سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۶ - ۰۵ فوریه ۲۰۰۸
متهم سرانجام به جرم قتل یک زن به پرداخت دیه و حبس محکوم شد
سارق جنایتکاری که طی هفت سال فرار در 17 شهر پنهان شده بود پس از سه سال رسیدگی قضایی به پرونده اتهامی اش به پرداخت دیه و تحمل حبس محکوم شد. به گزارش خبرنگار ما این مرد که البرز نام دارد سال 77 زنی به نام نادیا را به قتل رساند و با سرقت اموالش فراری شد تا اینکه هفت سال بعد دستگیر و رسیدگی به پرونده اش آغاز شد.
کشف جسد
صبح روز 22 بهمن ماه سال 77 کشف جسد زنی 37 ساله به نام نادیا در خانه اش واقع در طبقه چهارم ساختمانی در نزدیکی میدان ولیعصر(عج) به حسینی کوه کمره یی - قاضی وقت جنایی تهران - اطلاع داده و به دستور وی تحقیقات کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی در این خصوص آغاز شد. آنان پس از ورود به قتلگاه جنازه نادیا را در حالی یافتند که غرق در خون کف یکی از اتاق ها افتاده بود و به هم ریختگی اثاثیه خانه نشان می داد وی قربانی یک دستبرد شده است. پلیس با جست وجو در منزل نادیا یک جلد گواهینامه مردی به نام البرز متولد سال 52 را پیدا کرد و از همان ابتدا این احتمال که قاتل پس از جنایت کارت شناسایی اش را جا گذاشته است به شکل فرضیه یی قوی مطرح شد. از سویی پزشکی قانونی با انجام آزمایش های تخصصی اعلام کرد زمان قتل 24 ساعت پیش از کشف جنازه بوده و آثار جراحت ناشی از 13 ضربه جسم نوک تیز روی پیکر قربانی مشهود است. هنگامی که پلیس به بازجویی از شوهر مقتول پرداخت، مشخص شد این زوج برای فروش خانه خود در روزنامه آگهی داده بودند و به احتمال بسیار زیاد البرز در نقش خریدار وارد آپارتمان نادیا شده و پس از حصول اطمینان از تنها بودن وی نقشه سرقت خونین را به اجرا درآورده است. به رغم شناسایی هویت متهم به قتل هیچ سرنخی از او وجود نداشت.
قاتل فراری
در همان حال که پلیس در جست وجوی البرز بود، این مرد یک روز پس از قتل - همزمان با کشف جسد- تهران را ترک کرد و به شیراز پناه برد اما چندی بعد برای محو کردن تمامی ردپاهایش از شیراز راهی شهری دیگر شد و پس از آن مرتب از مکانی به مکان دیگر نقل مکان می کرد تا اینکه در سال 82 به تهران بازگشت. او که پیش از این زندگی پنهانی در 17 شهر را تجربه کرده و مطمئن شده بود دیگر قتل نادیا به بوته فراموشی سپرده شده است، فعالیت های اجتماعی خود را در پایتخت از سر گرفت تا اینکه یکی از دوستانش برای دریافت وام خوداشتغالی از او تقاضای کمک کرد. البرز برای فراهم کردن مقدمات دریافت وام نامه یی با سربرگ وزارت کار جعل کرد اما دستش رو شد و ماموران او را به اتهام جعل و کلاهبرداری دستگیر کردند. البرز پس از محاکمه به این اتهام به سه سال حبس محکوم شد و بدون اینکه کسی متوجه شود این مرد همان قاتل فراری است یک سال نخست محکومیتش را به پایان رساند و سپس با سپردن وثیقه تحت عنوان مرخصی از زندان خارج شد و گریخت. دو سال بعد پرونده قتل ساختمان چهار طبقه به دستور قاضی جنایی از بایگانی به روی میز کارآگاهان بازگردانده شد و آنها هنگامی که اصلیت متهم را به دست آوردند و اقوام وی را شناسایی کردند، توانستند نشانی محل زندگی او را در تهران بیابند. البرز که در آن زمان با دو مرد دیگر در خانه یی مجردی سکونت داشت، سرانجام در سال 84 دستگیر شد اما زیر بار اتهام قتل نرفت. وی که متوجه شده بود گواهینامه اش را در قربانگاه جا گذاشته است حضور در صحنه جنایت را پذیرفت و سناریوی خود را این طور طرح کرد؛ من برای خرید خانه نادیا به آنجا رفتم و وقتی با در باز مواجه شدم به داخل آپارتمان پا گذاشتم اما ناگهان خود را در برابر یک جسد دیدم و از ترس فرار کردم و به احتمال زیاد گواهینامه نیز همان زمان از جیبم افتاده است.
اعتراف
انکارهای البرز حاصلی برای وی در پی نداشت و او بعد از چند ساعت بازجویی متوالی بالاخره قتل را پذیرفت و گفت؛ به عنوان مشتری وارد خانه نادیا شدم. اصلاً قصد کشتن او را نداشتم بلکه می خواستم با خرید خانه آن را با کمی سود دوباره به فروش برسانم اما در یک لحظه وسوسه شدم و چاقویی را که با کش به ساق پای راستم بسته بودم درآوردم و 13 ضربه به زن صاحبخانه زدم، سپس گردنبند، دستبند، موبایل و گوشی تلفن او را در یک کیسه نایلون ریختم و فرار کردم.
پس از اعترافات متهم وی از سوی قاضی شعبه 1601 گناهکار شناخته و محکوم شد اما دیوان عالی کشور با توجه به کامل نبودن تحقیقات حکم صادره را نقض کرد و خواستار برطرف شدن نواقص شد.
به این ترتیب رسیدگی به پرونده این متهم به تعویق افتاد تا اینکه صبح دیروز البرز از زندان به شعبه 1156 مجتمع قضایی بعثت به ریاست قاضی الهی زاده انتقال یافت و تحت محاکمه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت؛ ما خانواده ثروتمندی بودیم اما در پی یک اتفاق به شدت دچار مشکل مالی شدیم و از آن پس همیشه در خانه ما دعوا و جنجال بود تا اینکه مدتی قبل از قتل من دختری 17 ساله را عقد کردم، چون توانایی خرید یا اجاره منزل نداشتم از پدرم خواستم اجازه دهد ما نیز در خانه او مقیم شویم ولی وی مخالفت کرد. از طرفی خانواده همسرم اصرار داشتند هر چه زودتر مراسم عروسی برگزار شود. مجموع این شرایط مرا به شدت تحت فشار قرار داده بود. آن زمان در یک آموزشگاه رانندگی به عنوان مربی کار می کردم و برای کسب درآمد بیشتر از طریق آگهی روزنامه ها خانه خریداری و با سود کم به فروش می رساندم تا اینکه وارد خانه نادیا شدم. به هیچ وجه نمی خواستم او را بکشم و هنوز هم نفهمیده ام به چه دلیل چنین کاری را انجام دادم. من چون از نظر قدرت بدنی ضعیف هستم همیشه برای حفظ امنیت خودم چاقو حمل می کردم و با همان چاقو نیز مرتکب قتل شدم و اکنون به شدت پشیمان هستم.
در ادامه اولیای دم نادیا اعلام کردند قصد ندارند قاتل فرزندشان را قصاص کنند و از خونخواهی می گذرند. مادر مقتول گفت؛ اگرچه خواهان قصاص نیستم اما اگر او به سه سال حبس محکوم شود به نظرم مجازاتش ناکافی است. پس از اتمام جلسه دادگاه قاضی الهی زاده متهم را به جرم قتل به پرداخت نصف دیه یک مرد مسلمان و تحمل سه سال زندان محکوم کرد.
| kia6525 - ایران - مشهد |
عجب اولیای دمی داشته طرف!!! البته شایدم شوهرش اولیای دمش بوده!!!
20 میلیون به جیب بزنه! ولی در غیر اینصورت دم اولیای دم گرم! |
دوشنبه 14 مرداد 1387 |
|
| شیراز+دوحه+لندن - ایران - شیراز |
خداییش خندش رو ببینین تو عکسه....مرض |
دوشنبه 14 مرداد 1387 |
|
| maghame - امریکا - لاس وگاس |
شیراز+دوحه+لندن - ایران - شیراز
ادم بکشه با پول ولش کنه معلومه نیشش باز میشه اگر به یک جوجه بسیجی مثل خانم اعتراض گفته بود بالا چشمش مقنعه اونوقت باید میدیدیش |
دوشنبه 14 مرداد 1387 |
|
| tnt20 - لهستان - ورشو |
چه ژستی چه لبخندی اونوقت بیاید بگید اینها رو اعدام نکنید |
چهارشنبه 16 مرداد 1387 |
|