سر مقاله خداحافظی شهروند امروز : چرا ایران اوباما ندارد؟

سر مقاله خداحافظی شهروند امروز بعد از توقیف : چرا ایران اوباما ندارد؟

محمد قوچانی :گرچه رئیس‌جمهوری اسلامی ایران پیش‌بینی کرده بود که نمی‌گذارند باراک حسین اوباما رئیس‌جمهوری آمریکا شود اما سرانجام این سیاه آفریقایی – آمریکایی رئیس‌جمهور شد.
از امروز اصول‌گرایان ایران سعی خواهند کرد انتخابات 2008 آمریکا را بیش از آن که پیروزی اوباما بنامند شکست بوش بخوانند و اصلاح‌طلبان ایران تلاش خواهند کرد با به فال‌نیک گرفتن تقارن اصلاح‌طلبان و دموکرات‌ها ندا دردهند که دوره نومحافظه‌کاران پایان یافته و عصر لیبرال‌ها آغاز شده است ولابد چون یک لیبرال‌دموکرات مسیحی در آمریکا به قدرت رسیده اکنون نوبت یک لیبرال دموکرات اسلامی است که در ایران به دولت برسد.

 

اما هنوز جای این پرسش وجود دارد و کسی بدان پاسخ نمی‌گوید و برای تحقق پاسخ آن تلاش نمی‌کند که اوبامای ایران کیست؟ پرسشی که در آغاز سال 1387 در سالنامه‌ شهروند امروز طرح کردیم و با چراغ گرد شهر گشتیم و اوبامایی نیافتیم. اما اول ببینیم که این اوباما کیست؟

1- باراک اوباما سیاستمدار است. نه مانند ال‌گور روشنفکر است و نه مانند جان‌کری ژنرال بازنشسته. سیاستمداری در ذات خود جاه‌طلبی است. تلاش برای کسب قدرت و سیادت و سروری بر دولت و ملت. اوباما به این معنا سیاستمدار است. ادعای روشنفکری ندارد. گرچه تحصیل‌کرده و دانش‌آموخته و دانشگاهی است اما اهل برج عاج‌نشینی و گوشه‌نشینی نیست. قدرت را خوار نمی‌دارد و از صفات رذیله بشری نمی‌شمارد. 
 
2- باراک اوباما جوان است. قوه‌ای که در پیوند با سیاستمداری او توانمندش می‌کند. اودر حالی که هنوز به پنجاه سالگی نرسیده است رئیس یک دولت و ملت با ثروت و قدرت شده است و هیچ از اینکه او را بی‌تجربه و بی‌سابقه بخوانند نمی‌هراسد. اوباما از این توان برخوردار است که نقاط ضعفش را به نقاط قوت تبدیل کند. بی‌تجربگی اوباما به او جایگاه مردی بدون گذشته را می‌دهد که شوق آزمودنش را در انسان برمی‌انگیزد. در عین‌حال اوباما آن اندازه فروتن یا باهوش است که با انتخاب دموکراتی پیر و محافظه‌کار چون جو بایدن به مخاطبانش اطمینان دهد که جوانی مشورت‌پذیر است. 

3- باراک اوباما سیاه است. اما نه چون عالیجاه محمد یا مالکوم ایکس که از سیاه بودن ایدئولوژی ساختند بلکه همانند یک مارتین لوترکینگ دیگر که سیاه بودن را به فضیلتی اخلاقی تبدیل کرد. اوباما به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویی اصلاً سیاه نیست و اگر کسی سیاهی‌اش را به یادش آورد خود شرمسار شود. او آن قدر آمریکایی است که آفریقایی هم هست و آن قدر سیاه است که انسان هم هست.

اوباما زیرکانه از رنگ خود به عنوان نماد تفاوتش استفاده می‌کند؛ بدون آن‌که آن را به رخ کسی بکشد. شاید بسیاری از رای‌دهندگان به اوباما تنها به این دلیل به او رای دادند که خواستار تنوع بودند و نه حتی تغییر. اوباما رسماً و صراحتاً بامزه است: جوان و لاغر و لیبرال و سیاه و سخنور و پروتستان و مگر این همه چیزهای جذاب چند بار در طول تاریخ در یک فرد گردهم می‌آیند؟

4- باراک اوباما سخنور است. بلند و رسا و روشن سخن می‌گوید. در پناه ابهام‌های روشنفکرانه یا فریب‌های عوامانه سخن نمی‌گوید. درباره عراق، افغانستان، مالیات، مذهب، اسرائیل و فلسطین صریح حرف می‌زند. حرف‌هایش درباره اصول دموکراسی، ضرورت آزادی، فلسفه عدالت اجتماعی، نجات جهان، اهمیت گفت‌وگو و کلیاتی از این دست نیست. بلند و کش‌دار سخن نمی‌گوید. فقط خاطره نمی‌گوید. در گذشته نمی‌ماند. به آینده اشاره می‌کند. از عبارات مطنطن استفاده نمی‌کند. عوامانه و بی‌ادبانه حرف نمی‌زند. 

5- باراک اوباما باگذشت است. سیاستمداری به او آموخته است که کینه‌ای به دل نگیرد یا اگر به دل گرفت به رو نیاآورد. رقابت‌های خشمگین هیلاری کلینتون با او را به یاد دارید؟ حرف‌های زننده جو بایدن (معاون اولش) را فراموش نکرده‌اید؟ اوباما همه اینها را از یاد برده است و آنها نیز از لحظه‌ای که دریافتند ستاره باراک درخشیده است ذره‌ای از یاری او خودداری نکردند. اوباما نیز هرگز به یاد آنان نیاورد که روزی مقابل هم بوده‌اند. 

ویژگی‌های شخصی اوباما اما بیش از آن که در زمره فضائل اخلاقی او قرار گیرد برخاسته از موقعیت سیاسی اوست. حداقل پنج ویژگی فوق ریشه در نظم سیاسی آمریکا دارد: 

1- باراک اوباما اولین نطق پیروزی خود را در شیکاگو بیان کرد به نشانه آن‌که سیاست‌ورزی خود را از این شهر شروع کرد و با این ادای دین در واقع از نظمی تجلیل کرد که به او امکان سیاست‌ورزی را داده است. در واقع جامعه آمریکا جامعه‌ای است که در آن امکان سیاست‌ورزی وجود دارد. حتی اگر سیاه باشید می‌توانید در یکی از دو حزب بزرگ ایالات متحده عضو شوید و اکنون با پیروزی افرادی مانند اوباما امیدوار باشید که روزی مرد یا زن بزرگی خواهید شد. 

شاید گفته شود محدودیت انتخاب از میان دو حزب خود نوعی انحصار سیاسی است اما ضمن پذیرش این نقد باید گفت مگر چه نوع نظم سیاسی دیگری می‌توان تصور کرد که هم ثبات داشته باشد و هم تحول؟
مگر در ایران بدون نزدیکی به یکی از دو جناح اصول‌گرا و اصلاح‌طلب می‌توان به قدرت رسید؟ و اصولاً اگر امکان انتخاب‌های متنوعی وجود داشته باشد مگر جز هرج‌ومرج می‌توان نظامی را تصور کرد؟

2- واقعیت این است که باراک اوباما هم یکی از نخبگان سیاسی وابسته به نظام سیاسی آمریکاست که اصول فکری و اجتماعی حاکم بر آن را رعایت می‌کند و به اصطلاح ایرانی «خودی» نظام آمریکا محسوب می‌شود و از لابی‌ها و نخبگان حاکم متأثر است.

 

اما این نظم سیاسی نه در اثر اعمال زور یا برنامه‌ریزی مرکزی که به صورت طبیعی و تاریخی به‌وجود آمده است. همان‌طور که دست‌های پنهان بازار، اقتصاد را تنظیم می‌کنند دست‌های پنهان آزادی، سیاست را تنظیم می‌کند. پیدایش، چیرگی و رشد دو حزب عمده آمریکا ناشی از رانت قدرت و دولت نیست. محصول یک تاریخچه طولانی از نزاع‌های تاریخی است که به شکل نظام حزبی و انتخاباتی خود را نشان داده است. 

3- تاریخ آمریکا تاریخ تبعیض نژادی است. اگر پیامبر اسلام در عصر جاهلیت عرب بلال سیاه حبشی را سخنگوی اسلام قرار داد در آمریکای مدرن قرن هجدهم برده‌داری و سیاه‌کشی رسم زمانه بود. اما توسعه سیاسی در این کشور آمریکایی‌ها را ناگزیر از آن کرد که سیادت سیاهان را بپذیرند در حالی‌که ما که پیرو مذهب و سنت رسول رحمت هستیم حتی اگر امکان رای دادن در ایالات متحده آمریکا را داشتیم احتمالا به مک‌کین رای می‌دادیم و در ایران بعید است حاضر باشیم روزی به هم‌میهنان سیه‌چرده جنوبی خود رای دهیم؛ نظم اجتماعی آمریکا به هر انسانی این امکان را می‌دهد که از اقلیت (نژادی، فکری، سیاسی) به اکثریت تبدیل شود. 

4- آیا در ایالات متحده آمریکا نهاد نظارتی مانند شورای نگهبان وجود ندارد؟ تأملی در این انتخابات نشان می‌دهد انتخابات آمریکا تحت نظارت دقیقی فراتر از شورای نگهبان قرار دارد:

الف - برای نامزدی هر فرد باید از صافی حزبی سختی عبور کند که در آن اعتقاد به مبانی فکری و اجتماعی نظم آمریکایی مانند سرمایه‌داری، فردگردایی، جمهوری‌خواهی و... در آزمون‌هایی روشن از نامزدها طلب می‌شود اما به‌جای چند ناظر محدود یک جمعیت بزرگ درباره نامزدها داوری می‌کنند. البته این امکان وجود دارد که فردی با اعتقادی متفاوت از این صافی عبور کند و حتی نامزد انتخابات شود مانند لیبرتارین‌ها و سوسیالیست‌ها که در انتخابات اخیر نیز نامزد داشتند اما همان نظم طبیعی و نه نهادی حکومتی آنان را به حاشیه می‌راند. 

ب - به هنگام مبارزه انتخاباتی جمع‌آوری اعانه و پول باید تحت ضابطه مشخصی انجام گیرد. سقف جذب کمک مالی روشن است وگرچه کلاه‌های حقوقی برای گریز از قانون وجود دارد اما در این انتخابات (برخلاف انتخابات ایران) حتی تعداد خانه‌ها و اتومبیل‌های شخصی اوباما و مک‌کین در رسانه‌ها افشا و اعلام شد. 

ج - وجود رسانه‌های قدرتمند در جامعه آمریکا در همین انتخابات اخیر سبب شد رای‌دهندگان درباره خانواده، شخصیت، اخلاق و ضعف و قوت اوباما و مک کین اطلاعات کافی بدست آورند و با فساد اخلاقی دختر سارا پالین، سوء‌استفاده او از موقعیت شغلی‌اش، جفای اوباما در حق برادرش، ثروت همسر دوم مک‌کین و مواضع عمه اوباما آشنا شویم. همین رسانه‌ها بودند که قبلاً دروغ و فساد بیل کلینتون را فاش کرده بودند.

د - انتخابات آمریکا هنوز یک روز را از سر نگذرانده بود که نتایجش روشن شد. شبکه‌های تلویزیونی و اینترنتی CNN و BBC و یورونیوز هر نیم ساعت میزان آرای شمارش شده، درصد مرد و زن رای‌دهنده، جوان و پیر رای‌دهنده و... را به‌صورت مستقیم و زنده برای همه جهان مخابره و پخش می‌کردند و حتی اگر باراک اوباما شب چهارشنبه سیر به خواب اصحاب کهف می‌رفت هم حضار جهان بیدار بودند و سیر رای او را می‌دیدند. 

بدین‌ترتیب نهادهای مدنی و سیاسی مانند حزب و رسانه در ایالات متحده همان کاری را انجام می‌دهند که از نظر قانون در ایران برعهده شورای نگهبان نهاده شده است.
از آمیزش این نظم خودجوش و خلاقیت‌های فردی است که فردی مانند باراک اوباما در آمریکا به قدرت می‌رسد. نظم سیاسی زمینه ورود اوباما را فراهم می‌کند اما در نهایت این اوست که باید بقای خود را در این صحنه رقم زند. باراک اوباما ظاهراً آن روی سکه جورج بوش است و اصولاً مهم‌ترین علت پیروزی او کارنامه بوش است اما اجازه دهید که بگوییم اتفاقاً اوباما همان نقشی را در حزب دموکرات بر دوش خواهد گرفت که بوش در حزب جمهوری‌خواه ایفا می‌کرد.

جورج بوش از نگاه نومحافظه‌کاران مهمترین رئیس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا در نیم قرن اخیر است. او گفتمان تازه‌ای را در جمهوریخواهان ایجاد کرد که در آغاز به نظر می‌رسد نوعی تجدیدنظرطلبی چپ‌روانه است. بوش محوریت گفتمان جمهوریخواهان را از نفت به دموکراسی تغییر داد هرچند زیر این شعار دموکراسی مطالبات نفتی به چشم می‌آمد و دم خروس معلوم بود. اینگونه شد که جمهوریخواهان طرفدار حکومت‌های مرتجع اما ثروتمند به دنبال دموکراسی‌سازی رفتند و شعار دموکرات‌ها را مصادره کردند.

 

باراک اوباما گرچه در همان گام اول و نطق اول اعلام کرده که قصد دارد سربازان آمریکا را از عراق بیرون بکشد اما چاره‌ای جز برخورد مدبرانه با میراث بوش ندارد با این تفاوت که گفتمان مبارزه با نقض حقوق بشر را جایگزین گفتمان مبارزه با سلاح هسته‌ای می‌کند. آمریکایی‌ها اولین تجربه دخالت‌های نظامی را در دوره بیل کلینتون دموکرات طی کردند که در بوسنی به نفع حقوق مسلمان‌ها دخالت کرد، راهی که باراک اوباما نیز ادامه خواهد داد.

ایالات متحده آمریکا در نیم قرن اخیر بزرگترین نیروی خارجی مداخله‌کننده در اوضاع داخلی ایران و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تسخیر سفارت آمریکا در تهران مهمترین دشمن جمهوری اسلامی بوده است. اما این بدان معنا نیست که نباید از حریف خود بیاموزیم. این آموزه‌ها می‌تواند از منظر اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی و اذعان به تفاوت‌های عقیدتی آن با ایالات متحده آمریکا باشد و بدون کوچک‌ترین ربطی به بحث روابط ایران و آمریکا و حتی در جهت عکس بهبود روابط برای تقویت و توسعه ایران به کار آید:

1- چرا با گذشت سی سال از حیات جمهوری اسلامی و با وجود آنکه رهبران این نظام خود از سران حزب (جمهوری اسلامی) بودند هنوز ایران فاقد نظم و نظام حزبی است؟ در ماه‌های اخیر سرشناس‌ترین اصولگرایان مانند علی لاریجانی و غلامعلی حدادعادل صراحتا از فقدان نظام حزبی در کشور گله کردند، فقری که کشور را با تحولات پیش‌بینی‌ناپذیر، تغییرات سینوسی و مخاطراتی ناشی از بحران کارآمدی روبه‌رو کرد که گاه موجودیت نظام سیاسی را در خطر قرار می‌داد.

 

به راستی اگر در ایران نظام حزبی برقرار بود رئیس‌جمهور سابق، سیدمحمدخاتمی می‌توانست از یاران خود گله کند که با او هماهنگ نیستند یا هوادارانش می‌توانستند از او انتقاد کنند که به وعده‌های خود عمل نکرده است؟ اگر در ایران نظام حزبی برقرار بود محمود احمدی‌نژاد می‌توانست اینگونه خارج از صف به قدرت برسد و با اراده شخصی نیمی از کابینه را تغییر دهد؟

2- چرا با گذشت به طور تقریبی هر سال یک انتخابات در ایران هنوز معیار و ملاک نامزدی در انتخابات مختلف روشن نیست و بسیاری از افراد به صورت یک در میان یا به تناسب زمان اجازه ورود به انتخابات نامزدی را می‌یابند؟ آیا نمی‌توان با تعریف ضوابط یا صحه گذاشتن بر عرف عمومی تصویری روشن از نامزدی در انتخابات به دست داد تا از موضع حفظ نظام و حریم شورای نگهبان حتی آن را در معرض داوری‌های متناقض درباره نامزدها قرار نداد؟

3- اصول نظام سیاسی آمریکا روشن است. اما آیا اصول نظام سیاسی ایران هم تعریف شده است؟ آیا درباره اصل ولایت فقیه، اقتصاد اسلامی، حکومت قانون، آزادی بیان و... تعریف مشترکی وجود دارد؟ آیا بین مشی اقتصادی نظام در دهه 60 و مشی اقتصادی آن در دهه 70 و نیز امروز وجه اشتراکی وجود دارد در حالی که هر یک خود را نظام اقتصاد اسلامی می‌خوانند.

4- آیا نظام سیاسی ایران از نخبگان سیاسی خود حمایت می‌کند؟ آیا سعی می‌کند آلترناتیوهای درونی خود مانند اوباما را پرورش دهد؟ آیا سعی می‌کند با اصلاح مشکلات داخلی نخبگان خود از حذف آنان به وسیله یکدیگر جلوگیری کند؟ چگونه است که یک مدیر شهری در آغاز دهه 70 با حمایت همه ارکان نظام به چهره اول و امید آینده کشور تبدیل می‌شود و در پایان همان دهه به زندان می‌رود؟

5- آیا همان‌گونه که در آمریکا رسانه‌ها (که همه غیردولتی‌اند) اصول نظام سیاسی را رعایت می‌کنند و با سرمشق حاکم نمی‌جنگند، نظام سیاسی ایران نیز توانسته است با رسانه‌ها به تفاهم برسد و در چارچوب مشخص ضمن آنکه از وفاداری آنها به نظم سیاسی مطمئن شود آزادی و اختیار عمل آنها را هم تضمین کند؟
آیا رسانه‌های ایران حق دارند همان‌گونه که رسانه‌های آمریکا نقش نظارتی بزرگی در این جمهوری بر عهده دارند، این نقش را برای پاسداری از نظم سیاسی موجود بر عهده گیرند و بدگمانی حاکمیت را برنیانگیزند؟
اما نقد نظم سیاسی ایران فقط نقد حاکمیت نیست، نخبگان سیاسی هم تلاشی برای ایفای نقش خود به عنوان سیاستمداران حرفه‌ای نمی‌کنند:

1- ایرانیان از فقر سیاستمداران حرفه‌ای رنج می‌برند. همه سیاستمداران ما در حرف مدعی گریز از سیاست هستند. سعی می‌کنند خود را زاهد نشان دهند و از قدرت بیزار. اما در عمل مشتاق‌ترین فرد نسبت به قدرت هستند. جاه‌طلبی پنهان دارند اما ادعای درویشی می‌کنند. خود را از جنس اهل فرهنگ می‌خوانند اما مشتاق قدرت هستند.

2- ایرانیان از حزب گریزان هستند. رفتار حزبی را به معنای پیروی از دیگران و دون‌شأن خود می‌دانند. به تک‌روی افتخار می‌کنند و چون رای مردم را به دست می‌آورند آن را مرهون خویش می‌شمارند نه مدیون جمعیتی از همراهان که به آنان رای می‌دهند.
3- ایرانیان از تفاوت می‌هراسند. ترجیح می‌دهند همرنگ جماعت شوند تا اینکه حرفی متفاوت بزنند. تابع جو عمومی هستند و تحمل پرداخت هزینه برای حرف‌های متفاوت را ندارند. سیاستمداران ایرانی در خلوت خود عامه‌گرا هستند و با عادات عمومی مردم زندگی می‌کنند اما در جلسات خویش را روشنفکری تمام‌عیار معرفی می‌کنند.

4- سیاستمداران ایرانی عاشق کلیات هستند. از ورود به جزییات هراس دارند. هرگز سعی نمی‌کنند درباره موضوع مشخص، موضع مشخص بگیرند. ترجیح می‌دهند برای اظهار فضل هم که شده از آغاز تاریخ و مقدمات فلسفه شروع کنند و به امروز ختم کنند اما درباره هیچ چیز روشنی حرف نزنند. نظریه‌پردازی درباره سازندگی و اصلاحات و عدالت را بر حرف زدن درباره جاده شمال، بازداشت یک روزنامه‌نگار یا کاهش ارزش پول ترجیح می‌دهند؛ وظایفی که دقیقا بر عهده یک سیاستمدار است.

5- سیاستمداران ایرانی حافظه خوبی دارند و اینجاست که نقطه قوت آنها به نقطه ضعف‌شان بدل می‌شود. حافظه‌ای که به جای درس‌آموزی از گذشته به انبار کینه تبدیل می‌شود. سیاستمداران ایرانی هرگز چیزی را فراموش نمی‌کنند. همیشه فکر می‌کنند روزی برای انتقام وجود دارد و همیشه در فکر آن روز هستند. بر گذشته‌ها صلوات نمی‌فرستند، از نعمت فراموشی برخوردار نیستند چنان که اختلاف‌های شخصی را حتی بر اختلاف‌های فکری ترجیح می‌دهند.

اعتراف می‌کنم پرسش من در نوروز 1387 درباره اینکه اوبامای ایران کیست؟ پرسش بی‌حاصلی بود. ایران اوبامایی ندارد. نه اصلاح‌طلبان و نه اصولگرایان. ایالات متحده آمریکا مظهر امپریالیسم، استعمار نو، تبعیض نژادی مدرن، سرمایه‌سالاری، فردگرایی و دشمنی با نظام سیاسی ایران است. اما در درون خود این امکان را ایجاد کرده است که هر از گاهی با لینکلن یا کندی یا اوباما چهره خود را بازسازی کند.

 

آمریکایی‌ها دشمن خارجی بسیار دارند اما دشمن خانگی ندارند. آنان دشمنان خانگی خود را به دوستان ابدی بدل کرده‌اند. اجداد اوباما 200 سال پیش اگر در آمریکا می‌زیستند برده‌هایی بیش نبودند اما امروز بازمانده آن بردگان رئیس‌جمهور آمریکا می‌شود. برده‌ای ارباب شد. آنان دشمنان را به دوستان تبدیل کرده‌اند چرا ما دوستان‌مان را به دشمنان تبدیل می‌کنیم.

pyramid - مالزی - کوالالامپور
عالی نوشته بود افرین قدرت قلمش فوق العاده است.
یکشنبه 19 آبان 1387

minaalio - المان - فرانکفورت
مرسئ حرف دل ما اقلیت کرد را زدی.
به امید ایرانئ ازاد.
یکشنبه 19 آبان 1387

m.k - ایران - تهران
واقعا مطالب چقدر شیوا وشفاف بیان شده است .این است رمز آزادی وتعامل بشر امروز.
یکشنبه 19 آبان 1387

ahmad shah - امارات - دبی
حرف حق نزن درتو می بندن.
یکشنبه 19 آبان 1387

رامین تک - آلمان - دورتموند
آقای قوچانی ازمعدود نویسندگان جوانی هست که قلم بسیار زیبا و رسائی دارد.
ببینید چقدر ظریف به مسئله ولایت وقیح اشاره کرده بود. من بیش از 10 ساله که با نوشته هاش کم و بیش آشنا هستم و هر دفعه که میخونم لذت میبرم.
به امید روزی که حزب در کشور ایران نهادینه بشه و شاهد شکوفائی سیاسی و فرهنگی در همه سطوح باشیم. و این امکانپذیر نیست مگر با کار عملی و خواستن واقعی !!

براش آرزوی موفقیت میکنم.
یکشنبه 19 آبان 1387

bahar1 - ایران - تهران
خیلی متن زیبا و رساپی بود. دست نویسنده درد نکنه.
خانم یا آقای نویسنده تو این مملکت جای شما ژورنالیست ها نیست اینجا فقط باید مجیز آقا رو بگی تا بذارن رو پا بمونی وگر نه به قول آقای محسن سازگارا که تو یکی از برنامه های تفسیر خبر تلویزیون صدای امریکا میگفت چهار تا روزنامه و نشریه داشتم قدرت خدا همشو بستن
یکشنبه 19 آبان 1387

sam-antwerpen - بلژیک - انتورپن
من نمیفهمم کجای این گفتار ایراد داشت که نشرییه این بدبخت ها رو توقیف کردند.دلیلش بی سوادی و کم ظرفیتی دست اندرکاران است که هر مضمون اندک اعتراضی و هر نقد را خطر فرض کرده و پس فردا این بیچاره هم به جرم نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی راهی زندانی نا معلوم در ناکجا اباد خواهد شد.
ضمنا اگر اجداد اوباما 200 سال پیش در امریکا برده بودنند و الان شخصی از انان به ریاست جمهوری رسیده که چیزی نیست!
اجداد رییس جمهور ما وحتی خود ایشان که از اثبات کنندگان بر حق نظریه داروین هستند راه ریاست جمهوری را از جنگل به کاخ ریاست جمهوری انهم در مدتی بسیار کوتاه طی کرده اند که قابل مقایسه با هیچ کشوری حتی امریکا نیست.و این مهم به دلیل شعور سیاسی بالای مردم ایران است!!!

یکشنبه 19 آبان 1387

yankee - ایران - تهران
عالی بود.....
یکشنبه 19 آبان 1387

asal-63 - ایران - تهران
بسیار زیبا و شیوا نوشته بود. فقط اگر قدری مراعات میکرد و اسم آن چندتا پیر کفتار مجلس خبر... را نمیاورد توقیف نمیشد. آخه این خوشگلا خیلی بدشون میاد کسی ازشون ایراد بگیره. چون اصولا ایراد گرفتن از نمایندگان الله کار بسیار زشتیه.
یکشنبه 19 آبان 1387

taheri6243 - امریکا - ویرجینیا
باید اعتراف کرد متن پرباری بود
تو ایران قانون سلیقه ای اجرا میشه
یکشنبه 19 آبان 1387

zpirooz - آلمان - آخن
taheri6243 - امریکا - ویرجینیا عزیزم اتفاقا سلیقه ای هم اعمال نمیشه باید یادت باشه که قانون یعنی خواسته ولایت و وقتی شما چنین مقاله ای بنویسید یعنی با مبانی نظام مستبدانه ولایی مخالفت کردید بنابراین کوچکترین اهام شما تبلیغ بر علیه نظام تشویش اذهان عمومی و تلاش برای انقلاب مخملیه. اصلا انقلاب مخملی یعنی هر گونه روشن کردن افکار مردم این خلاف قانون حکومت ولاییه کجاش سلیقه ایه دوست عزیز
یکشنبه 19 آبان 1387

iranianfarshad - ایران - تهران
بله در حکومت اسلامی ایران بیشتر از حدت حرف بزنی یا پایت را از گلیمت بیشتر دراز کرده و از مسیر تعریف شده حزب الله و در خط ولایت خارج شده یا درصدد تضعیف اقتدار مبانی حکومت ولایی باشی متوقف میشوی
چند وقت پیش مطهری نماینده مردم تهران قصد جمع آوری امضا برای طرح استیضاح کردان را داشت شیدعلی خامنه ای دستور ادامه ندادن و خارج شدن از این موضوع را داد و وطهری گفت فصل الخطاب کلام آقاست و تمام شد ولی دوباره پس چند روزی کار آغاز شده و کردان استیضاح و عزل شد و شیدعلی خامنه ای به سخن آمد که چرا مردم را به زحمت کشان نظام بدبین کرده و به دولت اجحاف میکنید و پیرو آن همه گفتند از دولت اخمدی نژاد رهبری حمایت کرده و مخالفت خود را با عزل کردان بیان داشته است
در صورتیکه عزیزان اینطور نیست که از دولت حمایتی صورت گرفته باشد آقا از این رنجیده و هراسیده که چرا مجلسیان به توصیه شخصی که خود را رهبر مسلمین جهان می نامند گوش نکرده و از آن عدول کرده اند و فردا اگر این رویه ادامه پیدا کند مجلسیان شاخ خواهند شد جلوی رهبر انهم چه رهبری که نماینده ولی فقیه و امام جمعه مشهد که نماینده آن است ادعا می نماید اگر نمایندگان رهبری با موضوعی و باکسی مخالفت کنند تبعیت از نظراتشان واجب است حال شما بخوانید چه گناه کبیری صورت میگیرد اگر کسی از خودی یا ناخودی از مسیر آقا خارج شود
یکشنبه 19 آبان 1387

farshidkhan - ایران - بوشهر
خرسند شدیم
یکشنبه 19 آبان 1387

cool215 - بلژیک - گنت
افرین.خیلی جالب واموزنده بود.محمد قوچانی حق یارت باشه.ننگ به دیکتاتوری
دوشنبه 20 آبان 1387

roshaanak_alman - آلمان - برلین
رژیم فعلی حق داره که جلوی نشریه ها و اخبار واقعی رو بگیره. رمز موفقیت رژیم در سانسور خبری و بی اطلاعی مردم هستش. تعداد کمی از مردم واقعا از وضعیت جامعه و اونچه که به سرشون میاد اطلاع دارند. این برای رژیم خیلی خوبه تا بتونه با استفاده از جهل مردم بر آنها حکم برونه. ... نشریات که مجبورن فقط از دولت طرفداری کنند... اینترنت هم که فیلتر شده هستش و فقط سایتهای طرفدار خودشون آزاده و در دانشگاه و خیابان و هرجا که اخباری رد و بدل می شه به جرم اراذل و اوباش و شورشی و ... سرکوب می شن...
دوشنبه 20 آبان 1387

sash - ایران - ایران
sam-antwerpen - بلژیک - انتورپن
می شه بگین کدوم نشریه رو توقیف کردند؟ اگه منظورتون همون شهروند امروز که من همین سه روز پیش اون رو خریدم وخوندم لطفا اگه ازچیزی اطلاع ندارین بیخودی نظر ندین که ذهن کاربران را به خود مشغول کنید که ای وای در ایران آزادی بیان نیست و از این اینجور حرفها نشریه شهروند امروز به نظر من بهتری مجله ایرانه که نقدها ومطالب کاملا دلسوزانه و برای آگاهی مردمه نه مثل نظر برخی از کاربران این سایت که هرچی از دهنشون در میاد نثار این حکومت می کنند بدون اینکه از واقعیات اطلاع داشته باشند باید واقع بین بود و به هر چیزی منصفانه نگاه کرد تا بتوان موجبات پیشرفت مملکت ونظام را فراهم کرد.
دوشنبه 20 آبان 1387

mehrankamali - ایران - بابلسر
shash - ایران - ایران
شهروند امروز توقیف شده است شما احتمالا دروغ گو هستید و یا چند روزی از دنیا عقب مانده اید لطفا از نشر اکاذیب و حمایت از رژیم دیکتاتور (با خبرهای دروغ) جدا پرهیز نمایید ارادتمند شما
شما بهتره روزنامه کیهان مطالعه فرمایید باب طبع شماست شدیدا
سه‌شنبه 21 آبان 1387

ebi60 - اتریش - وین
ساش ایران تهران
برو بابا تریاکت را بکش ومثل اقا رهبرت چرت بزن خوابی بابا خوابی عالم وادم فهمیدن که در روز نامه پلمپ شد و تو تازه سه روزه پیش خریدی ان را ان که خریدی...
سه‌شنبه 21 آبان 1387

saba34 - ایران - تهران
ایران اوبامایی ندارد و اگر هم داشته باشد همچون امیر کبیر ها و قایم مقام فراهانی ها کشته یا منزوی خواهد شد.
سه‌شنبه 21 آبان 1387

salamiran - ایران - شیراز
آقای قوچانی با این نوشته اثبات می کنید که در فهم سیاست و دموکراسی دوره پیش دبستانی را هم نگذرانده اید . البته شخصی با باورها و آگاهی های ابتدایی شما حق دارد منتقد جمهوری اسلامی باشد .
پنج‌شنبه 23 آبان 1387

+1
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.