روپوش مدرسه از یک جنایت مرموز پرده برداشت

روپوش مدرسه از یک جنایت مرموز پرده برداشت

 راز قتل مرد ناشناسی که 17 ماه پیش کشته شده بود با پیگیری تنها سرنخ موجود برملا و مشخص شد مقتول قربانی اختلاف بر سر معامله مواد مخدر شده است.به گزارش خبرنگار ما نخستین روز سال 86 ماموران پلیس ساوجبلاغ جسد مرد ناشناسی را در روستایی در نزدیکی کردان یافتند که به جز بخشی از پاها سایر اعضای بدنش کاملاً سوخته و به هیچ وجه قابل شناسایی نبود. کارآگاهان که مدرکی برای پی بردن به هویت قربانی نداشتند به بازرسی در اطراف جسد پرداختند و یک روپوش پسرانه پیدا کردند که نام مدرسه یی روی آن حک شده بود. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی کارآگاهان جنایی تصمیم گرفتند شانس خود را در این پرونده با پیگیری ماجرای کشف روپوش مدرسه امتحان کنند. آنها بعد از اینکه به مدرسه مورد نظر رفتند مدتی را سرگرم بررسی این موضوع شدند که روپوش متعلق به کدام یک از دانش آموزان است. هنگامی که نام پسر نوجوانی به نام امیر وارد پرونده شد کارآگاهان به تحقیق نامحسوس درباره خانواده این دانش آموز پرداختند و متوجه شدند پدر او به نام محمد یک متهم فراری است که به خاطر تهیه و توزیع مواد مخدر تحت تعقیب قرار دارد. پرونده سیاه محمد سبب شد او درخصوص قتل نیز متهم و عنوان مظنون شماره یک را به خود اختصاص دهد. هرچند ماموران جست وجوهای وسیعی را برای پیدا کردن ردی از محمد انجام دادند، اثری از وی یافت نشد. با وجود اینکه کارآگاهان در دستگیری مرد قاچاقچی به بن بست رسیده بودند حین تحقیقات مظنون جدیدی را نیز شناسایی کردند. آنها که فهمیده بودند دایی امیر نیز در زمینه خرید و فروش مواد مخدر دست دارد احتمال دادند او هم در این جنایت دخیل باشد. سیاوش - دومین مظنون- در بازجویی ها اتهام قتل را نپذیرفت و با اشاره به روپوش مدرسه تمام تقصیرها را متوجه شوهر خواهرش دانست. به این ترتیب ردیابی ها برای دستگیری محمد همچنان ادامه یافت تا اینکه بالاخره او چند روز قبل بازداشت شد اما ادعا کرد از قتل خبری ندارد و قاتل اصلی سیاوش است. او گفت؛ همسرم مدتی قبل از قتل روپوش امیر را به برادرزاده اش داد تا او از آن استفاده کند. سیاوش نیز از این مساله سوءاستفاده کرده و برای متهم کردن من روپوش را کنار جنازه قرار داده است.در سوی دیگر ماجرا سیاوش نیز به هیچ وجه زیر بار قتل نمی رفت و می گفت هر آنچه که شوهر خواهرش می گوید کذب محض است و او در این قتل کوچک ترین نقشی نداشته است. هرگاه دو متهم پشت میز بازجویی می نشستند به جز متهم کردن یکدیگر سخنی نمی گفتند و مدعی می شدند حتی نام مقتول را نمی دانند. این دور باطل تا آنجا ادامه یافت که کارآگاهان مجبور شدند همسران سیاوش و محمد را به اداره آگاهی فرابخوانند و از آنها تحقیق کنند. بازجویی از دو زن و مواجهه حضوری آنها با دو متهم نتیجه داد و کارآگاهان بالاخره توانستند جمله معروف بازی تمام شد را بر زبان بیاورند و از سیاوش بخواهند همه حقایق را بازگو کند. او که در بن بست قرار گرفته بود، بالاخره هویت قربانی را فاش کرد و گفت؛ جسد سوخته متعلق به مردی 39ساله به نام شهرام است که او نیز در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت می کرد. روز اول فروردین ماه سال گذشته ما به خاطر معامله یی که با هم انجام داده بودیم اختلاف مالی پیدا کردیم و من پس از آنکه وی را به خانه ام کشاندم با شلیک گلوله او را به قتل رساندم سپس با کمک یکی از دوستانم به نام اصغر جسد را به روستایی نزدیک کردان بردم و با بنزین به آتش کشیدم. خودروی پیکان مقتول را نیز 20 روز بعد در بروجرد به شخصی به نام آرش فروختم.بنا بر این گزارش پس از اعترافات این متهم خانواده شهرام عکس های جسد را رویت و هویت وی را تایید کردند.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.