"مینای شهر خاموش" یکی از فیلم های برگزیده جشنواره فیلم فجر دو سال پیش است که برای اکران با مشکلات زیادی رو به رو شده است و بحث هایی درباره آن درگرفته است.
این فیلم در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برای امیرشهاب رضویان، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و برای عزتالله انتظامی، سیمرغ بلورین ویژه هیأت داوران را به ارمغان آورد و همچنین در هفت رشته بهترین فیلم، کارگردانی، تدوین، موسیقی متن، طراحی صحنه، صدابرداری و بازیگر مکمل مرد، نامزد دریافت سیمرغ بود. ضمن آنکه جوایزی را نیز از جشنوارههای خارجی کسب کرده است.
"مینای شهر خاموش" پس از برنده شدن با واکنش تند مشاور فرهنگی رییس جمهور روبرو شد و او انتقاد های تندی را علیه این فیلم مطرح کرد و آن را فیلمی معرفی کرد که در راستای مصالح نظام نیست.
درباره این فیلم پس از این انتقادها بحث هایی درگرفت و برخی عدم اکران آن را علیرغم پیگیری های کارگردان، به همین انتقاد ها نسبت دادند.
کارگردان این فیلم در دو سال گذشته علیرغم پیگیری های بسیار نتوانسته است، اکران مناسبی برای این فیلم دست و پا کند و در نهایت در یک سینما به نمایش در آمده است.
این بحث ها در حالی رواج پیدا کرده است که مدت هاست سینماداران تعیین کننده اکران هستند و نه دولت. دولت در واقع مجوز اکران را صادر می کند و شورای صنفی اکران نوبت اکران را و تعیین سینماهای نمایش دهنده هر فیلم بر اساس قرارداد سینماها و تهیه کننده صورت می گیرد.
مینای شهرخاموش که بخش هایی از آن به خاطر دریافت پروانه نمایش حذف شده است، علیرغم داستان جذاب و بازیگران مشهورش در اکران با مشکل رو به روست و همین به این شایعه ها دامن می زند.
این فیلم در گروه فیلم های خاص و فرهنگی طبقه بندی شده است که علیرغم دریافت مجوز با عدم استقبال از سوی سینماداران رو به رو شده و اکران نمی شوند.
این فیلم ها که معمولا توسط کارگردانان جوان و مستقل سینمای ایران ساخته می شود، از جشنواره های مختلف جوایز بسیاری دریافت می کنند، اما در اکران داخلی مشکل دارند.
با این همه مینای شهرخاموش را نباید از این جنس سینما دانست، زیرا هم بازیگر مشهوری چون انتظامی در آن بازی می کند که مورد توجه سینمادوستان ایرانی است، هم داستانی جذاب و سرراست دارد.
عزتالله انتظامی، شهباز نوشیر، صابر ابر، مهران رجبی، رؤیا جاویدنیا، هیلدا رنجبران، رضا خمسه و مریم مسچیان بازیگران این فیلم هستند.
مینای شهرخاموش داستان مردی جوان است که از خارج به ایران بر می گردد. دکتر بهمن پارسا - جراح موفق قلب - است که پس از ۳۳ سال از آلمان به ایران برمیگردد و پس از عمل موفقیتآمیز یک جانباز جنگ، به اصرار پیرمردی به نام قناتی که از دوستان پدرش است و بهرامی، جوانی که راننده بیمارستان است، به شهر بم میرود. پدر و مادر او در بم زندگی می کردند . او از پدرش دل خوشی ندارد و ...
فیلم داستان سرراستی دارد و به روال قصه های کلاسیک پیش می رود. شخصیت پردازی ها نیز به روال قصه های کلاسیک است.
اما این ظاهر ماجراست. فیلم علاوه بر ظاهر، لایه ای درونی هم دارد. این لایه های درونی با نشانه هایی برای بیننده معنی می شود، نشانه هایی که جابجا در فیلم تکرار می شود. البته برخی از این نشانه ها در نسخه به نمایش در آمده در جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمده بود، اما در نسخه ای که به نمایش در آمده این نشانه ها حذف شده است.
در نسخه به نمایش در آمده در جشنواره فیلم فجر، در نمایی هنگامی که برای یافتن قبر به قبرستان بم می روند، در اتاقکی مردی لپ تاپش را روی میزش گذاشته و فهرست مردگان را در لپ تاپش دارد. بر دیوار اتاقک هم عکس معروف تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری است.
شخصیت پردازی دو شخصیت اصلی فیلم آقای قناتی و دکتر پارسا به گونه ای است که دو شخصیت جدی با سابقه ای از اندوهی بزرگ است، اما در مقابل آن ها راننده جوانی است با حال و هوایی متفاوت که از تضاد حاصل بین این شخصیت ها خود به خود طنزی ظریف پدید می آید.