خاطره قتل پدر به دعوای مرگبار گره خورد

خاطره قتل پدر به دعوای مرگبار گره خورد

جوانی که چندی قبل در مراسم قصاص قاتل پدرش حاضر شده بود، این بار خودش به اتهام قتل بازداشت شد.ساعت 16 بعدازظهر چهارشنبه هفته گذشته در پی وقوع نزاع در یکی از محلات شهر اراک، جوانی 20ساله به نام ابوالفضل با ضربه چاقو مجروح و به بیمارستان ولیعصر(عج) منتقل شد. از آنجا که چاقو به نقطه حساس بدن وی برخورد کرده بود پزشکان نتوانستند او را از مرگ نجات دهند و ساعت پنج بامداد پنجشنبه ابوالفضل فوت شد. پس از این اتفاق ماموران پلیس آگاهی اراک با کسب دستور قضایی تحقیقات خود را برای شناسایی قاتل آغاز کردند. آنان پس از پیدا کردن شاهدان نزاع و بازجویی از آنها متوجه شدند این قتل توسط پسری 18ساله به نام کیارش رخ داده است. کارآگاهان که توانسته بودند نشانی خانه این جوان را پیدا کنند، ساعتی بعد او را در حالی که در کمددیواری منزلش پنهان شده بود، بازداشت کردند. کیارش در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت؛ سال 82 پدرم توسط سه نفر به قتل رسید و این حادثه مرا از لحاظ روحی و روانی دچار مشکل کرد، هرچند خانواده ما از نظر مالی مشکلی نداشت اما کشته شدن پدرم ضربه بزرگی بود که هرگز نتوانستم آن را فراموش کنم. برای اینکه بتوانم کمی خودم را تسلی بدهم در یک نمایشگاه اتومبیل به عنوان کارگر مشغول به کار شدم و اوقات بیکاری ام را نیز مسافرکشی می کردم اما همیشه این ترس و واهمه با من بود که توسط مسافران به قتل برسم.


وی افزود؛ چند ماه پیش بعد از طی مراحل قضایی پرونده قتل پدرم در مراسم قصاص قاتل اصلی حضور یافتم. هرچند آن مرد برای رضایت تلاش هایی انجام داده بود، من هرچه فکر می کردم نمی توانستم از خونخواهی بگذرم و به این یقین رسیده بودم که قاتل باید مجازات شود. مدتی بعد از اجرای مراسم قصاص در حالی که هنوز خودم از کشته شدن می ترسیدم از بازار یک قبضه چاقو خریدم تا اگر گرفتار مسافران سارق شدم، بتوانم از خودم دفاع کنم. از آن به بعد چاقو همیشه همراهم بود تا اینکه روز حادثه ابوالفضل را دیدم. متهم به قتل افزود؛ از قبل با ابوالفضل درگیری لفظی داشتم. روز حادثه نیز به جر و بحث با هم پرداختیم و صرفاً به قصد اینکه وی را بترسانم چاقو را به طرفش گرفتم اما ناگهان کنترلم را از دست دادم و چاقو را به شکم ابوالفضل فرو کردم و وقتی او را غرق در خون دیدم از ترس فرار کردم. اکنون از کاری که انجام داده ام بسیار پشیمان هستم. من واقعاً نمی خواستم ابوالفضل را بکشم.بنابر این گزارش پس از اعترافات متهم به قتل 18ساله وی راهی بازداشتگاه شد.

payaam - ایران - تهران
من که چیزی از این داستان حالیم نشد !
عجب مزخرفاتی !!
یکشنبه 6 مرداد 1387

zorba - استرالیا - سیدنی
سلام
این دنیا عجب بازیهایی داره.به احتمال زیاد اون بابایی که پدر این آقای کیارش را کشته بوده و محکوم به قصاص شده بوده برای گرفتن رضایت از اولیای دم که همین آقا کیارش بوده چقدر عجز و التماس کرده ولی در آخر کارش به اعدام کشیده و و حالا همین آقا کیارش در جایگاه اون بنده خدا قرار گرفته و باید برای گرفتن رضایت به دست و پای خانواده مقتول بیافته. امیدوارم که این خانواده مثل آقا کیارش نباشند
یکشنبه 6 مرداد 1387

shadi53 - دبی - دبی
پیام ازتهران / دقیقا مثل من معلوم نیست اصل داستان چیه.
دوشنبه 7 مرداد 1387

koresh - انگلیس - لندن
زیبا بود گذشت طبق ایین ایرانی و زرتشت بزرگ بسیار توصیه شده البته گذشت از نوچه ها توصیه نشده به امید روز ازادی وطن و اینکه افتخار سر بریدن اخوندی یا نوچه وطن فروشی نصیب هر یک از فرزندان شجاع ایران زمین شود
دوشنبه 7 مرداد 1387

persian - امریکا - ریچمند
عجب رسمی رسم زمونه گهی زین به پشت و گهی پشت به زین کار کار خداست وای از روز امتحان الهی
دوشنبه 7 مرداد 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.