بدون تردید لئوناردو دی کاپریو و برد پیت برای فیلم های «مسیر انقلابی» و «مورد عجیب بنجامین باتن» از بخت های اصلی بخش بازیگر مرد اسکار سال 2009 هستند. این احتمال وجود دارد که دی کاپریو و پیت، همین طور دیگر رقبای آنها با نیرویی ظریف در رقابت اسکار بهترین بازیگر روبه رو شوند که در این صورت کار چندانی از آنها ساخته نیست. رای دهندگان اسکار بهترین بازیگر مرد به کسانی علاقه دارند که نقش شخصیت های واقعی را بازی می کنند. در شش دوره اخیر رقابت اسکار بازیگری، سه دوره آن یک بازیگر برای حضور در نقش شخصیتی واقعی در کنار بازیگرانی نامزد اسکار شده که نقش شخصیت های داستانی داشته اند و هر سه بار بازیگر نقش شخصیت واقعی برنده شده است. برای پیدا کردن مورد استثنایی باید به جوایز سال 2001 بازگردید. دنزل واشنگتن برای بازی در نقش آلونزو هریس در «روز آموزش» بر ویل اسمیت در نقش محمد علی و راسل کرو به نقش جاش نش غلبه کرد. یک عامل مهم در انتخاب چنین شخصیت هایی می تواند شهرت شخصیت واقعی باشد که یک بازیگر نقش او را بازی می کند. احتمالاً نوع بازی و شباهت فیلیپ سیمور هافمن به نویسنده و روزنامه نگار امریکایی در «کاپوتی» بیش از ترنس هوارد به نقش دی جی در «جنب و جوش و جریان» مورد پسند رای دهنده ها قرار گرفت. شاید ظهور فرهنگ چهره های سرشناس هم در این گونه انتخاب ها بی تاثیر نباشد. انتشار اخبار زرد در سراسر دنیا باعث شده دیگر نتوانیم بازیگران را از نقش هایشان جدا کنیم، چرا که آنها را در قالب شخصیت های واقعی می شناسیم، مگر اینکه به نقش دیگر شخصیت های واقعی ظاهر شوند که در این صورت رای دهنده ها با آنها احساس همدردی می کنند. حتی اگر دی کاپریو و پیت نتوانند بر گرایش اخیر اعضای آکادمی به شخصیت های واقعی غلبه کنند، حداقل می توانند به دیگر بخش های اصلی اسکار دلخوش باشند. در عین حال این گرایش می تواند روی معدود «نقش آفرینی های یک بار در عمر» امسال تاثیر بگذارد. این نقش آفرینی ها شامل بازگشت میکی رورک می شود که با بازی در نقش رندی رم فیلم «کشتی گیر» شخصیتی تراژیک است. همین طور ریچارد جنکینز که به نقش یک استاد دانشگاه در فیلم «میهمان» حضوری بسیار ظریف دارد و کریستین بیل و هیث لجر که نقش آفرینی او در «شوالیه تاریکی» بسیار خاطره انگیز است.
|
|
|
|
|
|
|
|
|