در بهزیستی چه می گذرد؟مرگ خاموش مبینا و سکوت حیرت انگیز مسؤولان

در بهزیستی چه می گذرد؟مرگ خاموش مبینا و سکوت حیرت انگیز مسؤولان

رشد کردن تحت حمایت پدران و مادران مهربان , جزء مواهب بزرگی است که خداوند به بشر ارزانی کرده است ؛ موهبتی که هر از چند گاهی توسط پدران و مادران نالایق و یا حوادث طبیعی و غیر طبیعی روزگار، از برخی کودکان سلب می شود و در صورت عدم پذیرش سرپرستی از سوی خویشاوندان، آنها را راهی مراکز نگهداری از کودکان بی سرپرست که توسط سازمان بهزیستی کشور اداره میشود میکند.
در واقع مراکز نگهداری از کودکان بی سرپرست آخرین پناهگاه امنی است که آسیب پذیرترین و ضعیف ترین اقشار بی پناه جامعه به آن پناهنده می شوند تا شاید اندا م ضعیف و لرزانشان با نگاهی به آینده ای گنگ و نا معلوم آرام گیرد.

مرکز شبانه روزی نگهداری از کودکان بی سرپرست مهر ارومیه ، یکی از مراکزی است که مسئولیت نگهداری نزدیک به 25 تن از کودکان از سنین نوزادی تا 6 سالگی را بر عهده دارد.

مرکز مهر فضای نسبتا" بزرگی را به خود اختصاص داده است و از یک زمین کوچک بازی برای کودکان که با تاب و سرسره تجهیز شده است برخوردار است. محیط داخلی ساختمان نسبتا" تمیز و پاکیزه است و در یک نگاه می توان پی برد که به تازگی تعمیر و رنگ آمیزی شده است.
اتاقهای خواب و زندگی کودکان با تعدادی فرش ماشینی که تازگی و نو بودن آن به خوبی جلوه می کند مفروش شده و کودکان برای استراحت از تخت خوابهای چوبی مناسبی استفاده می کنند،پنجره ها نیز با پرده هایی با نقش های چشم نواز پوشیده شده اند،تمامی اتاقها مجهز به دوربینهای مدار بسته بوده و حکایت از تظارت دقیق رفتار و عملکرد مربیان و خدمه نسبت به کودکان توسط مسئولین رده بالای سازمان بهزیستی شهرستان ارومیه دارد.

یک اتاق کوچک نیز به مسائل پزشکی و درمانی کودکان اختصاص داده شده است و تجهیزات لازم برای مداوای سرپایی و معاینات اولیه بیماران در آن قرار داده شده است .
نگهداری از کودکان شیرخوار در اتاقی مجزا از کودکان خردسال صورت می گیرد.در مجاورت محل نگهداری از کودکان، سالنی قرار دارد که در هر گوشه آن اتاقی قرار گرفته ودر واقع به غیر از آشپزخانه بقیه اتاقها فضای اداری مرکز را تشکیل می دهند.

چشم انداز کلی این مرکزحکایت از آرامش نسبی و بسامان بودن اوضاع این محل دارد،اما این تمامی واقعیت نیست. واقعه شکنجه کودکی در بهزیستی زنجان هنوز از اذهان مردم پاک نشده است و این بار اگر چه همچون واقعه زنجان شکنجه و داغ نهادن بر اندام نحیف کودکان بهزیستی اتفاق نیفتاده است،اما مرگی دلخراش دامن یکی دیگر از کودکان بهزیستی را گرفته است.

«مبینا»کودک شیرخوار 2 ماهه ای است که علی رغم وجود تجهیزات موجود در مرکز"مهر" در سکوت و بی کسی تمام بی آنکه حتی یک مدعی برای جان خود پیدا کند با دچار شدن به بیماری اسهال ، بدن نحیفش کم آب شد و آغازین ساعات بامدادی 11 آذر ماه سال 86 جان شیرین خود را از کف داد.

بیماری اسهال اگر چه بیماری خطرناکی به خصوص برای کودکان محسوب می شود اما بنا بر نظر پزشکان با انجام معالجات به موقع به راحتی قابل درمان است.
فریبا اسمعیلی یکی از مربیان سابق مرکز نگهداری از کودکان بی سرپرست مهر که مدتی مسولیت رسیدگی به کودکان این مرکز را بر عهده داشت درگفتگو با عصر ایران در رابطه با مرگ" مبینا" اینگونه اظهار می کند: صبح روز 10 آذر ماه در محل کار خود حاضر شدم و پس از تحویل گرفتن شیفت به کار خود مشغول شدم. پس از سرکشی به تک تک کودکان متوجه شدم که «مبینا» بسیار بد حال است ، با مراجعه به  مسئول مرکز مهر ، وی را در جریان بد حالی و تب بالای مبینا قرار دادم و از او خواستم تا کودک شیرخوار را برای معالجه به بیمارستان اعزام کند، اما او با طرح این مسئله که" پول کافی برای اعزام کودک در اختیار نداریم" از فرستادن مبینا به بیمارستان خودداری کرد !

فریبا اسمعیلی که خود از فرزندان بهزیستی بوده و دوران کودکی تا جوانی را تحت سرپرستی بهزیستی سپری کرده است در ادامه اظهارات خود گفت: با خود داری غیر منطقی از اعزام شیر خوار به بیمارستان، گفتم که با هزینه شخصی مبینا را به بیمارستان خواهم رساند ، اما  مسئول مرکز باز مخالفت کرد وسعی داشت از انجام این کار جلوگیری کند.

این مربی سابق مرکز مهر ارومیه افزود: بعد از دقایقی درگیری لفظی کودک را در آغوش گرفته و به بیمارستان امام خمینی شهرستان ارومیه رساندم و پس از بستری کردن کودک شیرخوار به محل کار خود باز گشتم.

اسمعیلی در خصوص عاقبت مبینا اظهار کرد:چند روز بعد از همکاران خود شنیدم که متاسفانه مبینا فوت کرده است.
فریبا اسمعیلی پس از چندی به دلیل درگیری با علیزاده مدیر کل وقت سازمان بهزیستی استان آذربایجان غربی از کار بر کنار شده و به همراه تعدادی دیگر از کارمندان بهزیستی خواهان برکناری علیزاده به دلیل آنچه که از آن به عنوان تخلفات مدیر کل یاد می کردند شد.

مهرداد مطلبی معاون اجتماعی وقت سازمان بهزیستی استان آذربایجان غربی که به تازگی از سمت خود کنار رفته است، نیز اینگونه اظهار کرد: مبینا بچه ای بود که از شهرستان شاهین دژ به ارومیه منتقل شده و جزء کودکان سر راهی بود.

وی ادامه داد : از ابتدای پذیرش این کودک شیر خوار ما شاهد کسالت وی و غیر طبیعی بودن حال عمومی او بودیم.

معاون اجتماعی سابق بهزیستی استان آذربایجان غربی در ادامه اظهارات خود حضور پزشکی به نام میر فخرایی و یک پرستار متخصص در مرکز شبانه روزی مهر را مورد تاکید قرار داده و اضافه می کند : پنج روز قبل از فوت مبینا، کودک توسط خانم دکتر میر فخرایی معاینه می شود و ایشان بیماری کودک را اسهال و استفراغ به همراه تب تشخیص می دهد و داروهای لازم جهت درمان وی را تجویز می کند.

مطلبی در ادامه افزود : در صورتی که کودکی نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشد قطعا" خانم دکتر میر فخرایی این مسئله را اعلام می کند و این در حالی است که طبق مستندات موجود خانم میر فخرایی هیچگاه توصیه و دستوری در مورد بستری کردن مبینا اعلام نکرده بود.

معاون اجتماعی وقت بهزیستی آذربایجان غربی اظهارات خود را اینگونه پی می گیرد: طبق اظهارات مسئولین مرکز مهر بعد از تجویز دارو برای مبینا توسط دکتر میر فخرایی، تا چهار روز معالجات طبق دستور پزشک توسط پرستار متخصص اعمال می شود ولی بعد از چهار روز کودک شیرخوار دچار تب شدید به همراه اسهال و استفراغ می شود و بعد از ظهر همان روز مبینا به بیمارستان منتقل و بستری می شود و بعد از گذشت یک شبانه روز در اثر تب شدید و اسهال و استفراغ فوت می کند.

مهرداد مطلبی اظهارات خود را دلیل بر عدم سهل انگاری مسئولین و انجام قدامات به موقع برای معالجه مبینا می داند و در مقابل این سوال که آیا امکان دارد پزشک مرکز و یا پرستار متخصص در انجام و ظایف خود کوتاهی کرده باشند، اینگونه پاسخ می دهد: در هر حال به غیر از پزشک متخصص کودکان ،فرد صلاحیت دار تری وجود ندارد که بتوانیم برای معاینه کودکان از او استفاده کنیم.

وی هر گونه ناتوانی مالی مرکز مهر جهت ارجاع مبینا به بیمارستان را تکذیب کرد و در توضیح آن گفت: ما برای مراکز شبانه روزی اولویت خاصی قائل هستیم و سال گذشته از محل مشارکتهای مردمی 50 میلیون تومان برای مرکز مهر هزینه کردیم.

از سوی دیگر اما ، سینا کاشفی پزشکی است که مبینا را در بیمارستان امام خمینی ارومیه پذیرش کرده و اقدامات پزشکی را در مورد او انجام داده است.
وی به خوبی به یاد می آورد که کودک توسط فردی به نام اسمعیلی به بیمارستان منتقل شد.

کاشفی در خصوص امکان معالجه مبتلایان به بیماری اسهال گفت: امروزه معالجه بیماری اسهال به راحتی قابل درمان است و مرگ در اثر اسهال تنها به دلیل عدم رسیدگی و عدم انجام معالجات لازم ممکن است اتفاق بیافتد.

کاشفی همچنین تاکید بسیار می کند که در نگهداری مبینا سهل انگاری شده است و در این رابطه می افزاید: مسئولین مرکزی که این شیر خواردر آن نگهداری می شد یا فاقد آموزشهای لازم جهت تشخیص وضعیت سلامت کودکان بوده اند و یا در صورت آموزش دیدن به طور قطع در معالجه مبینا سهل انگاری کرده اند.

مبینا پس از پذیرش در بیمارستان امام خمینی ارومیه و انجام پاره ای از معالجات به بیمارستان مطهری این شهرستان که دارای بخش تخصصی کودکان است اعزام می شود.

در خلاصه پرونده این کودک شیر خوار که بیمارستان مطهری در اختیار عصر ایران قرار داد، اینگونه ذکر شده است: تشخیص اولیه :اسهال مکرر ، ایست قلبی و تنفسی ، شیر خوار 2 ماهه با حالت کما به اورژانس مراجعه و دچار ایست قلبی شده است.

در قسمت سیر بیماری (در صورت فوت _ علت مرگ) این خلاصه پرونده اینگونه اعلام شده است: دور چشم ها گود افتاده بودند motlng (اسهال) شدید داشت، نفس نداشت.

فریبا بشیری متخصص بیماریهای داخلی نیز پس از مطالعه خلاصه پرونده مبینا مرگ او را سهل انگاری اولیا کودک در انجام معالجات لازم وعدم  رساندن به موقع شیرخوار به مراکز درمانی تشخیص داد.

او نیز تاکید می کند مرگ در اثر اسهال تنها در صورتی ممکن است که رسیدگی و معالجات لازم در مورد بیمار صورت نگیرد.

در همین رابطه مدیر کل سابق بهزیستی استان آذربایجان غربی نیز حرف هایی دارد.
ابراهیم علیزاده در اظهارات خود ضمن "نامشروع" خواندن این شیرخوار ، بیماری مبینا را اسهال عفونی ذکر می کند. این در حالی است که در خلاصه پرونده مبینا هیچ ذکری از عفونی بودن اسهال شیر خوار به میان نیامده است.

علیزاده در پاسخ به دیگر سوالات "عصر ایران "در باره مرگ کودک مذکور ضمن اعلام این مطلب که کودک سه بار توسط پزشک متخصص مورد معاینه قرار گرفته است بر مراجعه به پرونده مبینا در بهزیستی وکسب اطلاعات از روی پرونده تاکید می کند و از ارایه هر گونه پاسخ دیگری خودداری می کند.

در گفتگو با مطلبی در زمانی که هنوز سمت معاونت اجتماعی بهزیستی استان را بر عهده داشت از وی خواسته شد تا با مراجعه به پرونده مبینا به سوالات مورد نظر پاسخ دهد ( لازم به توضیح است هاشمی سرپرست فعلی بهزیستی استان آذربایجان غربی نیز با انجام این کار موافقت کرده بود) ولی علیرغم وعده های داده شده ازسوی مهرداد مطلبی معاونت اجتماعی وقت بهزیستی و پیگیری های مستمر خبرنگار عصرایران، مسئولین بهزیستی هرگز در عمل حاضر به ارایه گزارش بر اساس مستندات موجود در پرونده نشدند و در پاسخ به سوالات ما صرفا" به محفوظات ذهنی خود اکتفا کردند.

فاطمه جهانسوز مسئول مرکز شبانه روزی نگهداری از کودکان بی سرپرست مهر نیز از جمله افراد مطلعی بود که در سرنوشت «مبینا» تاثیری مستقیم داشت و شاید به دلیل عهده دار بودن مسئولیت اداره این مرکز بیش از هر فرد دیگری باید پاسخگوی مرگ این کودک باشد. با مراجعه به مرکز مهر چگونگی ماجرای فوت مبینا از وی نیز سوال شد ، اما جهانسوز پس از تماس تلفنی با مسئولین مافوق خود از ارایه هر گونه پاسخی در مقابل سوالات مطرح شده به دلیل مخالفت مسئولین مافوق با انجام مصاحبه خودداری کرد و پاسخ به هر سوالی را منوط به صدور مجوز از سوی مقامات بالاتر خود اعلام کرد.

به راستی مشکل بهزیستی در کجا است که کودکی شیر خوار ساعت ها و روزها با بیماری و تب دست به گریبان می ماند و در حالی که علم پزشکی، امکان درمان و ادامه زندگی را در اختیارش قرار داده است ، مظلومانه جان می دهد؟

 آیا حق او این بود که با دچار شدن به بیماری ساده ای که درمان آن نیز در دسترس بود جان ببازد و هیچ یک از مسئولین بهزیستی پاسخگوی جان از کف رفته او نباشند؟
آیا ارزش جان مبینا کمتر از جان هر کودک هم سن وسال او بود که یکی(ابراهیم علیزاده مدیر کل سابق بهزیستی استان آذربایجان غربی)با نامشروع خواندن او تلویحا" اینگونه القاء می کرد که نباید پی گیر علل فوت او بود و دیگری (فاطمه جهانسوز) پیگیری ماجرای جان باختن او را تعجب انگیز می داند؟
مشکل موجود در بهزیستی کشور که باعث داغ نهادن بر جسم نحیف کودکی در یک گوشه کشور و مرگ دل خراش کودکی در گوشه ای دیگر از کشور می شود را در کجا باید جستجو کرد؟

آیا مشکل در شخصیت حقیقی مسئولین است؟ که در این صورت باید سوال کرد مدیران ارشد بهزیستی بر اساس کدام قاعده از افراد فاقد صلاحیت برای سرپرستی و نگهداری کودکانی که شهروند ایرانی محسوب شده و به صفت انسان بودن، حق حیات با حداقل بهره مندی از امکاناتی مانند پوشاک مناسب ، غذای مناسب و مهم تر از همه استفاده از امکانات حداقلی درمانی و پزشکی را دارند ، می گمارند ؟

به نظر می رسد سیستم بهزیستی کشور دچار مشکلاتی جدی است و در صورت عدم اصلاح و رفع مشکلات از پیکره سیستم پس از این نیز باید انتظار وقایع فاجعه بار دیگری باشیم .

و نکته آخر این که گزارش حاضر در صدد قضاوت درباره علت واقعی مرگ مبینای معصوم نیست زیرا این ، یک امر تخصصی ، قضایی و البته پزشکی است، بلکه می کوشد از یک سو مسوولین را نسبت به آن چه در بهزیستی روی می دهد ، هشدار دهد و آگاهشان سازد و از سوی دیگر ، خواستار آن است که مراجع قانونی و قضایی نیز بیکار ننشینند و پرونده مرگ مبینا را بازخوانی کنند تا چنانچه اهمال و تقصیری رخ داده است ، با خاطیان برخورد شود ؛ چه آن که اگر مبینا کوچک ، پدر و مادری داشت و جفایی به او می شد ، بی گمان پیگیر ماجرا می شدند ولی آیا اکنون که او در غربت و مظلومیت از دنیا رفته و کسی را برای پیگیری پرونده مرگش ندارد، باید دست بر دست بگذاریم و منتظر مرگ مبیناهای دیگر باشیم؟

اگر دیگر کودکان ، پدری دارند ومادری که دست حمایت بر سرشان می کشند ، مسوولان بهزیستی بدانند که جامعه ، آنقدر بی وجدان نشده است که خود را پدر و مادر و حامی کودکان معصوم تحت پوشش بهزیستی نداند و ماجرای مرگ این کودک را به محاق بسپارد و از آنان پاسخ نخواهد.

zpirooz - آلمان - آخن آخی دلم سوخت واقعا اون بچه بیگناه چرا باید اینقدر زود مورد بیمهری قرار میگرفت سه‌شنبه 14 آبان 1387

babaktoronto - کانادا - تورنتو افرین به این نویسنده با شرف بسیار قلم توانایی داری شیر مادرت حلالت. اون پاراگراف اخر سوگلی این نوشته بود. نکته خیلی جالب اینجاست که برخی از دوستان که از قضا از طرفداران این نظام و اللخصوص شخص اقای احمدی نژاد هستند در ظلم هایی که به حیوانات میشود سریعا واکنش نشان میدهند( که البته بسیار هم کار خوبی میکنند) اما در اینگونه موارد که به انسان انهم به کودکان معصوم ظلمی میرود مهر سکوت بر لب میگیرند و از هرگونه اظهار نظر خودداری میکنند. ما سر از کار این طرفداران نظام در نیاوردیم. سه‌شنبه 14 آبان 1387

tooran - ایران - تهزان تا کی باید تاوان بی کفایتی این بی وجدانها را بدهیم.کودک بی گناه واقعا درداور است. اینگونه مدیران را باید به اشد مجازات محکوم کرد چون عملش عین قتل عمد است. سه‌شنبه 14 آبان 1387

persian - امریکا - ریچمند انشاالله سر بچه های خودشون بیاد تا حالیشون بشه .طفلک معصوم چه بختی داشته. سه‌شنبه 14 آبان 1387

niazkh - اسپانیا - بارسلون اینجا ایران است.... صدای بی عدالتی از همه جا به گوش می رسد.... سه‌شنبه 14 آبان 1387

shabnam anti mammad! - استرالیا - سیدنی دو صفت یاد شده در فوق یعنی انسان بودن و ایرانی بودن منشا هیچگونه حقی در ایران نیست بخصوص اینکه صفت دیگه ای به نام نامشروع به همراه داشته باشه. حادثه عجیبی نبود هرچند دلخراش بود. سه‌شنبه 14 آبان 1387

eastern_dream - ایران - تهران ابراهیم علیزاده (مدیر کل سابق بهزیستی استان آذربایجان غربی) و فاطمه جهانسوز چون هر دو شون بچه نامشروع و...!!!! هستن در نتیجه این براشون عقده شده و گفتن مبینا مرد که مرد ! بچه نامشروع بوده و باید می مرده ! یکی نیست ازشون بپرسه ( اجازه می دین یه فحش کوچولو بدم ؟ آخه جیگرم آتیش گرفته !) ازشون بپرسه د آخه پدر .... ها ! واسه چی پس شما دو تا و امثال شماها زنده موندین !؟ آدم اگه آدم باشه ، آدم اگه .... ! اگه سر سفره پدر و مادرش بزرگ شده باشه ، اگه وجدان داشته باشه و اگر ایرانی باشه ! اینطوری نیست و در مقابل مرگ یه بچه پاک و فرشته صفت اینقدر بی تفاوت نیست . این آقا و خانوم اصلا ریشه ندارن ، اصلا ایرانی نیستن ! اسمهاشون هر دو از اسامی الهیه !! از اسامی پیامبران عربیه ! دو تا عرب زده وحشی و امثال اونها که به نظر من اصلا حق نفس کشیدن ندارن چه برسه به اینکه بیان و نظر هم بدن ! به نظر من باید هر دو شون رو برد آزمایشگاه ژنتیک تا معلوم شه باباشون کیه ! کثافت های وحشی حیوون صفت خاک بر سرتون که اسم خودتون رو می زارین آدم ! حیوون از شماها اهل دل تره ! رویا - تهران سه‌شنبه 14 آبان 1387

mona77 - امارات - دوبی جیگرم آتیش گرفت! الهی خدا همینطور بچه هاشونو ازشون بگیره تا بفهمند یه خدایی هم اون بالا هست. سه‌شنبه 14 آبان 1387

emroz.1979 - سوئد - یوله لعنت به پدر و مادری که به خاطر 10 دقیقه لذت یک عمر یک نفر را عذاب میدهند. زیادند ادمای بی مسئولیت که بچه هاشونو همینجوری ول میکنند و بچه گرفتار هزار عذاب میشه. به این خبر دقت کنید...... سه‌شنبه 14 آبان 1387

nahiliتهران - ایران - تهران خدا لعنتشون کنه چهار‌شنبه 15 آبان 1387

flora_germany - آلمان - دوسلدورف کاش پدر و مادر این طفل و مابقی مسئولان در مرگ او را بدست من میدادند و میگفتند هر کاری کنی مجازاتت نمیکنیم، بعد......بعد همه را تکه تکه میکردم چهار‌شنبه 15 آبان 1387