گریز ناگزیر، سی روایت از سی سال پیش

گریز ناگزیر، سی روایت از سی سال پیش

"گریز ناگزیر"، عنوان کتابی است دوجلدی و دربردارنده‌ سی روایت گریز از ایران در دهه ۶۰ که به تازگی نشر نقطه در پاریس روانه بازار کتاب فارسی در اروپا و امریکا کرده است.

طی سال‌های دهه ۱۳۶۰، شمار زیادی از فعالان منتسب به اندیشه چپ و دموکرات از ایران خارج شدند، اما این ‌که آنها به چه دلایلی و چگونه از ایران خارج شدند، نکته‌ای است که با گذشت نزدیک به سه دهه از آن دوره، هنوز نسل امروز از آن چیز چندانی نمی‌داند.

بر اساس آنچه در مقدمه کتاب "گریز ناگزیر" آمده، هدف تدوین‌کنندگان این کتاب، جست و جویی برای ثبت دلایل این گریز گسترده و دادن اطلاعات به نسل امروز است.

در کتاب‌های منتشر شده در ایران تنها اشاراتی به برخورد گروه‌های مختلف سیاسی و بحران‌های اجتماعی دهه ۶۰ شده است. از جمله برخی از روحانیون، مانند آیت‌الله خلخالی، در خاطرات خود تنها به گوشه‌هایی و از دید ویژه خود به این سال‌ها نگاه کرده است.

کسانی که در کتاب "گریز ناگزیر"، خاطرات و دلایل گریزشان از ایران را روایت کرده‌اند، بیشتر کنشگر سیاسی- اجتماعی، هنرمند، نویسنده و پژوهشگر هستند که هرکدام از آنها در روایت خود از سال‌های انقلاب تا میانه دهه ۶۰، باتوجه به شعاع روابط حرفه‌ای و سیاسی و فعالیت‌های مبتنی بر علاقه و تخصص خود، تصویری از شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران ارائه می‌دهند.

از جمله در برخی از این خاطرات، به کم و کیف فعالیت نهادها و تشکل‌های مختلف در بین سال‌های ١٣٥٧ تا ١٣٦٠ پرداخته شده؛ نهادهایی چون کانون وکلا، کانون مستقل معلمان و سندیکای کارگری نفتگران که در سال‌های پیش از انقلاب و یا بلافاصله پس از آن تشکیل شدند.

"سویه های گفته و ناگفته"

در کتاب "گریز ناگزیر"، علاوه بر ارائه خاطرات شمار زیادی از کنشگران سیاسی و اجتماعی، خاطرات گریز کسانی که به دلیل هویت قومی، دینی و مذهبی‌شان از سوی دولت وقت تحت فشارهایی قرار گرفته بودند نیز آمده است.

به عنوان نمونه "فرزانه تاییدی"، بازیگر سینما و تئاتر در شرح خاطرات خود هم از مشکلات بهایی‌ها در آن مقطع سخن گفته و هم از مشکلاتی که گریبانگیر او به عنوان یک بازیگر قدیمی شده است.

کتاب توسط چهار پژوهشگر گردآوری، ویرایش و تدوین شده است: "میهن روستا"، "مهناز متین"، "سیروس جاویدی" و "ناصر مهاجر".

ناصر مهاجر که سال‌هاست به پژوهش در زمینه زندان و زندانیان سیاسی مشغول است، درباره‌ تلاش‌هایی که پیش از این در زمینه جمع‌آوری خاطرات گریز ایرانیان از کشور شده، با اشاره به این که در شمارى از خاطرات زندان به این موضوع نیز هرچند مختصر پرداخته شده است، توضیح می‌دهد: "نزدیک به ده سال پیش، خانم کیان کاتوزیان، همسر آقاى على اصغر حاج‌ سیدجوادی کتابی در این زمینه با عنوان از سپیده تا شام منتشر کردند که شرح گریز خودشان و دو دخترشان است از ایران به فرانسه. این کتاب تنها شرح گریز نیست، گونه‌اى خاطرات سیاسى هم هست که و وصف فعالیت‌هاى سیاسى حاج‌سیدجوادى‌ها را از آستانه انقلاب تا خرداد ١٣٦٠ در برمی گیرد."

آقای مهاجر در ادامه می گوید: " جز این کتاب و کارهایی که اکبر سردوزامى، در این زمینه کرده، از جمله کتاب پرسه در کوچه پس‌کوچه‌های ناآشنا، مى‌توانم از یادنگارى‌هاى چند تن از توده‌اى های قدیمى نام ببرم: از انزلى تا دوشنبه نوشته‌ محمد روزگار، از سازمان نظامى حزب توده تا بازداشتگاه‌هاى سیبرى، نوشته فریدون پیشواپور و این آخرى‌ها، سال‌هاى پشت سر نوشته‌ م.الف.سرابى. برخى از زندانى‌هاى سیاسى دهه ۶۰ هم یادمانده‌هاى زندان‌شان را به این سبک و سیاق نگاشته‌اند، از جمله حسن درویش که بخش شایان توجهى از کتاب خود را با نام قصه هنوز بر یاد است، به چرایى و چگونگى گریز از ایران اختصاص داده."

ناصر مهاجر در همان سال‌های نخست خروج از ایران، حدود سال‌های ۸۵-۱۹۸۴ ماجراى گریز خانم "ویدا حاجبی تبریزی"، نویسنده کتاب "داد بی‌داد" را از تهران به کردستان، ترکیه و سپس به اروپا تنظیم کرد که به صورت جزوه‌اى به چاپ رسیده است.

او می‌گوید: "البته در آن هنگام هنوز متوجه نبودم که این تک نمونه از گریز ناگزیر و کوچ بزرگ، برگى ا‌ست از تاریخ سیاسى- اجتماعى ایران اسلامى که باید ثبت شود و مورد مطالعه آیندگان قرار گیرد. بى‌شک پیش از آن، بسیارى داستان ریشه کن شدن‌، برگذشتن از کویر وحشت و فرود آمدنشان به سرزمین‌هاى بیگانه را نوشته بودند و در حد محدودى پراکنده بودند. مشکل نشر در خارج کشور را نباید دست کم گرفت. بسیارى از کتاب‌ها و جزوه‌هایى که در یک کشور و حتا در یک شهر به چاپ مى‌رسد، به شهرها و کشورهاى دیگر نمى‌رسد".

بازگویی بسیاری از خاطرات در گذر زمان، دقت لازم خود را اندکی از دست می‌دهد و همین، مراجعه مکرر به روزنامه‌ها و منابع اطلاعاتی دوره مورد نظر را برای پژوهشگر ضروری می‌کند.

این کار برای تدوین کتابی چون "گریز ناگزیر" از آنجایی دشوارتر می‌شود که اسناد و نشریات بسیاری از سازمان‌ها و احزاب سیاسی در دهه ۶۰ از بین رفتند.

با این وجود، ویراستاران کتاب "گریز ناگزیر"، می گویند برای بالا بردن سطح دقت خاطرات منتشر شده در این کتاب، تلاش کرده‌اند تا به این منابع دسترسی پیدا کنند. ناصر مهاجر می‌گوید: "توجه کنیم که بیش از ۲۰ سال از ماجراهایى که روایت‌کنندگان به بازگویى‌اش نشسته بودند، گذشته است و این خواهى نخواهى گرد فراموشى را بر چیزهایى مى‌نشاند و نسبت به چیزهایى خطای حافظه را با خود مى‌آورد."

آقای مهاجر می افزاید: "به طور کلى هم مى‌دانید که در خاطره‌نویسی و خاطره‌گویی، سویه‌هایى از رویداد‌ها گفته می‌شود و سویه‌هایى ناگفته مى‌ماند؛ این گونه رفتار با رویدادها نیز لزوما خودآگاهانه صورت نمی‌گیرد. پس از همان اول برآن شدیم مکانیزم‌هاى شناخته شده براى تدقیق تاریخ‌ها و رویدادها را به کار گیریم: یعنى استفاده از روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌های حزبى و غیر حزبى، اطلاعیه‌ها و اعلامیه‌ها، واقعه نگارى‌ها و پرس و جو از کسانى که در ماجرایى مستقیم یا غیر مستقیم مشارکت داشتند".

پی‌نوشت‌های خاطرات منتشر شده در این کتاب نیز یکی از بخش‌های دیگر آن است.

آقای مهاجر می‌گوید: "پس از دریافت نخستین نوشته، متوجه شدیم لازم است درباره اعدام شدگانى که نویسنده از آنها یاد کرده، چند سطری نوشته شود تا کسى که به خاطر دست یافتن مردم به زندگی بهتر جان خود را از دست داده، ناشناخته نماند. بعد متوجه شدیم پاره‌اى وقت‌ها و در زمینه‌هایى نویسنده گذرا اشاره‌اى کرده و درگذشته. از این پس کار پانویسى جدى‌تر شد. تصمیم گرفتیم برخى رویدادهاى مهم انقلاب را، مثل وقایع کردستان، تعطیل روزنامه‌ آیندگان و راهپیمایى که در پى آن صورت گرفت، در چندین خط به خواننده‌اى که آن رویدادها را به یاد ندارد و چیز زیادى درباره‌ آن نخوانده، بشناسانیم."

فراتر از خاطره نگاری

به عقیده ناصر مهاجر، وسواس در بازگویى درست شنیده‌ها و دیده‌ها، پرهیز از بال و پر دادن به رویدادها و روندها، پرهیز از قهرمان‌پرورى‌ و داستان‌پردازى، پرهیز از اعمال سلیقه در گزارش‌دهى، کوچک جلوه دادن و یا به کلى کنار گذاشتن آن که و آن‌چه دوست نداریم و بزرگ جلوه دادن و میدان دادن به آن‌ که و آن‌چه دوست داریم، تفکیک استثناء از قاعده، پایبندى به واقعیت و حفظ امانت در روایت، از جمله نکته‌هایى ا‌ست که باید در خاطره‌نویسی رعایت شود.

او که تا به امروز چند کتاب و مقاله درباره زندان‌های دهه ۶۰ نوشته و از جمله در "کتاب زندان"، مجموعه‌ای از خاطرات و مقالات چند زندانی سیاسی پیشین را جمع‌آوری کرده است، می‌گوید: "در بیشتر مواردى که خاطره‌نویس خود را در جاى تاریخ‌نگار و یا داستان‌نویس قرار داده، واقعیت تاریخى مثله شده و ارزش خود را بیش و کم از دست داده. در گریز ناگزیر کوشیده‌ایم از مرز خاطره‌‌نگارى فراتر نرویم."

برخی از خاطرات منتشر شده در کتاب "گریز ناگزیر" در قالب گفتگو ارائه شده است که عبارتند از: هوشنگ کشاورز صدر(مردم‌شناس و پژوهشگر)، علی شاهنده (وکیل پیشین دادگستری)، فرزانه تائیدی (بازیگر تئاتر و سینمای ایران)، فاطمه سعیدی (فعال سیاسی)، حمید احمدی (پژوهشگر تاریخ چپ)، رئوف کعبی (فعال سیاسی)، باقر مومنی (نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر) و حسن مکارمی ( نویسنده).

دیگر خاطره‌نویسان کتاب: هایده درآگاهی (استاد‌یار پیشین دانشگاه تهران، فعال سیاسی و حقوق زنان)، رضا مرزبان(روزنامه‌نگار)، ناهید نصرت (فعال سیاسى)، عذرا بنی‌صدر(همسر ابوالحسن بنی‌صدر)، مینا انتظاری (فعال سیاسی)، شادی سمند (سینماگر)، لوئیز باغرامیان (فعال سیاسى)، یدالله خسروشاهی (فعال جنبش سندیکایی و کارگری ایران)، جمشید گلمکانی (مستندساز)، احمد اسدی(فعال سیاسى)، ناصر مهاجر (نویسنده و پژوهشگر)، لیلا اصلانی (فعال سیاسی)، میترا سادات (فعال سیاسی)، مهناز متین (فعال حقوق زنان و پژوهشگر)، سیروس جاوید (فعال سیاسى)، رویا حکاکیان(نویسنده و شاعر)، هایده ترابی(بازیگر تئاتر)، نسیم خاکسار(داستان‌نویس)، تقی تام (فعال سیاسی)، سرور علی محمدی (فعال سیاسی)، اسد سیف (نویسنده و پژوهشگر)، اکبر سردوزامی (داستان‌نویس)، صبا فرنود (پزشک)، عباس کیقبادی (فعال سیاسى) و محسن یلفانی (نمایشنامه نویس).

سی روایتگر کتاب "گریز ناگزیر" موقعیت‌های متفاوتی از حیث جایگاه اجتماعی، تخصصی و حرفه‌ای دارند و از همین رو از زاویه‌های مختلف به یکی از بحرانی‌ترین دهه‌های تاریخ معاصر ایران نگاه کرده‌اند

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.