرب را که دائماً در حال جنگ با یکدیگر بودند و دخترانشان را زنده به گور میکردند بر تالارهای کاخ تیسفون مسلط کرد و صدای شیحه اسبهایشان کرانه های اندلس را می لرزانید ،چرا برای ما ایرانیها باعث افت به جای عبرت شد. اگر کوروشی داشتیم که میگفت انسانها در دین و مرامشان آزادند و اقوام مغلوب ،مورد احترام و انسان شایسته تکریم،چرا ما نوادگان او که چنین داستانهائی نجواهای لالائی های مادرانمان در قصه های آخر شبمان بود این چنین نشدیم. فردا هم اگر دستانمان را به یکدیگر ندهیم از دست نادانان و کلاشان ما را رهائی نیست و به قول شاعر:
دست در دست هم دهیم به مهر // میهن خویش را کنیم آباد
یـار و غـمــخـوار یـکـدگـر بـاشـیــم // تـا بـمــانـیـم خـــرم و آزاد |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| cool215 - بلژیک - گنت |
دختر ایران زمین:ممنون جالب بود.سید هاشم کم چاپید حالا نوبت برادرش است. |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| نهفت - ایران - تهران |
دوستان عزیز
Dokhtare_iran_zamin - ایران - تهران
sooren - انگلیس - منچستر
اینجا فرصت نمیشه تا در مورد مقوله ای که کامنت گذاشتید حرف بزنیم.
اما... انتخاب دین کاملا شخصیه و از دید من هیچ دینی کامل نیست و هرکسی مختاره برای انتخاب.
و بعد اینکه یکی از مشکلات ما اسطوره سازی و قهرمان سازیه و پشت اون قایم شدنه ...آخه عزیز من شخص نمیتونه به ما کمک کنه...کما اینکه به قول خود شما کوروش کبیر هم برگشت به آرامگاه خودش ....و همینطور رستم ...و ....
اگر انتقاد ی هست بفرمایید و پیشنهاد خوتون رو هم ارایه بدید.تا همه بتونن نظر بدن...
اشک این اسطوره ها ایران رو پاک نمیکنه بلکه ما باید اینجا رو پاک کنیم...
بدور از نژاد پرستی (ترک-لر-عرب-و...) و ایمان به این سرزمین با استعداد...
ایران مال ماست.
ما مسءول ایران امروز هستیم.... نه دیگران |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| ahour - انگلیس - منچستر |
دختر ایران زمین -ایران- تهران
درودبرشما---فرشته گریست وتمامی ایران دوستان گریستند
سلام ایران من کی رفتی از یاد------که بودی مهد خوبان خانه داد |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| رفیق - روسیه - مسکو |
آدم می مونه چی بگه
ببین تو ایران کیا میخوان کاندید بشن!!
اونم واسه ریاست جمهوری
اما نه
الان که دقیقتر فکر میکنم می بینم تو این آشفته بازار مملکت،احمدی نژاد رئیس جمهور شد
میخوای محمد پدر کاندید نشه
خداییش الان تو ایران بدجوری دوره قحط الرجاله
واقعا قحط الرجاله |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| kamangir - نروژ - اسلو |
....و انقدر گریست که غش کرد.و هیچ کس یک لیوان اب قند دستش نداد چون کوروش هم قند داشت. بابا جان اخه الان موقع این حرفاست؟تا کی حسرت گذشته؟هان؟ |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| shiva_hr86 - ایران - اصفهان |
دختر ایران زمین مطلبت خیلی ناز بود...راستش خیلی خوشم اومد گذاشتمش توی وبلاگم تا بقیه هم ببینن و لذت ببرن...با اسم دختر ایران زمین.. |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| pejmanfrance - فرانسه - پاریس |
دختر ایران زمین عالی بود .این داستان نوشته خودته؟
فرشته گریست و کوروش از شرم بخار شد رفت آسمان |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| sooren - انگلیس - منچستر |
نهفت-ایران -تهران/ دوست گرامی؛ با درود بر شما/هیچ مرده ای در هیچ زمانی نتوانسته به هیچکس کمک کند زیرا یکصدم ثانیه پس از مرگ هیچ چیزی وجود ندارد /اما اگر هدف از اسطوره سازی تلاش برای رسیدن به انسانیت و جامعه والاتری باشد ایرادی ندارد/سمبل قرار دادن کورش برای ما از همین دست است تا برای رسیدن به ان به خود سازی و ایران سازی برسیم. چیزی که در اسلام و رفتار بزرگان دین ان نیافتیم.زیرا راستی را در ان واژگونه به ما نشان داده بودند.برای رسیدن به هدف؛اتحاد نیاز است .سمبل گرفتن سجایای رفتاری کورش برای این اتحاد است . |
دوشنبه 20 آبان 1387 |
|
| kamangir - نروژ - اسلو |
sooren - انگلیس - منچستر
چه کسی از علی والا تر که همه از شناخت شخصیتش عاجزند چنانکه ییامبر خدا را به او قسم می دهد.من قبول دارم که یه عده اسلام و بدنام کردن.اما اون معصوما چکار کنن.با اون همه معجزه عربها ادم نشدن وای به حال اخوندای بدتر از عرب ! |
سهشنبه 21 آبان 1387 |
|
| masoumeh - ایران - تهران |
شما زمان کوروش هم بودین با اون مشکل داشتین................با کی مشکل نداشتین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یادتون باشه ایرانی هستیم یعنی ناسازگار. |
سهشنبه 21 آبان 1387 |
|
| shokolat - اکراین - کیف |
Dokhtare_iran_zamin - ایران - تهران
میشه لطف کنید بفرماید که داستان طولانی شما چه ربطی به تیتر موضوع داشت؟ |
سهشنبه 21 آبان 1387 |
|